ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

۲۰ دنباله هالیوودی که باعث شکست فرنچایز‌ خود شدند
فیلم و سریال

۲۰ دنباله هالیوودی که باعث شکست فرنچایز‌ خود شدند

کمپانی‌های هالیوودی هر بار که یک دنباله جدید برای فرنچایز‌های محبوب خود منتشر می‌کنند، به نوعی دست به یک قمار می‌زنند، زیرا یک حرکت اشتباه می‌تواند استودیو را در معرض خطر قرار دهد. با این ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۰

کمپانی‌های هالیوودی هر بار که یک دنباله جدید برای فرنچایز‌های محبوب خود منتشر می‌کنند، به نوعی دست به یک قمار می‌زنند، زیرا یک حرکت اشتباه می‌تواند استودیو را در معرض خطر قرار دهد. با این حال، این خطرات جدید نیستند، زیرا استودیوها بارها و بارها با خلق دنباله‌هایی ضعیف به سمت سر خود شلیک کرده‌اند، همانطور که در آثار مطرح شده در این مطلب مشهود است. هرگاه هالیوود با منطقی پوشالی و البته اقتصادی به سمت دنباله‌ سازی رفته است، خروجی آن حادثه جذابی نبوده و حتی گاهی باعث مرگ یک فرنچایز محبوب شده است.

دنباله‌ها، چه خوب و چه بد، تمایل به کسب درآمد دارند. در هر مقطع زمانی، اگر به فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌های تمام دوران نگاه کنید، به احتمال زیاد بیشتر آن‌ها بخشی از فرنچایزهای بزرگ‌تر هستند. بنابراین ما آدم‌هایی نیستیم که دنباله‌ها را از ریشه بزنیم؛ اما توجه داشته باشید فیلم‌های زیادی وجود دارند که به دنباله‌هایی ختم شدند که به میزان قابل توجهی ضروری نبودند. بسیاری از این فیلم‌ها اقدامات بسیار ناامیدکننده‌ای را برای حفظ سرمایه‌گذاری طرفداران روی این فرانچایزها انجام دادند، اما صورت پذیرفتن این کار به ندرت جواب می‌دهد، همانطور که اکثر فیلم‌هایی که ما برای این فهرست گردآوری کردیم، گواه بر همین حرف است.

هر کارگردان، بازیگر یا استودیو رویای خلق فیلمی آنچنان برجسته و خاطره انگیز را در سر می‌پروراند که سزاوار دنباله‌ای باشد. باید توجه داشت که دنباله‌ها جایگاه عجیب و متناقضی در فرهنگ سینما دارند. واضح است که بیشتر دنباله‌ها از نظر مالی موفق هستند. به هر حال، اگر دنباله‌ها درآمدی نداشتند، هالیوود تولید آنها را متوقف می‌کرد. با این حال، وقتی از تماشاگران سینما در مورد دنباله‌ها می‌پرسید، اغلب می‌گویند که از آن‌ها خسته شده‌اند و ای کاش استودیوها به ساخت فیلم‌های اورجینال بیشتر و بازخوانی‌های کمتر یک فرنچایز برمی‌گشتند. حالا ما در ویجیاتو لیستی از ۲۰ دنباله هالیوودی که باعث شکست فرنچایز‌ خود شدند را برای شما معرفی کرده‌ایم.


Universal Soldier: The Return

Universal Soldier: The Return

اولین قسمت از فرنچایز سرباز جهانی نوعی روبوکاپ یا پلیس‌آهنی برای فیلم‌های جنگی بود. آن فیلم با کارگردانی رولاند امریش با تمرکز بر سربازان مرده جنگ ویتنام، مانند شخصیت لوک دوروکس با بازی ژان کلود ون دام ایده علمی تخیلی خود را با چاشنی اکشنی خشن به مخاطب ارائه کرد و به موفقیت نسبتا خوبی دست یافت. اما دنباله آن که در سال 1999 به نمایش در‌آمد کاری با این فرنچایز کرد که دیگر رنگ پرده‌های سینما را نبیند و تنها در نمایش خانگی به حیات خود ادامه دهد.

این دنباله برخلاف قسمت اول هر نوع موضوع سنگین‌تر یا تفسیر اجتماعی را کنار گذاشت و در عوض به بینندگان یک مایکل جی وایت عضلانی را به عنوان یک کامپیوتر هوشیار معرفی کرد که شرورانه به دنبال پادشاهی بر جهان بود. در این بین کشتی‌گیر حرفه‌ای بیل گلدبرگ نیز برای چند سکانس مبارزه به فیلم اضافه شد. اما در مجموع این دنباله تقریباً در هر سطحی شکست می‌خورد، از داستان عمومی‌اش گرفته تا اکشن افتضاح و اجراهای سطح پایین‌ تیم بازیگری‌اش.

