بازی در سال ۲۰۷۸ آغاز میشود، زمانی که زمین با حمله موجوداتی شیطانی به نام کیمرا مواجه شده (این کیمرا را با آن کیمرای افسانهای که کله شیر و بز و دم مار و.. دارد اشتباه نگیرید) و بشریت دائما در حال جنگ با این موجودات است. انسانها در نهایت میتوانند به روشهایی برخی از این کیمراها را کنترل کنند؛ این موجودات کنترل شده لژیون نام دارند و توسط یک زنجیر به انسانهایی که قادر به کنترلشان هستند، وصل میشوند. هر انسانی نمیتواند لژیونها را کنترل کند و این کار به گروه خاصی از انسانها که ویژگیهای خاصی دارند و تمارین مخصوصی انجام دادند محول شده است.
شما در بازی در قالب یکی از این انسانها فرو خواهید رفت، در واقع شما باید از بین یک خواهر برادر دوقلو، یکی را انتخاب نمایید و با امکان ایجاد تغییرات ظاهری اندک در شکل و شمایل کاراکترتان، بازی شروع میشود. اشتباه نکنید، کاراکترهای جدا هر یک داستانی مستقل و جدا ندارند و صرفا برخی جزییات بازی بسته به انتخاب شما تغییر پیدا خواهد کرد. این خواهر و برادر دوقلو فرزند یکی از پلیسهای ارشد گروهی موسوم به نئوران هستند و وظیفه دارند تا در برابر کیمراها بجنگند.
حضور آکیترو ناکا در مقام نویسنده بازی کار خودش را کرده و با اینکه این بازی عملا اولین تجربه رسمی او در امر بازیسازی به شمار میآید اما ناکا نشان میدهد که احتمالا در آینده صنعت بازیهای ژاپنی بیشتر نام او را خواهیم شنید. البته نظارت هیدکی کامیا افسانهای (سازنده عناوین محبوبی چون DMC و بایونتا) نیز قطعا در این موضوع بیتاثیر نبوده است. در هر حال دنیای Astral Chain بزرگتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که در چند ساعت اولیه تجربه آن به نظر میآید ولی نباید گمان برده شود که داستان بازی با وجود این تعاریف بیعیب و نقص است؛ در واقع پاشنه آشیل بازی روی پاشنه شخصیت پردازی کاراکتر اصلی میچرخد.
لال بودن شخصیت اصلی ضربه بدی به روند داستان آن زده و با اینکه این موضوع در بازیهای نقش آفرینی ژاپنی رایج است و قابل تحمل، اما در Astral Chain کاملا اعصابخردکن جلوه میکند. شما در جریان بازی شاهد کاتسینهایی طویل هستید و شخصیت شما صم بکم نظارهگر آنها خواهد بود. نهایت اصواتی که از گلوی شخصیت اصلی خارج شود کمی آه و ناله و فریاد و نهایتا گریهزاری است؛ این موضوع باعث شده که با شخصیت اصلی بازی چندان خو نگیرید. این لال بودن کاراکتر اصلی را با لافزنیهای دانته و حرافیهای بانو بایونتا کنار هم بگذارید تا متوجه شوید با چه چیز اعصابخردکنی روبرو هستیم. عدم صداگذاری برای شخصیت اصلی بازی نکته نابخشودنی در Astral Chain به شمار میرود و یک تنه ضربه بزرگی به نحوه روند داستان زده است.
قهرمان بازی هم تفنگ دارد و هم یک باتوم پلیس و شمشیر، لژیونها نیز بسته به نوعشان حملات مختلفی دارند ولی عموم ضرباتشان در دسته Melee Attack (ضربات رو در رو) جای میگیرد. با آنالوگ دست چپ و نگه داشتن همزمان دکمه ZL میتوانید لژیون را به اینور و آنور هدایت کنید و به او دستوراتی برای حمله صادر کنید. خودتان هم با آنالوگ طرف مخالف میتوانید در صحنه نبرد وارد مبارزه شوید. کنترل همزمان لژیون و کاراکتر اصلی بازی در Astral Chain در وهله اول شبیه به عذاب است و بسیار گیجکننده. این سردرگمی اما با پیشروی در بازی حل میشود و به تدریج دستتان میآید که چطور این دو کاراکتر را به طور همزمان کنترل کنید.
