ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سریال لوکی
فیلم و سریال

نقد سریال لوکی (قسمت سوم) – آیا لوکی حقه دیگری در آستین خود پنهان کرده است؟

حال و هوای قسمت جدید سریال لوکی تغییرات نسبتاً چشم‌گیری در مقایسه با دو قسمت قبل داشت. خدای حیله و نیرنگ در دو قسمت گذشته موفق‌تر دیگر آثار سریالی مارول ظاهر شد و در ادامه ...

صبا جهانگیریان
نوشته شده توسط صبا جهانگیریان | ۴ تیر ۱۴۰۰ | ۲۰:۳۰

حال و هوای قسمت جدید سریال لوکی تغییرات نسبتاً چشم‌گیری در مقایسه با دو قسمت قبل داشت. خدای حیله و نیرنگ در دو قسمت گذشته موفق‌تر دیگر آثار سریالی مارول ظاهر شد و در ادامه جو کلی قسمت سوم سریال و عملکرد آن را بررسی خواهیم کرد تا بدانیم آیا این اثر هنوز در حال طی کردن یک روند صعودی است یا خیر. برای پاسخ به این سوال با ویجیاتو همراه باشید.

ابتدای این قسمت «لوکی» و شخصیتی که هنوز شناخت دقیقی از او نداریم، با یکدیگر همراه می‌شوند. همکاری این دو برای حفظ منافع شخصی‌شان شکل می‌گیرد و در نوع خود جالب به نظر می‌رسد. در واقع کل این قسمت میدانی‌ست تا این دو بازیگر و شخصیت‌هایشان در آن بتازند و مخاطب با شخصیت جدید آشنایی پیدا کند.

البته همکاری شکل‌گرفته میان این دو شخصیت را به هیج عنوان نمی‌توانیم با دوستی میان «موبیوس» و لوکی مقایسه کنیم. هرچند نمی‌توانیم انکار کنیم که موبیوس هم برای رفع نیاز‌های خود از لوکی استفاده می‌کرد تا بتواند لوکی شرور را پیدا کند اما اعتماد و دوستی شکل‌گرفته میان آن دو را نمی‌توان نادیده گرفت و از نقاط درخشان دو قسمت اول نیز محسوب می‌شوند که در قسمت سوم اثری از آن وجود ندارد.

علاوه بر عدم حضور موبیوس، طنزی که در دو قسمت آغازین مخاطب را به خنده وامی‌داشت، نیز تقریباً از بین رفته است. قسمت سوم با وجود آنکه خطر بیرونی لوکی و همراهش را تهدید نمی‌کند؛جدیت عجیبی به داستان تزریق می‌شود. دیالوگ‌ها کمی بیش از اندازه جدی جلوه می‌کنند و در بعضی از لحظات جای خالی طنز همیشگی لوکی به شدت احساس می‌شود. گویی عوامل سازنده سریال لوکی هم مانند سریال «فالکون و وینتر سولجر» نمی‌توانند وجه طنز داستان را در کنار وجوه دیگر ادامه دهند.

همانطور که گفته شد تمام مدت زمان این قسمت شخصیت جدید داستان در کنار لوکی کنترل روایت را در دست دارد اما موضوعی که هنوز تئوری‌های فراوانی در مورد آن وجود دارد، هویت واقعی این کاراکتر است. شخصیتی که موبیوس در انتهای قسمت اول به لوکی به عنوان نسخه دیگر او معرفی می‌کند، اکنون به قدری پیچیده جلوه کرده که برخی از هواداران و مخاطبین کمیک تصور می‌کنند او در واقع «سیلوی لاشتون» است.