A Good Day to Die Hard

A Good Day to Die Hard

سه‌گانه اول جان سخت به عنوان یک اکشن خوب در ذهن تمام مخاطبان جهان نقش بسته است. جان مک‌کلین به‌عنوان پلیسی که در موقعیت «مکان اشتباه، زمان اشتباه» گیر کرده بود، لحظات قهرمانانه‌اش را طی سال‌ها پشت سر گذاشت و مخاطبان زیادی را سرگرم کرد. بدون شک یک دنباله خوب با یک فرمول سرگرم‌کننده تکراری را می‌توان تا دو یا سه قسمت تحمل کرد؛ با این حال، وقتی در روسیه و چرنوبیل(!) در حال تعقیب پسر غریبه‌تان هستید و با تروریست‌های دیوانه اروپایی مبارزه می‌کنید، ممکن است دیگر هیچ شباهتی به داستان پلیس نیویورکی‌ که برای نجات جان مردم از دست تروریست‌ها تلاش می‌کرد، نداشته باشید.

این چیزی است که یک فرنچایز محبوب را با یک فیلمنامه بدون فکر به سمت نابودی کشاند. همه چیز در مورد این فیلم بد است، ویلیس از ابتدا تا انتها بی‌علاقه به نظر می‌رسد، مک‌کلین به‌عنوان یک مرد در آستانه بازنشستگی نسبت به دوران اوج جسمانی‌اش در برابر درد غیرقابل نفوذتر به نظر می‌رسد، و شرورها کاملاً افتضاح هستند. به نظر من «بهانه‌ای بد برای سخت مردن» به مراتب می‌توانست عنوان بهتری بری این فیلم باشد. چرا که در این مرحله از فرنچایز، بروس ویلیس در نقش جان مک‌کلین کار نمی‌کند، بلکه در خواب راه می‌رود. فقط می‌توانیم امیدوار باشیم که یک فیلم ششم شایعه شده با عنوان Die Hard: Year One به نوعی بتواند این مجموعه را نجات دهد.

Independence Day: Resurgence

Independence Day: Resurgence

ویل اسمیت مشکلی برای گذشتن از دنباله یکی از بزرگترین موفقیت‌های خود نداشت؛ و ثابت شد که این انتخاب درستی است زیرا باید بنشینیم و جف گلدبلوم بیچاره را ببینیم که تلاش می‌کند دنباله‌ای را به نمایش بگذارد که هیچ دلیلی برای ساخت آن وجود نداشت.

روز استقلال اصلی شاهکار نبود، اما حداقل اجراهای به یاد ماندنی و جلوه‌های ویژه واقعاً شگفت‌انگیزی برای زمان خود داشت. مقداری نیش و تلخی هم داشت، مخصوص زمانی که مردم می‌مردند، آخرین لحظه‌هایشان را می‌دیدیم که در آتش می‌سوختند یا زیر آوار مدفون می‌شدند. اما دنباله بی‌ هدف این فیلم به جای توجه به شخصیت و داستان، تنها به بزرگ بودن انفجارها و تخریب‌هایش توجه می‌کند. بنابراین خرابی‌های رایانه‌ای آنقدر عظیم است که تقریباً هیچ عنصر انسانی وجود ندارد. نیمی از جهان از بین می‌رود و معنایی ندارد. حتی بدتر از آن، ما هیچ احساسی در مورد آن نداریم. به عنوان پیش درآمد برای دنباله‌ای دیگر، بیایید دعا کنیم که این فرنچایز هرگز دوباره احیا نشود.

Son of the Mask

Son of the Mask

جیمی کندی تلاش می‌کند تا بهترین برداشت خود را از جیم کری انجام دهد و عملکردی را ارائه می‌کند که فقط می‌توان آن را شایسته تمشک طلایی توصیف کرد (در واقع، او نامزد شد، اما جایزه در آن سال به راب اشنایدر رسید). کندی تلاش می‌کند و نمی‌تواند از جذابیت مغناطیسی و دوگانگی که کری به تصویر کشیده است تقلید کند. فیلمنامه و جلوه‌های افتضاح، همراه با سرعت دیوانه کننده غیرقابل تحمل فیلم، میخ‌های پایانی را در تابوت این دنباله می‌نشاند.

جذابیت جیم کری در ماسک این بود که گذاشتن آن ماسک جادویی به کری اجازه می‌داد تا شناسه فیلتر نشده‌اش را همراه با توانایی‌اش برای برداشت‌ها و صداهای مختلف را آزاد کند. در پسر ماسک، شخصیت کندی تقریباً هرگز ماسک نمی‌گذارد (سگش به دلایلی این ماسک را بیشتر می‌گذارد) و وقتی این کار را انجام می‌دهد، مانند یک تخته سنگ سفت بدون روح است، علیرغم این واقعیت که شخصیت او یک کاریکاتوریست ناامید است تا به او دلیلی بدهد تا درست مثل کری در نقش ماسک کارتونی عمل کند.

Jaws: The Revenge

Jaws: The Revenge

آرواره‌ها فیلمی در مورد یک شهر ساحلی است که مورد حمله یک کوسه گرسنه قرار گرفته است. اما آرواره‌ها انتقام فیلمی در مورد انتقام کوسه‌ای از خانواده‌ای است که بارها او را به قتل رسانده‌اند. قهرمان آن، با بازی لورین گری، معتقد است که یک کوسه به طور سیستماتیک خانواده او را می‌کشد، بنابراین او برای فرار از آن به باهاما نقل مکان می‌کند. این بدان معناست که کوسه 1100 مایل او را دنبال می‌کند تا او را بخورد. باید اعتراف کنید: این یک کوسه واقعا با استعداد است یا شاید یک کوسه شبح، زیرا از نظر فنی در حال انتقام مرگ(های) خود در آرواره‌های یک و دو است.