به شخصه با دیدن لژیونهایی که از دل زنجیرهای وصل شده به کاراکترها بیرون میآیند، یاد دنیای انیمه JoJo شدم. لژیونها اما از دنیای موجودات JoJo بسیار عقبتر هستند و بیشتر شبیه ماشینهای جنگی هستند که در کنار انسانها به مبارزه با همنوعان خود میپردازند. هرچند داستان بازی در ادامه حرفهایی برای گفتن درباره آنها دارد ولی بازهم میتوان گفت پتانسیل بیشتری در ذات این لژیونها وجود داشت که میتوانست به مراتب به جذابتر شدن بازی کمک کند.
فقدان وجود قابلیتی همچون صادر فرامینی کوتاه برای لژیون در بازی به شدت حس میشود و از آنسو باید بگویم که کنترل بازی نیز آنچنان نرم و روان نیست مگر آنکه دسته مخصوص Pro را داشته باشید. کنترل بازی در حالت دستی کنسول نینتندو سوییچ که بیشتر شبیه به فاجعه است و شدیدا توصیه میکنم که بازی را در تصویر عریض تلویزیون انجام دهید و جویکانها را در جایگاه مخصوص خود بکارید تا با کنترلی روانتر مواجه شوید. در کل، کنترل مبارزات بازی با توجه به ماهیت عجیب و غریب بازی (کنترل کردن دو مبارز در یک میدان نبرد شلوغ با سرعتی بالا) آنچنان خوب نیست ولیکن با مرور زمان میتوان بیشتر به آن خو کرد.
بیانصافی است اگر حین صحبت از گیمپلی بازی از باس فایتهای بسیار زیبای Astral Chain صحبتی از میان نیاوریم. نبردهای طولانی که مانند سایر نبردهای بازی نیاز به دقت بسیار بالایی دارد. Astral Chain به هیچ عنوان با گیمرها شوخی ندارد و هرچند بخش Easy Mode هم در خود گنجانده که گیمرها در عذاب بازی از جان نیفتند، اما در کل یک عنوان سخت محسوب میشود.
بازی از سرعت بسیار بالایی برخوردار است و آدرنالین از سر و کول بازی بالا میرود. همان ابتدای Astral Chain شما سوار بر موتور بازی را شروع میکنید و از این دست صحنههای نفسگیر به وفور در طول بازی پیش میآید. در واقع سازندگان طوری مراحل را طراحی کردهاند که شما در حالی که تازه دارید پس از یک نبرد جانانه نفسی چاق میکنید، دوباره با نبردی دیگر روبرو شوید. این صحنههای اکشن پشت سر هم اما تکراری از آب در نیامدهاند و تنوع در آنها موج میزند. بخش داستانی بازی (که چیزی حدود هفده هیجده ساعت طول میکشد) به عنوان ماموریتهای قرمز در بازی نمایش داده میشود و ماموریتهای فرعی نیز که بعنوان ماموریتهای آبی رنگ در طول بازی وجود دارند؛ برای جمعآوری آیتمها و تجربه کامل دنیای بازی بسیار جذاب طراحی شدند.
ماموریتهای فرعی بازی از خرید یک بستنی برای بک بچه تا جنگیدن در میادین نبرد شلوغ را شامل میشود و خوشبختانه تنوعی که در آنها وجود دارد باعث میشود که دلتان بخواهد در کنار داستان اصلی بازی، آنها را نیز تجربه کنید. در واقع بخش ماموریتهای آبی (فرعی) Astral Chain تنها جایی هستند که شاید بتوانید در آنها کمی راحت نفس بکشید و دائما وارد مهلکههای جانانه نشوید.
