Black Future '88 عنوانی است که در نگاه اول، واقعا پرپتانسیل و امیدوارکننده ظاهر میشود. داستان بازی در یک آیندهی پادآرمانشهری رخ میدهد. جهان توسط سلاحهای هستهای به نابودی کشیده شده و آن مردمی که زنده ماندهاند، در یک جامعهی دیکتاتوری زندگی میکنند. از سویی دیگر هم، هر شخص تنها مدتی محدود که اغلب فقط چند دقیقه است، برای زندگی کردن وقت دارد. اوضاع به این منوال پیش میرود تا این که گروهی از مردم علیه حکومت شوریده و سعی میکنند با رسیدن به حاکم جامعهشان، او را از میان بردارند.
اگر از حق نگذریم، پلات داستانی بازی اصلا بد نیست. با این که بهرهگیری از محیطهای سایبرپانک دیگر خیلی تکراری شده است، اما استفاده از بحث زمان محدود برای زندگی به سبک فیلم سینمایی In Time، واقعا ایدهی جالبی است. مخصوصا اگر این موضوع را در نظر بگیریم که اثر سینمایی مذکور، چندان نتوانسته بود در القای اهمیت زمان موفق عمل کند و شاید مدیوم بازیها گزینه بهتری برای آن باشد. البته اگر سازندگان این بازی در طراحی محصولشان تا این حد خرابکاری نمیکردند، شاید چنین سخنی درست از آب در میآمد.
پیشتر از وجود یک مدت محدود برای زندگی در دنیای این بازی سخن گفتیم. جالب است بدانید که این موضوع اصلا جنبهی ظاهری ندارد و کل بازی از یک شمارشگر معکوس بهره میبرد. اگر هم این زمان به پایان برسد، کارکتر شما بلافاصله کشته میشود. درست است که این موضوع باعث افزایش میزان چالش میشود و در تطابق با داستان بازی است، ولی در این صورت دیگر چه دلیلی برای گشت و گذار در مراحل باقی میماند؟ یکی از بهترین لحظات در برجستهترین نمونههای روگلایت مثل Dead Cells، لحظات پرریسکی است که میبایست تصمیم بگیرید آیا به گشت و گذار ادامه میدهید و یا این که مستقیما به سراغ باس میروید. در نتیجه و با معرفی یک تایمر، عملا این تصمیمگیری و نصف لذت عناوین این ژانر از دسترس مخاطبان این عنوان خارج شده است.
با وجود تمام مواردی که به آنها اشاره کردیم، بازی همچنان این پتانسیل را دارد که یک سری از کاربرانش را راضی نگه دارد. هر چه که باشد، سلایق با هم فرق میکنند و ممکن است همین گیمپلی تکراری، عدهای را تا مدتی با خودش همراه نگهدارد. اینجاست که طراحی گرافیکی بازی وارد میدان میشود تا همان اندک پتانسیل جلب مخاطب را هم از بین ببرد. در ابتدای این عنوان، اخطاری برای افراد دارای بیماری صرع و یا حساس به نورهای چشمکزن روی صفحه نقش میبندد. اما مسئله اینجاست که فقط افراد دارای این وضعیتها نیستند که سلامتی ذهن و چشمانشان در خطر قرار دارد.
عجیبتر هم اینجاست که با وجود دو بعدی بودن ظاهر گرافیکی، شاهد یک تراژدی تلخ در زمینهی بهینهسازی هستیم. طبق بنچمارکهای انجام شده، این عنوان حتی روی بسیاری از سیستمهای قدرتمند نیز با نرخی زیر بیست فریم بر ثانیه اجرا میشود که برای یک عنوان اکشن، واقعا تاسفآور است. علاوه بر این، زیاد پیش میآید که در حین گیمپلی، بازی موقتا برایتان Soft-Lock شود؛ یعنی صفحه به ناگاه از حرکت میایستد ولی گیمپلی همچنان در حال پیشروی است. حالا این وضعیت عملکرد را با شرایط گرافیکی بازی ترکیب کنید تا خودتان متوجه شوید که در صورت تجربهی این عنوان، چه عذاب الهیای انتظارتان را میکشد.
تنها نکتهی مثبتی که میتوان در این عنوان یافت، موسیقیهای آن است که در سبک Synthwave قرار دارند. قطعات نوشته شده برای بازی از نظر کیفیتی، خوب هستند و مسلما میتوانند طرفداران این سبک را راضی کنند. ولی حیف که لذت بردن از آنها تنها در شرایطی حاکم است که قبلا به انجام بازیهایی با موسیقی مشابه نپرداخته باشید. فقط کافیست که Black Future '88 را با عناوین مستقل دیگری مثل Exception یا My Friend Pedro مقایسه کنید تا متوجه شوید که این عنوان از نظر تنوع ریتم موسیقیهایش، حتی به گرد پای آنها هم نمیرسد.
در نهایت میتوان گفت که Black Future '88 یک کلاس درس برای سازندگان بازیها و همچنین نمونهای عالی برای آن دسته از کسانی است که معتقدند استفاده از یک گرافیک پرزرق و برق مساوی است با یک بازی خوب. گرافیک و عملکرد این عنوان، آنچنان ضربات جبران نشدنیای را بر پیکرهی آن وارد کردهاند که تجربهاش را تقریبا غیرممکن ساختهاند. در نتیجه، عنوانی که میتوانست یکی از بازیهای خوش ساخت اخیر باشد، به طرز تراژیکی اکنون غیر قابل پیشنهاد کردن شده است.
داستان اصلی: ۱۰ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۲۰ ساعت
به جرئت میتوان گفت که Black Future '88 یکی از ناامید کنندهترین بازیهای سال است. جای جای بازی فریاد میزند که پتانسیلی عظیم در بطن آن نهفته است. اما حیف که تکراری شدن گیمپلی به خاطر اشتباهات متعدد در طراحی آن، به همراه زیادهروی سازندگان در مبحث گرافیکی و بهینه نکردن عملکرد بازی، باعث شده که با یک فاجعه روبرو شویم.
استفاده این بازی از ویژگیهای بازیهای روگلایک و شوتر در کنار تمهای سایبرپانک، میتواند علاقمندان این موارد را به انجامش ترغیب کند.
نه تنها گیمپلی بازی پس از مدتی بسیار تکراری میشود، بلکه افت فریم و زیادهروی در استفاده از افکتهای گرافیکی نیز دست به دست هم میدهند تا به چشمانتان آسیب بزنند. به نفعتان است که کلا قید تجربهی بازی را بزنید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.