اجازه بدهید به این لوله کش ایتالیایی که اصالتی ژاپنی دارد! و نامش ماریو است لقب افسانه بدهم. ماریو افسانهای ترین شخصیت تاریخ بازیهای ویدیویی است و هرکس خلاف این نظر را بگوید احتمالا خبر از حضور این شخصیت در بیش از ۲۰۰ بازی و تجربه عناوین ناب آن را نداشته است. ماریو دوست داشتنی است، هم او و هم تمام اطرافیانش. حتی دشمنی که دائما شاهدخت پیچ را میدزدد و هر بار سر ماریو بلاهای متفاوتی میآورد نیز دوست داشتنی است. دنیای قارچ خور از همان زمان که در دهه ۸۰ به وجود آمد تا به امروز دستخوش تغییرات متعددی شده اما همیشه روح اصلی آن در تک تک بازیها دمیده شده و این اتفاق در یکی از متفاوتترین بازیهای ماریو یعنی سری Paper Mario نیز مشاهده میشود. به دنیای کاغذی ماریو خوش آمدید.
جدا از بازیهای اصلی، ماریو میزبان عناوین فرعی متعددی نیز بوده که شاید عناوینی چون ماریو پارتی و ماریو کارتینگ بیشتر از همه معرف حضور شما باشد. سری Paper Mario به عنوان سری سبک نقش آفرینی ماریو شناخته میشود، سبکی که تصور پیادهسازی آن در یک دنیای متعلق به ماریو کاری سخت است اما باور کنید که تجربه آن به شما نبوغ تیم سازنده را ثابت میکند. ماریو برای اولین بار در عنوانی به نام Super Mario RPG طعم بازیهای نقش آفرینی (سبک مورد گیمرهای ژاپنی، مهد ماریو) را تجربه کرد اما در سال ۲۰۰۰ و با عنوان Paper Mario بود که سبک نقش آفرینی با ماریو گره محکمی خورد. دنبالههای Paper Mario یکی پس از دیگریدر کنسولهای متفاوت نینتندو (از 3DS گرفته تا Wii U) موفق ظاهر شدند و نوبتی هم که باشد نوبت میرس به کنسول نینتندو سوییچ تا میزبان یک بازی جدید از این سری باشد.آخرین باری که چشمان گیمرها به ماریو در قالب دنیای کاغذی برخورد کرد به بازی Paper Mario: Color Splash متعلق به کنسول نسبتا شکست خورده نسل قبلی نینتندو برمیگردد، یک بازی که در کمال تعجب تاکنون برای هیچ کنسول دیگری از نینتندو عرضه نشده و منحصرا برای Wii U باقی مانده (نینتندو پس از موفقیت سوییچ، بسیاری از بازیهای مشهور کنسول Wii U را دوباره برای سوییچ عرضه کرد و توانست با این سیاست، تجربه خیلی از بازیهای نابی که دیده نشدهاند را برای افراد بیشتری فراهم بیاورد، این اتفاق اما همانطور که گفته شد برای Paper Mario: Color Splash تا امروز نیفتاده است.)
بیشتر بخوانید:
او در این دنیای کاغذی دو بعدی، یک شخصیت اوریگامی سه بعدی است که ارتش خود را نیز به این شکل در میآورد و دنیا را از حالت استیکری خود خارج میکند. در این بین ماریو به کمک دشمن دیرینه خود یعنی Bowser و همچنین خواهر الی یعنی الیویا سعی میکند تا شاهدخت را نجات دهد. او برای نجات شاهدخت باید یک به یک قصرها را از چنگال الی و ارتش اوریگامیاش بیرون بکشد و در این راه دوستان دیگرش نظیر Toad و یگانه برادرش یعنی لوییجی دوست داشتنی نیز او را همراهی میکنند.
در واقع شما در عناوین Paper Mario مانند تمامی بازیهای نقش آفرینی نوبتی دیگر، در طول گشت و گذار در محیطهای مختلف و جمعآوری آیتمها و پیشروی در داستان، به دشمنان برخورد کرده و پس از برخورد اولیه با آنها، وارد میدان نبرد شده و به نوبت با یکدیگر مبارزه میکنید. در این بین میتوانید از آیتمها و حرکات متفاوتی استفاده کنید و اکثر ویژگیهای رایج بازیهای نقشآفرینی ژاپنی را تجربه نمایید.
Paper Mario جدید نیز به همین منوال پیش میرود با این تفاوت که مثل همیشه پر از خلاقیت است. در بازی جدید نبردها تبدیل به یک بازی فکری و سپس یک نبرد نوبتی شدند، شما با روبرو شدن با هر دشمنی، اول باید آنها را با چند حرکت به درستی بچینید تا بتوانید راحتتر مبارزه کنید. قبل از شروع نبرد، حرکاتی به شما داده میشود که بر اساس آن چرخدندههای میدان نبرد را به حرکت درآورده و هرچقدر بتوانید دشمنان را نزدیکتر به هم و یا در یک خط بچینید، نبردی راحتتر را در پیش خواهید داشت. اگر هم در مدت زمان مقرر شده یا تعداد حرکات معین شده نتوانستید درست و حسابی آنها را بچینید، نگران نباشید، نبرد آغاز خواهد شد و فقط کار شما سختتر خواهد بود.
چالش مینیگیمی که هربار پس از روبرو شدن با دشمنان روبرو شما قرار میگیرد، به مرور در بازی سختتر و سختتر میشود. اساسا این ماهیت و ذات سری بازیهای ماریو است که در ابتدای راه بسیار کودکانه و راحت به نظر میآیند و با گذشت زمان، دهان گیمر را مورد عنایت خود قرار میدهند و آن را با جاده یکی دانسته و شروع به آسفالت کردنش میکنند. Paper Mario جدید نیز از این قاعه مستثنی نیست و با جلو رفتن در بازی، نبردها سختتر و پیچیدهتر خواهد شد و در برخی مواقع بازی با بیرحمی تمام هرچه سکه و آیتم را جمع کرده بودید، از شما میگیرد تا از نو شروع کنید.