یا شاید این یکی از خویشاوندان انتقام‌جوی چند کوسه مرده از فیلم‌ها باشد؟ ما واقعاً به توضیحی درباره مکانیزم انتقام کوسه‌ها نیاز داریم که عملا وجود ندارد. به نظر من، آرواره‌ها یکی از معدود بهترین فیلم‌هایی است که تا به حال ساخته شده است، بنابراین خوب بودن آن باعث می‌شود فاصله بین آن فیلم و این دنباله وحشتناک بیشتر از هر فیلم دیگری در تاریخ باشد. با این معیار، این اثر باید بدترین دنباله ساخته شده باشد.

The Final Destination

The Final Destination

اکنون، برای اینکه نسبت به این فیلم منصف باشیم، مهم است که توجه داشته باشیم که تقریباً هر دنباله‌ای که راهی برای حضور در این فرنچایز پیدا می‌کند، یک برداشت مستقیم از فیلم اصلی است. در تمام این فرنچایز یک رویداد فاجعه بار رخ می‌دهد، تعداد کمی از مردم بدون آسیب از حادثه خارج می‌شوند، و سپس شاهد مرگ خود به روش‌های مختلف (معمولاً گرافیکی) هستند، زیرا سرنوشت آن‌ها با مرگ در آن حادثه گره خورده است. علیرغم ایرادات بی‌شماری که می‌توان در فیلم‌های «مقصد نهایی» به آن اشاره کرد، اما اکثر آثار این فرنچایز سرگرم‌کننده هستند.

اما The Final Destination بدون استفاده از نبوغ قسمت‌های قبلی در کشتار‌هایش یک دنباله ترسناک قابل پیش بینی و یکبار مصرف است. دنباله‌ای که با استفاده ناامیدانه از فضای سه بعدی و خیانت به اسطوره‌های اصلی مجموعه، کل فرنچایز را به سمت نابودی هدایت کرد.

Taken 2 - 3

Taken 2

من اولین فسمت ربوده شده را تجربه‌ای کاملاً لذت بخش می‌دانم. فضای فشرده، طرح و شخصیت‌های جذاب، و صحنه‌های اکشن همه جانبه، زمینه را برای یک فیلم بسیار سرگرم‌کننده فراهم می‌کند. خیلی خوب می‌شد اگر می‌توانستم همین را در مورد دنباله‌های آن بگویم، اما متأسفانه، قسمت سوم و البته قسمت دوم همه چیزهایی را که فیلم اول به درستی انجام داده است، اشتباه دنبال می‌کنند.

قسمت دوم این فرنچایز به دنبال داستان دیگری که مربوط به یک آدم ربایی است، این بار، قهرمان داستان ما، برایان میلز، با بازی لیام نیسون، قربانی می‌شود و این دخترش است که باید زندگی او را نجات دهد. «Taken 2» با معکوس کردن برخی از عناصر کلیدی نسخه اصلی برای تکرار همان داستان، به دلیل اجرای ضعیفش دچار مشکل می‌شود، و چیزی از آن هاله سخت تعلیقی که نسخه قبلی داشت هم باقی نمی‌ماند. این فیلم به لطف فیلمنامه وحشتناک و شخصیت‌های غیرقابل ربطش، تماشاگران را به این فکر انداخت که چطور ممکن است همه چیز در مقایسه با فیلم اصلی آبرومند، اینقدر اشتباه پیش برود. قسمت سوم فرنچایز نیز حکم مرگ قطعی این مجموعه فیلم را امضا کرد.

Speed 2: Cruise Control

Speed 2: Cruise Control

اکشن مهیج Speed در سال 1994 طرفداران فراوانی را در سینماها داشت. مقدمه ساده و پرتنش و اکشن پرسرعت آن باعث شد نقدهای عالی بین تماشاگران و منتقدان به همراه داشته باشد. این فیلم بیش از ده برابر بودجه متوسط 30 میلیون دلاری خود صاحب شد. شیمی بین کیانو ریوز و ساندرا بولاک نیز مورد تحسین همه قرار گرفت. در حالی که یان دی بونت برای کارگردانی بازگشت، ریوز ترجیح داد این کار را انجام ندهد و بولاک این قسمت را در کنار جیسون پاتریک بازی کرد. منتقدان و تماشاگران فیلم را کباب کردند، فیلمی که به سختی بودجه هنگفت خود را بازگرداند. بسیاری با عدم سرعت فیلم به دلیل قرار گرفتن در یک کشتی کروز با حرکت آهسته مشکل داشتند.

با چنین عنوانی، فهمیدن اینکه چرا کیانو ریوز به دنباله آن نه گفت، کار سختی نیست. اما به طور جدی، او مدت‌ها قبل از اینکه استودیو احتمالاً به این چیز وحشتناک فکر کند هم قصدی برای بازگشت نداشت. این دنباله که به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های بلاک‌باستری شناخته می‌شود که تا کنون ساخته شده، تمام فاکتور‌های یک شکست افتضاح را دارد. باورش سخت است که یک فیلم تا این حد از سبک و اصالت اصلی خود فاصله بگیرد. اما این یکی آبروی یک اکشن درست و حسابی را از بین برد.

