۱۰ فرنچایز سینمایی که اکنون هیچ شباهتی به فیلم اولشان ندارند
در حالی که قسمت جدید فیلم Fast (قسمت دهم) با مشکلاتی همراه بوده است (تغییر کارگردان به دلیل اختلافاتی با وین دیزل)، این روزها به نظر میرسد که کار این فرنچایز به روال عادی خود ...
در حالی که قسمت جدید فیلم Fast (قسمت دهم) با مشکلاتی همراه بوده است (تغییر کارگردان به دلیل اختلافاتی با وین دیزل)، این روزها به نظر میرسد که کار این فرنچایز به روال عادی خود بازگشته است و دانیلا ملچیور (Daniela Melchior) یک بدلکاری جالب با ماشین را به اشتراک گذاشته است که در دهمین فیلم Fast and Furious خواهیم دید. با تمام بدلکاریهای خطرناک ودیوانه وار و روایتهای هیجانانگیز در دنیای فیلمهای جدید Fast، مشخص است که آنها از اولین قسمت در این مجموعه و درام جنایی که سال ۲۰۰۱ اکران شد خیلی فاصله گرفتهاند.
اما سری فیلمهای تحت رهبری وین دیزل (Vin Diesel) تنها فرنچایزی نیستند که پس از ساخت چند دنباله، فیلم اولشان کاملاً غیرقابل تشخیص شده باشد، و به نظر میرسد ک اضافه کردن مفاهیم بیشتر به دنبالهها بخشی از ساخت یک فرنچایز است. این کار میتواند یک نتیجه خوب یا بد داشته باشد، و کاربران ردیت افکار خود را راجع به این موضوع به اشتراک گذاشتهاند و فرنچایزهای خاطی را مشخص کردهاند.
۱۰. پارک/دنیا ژوراسیک
کاربری با نام Onwardalan استدلال میکند که مجموعه پارک ژوراسیک با اولین فیلمش که 30 سال پیش شروع شد کاملاً فرق میکند. این کاربر خاطرنشان کرد: «با فکر کردن به فیلمهای ژوراسیک، فقط دو فیلم اول فیلمهای خوبی بودند (که اولی واقعاً یک اثر کلاسیک بود) اما حتی دنیای گمشده هم تفاوتهای زیادی با پارک ژوراسیک داشت.»
البته وقتی صحبت از وضعیت فعلی این فرنچایز در مقایسه با فیلم اصلی میشود، فقط عامل کیفیت فیلم مطرح نیست. نسخه اولیه، متعلق به سال ۱۹۹۳ با محدودیتهایش بهتر شده بود، زیرا امکان ساخت این فیلم با CGI وجود نداشت و همین منجر به ترکیب بسیار خوبی از جلوههای ویژه و مکانیکی شد. حالا افکتهای این مجموعه فقط و فقط از طریق CGI پدید میآید. و اگر چه تماشا کردن دایناسورها که به طرز وحشیانهای شهرها را به هم میریزند بسیار سرگرم کننده است، اما داستان این فرنچایز برخلاف نسخه اصلی به هیچ وجه مبتنی بر هیچ نوع واقعیتی نیست.
۹. مکس دیوانه
کاربری به نام Ty_kanye_vcool به مجموعه فیلمهای اکشن دیستوپیایی (ویرانشهر) مکس دیوانه (Mad Max) اشاره میکند که خیلی از فیلم اصلی فاصله گرفته است. این کاربر این طور منظور خود را توضیح میدهد: «هر فیلم Mad Max شبیه هیچ یک از فیلمهای دیگر آن نیست. داستان اولین فیلم حتی پس از آخرالزمان هم اتفاق نمیافتد.» چه به خاطر نوع فیلمبرداری و یا حتی بازیگری که این شخصیت نمادین و افسانهای را به تصویر میکشد، فرنچایز مکس دیوانه شکلهای بسیار متفاوتی به خود گرفته است.
حتی مشخص نیست که آیا Mad Max: Fury Road ادامهی داستان همین شخصیت، راهاندازی مجدد دنیای این فیلمها یا حتی شخصیتی کاملاً متفاوت از سهگانه اصلی باشد. از این نظر، با توجه به اینکه طرفداران هنوز هم نمیتوانند از این تفاوتها سر در بیاورند، شاید فرنچایز مکس دیوانه آنقدرها که فکر میکنیم هم تغییر نکرده است.
۸. رامبو
2KYGWI اینطور راجع به فیلم رامبو مینویسد: «سری فیلمهای رامبو راه خود را گم کردهاند و فراموش کردهاند که چه چیزی باعث شده است که اولین قسمت این فرنچایز اینقدر فوق العاده باشد.» این کاربر میگوید: «First Blood: اثری مهیج در مورد یک جانباز آسیب دیده و مبتلا به PTSD (اختلال اضطراب پس از سانحه). دنبالهها: فیلمهای اکشن و پر از خون و خونریزی.»
