اولین بازی Yooka Laylee تقریبا در قهقرای این ژانر به وجود آمد و عرضه شد و توانست علی رغم برخی نقاط ضعف آشکار، طرفدارانی برای خود دست و پا کند. نسخه دنباله آن اما در زمانی عرضه شده که تقریبا با آن قحطی دو سه سال گذشته روبرو نیستیم و گیمرها آثار فوقالعادهای را در این ژانر تجربه کردهاند.
بازی Yooka-Laylee and the Impossible Lair برخلاف نسخه قبلی که یک عنوان کاملا سه بعدی بود، تبدیل به یک اثر ترکیبی از حال و هوای سهبعدی و دو و نیم بعدی شده است. مراحل بازی سبک و سیاق دو و نیم بعدی دارند (مانند آخرین بازی دانکی کانگ) و جهان بازی که جاییست برای یافتن مراحل و گشت و گذار برای پیدا کردن آیتمهای گوناگون، حالتی سهبعدی دارد.
داستان از جایی آغاز میشود که همان شخصیت خبیث قسمت قبلی یعنی Capital B اینبار به یک عصای جادویی از دنیای زنبورها دست پیدا کرده و قصد دارد با آن بر جهان حکمرانی کند.
داستان بازی مانند تمام (یا لااقل اکثٰر) عناوین پلتفرمر یک داستان سرراست و ساده بوده که صرفا بهانهای باشد برای پیشروی در بازی. تا حدی همان روحیه طنز حاکم بر بازی قبلی در این نسخه هم حفظ شده و هر چند بازی به آن بامزگی نسخه اول نیست ولی کماکان کلکلها و دیالوگهای رد و بدل شده بین دو قهرمان داستان، بامزه از آب در آمده است.
اولین مبارزه با Capital B (دشمن شماره یک بازی که افکارش فقط حول سلطنت بر جهان و البته کنف کردن یوکا و لایلی میگذرد) در نهایت منجر به شکست شما خواهد شد و امکان ندارد بتوانید پیروز اولین مبارزه باشید. بعد از شکست، وارد دنیای زنبورها و متوجه میشوید که حالا باید در این دنیا به دنبال مراحل مختلف باشید تا بتوانید در پایان این مراحل زنبورهای سرباز را نجات دهید و همچنین با کسب یک سری آیتم و قدرت بیشتر، دوباره بازگردید و انتقام خود را از Capital B بگیرید.
جهان بازی طوری طراحی شده که شما در هر لحظه که اراده کنید میتوانید به مبارزه با دشمن اصلی برگردید و مرحله Impossible Lair را دوباره آغاز کنید. این مرحله که تنها Boss Fight بازی به حساب میآید، همانطور که از اسمش پیداست یکی از سختترین مراحل تاریخ بازیهای پلتفرمر بوده و سازندگان برای طراحی آن، احتمالا کیلو کیلو فسفر سوزاندهاند. Impossible Lair آنقدر هیجانانگیز و خطرناک است که برای رویارویی با آن و فتح کردن مرحله، نیاز به کمک دارید و دست خالی بعید است که بتوانید به اتمام برسانیدش. کمکها هم همانطور که گفته شد، همان زنبورهای سرباز پراکنده در بیش از ۴۰ مرحله بازی هستند که در واقع تبدیل به نوار سلامتی شما و بلای جان شما میشوند. شما با داشتن تعداد بیشتری از این زنبورهای محافظ، شانس بیشتری برای پیشروی در مرحله کابوسمانند Impossible Lair خواهید داشت.
طراحی مراحل بازی بینظیر بوده و سازندگان اتمسفری مشابه با بازی شاهکار اخیر سری دانکی کانگ برای گیمرها تدارک دیدند. شما در این مراحل یا میپرید یا میجهید و هر از گاهی هم با زبان خود وسایل را برمیدارید و یا آیتمها را جابجا میکنید. در این بین لایلی خفاش نیز هر از گاهی به کار آمده و هر چند نقش او نسبت به بازی قبلی بسیار کمرنگ شده اما در برخی مواقع حضورش حیاتی است. با ضربه خوردن از دشمنان و یا موانع خطرناک داخل مراحل، لایلی را از دست میدهید و اگر بتوانید در عرض چند ثانیه که او در حال بالبال زدن و ترسیدن است؛ دوباره به دستش بیاورید، میتوانید دوباره او را کنار خود داشته باشید وگرنه مجبور هستید باقی مرحله را تا زمانی که دوباره او را جایی پیدا کنید، تنهایی با یوکا (مارمولک) پیش بروید و از یک سری قابلیت مانند پرشهای بلند و... محروم بمانید.
