داستانهای اساطیر ایران – لشکریان اهریمن؛ دیوها و هیولاها
در هزاره اول همانطور که پیشتر بررسی کردیم اهورامزدا، قادر متعال، قدرتهای خود را در میان فرشتگانی به نام امشاسپندان تقسیم کرده و سپس با کمک آنها، شروع به خلق لشکری از ایزدان میکند؛ چرا ...
در هزاره اول همانطور که پیشتر بررسی کردیم اهورامزدا، قادر متعال، قدرتهای خود را در میان فرشتگانی به نام امشاسپندان تقسیم کرده و سپس با کمک آنها، شروع به خلق لشکری از ایزدان میکند؛ چرا که میداند برادرش اهریمن به زودی بر آنها میتازد.
باری ما در این زمان از سرزمین روشنایی و نور خارج میشویم و آهسته و در سکوت، بی آنکه اهریمن بداند که او را تحتنظر داریم، به سرزمین تاریکی و سیاهی وارد میشویم تا ببینیم اهریمن، در خشم و نفرت خود از این همه نور و زیبایی، به چه کار مشغول است؟
اهریمن که با پیشنهاد اهورامزدا و تاریخی که برادرش برای نبرد مشخص کرده بود موافقت میکند، در سرزمین تاریکی به ساخت دیوهایی مشغول میشود که بتوانند برای شکست اهورامزدا و تصاحب سرزمین نور و زیبایی یاریاش کنند.
اهریمن کیست؟
اهریمن یا انگرهمینو (Angra Mainyu) سرچشمه تمام بدیها و سالار دیوان است. او نقطه مقابل اهورامزدا، سرچشمه نور و پاکی است. مهمترین ویژگی اهریمن، ویرانگری اوست که طبق اساطیر ایرانی در تمام برهههای زمانی و مکانی حاضر است.
جایگاه اهریمن که سرکرده تمام دیوان هستی بوده و لقب وی «دیوان دیو» است، مطابق اساطیر ایرانی، در زیرِ زمین و جهان تاریکی به سمت اپاختر (جهت جغرافیایی شمال) قرار دارد. او نیز مانند برادرش اهورامزدا، قادر به آفرینش است و در برابر مخلوقات زیبا و نورانی اهورامزدا، موجوداتی زشت و بدذات خلق میکند که جهان را به سمت ویرانی و تباهی میبرند.
اهریمن در قرار و مداری که با اهورامزدا برای نبردی عظیم میگذارد، به سرزمین تاریکیها بازگشته و شروع به خلق دیوها میکند؛ دیوهایی که نماد بیماری، مرگ، درد، گندیدگی، زمستان یا تابستان سخت، خشکسالی، گرسنگی، سستباوری، ناهنجاریهای اخلاقی و سایر گناهان هستند.
هفت سردیو
اهریمن با آگاهی از آفرینش امشاسپندان (که در روایاتی هفت و در روایاتی شش نفر هستند) سرکرده دیوها (سردیوان یا کَمالگان) را خلق میکند تا هر یک قدرتی مشابه یکی از امشاپسندان داشته و توانایی مقابله با آنها در جهت تباهی و سیاهی را داشته باشند. (در روایتی که امشاسپندان شش تن هستند، شش سردیو داریم.
1. اَکومن (اَکهمَنه - Akamanah): نماد بداندیشی و افکار ناامیدانه و منفی. او دشمن بهمن و پیامآور اهریمن است.
2. اِندَر (ایندره): دشمن اَردیبهشت. دیوی نیرومند که در آیین کهن، صفاتی مشابه بهرام و مهر داشته اما در آیین زرتشتی، دیوی است که مانع برقراری نظم و بازدارنده خلقت موجودات نیکو میشود. در آیین زرتشتی اعتقاد بر آن است که این دیو مانع بستن کمربند مخصوص و مقدس زرتشتیان - کُستی یا بندِ دین - در سن تکلیف زنان و مردان میشود.
3. ساوول (سَروَه): دشمن شهریور. او نماد پادشاهی با ظلم و ستم است. این دیو ریشه در اساطیر هندی دارد و با نام رودرَه سَروَه در اساطیر هندی حضور دارد.
4. ناهیه (نانگهیثیه - Nanghaithya): دشمن اسفند است که نماد نارضایتی و بازدارنده مخلوقات از قناعت است. این دیو نیز تجسم یکی از موجودات شر در اساطیر هندی به نام ناستیه است.
5. تَیریز (تئیری - Tairi): دشمن خرداد است که گیاهان و دامها را دچار بیماری و آفت میکند.
6. زَیریز (زئیری - Zairi): دشمن مرداد و نماد زهر و سمهای کشنده است.