Terminator 3: Rise Of The Machines

Terminator 3: Rise Of The Machines

در مورد جیمز کامرون هر چه می‌خواهید بگویید، اما تاریخ سینما به طور مثبتی مملو از نمونه‌هایی از کارگردانانی است که سعی می‌کنند راه او را دنبال کنند و به طور غیرقابل تصوری کوتاه می‌آیند. فقط نگاهی به فرنچایز ترمیناتور بیندازید، که اکنون «دو دهه» را صرف تلاش برای ارائه یک قسمت حتی معمولی بدون دخالت کامرون کرده است و هر بار نیز شکست خورده و کوتاه آمده است. ولی اولین مورد از این تلاش‌ها بدترین است، قسمت سوم ترمیناتور.

روز داوری با T-800 محبوب آرنولد به پایان می‌رسد که خود را قربانی می‌کند تا اطمینان حاصل شود که آخرین تکه فناوری مرگبار آینده از بین می‌رود و برای همیشه از روز داوری جلوگیری می‌کند و کل نژاد بشر را در این فرآیند نجات می‌دهد. این عالی ترین پایانی است که می‌توان برای شخصیت شوارتزنگر و فرانچایز کامرون تصور کرد. اما سپس ترمیناتور 3 آمد که ناگهان تصمیم گرفت که آنها چیزی را متوقف نکرده بودند، فقط آن را به تعویق انداخته بودند و ناگهان همه چیزهایی که از سر گذرانده بودند، بیهوده بود، فقط به این دلیل که فرنچایز دنباله داشته باشد.

این تصمیم تا به امروز باعث خلق دنباله‌ها و بازسازی‌های مسخره‌ای شده است که روز به روز مرگ پنهان این فرنچایز محبوب را آشکار‌تر می‌کند. برای مثال: فیلم Terminator Genisys نمونه مشخصی از سرنوشت تاریک این فرنچایز است. این عنوان سعی کرد فیلم‌های قبلی را با خط داستانی گیج کننده خود پاک کند تا سه گانه جدیدی را با جدول زمانی متفاوت آغاز کند، اما به شدت شکست خورد.

Alien 3

Alien 3

وقتی Alien در سال 1979 اکران شد، یکی از شناخته‌شده‌ترین فرانچایزهای علمی تخیلی تاریخ را راه‌اندازی کرد، بدون اینکه به حرفه‌ی درخشان سیگورنی ویور اشاره کنیم، و بلافاصله تبدیل به یک دستاورد برجسته برای این بازیگران زن در سینما شد. تقریباً یک دهه کامل قبل از ورود فیلم Die Hard به سینماها، الن ریپلی شخصیت تک‌پوش و بداخلاق پرده سینما بود و مردم از دیدن حرکات آن سیر نمی‌شدند. متأسفانه، 40 سال بعد و پس از راه‌اندازی مجدد فرنچایز، مردم در مرحله‌ای هستند که می‌توانند به اندازه کافی از آن لذت نبرند.

اگرچه دنباله بیکانه با عنوان بیگانگان در سال 1986 دنباله‌روی قسمت اصلی بود، اما این مجموعه پس از یک تلاش سه‌گانه کم‌رنگ شش سال بعد و با سومین و چهارمین قسمت عجیب و غریب که 200 سال آینده با یک شبیه‌سازی ریپلی روی داد، شروع به سقوط از اوج قله کرد. در سال 1986، زمانی که جیمز کامرون فیلم بیگانگان را تحویل داد، کارهای غیرقابل تصوری را انجام داد. او برش مضمونی از سینمای ترسناک علمی-تخیلی ریدلی اسکات را گرفته بود و دنباله‌ای ارائه کرد که لحن، سرعت و حتی ژانر فرانچایز را کاملاً تغییر داد، در حالی که همگی همچنان قلب و روح چیزی را که فیلم اصلی را فوق‌العاده کرده بود حفظ کرده بود.

این یک دستاورد واقعاً چشمگیر بود و هست، به خصوص در مورد اینکه چگونه فیلمنامه کامرون شخصیت الن ریپلی با بازی سیگورنی ویور را گسترش داد و آن را شکل داد (که در این کار آنقدر خوب است که نامزد دریافت جایزه اسکار مادرانه برای این نقش شد). اما Aliens تقریباً یک تن پول در گیشه به دست آورد، بنابراین دنباله‌ای دیگر برای آن ساختند. البته استخوان بندی‌های Alien 3 کاملاً سزاوار حمایت هستند. دیوید فینچر و همکارانش به وضوح در تلاش برای چیزی کاملاً متفاوت از هر یک از دو فیلم قبلی بودند که اگر به آنها اجازه داده می‌شد آن را خلق کنند، احتمالاً فیلم شگفت انگیز می‌شد. در عوض، فاکس فینچر را از اواسط ویرایش پروژه حذف کرد، چندین فیلمبرداری مجدد انجام داد، و فیلم حاصل یک آشفتگی مطلق است.

Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skulls

Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skulls

دلیل بزرگی که من در مورد قسمت جدید فیلم‌های ایندیانا جونز شک دارم این است که هنوز نمی‌توانم از مزه بد فیلم آخر آن خلاص شوم. پایان «جمجمه بلورین» بدترین فیلمی است که تا به حال استیون اسپیلبرگ ساخته است، بسیاری دیگر نیز کماکان با پایان این فیلم گیج شده‌اند. علیرغم اینکه «پادشاهی جمجمه بلورین» در واقع نقدهای خوبی را دریافت کرده است، اما خط داستانی بیگانه محور آن و یک سوم پایانی فیلم بینندگان را مستقیماً از وسط جدا می‌کند.

در واقع Kingdom Of The Crystal Skull یک باستان شناس را به یک ابرقهرمان تبدیل کرد! فیلمنامه بد کار با وسایل مضحک و یک یخچال، هریسون فورد پیر را از یک ماجراجو به نیروی مافوق بشری طبیعت تبدیل کرد؛ و این حرکت باعث شد تا این فرنچایز محبوب از سال 2008 تا کنون در سکوت مطلق فرو رود. البته همه منتظر آمدن قسمت جدید هستند.

The Matrix Reloaded | The Matrix Revolutions

The Matrix Reloaded

بعد از اینکه «ماتریکس» همه مخاطبان سینما را در سال 1999به هیجان آورد، واضح بود که فیلم دیگری هم ساخته خواهد شد. و چیزی که ما به دست آوردیم یک داستان عظیم بود که برای گفتن آن باید به دو فیلم تقسیم می‌شدند. هیاهو در مورد نئو و تلاش او برای تبدیل شدن به فرد یگانه ماتریکس آنقدر زیاد بود که نتیجه هرگز نتوانست تمام انتظارات ما را برآورده کند.

قسمت اول The Matrix با جلوه‌های شگفت‌انگیز و سکانس‌های مبارزه‌ای الهام‌گرفته از انیمه تا فیلم‌های کونگ‌فویی توجه طرفداران را در همه جا به خود جذب کرد و آن را در میان معتبرترین فیلم‌ها در فرهنگ عامه فیلم‌بازان قرار داد. فیلم اول با دوز سنگینی از فلسفه و یک قهرمان مسیحایی که از خواب دیجیتالی خود بیدار شده بود، از حد انتظارات فراتر رفت، انتظاراتی که خود سازندگان نیز نتوانستند در دو دنباله بعدی به آن دست پیدا کنند.

دنباله‌های این فیلم که قربانی موفقیت فیلم اول شده بودند، هرگز نتوانستند با هیاهوهای پیرامونشان مطابقت کنند. بنابراین، Reloaded و Revolutions که پشت سر هم فیلمبرداری شدند و با فاصله یک سال منتشر شدند، تمرکز خود را از شکاف دیجیتالی تغییر دادند. در عوض، آن‌ها داستان «دنیای واقعی» را به عنوان آخرین شهر زیرزمینی بشری تعریف می‌کنند که می‌جنگد تا جریان نبرد را با ماشین‌های بالا را تغییر دهد.

The Hangover Part II

The Hangover Part II

دنباله «خماری» نمونه‌ای از گرسنگی یک استودیو برای موفقیت در یک فرنچایز است. «قسمت دوم» تقریباً همان شوخی‌های قسمت اول را دارد اما این بار در تایلند اتفاق می‌افتد. راستش این فیلم واقعا دلیلی برای وجود خود ندارد. اما جالب است که بازهم قسمت سومی وجود دارد که مرگ فرنچایز قطعی کند. البته اولین فیلم این سه گانه یک نبوغ محض است. همه شوخی‌ها به نقطه‌های درستی می‌رسند و داستان جذاب‌تر از آن چیزی است که اکثر کمدی‌هایی که در زمان خود عرضه می‌شدند، داشتند. اولین قسمت این فرنچایز یکی از بامزه‌ترین فیلم‌هایی است که دیده‌ام، و شاید تا حدودی این دلیلی باشد که چرا بار دوم و سوم، هیچ‌کدام از آن‌ها کارساز نبود.

Glass

Glass

پس از اینکه ام. نایت شیامالان «Split» را به ما داد، همه باور داشتند این اثر به دنبال بازآوری یک دنباله شگفتی‌آور برای موفقیت سال 2000 او یعنی «Unbreakable» است، بنابراین تماشاگران از دیدن همه شخصیت‌ها دوست داشتنی فیلم اول برای این فیلم بسیار هیجان‌زده شدند. اما شیامالان نتوانست موفقیت «اسپلیت» را تکرار کند. در عوض، ما یک فیلم ابرقهرمانی بد و ناامیدکننده دریافت کردیم که می‌خواهد آنقدر در واقعیت باشد که کارگردان یکی از شخصیت‌های اصلی خود را با غرق شدن در یک گودال از بین می‌برد. گلس شاید چند بارقه از M. Night Shyamalan را در بهترین دنیای پرپیچ و خمش به نمایش می‌گذارد، اما در نهایت به عنوان پایانی ناامید کننده برای سه گانه طولانی مدت این نویسنده-کارگردان عمل می‌کند.