رامبو اصلی فیلمی بود که با مداخله استودیویی بهبود یافت، زیرا در ابتدا قرار بود یک حماسه ۳ و نیم ساعته باشد، اما در نهایت به یک فیلم هیجانانگیز ۹۰ دقیقهای خلاصه شد. متأسفانه، همه دنبالهها درسهای اشتباهی را از فیلم اصلی آموختند، و در حالی که همه فیلمهای کوتاهی هستند، هیچ داستان یا رمز و رازی در آنها وجود ندارد. با این حال، از آنجایی که کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) میخواهد فیلم اصلی را بازسازی کند، این فرنچایز میتواند راه خود را دوباره پیدا کند، اگر فیلمساز مشهور بتواند این فیلم را احیا کند.
۷. سریع و آتشین
سریع و آتشین (The Fast and the Furious) در سال ۲۰۰۱ شروعی برای مسابقههای خیابانی بود و فوراً به یکی از فیلمهای معروف دهه ۲۰۰۰ تبدیل شد. چه در ریالیتی شوها مانند Pimp My Ride یا بازیهای ویدیویی مانند Need for Speed، این فیلم بهتنهایی تقریباً روی هر نوع از رسانه تأثیر عمیقی گذاشت. اما در حالی که دو دنباله این فرنچایز از یک فرمول پیروی میکردند، آثار جدید، فیلمهای اکشن پرفروش و بلاک باستری هستند و ربطی به فیلمهای اول ندارند.
اگرچه خیلی از طرفداران اذعان میکنند که ممکن است این موضوع چیز چندان بدی نباشد، این کاربر فرنچایز سریع و آتشین را هدف میگیرد و میگوید که دیگر نمیتوانیم ربط فیلمهای جدید به فیلم اول را تشخیص دهم. این کاربر ردیت به این شکل استدلال میکند: «لزوماً موضوع وحشتناکی نیست، اما سریع و آتشین به نوعی داستان اصلی را از بین برده است. از مسابقه خیابانی رسیده به پرش اتومبیل از ساختمانها و غیره.»
بزرگترین بدلکاری در فیلم سال ۲۰۰۱ زمانی بود که یک ماشین زیر یک ۱۸ چرخ حرکت میکرد، اما شخصیتهای در فیلمهای جدید همراه با ماشینهایشان با چتربازی از هواپیما خارج میشوند و حتی به فضا میروند.
۶. Evil Dead
فیلم های ترسناک قدیمی دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی معمولاً از یک الگو پیروی میکردند: گروهی از نوجوانان که برای آخر هفته به کلبهای در جنگل میروند و قبل از اینکه متوجه شوند یا توسط موجودات ماوراء طبیعی مورد حمله قرار میگیرند یا یک قاتل زنجیرهای نقابدار. فیلم The Evil Dead تولید سال ۱۹۸۱ نیز از این قاعده مستثنی نبود، چرا که در این اثر هم این گروه از دوستان توسط Deadites تسخیر میشوند.
با این حال، همانطور که کاربری با نام Eikerir خاطرنشان میکند: «فیلم Evil Dead تا زمانی که به فیلم ارتش تاریکی (Army of Darkness) رسید کاملاً تغییر کرده بود و من تک تک ثانیههای آن را دوست دارم.» در حالی که Evil Dead II اساساً همان داستان را بازگو میکند، اما از طریق یک لنز کمدی-ترسناک این کار را انجام میدهد و ارتش تاریکی مفهوم را حتی فراتر میبرد، زیرا میبینم که اش دوباره با همان مشکل همیشگی مواجه است، اما این بار در عصر قرون وسطی.
۵. جمعه سیزدهم
کاربری به نام Eraserhead310 فکر میکند که جمعه سیزدهم در حال حاضر به طرزی باورنکردنی از آنچه قبلاً بوده دور شده است. این ردیتور توضیح میدهد: «تصور کنید اولین فیلم جیسون و فیلم Jason X را به کسی نشان دهید. امکان ندارد که حدس بزند این دو فیلم از یک فرنچایز هستند.» این کاربر ردیت به فیلمی در این مجموعه اشاره میکند که شخصیتها را به فضا میبرد و به عنوان یک کار بیهوده در فرنچایز بدنام است.
با این حال، برخی از این اثر خوششان آمده است و حتی تارانتینو عاشق Jason X است. انصافاً، این فیلم یکی از خلاقانهترین قتلها را در این فرنچایز دارد، زیرا جیسون پس از غوطهور شدن سر یک نفر در نیتروژن مایع، آن را خرد و خاکشی میکند. با این وجود، Jason X نمیتوانست بیشتر از این از فرم اسلشر ساده فیلم اصلی فاصله داشته باشد.