7. سردیو هفتم را در برخی روایات خود اهریمن و در برخی دیگر اَئِشمه، دیو خشم و غضب میدانند که در نبرد خدایان برابر دیوان، مقابل سپندمینو یا روح پاک اهورامزدا قرار میگیرد.
دیوان مونث یا "دروجان"
علاوهبر سردیوان، اهریمن دیوهای مونثی نیز خلق میکند که البته در آثار باقی مانده از اساطیر ایرانی، به طور دقیق نمیتوان گفت کدام از ایشان مونث هستند. اما تعدادی از این دیوان مونث که از آنها با نام دورجان یاد شده نیز توسط اهریمن خلق میشوند که تعدادشان محدود است اما نقش مهمی در نبرد خدایان و سرنوشت هستی دارند:
جِه یا جَهی: مهمترین دیوزنی است که نقشی ویژه در اساطیر ایرانی و آفرینش دارد. او نماد همه پلیدیها و گناهان زنانه و روسپیگری است. در روایات اساطیری، او هم همسر و هم دختر اهریمن معرفی میشود که در نهایت، اهریمن را تشویق میکند تا برای بار دوم بر اهورامزدا یورش برد (هزاره سوم و چهارم). در حقیقت اینجاست که اهریمن از خوابی سه هزارساله بیدار شده و بر سری جهی بوسه میزند و از این بوسه تمام گناهان و پلیدیهای زنانه پدیدار گردد.
گوشاسب (بوشیانستا): دیوزن خواب مفرط و تنبلی است که طبق اساطیر ایرانی، دارای دستهایی بسیار دراز است و زمانی که خروس به سپیدهدم شروع به خواندن میکند، او تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا جهان را از بیداری و تلاش و کوشش باز دارد. گوشاسب پلکها را سنگین میکند و مردم را از برخاستن و سعی و فعالیت باز میدارد.
اودَگ: دیوزنی که مادر هفت سردیو و ضحاک ماردوش است. او مردم را به سخن گفتن در مکان و زمانی که باید سکوت کرد، وامیدارد.
دیوانِ مرگ
سهمناکترین دیوهای اساطیر ایرانی، دیوهایی هستند که با مرگ ارتباط دارند. این دیوها، دیوان مرگ نام دارند که چهار تن باشند:
اَستویداد (اَستوِهات): نامش به معنای درهمشکننده و از هم جداکننده استخوانهاست. او طنابی (کمند) دارد که از دور پرتابش میکند و بر گردن قربانی میاندازد. اوست که موفق میشود گیومرد (کیومرث، اولین انسان خلق شده یا ابرانسان اولیه) را شکار کند و بکشد. در اساطیر ایرانی گفته میشود که اگر استویداد به شما دست بزند، به خواب میروید و اگر سایهاش بر شما افتد، تب میکنید. اما وای به روزی که استویداد به شما نگاه کند...
ویزَرِش: دستیار و همکار استویدادِ دیو است که پس از آنکه اربابش استویداد، شخصی را برگزیند، با روح او به مدت سه شبانهروز در گیتی نبرد میکند. او بر در دوزخ نگهبانی میدهد و پیش از ورود ارواح بدانجا، آنها را میترساند و سپس روان مردگان را با زنجیر تا پل چینود که محل قضاوت ارواح مردگان و جدا کردن پرهیزگاران از گناهکاران است و از بلندترین قله البرز آغاز شده و تا عرش ادامه مییابد، میکشد.
وایبد (!): او پس از مرگ هر شخص وظیفه دارد که روان و تن ایشان را از هم جدا کند.
نَسو (نسوش): دیوی که بر بدن انسان، هنگامی که هنوز جان در تن دارد، یورش برده و آن را در چشمبههمزدنی میگنداند و زمانی که بدن، فاسد و گندیده شد، روح که دیگر قادر نیست در این قالب پوسیده بماند، از آن جدا میگردد. در حقیقت این دیو، نخستین عامل مرگ است.
دیوان اساطیر ایرانی و مقایسه آنها با هفت گناه کیبره دانته آلیگیری
دانته آلیگیری در مجموعه حماسی کمدی الهی، به هفت گناه کبیره اشاره میکند که سرنوشت و عاقبت شومی را برای هر یک از کسانی که مرتکبشان شود متصور شده و جالب اینجاست که شش مورد از این گناهان کبیره، یکی از دیوان اساطیر ایران باستان محسوب میشوند:
تنبلی: گوشاسب که در بخش دیوهای مونث درباره او صحبت کردیم نماد تنبلی و تنپروری است.
تکبر: پریمتی دیوزن تکبر است که در کنار ناهیه با اسفند مبارزه میکند.