The Mummy: Tomb of the Dragon Emperor

The Mummy: Tomb of the Dragon Emperor

فرنچایز مومیایی با اجرای فرمول اکشن ماجراجویی ایندیانا جونر و ترکیب آن با لحن فیلم‌های ترسناک توانست تبدیل به یک موفقیت چشم‌گیر در گیشه شود. بنابراین بدون هیج فوت وقتی دنباله این اثر چراغ سبز گرفت. اما در در فیلم The Mummy Returns جلوه‌های ویژه چشمگیر هستند، اما شخصیت‌ها نسبت به تصاویر رایانه‌ای ضعیف به نظر می‌رسند که این ناشی از بیماری همه‌گیر دنباله سازی ناشیانه برای پول است. اما با این اوصاف این قسمت نیز تا اندازه‌ای مخاطب را سرگرم‌ می‌کند. اما قسمت سوم این فرنچایز حکم نابودی این مجموعه فیلم را امضا کرد.

اگرچه Tomb of the Dragon Emperor در گیشه یک موفقیت بین المللی بود، اما سومین ورود به فرانچایز مومیایی به رهبری برندان فریزر، بسیاری از جنبه‌هایی که دو فیلم اول را بسیار با طراوت و هیجان انگیز ساخته بود، در خود نداشت. با این اوصاف مومیایی: مقبره امپراتور اژدها، با جلوه‌های بصری متوسط و فقدان سرگرمی مشخص، فرنچایز را از دوران اوج خود دور کرد تا به کلی فراموش شود.

Rocky V

Rocky V

در قسمت پنجم مجموعه فیلم راکی، شخصیت راکی با بازی سیلوستر استالونه که اخیراً از بوکس بازنشسته شده، متوجه شده است که تمام پولی که به سختی به دست آورده از بین رفته است و به همین دلیل مجبور می‌شود به خیابان‌های فیلادلفیا بازگردد، جایی که در آن تلاش می‌کند ورزشکار بزرگ بعدی را خودش آموزش دهد، و رابطه شکسته‌ای که با پسرش به اشتراک می‌گذارد را ترمیم کند. اگرچه خط داستانی فیلم به خودی خود لزوماً بد نیست (البته به طرز باورنکردنی کند است) اما یک انحراف اساسی از مسیر معمولی فرنچایز است که ما را با فیلم‌های راکی مرتبط می‌کرد.

در واقع به سختی یک مبارزه یا یک مونتاژ آموزشی الهام بخش در فیلم وجود دارد، و فقدان اکشن دلیلی است که بسیاری از مردم «Rocky V» را بدترین قسمت این مجموعه فیلم می‌دانند. بنابراین ورود به چنین سناریو خامی باعث شد تا این فرنچایز در بلاتکلیفی طولانی‌مدت فرو برود.

Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales

Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales

مشکلات موجود در طرح داستان و رویکرد ساختاری این فیلم به ژانر بیشترین دلیلی است که طرفداران «دزدان دریایی کارائیب: مردان مرده قصه نمی‌گویند» را بدترین قسمت این فرنچایز می‌دانند. فیلمی که با ناامیدی بسیار تولید شد و از پایه باعث مرگ یک فرنچایز محبوب شد. پنجمین فیلم از این فرنچایز، کاپیتان جک اسپارو را دنبال می‌کند که در جستجوی نیزه سه‌شاخ پوزیدون است، که برای بازگرداندن دشمن شبح‌وارش، کاپیتان سالازار به مثلث شیطان، به آن نیاز دارد.

اما مشکل بزرگ این فیلم آن است که بسیاری از شخصیت‌های اصلی داستان در تضاد مستقیم با حقایق مشخص شده در چهار فیلم اول هستند، اشتباهاتی که برای بسیاری از مخاطبان یک حواس‌پرتی را ایجاد می‌کنند و البته تصویر گذشته این فرنچایز را خراب می‌کند. در مجموع این فیلم ثابت می‌کند که نه تغییر در کارگردانان و نه یک خاویر باردم مرده برای خالی کردن فضای تیره و تار این فرنچایز در حال غرق شدن کافی نیست.

Jurassic Park III

Jurassic Park III

مشکل اصلی «پارک ژوراسیک III» این است که خیلی چیز خوبی است. فیلم Jurassic Park III تیره‌تر و سریع‌تر از نسخه‌های قبلی خود است، اما این کاملاً افت خلاقیت ادامه‌دار فرنچایز را جبران نمی‌کند. قسمت اول مجموعه استیون اسپیلبرگ زمین را درهم شکست، قسمت دوم دنباله‌ای متوسط بود، اما قسمت سوم، با طرح نازک و گاهی مزخرفش، نمونه کاملی از فرمول دنباله‌سازی پولی هالیوود بود که کاملا نمی‌دانست چه زمانی باید متوقف شود. تنها عامل رهایی بخش این فیلم، جلوه‌های ویژه آن بود که مطمئناً از سال 1993 ارتقا یافته‌تر بود.

The Ice Age Adventures of Buck Wild

The Ice Age Adventures of Buck Wild

انیمیشن Ice Age در سال ۲۰۰۲ روی پرده رفت و مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. محبوبیت این انیمیشن باعث شد تا شاهد ساخت دنباله‌های متعددی از انیمیشن عصر یخبندان باشیم و با اینکه این انیمیشن به فروش قابل توجهی در سراسر جهان دست پیدا کرد، اما در مقابل با افت شدید کیفیت نیز مواجه شد. پس از خرید فاکس قرن بیستم توسط والت دیزنی، این استودیو تصمیم به تعطیلی بلو اسکای، سازنده انیمیشن Ice Age گرفت؛ اما در همان زمان از ساخت قسمت جدید انیمیشن عصر یخبندان برای دیزنی پلاس خبر داد. حالا مدتی‌ می‌شود که انیمیشن The Ice Age Adventures of Buck Wild از دیزنی پلاس پخش شده است.