طراحی مراحل بازی هوشمندانه است و سازندگان آیتمهایی که عملا دور از دسترس شما (لااقل در نگاه اول) قرار دارند را چنان در قاب تصویر جا میدهند که بایستید و به جای پیشروی یک کله تا آخر مرحله، سعی کنید آن آیتم براق لعنتی را به دست بیاورید. برای به دست آوردن برخی از این موارد نیاز دارید که چابک باشید و برای برخی از آنها نیز باید کمی فسفر بسوزانید.
جهان بازی (یا همان هاب بازی) نیز معماها و پازلهای مختص خودش را دارد و گشت و گذار در آن خالی از لطف نیست. برای باز کردن کامل این جهان و یافتن مراحل جدید، مجبور هستید که یک سری مراحل چالشی را طی کنید که شاید در ابتدا به نظر بسیار آسان بیایند ولی رفتهرفته سخت میشوند؛ هرچند اساسا بازی یوکا و لایلی عنوانی نیست که بتواند مثل ماریو پدر گیمر را در برخی مراحل در بیاورد، البته به جز کابوس Impossible Lair که تمامی سادگی اکثر مراحل بازی را با سایه سنگینش، جبران کرده است.
داستان اصلی: ۱۰ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۱۳ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۱۵ ساعت
گرافیک بازی شاد و رنگارنگ بوده و نسبت به اینکه با یک اثر دو و نیم بعدی روبرو هستیم؛ میتوان گفت ریزهکاریهای دقیقی در آن به کار رفته که در نسخه پیشین چندان به آن دقت نشده بود. یوکا و لایلی حالا تبدیل به یک فرنچایز شدهاند و سازندگان بیشتر به آن امید بستهاند و برای همین روی مضامین دیداری و شنیداریاش بیشتر کار کردهاند. دیالوگها همچنان شامل اصواتی نامفهوم است ولی موسیقی بازی به شدت غنیتر شده و هر مرحله با پخش موزیکی با تم و فضای آن مرحله همراه است.
مشکل بزرگ دوربین که در قسمت قبلی بلای جان بازی شده بود حالا با دو و نیم بعدی شدن بازی برطرف شده و با وجود اینکه جهان باز آن همچنان نقصهای کوچکی دارد ولی قابل هضم است. در نهایت باید اعتراف کرد که مغزهای متفکر پشت فرنچایز خوبی در سبک بازیهای پلتفرمر یعنی سری بانجو-کازویی، فرنچایز جدید و زیبایی را خلق کردهاند که با الهامگیری از دنیای بینظیر استودیوی Rare خلق شده است. یوکا لایلی، ادای احترام بسیار شایستهای به بانجو-کازویی است و یاد و خاطره آنها را به خوبی گرامی میدارد. این مارمولک و خفاش، جایگزینهایی شریف هستند که Playtonic Games میتواند روی آینده آنها حساب باز کند.
یوکا و لایلی برخاسته از مغزهایی هستند که پیشتر عناوین بسیار محبوب و خوبی را در سبک پلتفرمر برای گیمرها به ارمغان آوردند. داستان این خفاش و مارمولک رویای شخصی این سازندگان است که حالا با دومین عنوان از این سری دنباله یافته و یک پله جلوتر از بازی قبلی قرار دارد. حالا به جرات میشود گفت که میتوان امید زیادی به این فرنچایز پیدا کرد و آینده داستانهای این دو قهرمان عجیب و غریب را روشن دید.
جدا از قیمت بسیار خوب و مناسب بازی، باید گفت که ماجراجوییهای جدید یوکا و لایلی نسبت به قسمت قبل پیشرفت محسوسی داشته و تغییر ماهیت بازی به یک اثر دو و نیم بعدی به جای سه بعدی، تصمیمی بس عاقلانه بوده است. طراحی مراحل بینظیر بازی در کنار گیمپلی درگیر کننده و کنترل نرم و روان شخصیتها و البته بالانس سختی مناسب بازی باعث شده که بازی از هر نظر برای همگان توصیه شود.
اگر به بازیهای سکوبازی یا همان پلتفرمر علاقه ندارید و این سبک بازیها را بچهگانه میپندارید، احتمالا از این بازی هم دل خوشی پیدا نخواهید کرد. در اینجا نه از داستان بسیار غنی خبری است و نه گرافیک خارقالعاده و بینظیری در برابر شما قرار دارد. همه چیز به گیمپلی درگیرکننده و باحال ختم شده است که در آن آدرنالین وجود دارد اما نه از نوع عناوین شوتر.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.