خوشبختانه سازندگان فقط به نبردهای نوبتی یا به اصطلاح غربی Turn-Based بسنده نکردند و در برخی مواقع سبک مدرنتر بازیهای نقش آفرینی یعنی Action-RPG یا نبردهای Real-Time را نیز در بازی گنجاندهاند. بازی با دشمنان غولپیکر و همچنین باس فایتها از این قاعده پیروی میکنند و کاری کردهاند که بازی تنوع بیشتری در گیمپلی داشته باشد. گرچه باید گفت نبردها چه در این حالت و چه در سبک نوبتی میتوانست کمی متنوعتر باشد. بازی در هفت هشت ساعت ابتدایی خود چیز جدیدی در نبردها رونمایی نمیکند و کمی کند پیش میرود و زمانی که روی دور میافتد هم آنچنان با تنوعهای زیاد در نبردها ظاهر نمیشود و کمی ناامیدمان میکند. البته یادتان باشد که جدا از نبردها، بخش سکوبازی بازی نیز بسیار گسترده و پر از جزییات است و اگر تمامی نبردها را هم دور بزنید و فقط به گشت و گذار بپردازید هم ساعتها سرگرم خواهید شد!
بازی Paper Mario: The Origami King بسیار بزرگ است و پر از جزییات ریز و درشت است. شما میتوانید پس از تجربه ۲۰ ساعت از بازی همچنان در اوایل راه باشید و یا در اواخر ماجرا، این کاملا به حس کنجکاوی شما برمیگردد چرا که بازی در جای جای مراحل خود برای شما سورپرایزهای متنوعی فراهم کرده که سر زدن و کشف کردن یک به یک آنها، کار زمانبر ولی جذابی است. در دنیای عظیم بازی، شما میتوانید فقط به دنبال Toadهای بخت برگشته که به خاطر انفجارهای متعدد شبیه به گولههای کاغذی شدند باشید و هرچقدر هم از این Toadهای بانمک پیدا کنید، مطمئن باشید که باز چهار تا را جا گذاشتید. برخی از Toadها در مکانهای عجیب و غریبی گیر کردهاند و گاهی حتی شاید یک کاکتوس در مرحله بازی، در واقع یک Toad باشد که با ترکاندن آن، رها میشود.
داستان اصلی: 22 ساعت
داستان و ماموریت فرعی: 28 ساعت
صد در صد کردن بازی: 33 ساعت
مراحل بازی از دنیاهای آشنا و سرسبز ماریو را شامل میشود و به دریاها و کشتیرانی نیز ختم میشود. مکانهای جدیدتری مانند خانه نینجاها و... نیز در بازی حضور دارد که نبردها در این مکانها چالشهای خود را دارد و گیمپلی بازی کاملا به مرحلهای که درون آن قرار دارید وابسته است.
تنوع دشمنان و مراحل از دیگر ویژگیهای چشمنواز بازی است که باعث وجود تنوع در بازی میشود. میخواهم اعتراف کنم پرتاب کاغذ رنگیهایی که در تمام مراحل بازی همراه شما هستند (و چاله چولهها را پر میکنند) هر باز مرا به وجد آورده و مانند بچهای که با کاغذهای رنگی ذوق زده میشود، دلم خواسته تا دائم و دائم آنها را به در و دیوار پرتاب کنم و دنیای بازی را رنگی رنگی کنم.
Paper Mario: The Origami King یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی امسال است و بهترین عنوان در سری Paper Mario نیز به حساب میآید (هرچند عنوان Paper Mario: The Thousand-Year Door برای کنسول گیمکیوب نیز میتواند در جایگاه بهترین سری قرار بگیرد). ماریو در بازی جدید خود یک پوست اندازی عجیب و غریب کرده که برای ناآشنایان با این سری در ساعات اولیه بسیار نامانوس است ولی خیلی زود کاری میکند تا هر گیمری با گیمپلی و دنیای عجیب بازی انس بگیرد. استفاده از برخی ویژگیهای فیزیکی کنسول سوییچ تا حدی جالب از آب در آمده هرچند در این زمینه هم کمکاری شده ولی میتوان با ارفاق از این نقص رد شد.
ماریو کاغذی جدید عنوان بینظیری است که بار دیگر ثابت میکند پتانسیلهای زیادی در این شخصیت و دنیایی که یک تاریخ تقریبا ۴۰ ساله دارد قرار گرفته و میتوان با کمی خلاقیت از این پتانسیلها بهره جست. نینتندو نبوغ خود را در داستانسرایی نشان نمیدهد بلکه گیمپلی درگیرکننده و شگفت انگیزی را خلق میکند که هر نقص دیگری را زیر سایه عظمت خود قرار داده و بازی را تبدیل به یک تجربه لذتبخش برای همگان میکند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی بازی سوپر ماریو
عالی سوپر ماریو
واقعا حیف کاش این بازیا رو برای کامپیوتر هم میدادن
نینتندو همینا رو برگ برنده اش کرده
یکی از چیزهایی که نینتندو متمایز میکنه اینه که تو اکثر بازی هاش این دورهمی کاراکتر ها و المان های همدیگه (mario .toad.luigi.peach و ...) وجود دارن.
از links awrakning که بابا مارین شبیه ماریو بود تا luigi's mansion که کلا همه با هم رفته بودن تعطیلات !
یه حس گرم و خوبی داره.
تمام بازیاش حس کانون گرم خانواده رو داره