حرص و طمع: آز دیوی است که صفت سیریناپذیری دارد و در پایان جهان، اهریمن، وادار میشود او را ببلعد.
فحشا: وَرَن دیو شهوت است که همراه با دیو آز بزرگترین دیوهای لشکر اهریمن را تشکیل میدهند.
حسد: دیوی به نام رَشک که کینه و بدنظری میآورد.
خشم: دیو خشم یا اَئِشمَه، دیوی است که سرتاپا از خون پوشیده شده. او پیامآور اهریمن است و به همراه دیو آز در کنار اهریمن، موفق میشوند به پایان جهان برسند. دیو خشم، دشمن دیرینه و قسمخورده ایزد سروش است که در نبرد خدایان و دیوان، به دست سروش از بین میرود.
این دیوها در اساطیر ایرانی، علت اصلی وقوع اتفاقات و رویدادهای مختلف بر روی زمین هستند. این دیوان به همراه پریان (که در اساطیر ایرانی از زادههای اهریمن، با ذاتی ناپاک و شرور هستند) به فریب دادن انسانها و صدمه زدن به مخلوقات اهورامزدا و ایزدان میپردازند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام وقت بخیر ممنون بابت توضیحات.
کتاب یا مقاله معتبری هست که بتونم درباره جه یا جهی اطلاعات بیشتری بدست بیارم؟
سلام !
بسی عالی بود .
کاشکی خودتون بگید این اطلاعات رو از کدوم کتابی چیزی به دست آورده اید تا ما هم استفاده نماییم :)))
سلام توی کامنتای اساطیر قبلی ایران خانم احمدی لطف کردن و گفتن اگه یکم بگردین پیدا میشه
مچکرم
بله آثار ژاله آموزگار، مهرداد بهار، ابراهیم پورداوود، ذبیحالله صفا، شاهرخ مسکوب و وب سایت WorldHistory.org
اگه یه ویدیو از خلقت و مرگ لوکی و اتفاقاتی که در طول زندگی واسش افتاده بسازید عالی میشه
لوکی اساطیر نورس؟!
بله
بله لطفاً
تصاویر این دیوان ، کار خودتونه ؟
یه چند تایی اش لیاقت تصویر پسزمینه شدن رو داره
نه از توی Artstation پیدا میکنمشون که البته هنرمند یه سریاشون هم ایرانی هستند. اگر فرصت بشه اسم آرتیستارو اضافه میکنم زیر عکسها
خیلی اساطیر جالبی بودند هر دو طرف هم طرف خیر هم طرق شر ?
خیلی ممنون خانم احمدی
بی صبرانه منتظر بخش بعدی هستم (:
حالا که بحث دیو شد یک چیز جالب چندین سال پیش توی مجله (زمانی که ماهنامه دو هزار تومن بود، الان صد سی هزار تومن?) خوندم دلیل اینکه بعضی دیوها چرا برعکس حرف میزنن اینطور اومده بود که در اساطیر ایران پریان نهایت خوبی یا اگه خشمگین بشن نهایت بدی و دیوها تنها نهایت بدی هستن و قدرت ویژه انسان آزادی اراده است که میتونه بین نهایت خوبی و بدی هرجا که خواست باشه. چون دیوها بی اراده بد هستن نمیتونن کار خوبی انجام بدن حتی وقتی میخوان به کسی کمک کنن دروغ میگن و به همین دلیل برعکس حرف میزنن! مثلا راه اصلی سمت راست برعکس میگن سمت چپ یا میخوان از کسی تعریف کنن میبندنش به فحش! حتی وقتی عاشق میشن طرف رو میدزدن و زندانی میکنن.
به قول دیوها:
مقاله چرتی بود کمتر از این آشغالها بنویسید ما از واقعیتهای مدرن یونان متنفریم دستتون بشکنه تا هفته قبل سلام.
خخخ
اره تو شاهنامه هم رستم به اکوان میگه منو بنداز تو کوه میندازش دریا
خیلی خفن و ترسناک بود
خسته نباشید ?
پ.ن:حال ندارم ۱ هفته صبر کنم واسه مقاله بعدی):
چرا اینقدر به اساطیر هند شبیهه
چون یه زمانی یکی بودن
راضیم.
توی مقاله قبل گفتم در حقیقت یک ریشه هستند تا زمانی که میاد به آیین زرتشت میرسه که حتا او هم خیلی از خدایان کهن رو به شکل ایزدان و فرشتگان مقدس حفظ کرده
مثل همیشه فوق العاده بود.
هر دفعه بیشتر مشتاق خوندن ادامه داستان می شم.