اگر از طرفداران قدیمی عصر یخبندان باشید بدون شک قبول دارید که این قسمت یک ناامیدی بزرگ است. جدیدترین قسمت عصر یخبندان دنباله‌ای است که فاقد شوخ طبعی، جذابیت و استعداد فیلم‌های پیشین خود است. همان‌طور که از نام انیمیشن پیدا است، تمرکز این قسمت روی ماجراجویی کرش و ادی با شخصیت باک است. اولین نکته‌ای که از همان ابتدا به چشم می‌خورد، کیفیت پایین ساخت انیمیشن است.

اگرچه ممکن است چنین کیفیتی برای سرویس‌های استریم قابل قبول باشد؛ اما در مقایسه با انیمیشن Ice Age که در سال ۲۰۰۲ اکران شد، شاهد کیفیت ساخت به مراتب پایین‌تری هستیم و این موضوع خیلی قابل قبول نیست. اتفاقی که باعث به خطر افتادن حیات این فرنچایز می‌شود.

Jason Bourne

Jason Bourne

فیلم «جیسون بورن» نشانگر بازگشت مت دیمون به این فرنچایز محبوب بود، فرنچایزی که درباره یک قاتل سیا است که از فراموشی تجزیه‌ای رنج می‌برد. هیاهوی چهارمین فیلم از این مجموعه در ماه‌های منتهی به اکران بسیار زیاد بود، اما پس از اکران آن به سرعت همه چیز تیره‌تر شد. در جایی که مخاطبان انتظار یک داستان تازه، جدید و هیجان انگیز را داشتند، داستانی خسته و قدیمی را دریافت کردند که این احساس را در آنها ایجاد کرد که گویی سرانجام این فرنچایز نیز به پایان رسیده است. در واقع نبود نبوغ و حرف تازه باعث مرگ نهایی این فرنچایز اکشن شد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (30 مورد)
  • turdboy4203isstrongboy
    turdboy4203isstrongboy | ۲۱ اسفند ۱۴۰۰

    Day 83 of asking to be In vigiato plus

  • IRAN_FBI
    IRAN_FBI | ۱۹ اسفند ۱۴۰۰

    من با شماره دو خیلی موافقم
    بقیه رو ندیدم?

  • Artinpuppet
    Artinpuppet | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

    بنظرم سری تنها در خانه هم میتونست اینجا باشه
    نسخه یک عالی بود ولی بعدش خیلیییی افت کرد و فقط یه چیز تکراری نشون میداد

  • Alirez
    Alirez | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

    جای ماتریکس چهار تو این لیست خالی بود

    • Rexrust
      Rexrust | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

      موافقم

  • Lizard
    Lizard | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    ببخشید ولی مطمئنا تا وقتی فیلمی به نام matrix 4هست نام بردن از The Matrix Reloaded | The Matrix Revolutions اشتباهه.

    • pals
      pals | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

      دقیقا درسته. قسمتهای 2 و 3 با اینکه خیلی ضعیفتر از قسمت اول بودند ولی باز هم فیلمهای قابل قبولی بودند ولی این قسمت 4 مثل تفی هست که سازندگانش توی صورت علاقه مندان ماتریکس انداختن.

  • abolfazlakbaripur88ABOL
    abolfazlakbaripur88ABOL | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    پول مهم تر از مجموعه کارشونه برای بعضی کارگردانا

  • aa-mokhtari
    aa-mokhtari | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    مشكل پارک ژوراسیک ۳ چی بود دقیقا؟

    • امیر پریمی
      امیر پریمی | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

      نبود خلاقیت، قابل پیش‌بینی بودن و فیلمنامه بد

      • aa-mokhtari
        aa-mokhtari | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

        درسته نسبت به نسخه اول چیز جدیدی نداشت

  • Artur1in2antalia4
    Artur1in2antalia4 | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    از نظرم ایس ایج و ماتریکس چهار دنباله بدی بودن

  • kingkiller
    kingkiller | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    با مقاله زیاد موافق نیستم
    مثلا ماتریکس 2 و 3 واقعا خوب بودن مخصوصا با توجه به اینکه ماتریکس همیشه چیزی بیشتر از یک فرانچایز اکشن بوده
    و taken 2 و 3 هم با اینکه به خوبی قسمت 1 نبودن اما واقعا فیلم های بدی نبودن
    جیسون بورن 4 هم با اینکه خسته کننده بود اما فیلم بدی نبود و جزییات پایانی داستان رو به خوبی نشان داد مخصوصا با بازی خوب مت دیمون
    البته در خیلی از گزینه ها هم حق با نویسنده بود و خودم هم واقعا موافق بودم مثل son of musk

  • Ilia2008
    Ilia2008 | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    دنباله های ماتریکس نسبت به فیلم اول ضعیف بودن
    ولی در کل فیلم های خوبی بودن

  • Daeealireza
    Daeealireza | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    بعضیاشون سرگرم کننده بودن واقعا

  • Bmwman19
    Bmwman19 | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    Ice age جدیده یک فاجعه بود که تنها تونستم ۱۰ دقیقه اون رو تحمل کنم

  • عمو قناد
    عمو قناد | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    هیچ کدومشون رو ندیدم، ولی انصافا سگانه دنباله استاروارز توی این لیست جا داشت.