تصویری از سیلوی لاشتون در کمیک بوک‌ها

سیلوی لاشتون نام واقعی انچنترس افسونگر دنیای کمیک مارول است که نیروهای خود را بنا به دلایل نامعلومی از لوکی گرفته بود. او در دنیای کمیک بوکی نوجوانی‌ست که در انتها به «انتقام‌جویان جوان» می‌پیوندد. این شخصیت با اصرار خود مبنی بر آنکه لوکی خوانده نشود، این تئوری را به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند. حتی او خود را با نام «سیلوی» به لوکی معرفی می‌کند و تقریباً مخاطبین را مطمئن می‌کند که او «لیدی لوکی» نیست. او پاسخ سوال لوکی را مبنی بر آنکه واقعاً یک لوکی است، نمی‌دهد و تمام این موارد نشانه‌هایی‌ست برای بینندگان تا به هویت واقعی شک کنند.

موضوع دیگری نیز درباره هویت سیلوی وجود دارد و آن این است که امکان دارد تمام این موارد برای فریب بینندگان تدارک دیده شده باشد و لیدی لوکی با نام سیلوی تنها هویت جدیدی برای خود ساخته باشد. شاید این مورد گزینه بهتری باشد زیرا در غیر این صورت باید سریال علت اینکه لوکی در طی یک قسمت کامل متوجه نشد که این شخصیت نسخه دیگر خودش نیست، توجیه خوبی داشته باشد.

حال اگر فرض کنیم که سیلوی واقعاً لیدی لوکی‌ست مسائل دیگری نیز مطرح می‌شوند. موضوعاتی از قبیل اینکه چرا داستان زندگی لوکی و لیدی لوکی تا این حد با یکدیگر تفاوت دارند؟ اگر این دو واقعا نسخه‌های متفاوت از یکدیگر باشند، تفاوت‌هایشان سوالات دیگری را به ارمغان می‌آورد؛ از جمله اینکه آیا واقعاً محافظین زمان یک خط زمانی مقدس را ساخته‌اند؟ و این خط زمانی مقدس با چه ملاک‌هایی ساخته شده است؟

زیرا آنطور که به نظر می‌رسد خط زمانی‌های مختلفی ساخته شده و محافظین زمان در این مورد با کارکنان خود به اندازه کافی صادق نبوده‌اند. حتی برخی نظریه‌ها وجود مولتی‌ورس را بررسی می‌کنند و اظهار دارند که محافظین زمانی موضوعاتی را پنهان کرده‌اند.

عدم صداقت محافظین زمان مانند دو قسمت قبل، در حد یک شک یا گمان باقی نمی‌ماند؛ زیرا سیلوی به لوکی درباره خاطرات یکی از مامورین سازمان مغایرت زمان می‌گوید. خاطراتی که در زندگی زمینی‌اش ساخته شده‌اند و برای لحظاتی لوکی و مخاطبین را در فکر فرو می‌برد.

لوکی بارها به سیاست‌های سازمان مغایرت زمان شک کرده و به همین دلیل از موبیوس در این باره سوالات فراوانی نیز پرسیده بود. موبیوس در پاسخ خودش و دیگر کارکنان سازمان را بدون گذشته معرفی کرده و اظهار داشت تا آنجایی که به یاد می‌آورد، از کارکنان این سازمان بوده است. البته علاقه او به جت اسکی را نیز نباید نادیده بگیریم؛ زیرا اگر آنطور که خودش می‌گفت، تا به این زمان جت اسکی را امتحان نکرده بود، قطعاً دلیلی برای علاقه داشتن به این ورزش وجود نداشت.

از آنجایی که در فیلم‌های قبلی دنیای مارول مانند «نگهبانان کهکشان» ظاهر آدم فضایی را دیده بودیم؛ هیبت انسانی موبیوس و دیگر کارمندان سرنخ خوبی‌ست تا مخاطب در مورد هویت اصلی آنان کنجکاو شود.

نتیجه بررسی تمام این موارد ما را به سمت این مطلب سوق می‌دهد که موبیوس و تمام کارمندان سازمان گذشته‌ای دارند که چیزی از آن به یاد نمی‌آورند و همچنین سازمان مغایرت زمان با وجود آنکه بسیار قدرتمند است اما موضوعاتی را از کارمندان خویش و همچنین جهان، پنهان کرده‌اند.