بنظرم تا وقتی پنتاسیل ساخت یه اثر جهانی نداذیم نباید بسازیم اول باید اونوقت قوی بشیم تو یه کاری بعد یه شاهکارو بسازیم متعسفانه الان صنعت بازیسازی و انیمیشن و فیلم خیلی از اروپا عقبیم حتی آسیا ولی کلی پنتاسیل داریم از هزار و یک شب بگیر تا شاهنامه
بله داستانهای اساطیری، حماسی و فولکلور (قصههای محلی) ایرانی پتانسیل* زیادی دارند که شاید باید از همین شناخت درستشون شروع کنیم تا بریم برای مراحل بعدی ایشالا
واقعا خسته نباشید، خیلی مقاله جذابی بود
پ.ن: آتلانتیس و پادشاه ها و خدایان اونها هم جزو اساطیر به حساب میان؟اگه بله ، اساطیر کدوم کشور هستند؟
یونان
چه بچههای با سوادی داریم حقیقتن. آفرین.
اگر آتلانتیس مد نظرت باشه یونان.
وگرنه تقریبا هر کشوری که فرهنگ غنی داره اساطیر و خدایان خودش رو هم داره
اولی که داشتم مقاله رو میخوندم یاد هفت گناه کبیره افتادم و اومدم کامنت بزارم چقدر شبیهن که یهو دیدم تهش خودتون اشاره کردین واقعن پتانسیل عجیبی داره اساطیر کهن پارسی
خداقوت خانم احمدی مثل همیشه عالی
خیلی منتظر اساطیر های ایرانی بودم :)
خوشحالم دوس داشتید. کاش وضع اینترنت بهتر بود که مخاطبا راحتتر میتونستن بخونن
یعنی دیو ها انسان ها رو فریب میدادن و بر آنها حکم رانی میکردن یا بعضی از دیو ها این طوری بودن ؟ ?
بعضیا تخصصشون فریب دادنه، بعضیا مرگه و بعضیای دیگه اصلن انسان معمولی رو در حدی نمیبینن که بخوان درگیر شن باهاش و با پادشاهان و قهرمانان کار دارن فقط
چقدر خوشگل بودن دیو ها
هرچقدر بگم کم گفتم
چقدر پتانسیل بازی شدن و دارن
چقدر تصور عالی ای دارید?
متشکرم
مجموعه باس فایت ها...
فکرشو بکن...
با اینا مبارسه کنی با یه بازی درحد الدن رینگ با کلی ریشه ایرانی...
البته یه مسعله ای که هست (سازنده children of Morta هم دراین مورد گفته و دلیلی بوده که چرا درمورد اساطیر ایران بازی نساخته) برای ساخت بازی (یا فیلم یا..) از یه فرهنگ و اسطوره شناسی یه کشور یا هرچی دیگه ای باید فرمال اون اثر، فلسفه هدف و ارزش هاش درکشه
یعنی نمیشه همینطور یه بازی مثل الدن رینگ یا گاد او وار ساخت و فقط اساطیر ایرانی رو جایگذین کرد اون وسط، اثری که ساخته میشه باید به شکلی متفاوت و خاص باشه که به خوبی اون حس و ارزش های اون فهرهنگ و اساطیر رو منتقل کنه
مثالش بازی ایندی BLASPHEMOUS هست که فرم و شکل خودش رو داره و به شکل عالی فرهنگ کشور خودش رو به جهانیان معرفی میکنه
یا حتی sekiro ( لازم به توضیح نیست، بازی که میتونه هم زمان تاریخ و فرهنگ و اساطیر ژاپن رو به بهترین شکل ممکن نشون بده)
مثال های زیادی میشه زد ولی خب فکر میکنم تا اینجا دیگه حرف دلمو متوجه شده باشی (خیلی دلم میخواست این رو بگم)
موافقم کاملن
ممنون خانم احمدی مقاله خوبی بود مخصوصا اینکه از عکس های زیبا و متنوعی استفاده کردید.
پ.ن: منتظر بعدی هستم
اولین مقاله ای ک از دنیای نورث اومد خیلی از بچه های ویجی منتظر همچین مقاله ای درباره اساطیر ایرانی بودن خسته نباشید واقعا مقاله خوبی بود
پ ن:بچه های ویجی کلا عوض شدن هیشکی رو نمیشناسم کلا ۳ ۴ ماه نبودم ?
تنها نیستی
با تشکر از خانم احمدی
واقعا باید تأسف خورد که که از این همه پتانسیل استفاده نمیشه
تشکر فروان از خانم احمدی
اساطیر ایران واقعا خیلی زیبا هستن
گذشتگان و نیاکان ما واقعا خفن بودن
برای مقالات اساطیر ایران هر بار از بار قبل هایپم بیشتر میشه
درود بر نویسنده و درود بر نیاکان ما