انیمه A Whisker Away از بلوغ نوجوانی و عاشقی در این دوران صحبت میکند
میو از کنتو خوشش میآید و این را تقریبا کل مدرسه میدانند، میو دختری است که از این چیزها خجالت نمیکشد و رسما جلوی همه بارها و بارها به کنتو ابراز علاقه میکند، اما کنتو ...
میو از کنتو خوشش میآید و این را تقریبا کل مدرسه میدانند، میو دختری است که از این چیزها خجالت نمیکشد و رسما جلوی همه بارها و بارها به کنتو ابراز علاقه میکند، اما کنتو هیچ چراغ سبزی به حس و حال میو نمیدهد و ترجیح میدهد تنها باشد. میو تنها در برخی مواقع خاص میتواند به «کراش» خودش نزدیک باشد و آن هم زمانی است که به دست یک ماسک گربهای شکل، خودش را تبدیل به یک گربه سفید بامزه میکند. میو در مواقعی که شکل گربه میشود، به عنوان یک موجود ولگرد به خانه کنتو سر میزند و مورد ناز و نوازش او قرار میگیرد و آخر شب به اتاقش برمیگردد تا به حالت انسانیاش در بیاید؛ این روند ادامه دارد تا اینکه....
انیمه A Whisker Away با نام ژاپنی Nakitai Watashi wa Neko o Kaburu چندی پیش از نتفلیکس پخش شده، نامی که ترجمه آن میشود: وقتی میخواهم گریه کنم خودم را شبیه گربه میکنم. A Whisker Away داستانی از بلوغ نوجوانی و عشق و عاشقی در این دوران را با مضامین جادویی ترکیب کرده و با خلق یک اثر سورئال به مصاف تماشاگر میرود و او را در دنیای عجیب خود غرق میسازد.
میو دختر نوجوانیست که در دنیای خود عاشق کنتو شده و برایش مهم نیست که کنتو او را دوست دارد یا خیر، عشق یک طرفه او کم کم بلوغ پیدا میکند و میو متوجه میشود که در وادی عشق باید طرف مقابلش را درک کند. زندگی همه نوجوانان با مشکلات ریز و درشتی روبروست و کنتو و میو از این قاعده مستنثی نیستند، میو فرزند طلاق است و با نامادریاش زندگی میکند که از قضا او را خیلی دوست دارد ولی میو با او چندان میانهای ندارد و کنتو هم در خانه مشکلاتی دارد و مردن تارپ، سگ خانگی قبلیاش و چند مشکل دیگر باعث شده تا آدمی منزوی به بار بیاید. کنتو در مدرسه چهره دیگری دارد و در خانه چهره دیگری و میو میتواند چهره معشوقش در پشت نقاب را در هیبت یک گربه ببیند. در واقع در اینجا این مفهوم به ما گفته میشود که هر انسانی رازهای پنهانی دارد که شاید در جامعه ما آنها را نمیبینیم و این رازهای غمانگیز، تاریک و یا گاهی احمقانه در زندگی خصوصی اوست که تبلور پیدا میکند.
رابطهای که بین میو و کنتو شکل میگیرد در دو حالت موازی پیش میرود، یکی میو در حالت گربهای و یکی میو در کالبد انسانی. میو با گربه شدن به زندگی خصوصی کنتو نزدیک میشود و یاد میگیرد که باید او را درک کند و به حرفهایش گوش دهد. میو یاد میگیرد عشق صرفا یک خوش آمدن نیست و باید آن را با گوشت و پوست تجربه کرد. او به رازهای دل کنتو نزدیک میشود و برای اینکه بتواند به معنی عشق و رسیدن بهتر دست پیدا کند، دستانش روح کنتو را باید لمس کند. با این وجود کنتو و غصهای که در سینهاش گیر کرده، باعث میشود که رابطه آنها جوری که میو تصور میکند پیش نرود.
در خلال داستان عاشقانهای که A Whisker Away روایت میکند، فیلمنامه به رابطه بین انسانها و حیوانات خانگیشان نیز سرکی میکشد و آن را بال و پر میدهد. حیوانات خانگی که تنها چند سال مهمان انسانها هستند ولی در واقع کل عمر خودشان را در کنار آنها میگذارنند و وفادارانه آنها را دوست دارند. حیوانات خانگی که بدشان نمیآید انسان شوند تا بتوانند بیشتر در دنیای آدمها زندگی کنند. میو اما برعکس رفتار میکند و هروقت که گربه میشود، بهتر میتواند با احساسات خودش کنار بیاید. تضادی که انیمه در این راستا به نمایش در میآورد، سحرامیز بوده و مخاطب را در یک دوگانگی فرو میبرد. پیامی که در تک تک لایههای زیرین انیمیه در جراین است بیشباهت با انیمیشن زیبا و روانشناسانه پیکسار یعنی Inside Out نیست، پیامی مبنی بر اینکه «گاهی باید اشکهایت را رها کنی تا حالت و زندگیات بهتر بشود.»
ماجرا در یک سوم پایانی انیمه کاملا به سمت یک دنیای خیالی و جادویی پیش میرود و جهان سورئال انیمیشن تبدیل به یک فانتزی تمام عیار میشود. یک سوم پایانی در واقع پاشنه آشیل انیمه A Whisker Away حساب میآید و با اینکه سعی میکند به آثار استودیو گیلبی نزدیک شود ولی در این تلاش موفق آمیز ظاهر نمیشود. فانتزی کودکانهای که در بستر پایانی انیمه شکل میگیرد با سر و شکل پیش از آن و عقبه داستانیاش همخوانی ندارد و یک ناهمگونی خاص پدید میآورد.
A Whisker Away مانند کار قبلی استودیو سازندهاش یعنی «بزرگراه پنگوئن» با فلسفه زندگی سر و کار ندارد و اثری عام پسندانهتر به حساب میآید، این انیمه یک اثر نوجوانانه و عاشقانه شمرده میشود که به زیبایی داستان روایت عشق این دوران را به تصویر میکشد و آن را با آمیزهای از جادو ترکیب کرده و به دور از حواشی و شوخیهای متعدد (که در انیمهها سر و کلهشان پیدا میشود و کار را خراب میکنند) داستان خود را روایت میکند، هرچند در اواخر این روایت به مشکل برمیخورد اما در نهایت میتواند صحبتهای خود درباره انسانیت، دوست داشتن و دوست داشته شدن و رفاقت در عشق را در کنار مفاهیمی چون رابطه انسان و حیوان خانگیاش، به خوبی ادا کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
لعنت بر اسپویل کن ها!?
حاجی عجب داستانی داره اینجوری که شما نوشتید جذب شدم ببینم
انیمهی خیلی قشنگی بود. به جرات میگم جزو انیمههایی بود که من بارها و بارها تماشا کردم و به هرکسی که تونستم معرفیش کردم.
انیمه خوبی بود .
منو یاد انیمه Your Name انداخت . در کل تونست عشق دوران نوجوانی رو در قالب یک انیمه ارائه کنه .
محصول خوبی از نتفلیکس .
قربون جیب نتفلیکس بشم!?
ممنون لطفا باز هم از این مطالب بزارید