بازی در بسیاری از مواقع المانهای یک عنوان Open World را به خود میگیرد و شما با چرخش در دنیای بازی میتوانید به آپگرید کردن شخصیتتان و لژیونهایتان کمک شایانی بکنید. هابهای مختلفی در طول بازی پیش پایتان سبز میشود که هر یک آیتمهای مخصوص به خود را دارد و گشت و گذار در آنها خالی از لطف نخواهد بود.
داستان اصلی: ۱۸ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۲۶ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۴۰ ساعت
صداگذاری و موسیقی بازی Astral Chain در جایگاه خوبی قرار دارد. موسیقی بازی مانند گیمپلی سریع و خشن آن بوده و دقیقا روی تک تک صحنههای اکشن بازی نشسته است. صداگذاری شخصیتها نیز قابل قبول بوده و هر چند همان مشکل عدم صداگذاری روی شخصیت اصلی گیمر را اذیت میکند، ولی دیگر کاراکترها از صداپردازی خوبی برخوردار هستند. همانند هر بازی ژاپنی دیگری، دوبله ژاپنی (اصلی) بازی به مراتب دلنشینتر است و توصیه میشود که Astral Chain را به زبان مادری خودش تجربه کنید!
مانگاکایی (طراح مانگا) به نام ماساکازو کاتسورا طراحی کاراکترهای بازی را بر عهده داشته و با اینکه کارنامه چندان گوهرباری از خود ندارد و با صنعت گیم نیز تا حد زیادی غریبه است اما توانسته در این بازی سنگ تمام بگذارد و کارش را به درستی انجام دهد. گرافیک بازی البته به هیچوجه مانند عناوین تاپ کنسولهای پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان نیست و طبیعتا از رزولوشنهای 4k نیز بهره نمیبرد، اما در حد و اندازه خودش بسیار خوب ظاهر شده است. هرچه باشد با یک بازی انحصاری برای کنسول نینتندو سوییچ طرف هستیم و این کنسول هم پردازنده گرافیکی قدرتمندی مانند سایر رقبای خود ندارد. Astral Chain از لحاظ جلوههای بصری یقینا میتوانست بهتر باشد اما چیزی که الان هم روبروی گیمرهاست، مشکلساز نیست.
بازی Astral Chain آن انقلابی که فکر میکردیم را در بازیهای ژانر اکشن به وجود نمیآورد و نواقص ریزی که دارد مانع از تبدیل شدن بازی به یک شاهکار میشوند. بازی Astral Chain اما یقینا از بهترین بازیهای انحصاری نینتندو سوییچ به شمار میرود و حتی میتواند با ارفاق در لیست ده عنوان انحصاری برتر این کنسول هم قرار بگیرد.Astral Chain ریسکهای زیادی در طراحی گیمپلی خود کرده و همین خلاقیت جای تحسین دارد، حتی اگر آنچنان خوب از آب در نیامده باشد.
Astral Chain آن بازی انقلابی که فکر میکردیم نیست و کولاکی در ژانر اکشن به پا نکرده است؛ اما کماکان از بهترینهای اکشن هک اند اسلش سال جاری به شمار میرود. تجربه بازی برای تمامی دارندگان نینتندو سوییچ یک ضرورت است چرا که دیدن رنگ چنین بازیهایی در این کنسول به ندرت رخ میدهد.
Astral Chain یک بازی اکشن شاخص و متمایز حساب میشود و گیمپلی درگیرکننده و خلاقانهای دارد. داستان بازی نیز برخلاف اکثر عناوین ساخته شده توسط پلاتینیموم گیمز، چارچوب نسبتا قرص و محکمی دارد که البته خودش را بعد از چندین ساعت تجربه نشان میدهد. موسیقی شگفتانگیز بازی نیز در تجربه هرچه بهتر بازی نقش بسیار موثری دارد.
کنترل بازی در ابتدا گیجکننده است و اگر اصولا عادت دارید با سوییچتان فقط به صورت دستی بازی کنید، باید بیخیال این عنوان بشوید چرا که تجربه Astral Chain روی تلویزیون و داشتن یک کنترلر پرو سوییچ به مراتب جذابتر خواهد بود. اگر حوصله و صبر ندارید تا بتوانید کنترل بازی را یاد بگیرید، بیخیال آن بشوید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.