۴. عملیات غیرممکن
همه فیلمهای «ماموریت غیرممکن» را بهعنوان مجموعهای اکشن میشناسند که در آن تام کروز مرزهای بدلکاری را با انجام کارهای خطرناکتر جا به جا میکند. اما Frightened_by_bark به کاربران یادآوری میکند که همیشه اینطور نبوده است. این کاربر خاطرنشان میکند: «فیلمهای «ماموریت غیرممکن» در حال حاضر کاملاً با فیلم هیجانانگیز و جاسوسی که برایان دی پالما (Brian De Palma) ساخته بود متفاوت است، فیلمی که صحنه اصلی آن یک هک کامپیوتری تقریباً بدون صدا بود.»
دی پالما موفق شد یک بدلکاری یک نفره آرام، در یک اتاق خالی را به یکی از پرتنشترین صحنههای دهه ۹۰ میلادی تبدیل کند. و اگرچه آنها هنوز در هسته خود فیلمهای جاسوسی هستند، پریدن از کوهها با موتورسیکلت و آویزان شدن از هواپیما در حین پرواز خیلی با فیلمی که در سال ۱۹۹۶ اکران شد تفاوت دارد.
۳. اره
Pandeism فکر میکند که سری فیلمهای اره بسیار از مفهوم قسمت اول فاصله گرفتهاند. این کاربر ردیت اضافه میکند: «این آثار به گونهای ادامه یافتهاند که انگار قاتل دارای قدرتهای به ظاهر مافوق بشری و امکانات نامحدود است.» در هیچ فرنچایزی به اندازه اره فیلم اول و آخر انقدر متفاوت نیستند، چون فیلم اصلی تولید سال ۲۰۰۴ تقریباً به طور کامل در یک اتاق اتفاق میافتد.
با این حال، انصافاً، تنها دلیلی که باعث میشود فیلم اصلی اینطور باشد این است که سازندگان از نظر بودجه بسیار محدود بودند. اگر بودجه اجازه میداد، احتمالاً فیلم بسیار بزرگتری میساختند. اما، از قضا، فیلم به خاطر همین کمبود بودجه کاملاً نوآورانه بود.
۲. مرد آهنی
این کاربر (Apocaloid) فکر میکند که سری فیلمهای مرد آهنی فراتر از محدودیتهای تعیینشده توسط فیلم اول حرکت کردند. کاربر به همان اندازه که در مورد مجموعه فیلمهای مرد آهنی صحبت میکند، در مورد این شخصیت در دنیای سینمایی مارول نیز صحبت میکند. کاربر توضیح میدهد: «دیدن این که فیلم اول تا چه حد در حقیقت ریشه دارد غافلگیر کننده است، با ابرشرورهایی که در اصل… طالبان هستند و همینطور مضامینی در مورد سودجویی از جنگ.» آنها سپس از این شکایت میکنند که چگونه همان شخصیت به مبارزه با «بارنی در فضا» میپردازد، که منظور از بارنی همان تانوس است.
بهعنوان بخشی از MCU، طبیعی بود که سری مرد آهنی به همین شکل ادامه پیدا کند و از قبل برنامهریزی شده بود که شخصیت تانوس ابرشرور The Infinity Saga باشد. اما دور شدن از فیلم اصلی میتواند برای طرفداران خوب یا بد باشد، زیرا برخی عاشق جنگهای فضایی و بین کهکشانی هستند و برخی دیگر داستانهایی را ترجیح میدهند که بیشتر در اتفاقات واقعی ریشه داشته باشند.
۱. پیشتازان فضا
یکی از کاربران ردیت به نام Spinyfur میگوید که مجموعه Star Trek در فضا گم شده است و از فیلمهای قبلی این مجموعه علمی تخیلی باسابقه، میلیونها سال نوری فاصله دارد. این کاربر اظهار می کند: «قبلاً این مجموعه یک سری داستان کوتاه علمی-تخیلی خوش بینانه در مورد انسانهایی بود که در حال کاوش جهان هستند. اکنون این مجموعه نیز یک MCU دیگر فضا است.»
این کاربر ردیت به نکته خوبی اشاره میکند، زیرا آنها در مورد این واقعیت صحبت میکنند که مجموعه فیلم پیشتازان فضا بسیار اکشن محور است. این مجموعه در گذشته به بحثهای فلسفی میپرداخت و داستانهایی را روایت میکرد که تمثیلی از نژادپرستی و حفاظت از محیط زیست بودند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تنها در خانه...
امیدوارم جان ویک ۴ گریبان گیر این بلا نشه?
واسه همینه که بهتره فیلما دنباله نداشته باشن
(در اینکه ممکنه دنباله خوب باشه شکی نیست، ولی ریسک بد شدنش باعث نامیدی شدن طرفدارا میشه و پذیرفتنی نیست)
درمورد آیرون من خیلی موافقم اصلا قبلا فیلم های مارول را به این میشناختم که در حال اینکه علمی تخیلب هیتند بابل لاور نبز هستند اما امروزه فقط علمی تخیلی مونده
در مورد سریع و خشن کاملا موافقم
به شخصه حاضرم بیست تا فیلم معمولی ببینم اما با یک فیلم آشغال به کل خاطراتم در مورد یک فرنچایز یا یک فیلم شاهکار گند زده نشه.