حال به نقطه‌ای می‌رسیم که باید نگاه دوباره‌ای به این سه قسمت بیندازیم و با خود فکر کنیم که آیا سریال لوکی به طور قطع شرور خود را در پایان قسمت دوم به مخاطبین معرفی کرده است یا خیر؟ اینطور که به نظر می‌رسد سیلوی خطر بزرگی برای لوکی و جهانیان محسوب نمی‌شود در عوض سازمان مغایرت زمان که تا به کنون اهداف خود را با زیرکی خاصی پیش برده است، کاندید بهتری برای نقش شرور داستان به نظر می‌آید.

همانطور که تاکنون باید متوجه شده باشید، در این قسمت بیشتر از آنکه هیجانی باشد، در تلاش بود تا تئوری‌های مختلفی را به مخاطب خود ارائه دهد. تمام طول سریال با دیالوگ‌های میان «هیدلستون» و «سوفیا دی مارتینو» می‌گذرد که البته کمی هم روند این قسمت را کند کرده است. نمی‌توان گفت نقش‌آفرینی این دو در کنار یکدیگر زیبا نیست اما شاید صحبتشان پیرامون مسائل مختلفی از جمله عشق کمی زیاده‌روی به نظر می‌رسد.

البته لازم به ذکر است که در چند صحنه این دیالوگ‌ها عمق می‌گیرند و شاید بتوان این موضوع را دلیل خوبی برای عدم حضور طنز در این قسمت بدانیم. لحظه‌‌ای که لوکی و سیلوی درباره داستان‌های خود با یکدیگر صحبت می‌کنند، از مهم‌ترین لحظات این قسمت است. زمانیکه سیلوی می‌گوید از ابتدا می‌دانسته به فرزندخواندگی گرفته شده لوکی برای چند ثانیه‌ای به فکر فرو می‌رود. شاید بتوان گفت لوکی در طی این مکالمات باز هم در حال گذراندن نوعی تراپی است و به این فکر می‌کند که شاید اگر او نیز از ابتدا می‌دانست به فرزندخواندگی گرفته شده در این شرایط قرار نمی‌گرفت.

همچنین لحظاتی که سیلوی فریاد می‌کشد لوکی کنجکاو است تا بداند که آیا واقعاً فریاد کشیدن حال سیلوی را بهتر کرده است یا خیر. او احتمالاً با خود فکر می‌کند که سیلوی مانند خودش گیج و سرگردان نیست و هدفی دارد پس اگر بتواند شبیه او عمل کند، حالش درگرگون خواهد شد.

نهایتاً  باید اظهار کنیم که این قسمت با عملکرد متفاوت از قسمت‌های قبل ظاهر شد اما به سوالات بی‌شمار مخاطبین پاسخی نداد و باید امیدوار باشیم که قسمت‌های بعد این ماموریت را انجام دهند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (4 مورد)
  • MAHDIPHZ
    MAHDIPHZ | ۵ تیر ۱۴۰۰

    این قسمت هم مثل قسمت های قبلی خوب بود ولی تو چشمای لوکی یه حس عشق نسبت به لیدی لوکی بود

    • Mojana
      Mojana | ۵ تیر ۱۴۰۰

      لیدی لوکی نبود که...
      سیلوی

  • Mohammad20000
    Mohammad20000 | ۴ تیر ۱۴۰۰

    این قسمت هم مثل قسمت های قبلی عالی بود از این قسمت بیشتر خوشم اومد

  • Nobody
    Nobody | ۴ تیر ۱۴۰۰

    این اپیزود نسبت به ۲ تای قبلی پسرفت داشت جلوه های ویژه و صحنه های اکشن خیلی ضعیف بود . سیلوی و لوکی بیش از اندازه باهم گرم گرفتند انتظار داشتم جدی تر باشه . تنها نکات مثبت فیلم موسیقی خوب و لوکی بود

مطالب پیشنهادی