    • Rexrust
      Rexrust | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

      اگر اپیزود ۷ و ۸ و ۹ رو میگی که آره ولی انصافا اپیزود ۱ و ۲ و ۳ خوب بود

      • عمو قناد
        عمو قناد | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

        اره اپیزود های 7 و 8 و 9 رو میگم و اگر نه که سگانه پیش در آمد و اصلی برای من بی نظیر بود.

        • IAmAmir714
          IAmAmir714 | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

          ولی انصافا ۷ خوب بود
          ۸ و ۹ خیلی مذخرف شد
          پیشدرامد هم من فقط ۳ رو دوس داشتم

          • عمو قناد
            عمو قناد | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

            اسپویل قسمت 7
            .
            .
            .
            .
            .
            .
            چرا ری که یه دختریه که یه عمر توی صحرا بوده و هیچ مهارت شمشیر زنی نداره، بیاد کایلو رن رو که آموزش دیده است زخمی کنه و کایلو رن نتونه خراشی بهش بندازه

          • IAmAmir714
            IAmAmir714 | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

            اناکین هم تو بچگیش رفت و یه پایگاه فضایی رو کاملا منفجر کرد. نیرو همراهیش کرد.
            در ضمن وقتی گفتم فیلم خوبی بود، صرفا به یه فایت نگاه نکن، داستانش جذاب بود، روایتش باحال بود، شخصیتای جدید هم خوب بودن.

          • عمو قناد
            عمو قناد | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

            نه ببین اگه بخواهی پیش در آمد رو هیت کنی هرچیزی برای هر فیلمی هم میشه گفت، نظر منتقدین مهمه، آناکین یه خلبان بود توی خود فیلم هم نشون داد که توی مسابقات هم پیروز میشد و میدوکولورین خونش نسبت به بقیه استاد ها هم بالاتر بود، ولی منتقد ها میگن ری که همه عمرش آشغال جمع کن بوده و یه عصا دستش بوده چطور باید خلبانی بلد باشه، چطور باید شمشیر زنی بلد باشه و چطور یهو با نیرو کنترل ذهن میکنه، لوک رفت پیش یودا و کلی سختی کشید تا یاد بگیره ولی ری یهو یه شبه همش رو یاد گرفت و همه رو نابود کرد، از سکانس آخر ری و رن که هیچی نمیخوام حرف بزنم.
            من به فایت و بزن بزن اصلا نگاه نمیکنم ، اگر به بزن بزن نگاه میکردم عاشق سریع خشن میشدم ولی از سریع و خشن بشدت متنرفم چون فقط برای بزن بزنه و هیچ فایده ایی نداره کسی که انفجار و شلیک و آتیش رو دوست داره عاشق اون فیلم میشه.

          • IAmAmir714
            IAmAmir714 | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

            من که هیت نکردم فقط مثال اوردم
            ما اینجا با منتقدین کاری نداریم
            در ضمن کی گفته ری فقط و فقط و فقط اشغال جمع کن بوده
            کسی که تو اینجور جاها بزرگ شده باشه، حتما خلبانی رو بلده
            تازه اگه دقت کرده باشی، اونجایی که با فین داشت فرار میکرد به یه وسیله اشاره همه اطلاعاتشم گفت که یعنی سر در میاره
            وجه مشترک بین لوک و اناکین و ری همینه. همشون توی یه سیاره دورافتاده بدنیا اومدن و از بچگی هم نیرو خیلی دور و ورشون قوی بوده، هم خلبانای ماهری بودن. فقط از قضا ری استادی نداشت

    • Artinpuppet
      Artinpuppet | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

      من استاروارزو خودم ندیدم ،اگه سه گانه دنبالش افتضاح بود،میتونست تو همون استاروارز شیش تموم بشه؟

      • عمو قناد
        عمو قناد | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

        بله، اصلا نیازی به اون نبود، همه چی تموم شد ، یهو اومدن (حالا نمیخوام برات اسپویل بشه) همه چی رو روال کردن که ادامه بدن

    • Bmwman19
      Bmwman19 | ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

      7 دوست داستم اما 9 و 8 زیاد نه

  • Rexrust
    Rexrust | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

    بعضی از این فیلم ها با در نظر نگرفتن نسخه های قبلی خوب هستن مثل ماتریکس یا ترمیناتور
    ولی بعد از یه نسخه خوب توقعات بالا میره
    ببخشید بابت اسپم:برای فهمیدن نسخه های جیمز باند با بازی دنیل کریگ نیاز به دیدن نسخه های قبل هست یا جدا هست؟

    • امیر پریمی
      امیر پریمی | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

      نه بین اونا نکته مشترک داستانی نیست - در واقع نیاز به دیدن نسخه‌های قبلش نیست

      • Rexrust
        Rexrust | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

        مرسی بابت راهنمایی?

مطالب پیشنهادی