زمانی که همگی منتظر معرفی بازی چهارم از سری متروید پرایم بودند، نینتندو با بازی متروید پرایم: ریسمتر یک سورپرایز بزرگ به هواداران این بازی ارائه کرد. این اثر در سکوت خبری کامل ساخته شد و بهطور ناگهانی عرضه شد و توانسته در همین چند روز اولیه انتشار، در صدر جدول پرفروشهای کنسول نینتندو سوییچ قرار بگیرد. به هر حال فرنچایز متروید مانند عناوین دیگری نظیر ماریو و زلدا، از برگهای برنده همیشگی نینتندو بوده و هواداران بیشماری در سراسر دنیا دارد. با نقد بازی Metroid Prime Remaster همراه ویجیاتو باشید.
وقتی میگویند یک فیلم میخواهم مثل فیلم اره یا یک بازی میخواهم که شبیه به GTA باشد، در واقع در حال بازتعریف یک ژانر هستیم اما بر اساس نام یک بازی. اینکه یک عنوان بتواند آنقدر بدرخشد و در یادها طوری باقی بماند که انگار خودش یک «سبک» است؛ موضوعی نیست که به این راحتی و سادگی به دست بیاید. مثلا وقتی میگوییم سولزلایک، این نشان از قدرت سری بازیهای سولز و نفوذ آن در صنعت بازیهای ویدیویی دارد.
حال شما تصور کنید که ما یک بازی به اسم مترویدوانیا داریم که برگرفته از نام دو فرنچایز بزرگ یعنی کسلوانیا و متروید است چرا که این دو بزرگوار، سردمدار این سبک بازیها هستند و توانستند ژانری را در دنیای بازیسازی تعریف کنند که تا پیش از عرضه این عناوین، وجود خارجی نداشته است. بازگو کردن این تعریف از این جهت مهم است که بدانید عنوان متروید، عنوان درخشانی در تاریخ است و شاید در ایران کمتر درباره آن شنیده باشید؛ اما بدانید و آگاه باشید که بازیهای متروید و قهرمان مونث آن یعنی ساموس، از خدایگان بازیهای اکشن است.
واقعیت اینجاست که سری متروید پاسخ نینتندو به آن دسته افراد و منتقدانی بود که همواره بر این باور بودند که نینتندو توانایی ساخت یک بازی اکشن را ندارد. نینتندو با ساخت فرنچایز متروید، پاسخی کوبنده به این انتقادها داده و یکی از بهترین سری بازیهای اکشن تاریخ را ساخته که چه در حالت سوم شخص و چه اول شخص، توانسته در بازار جهانی خوش بدرخشد. این موضوع را باید بدانید که سری بازیهای متروید برخلاف سایر عناوین نینتندو، از آن دسته بازیهایی است که در بازار خارج مرزهای ژاپن فروش و اقبال بیشتری در بازار دارد و در ژاپن نه که نفروشد، اما مثل بمب (مانند سایر بازیهای این کمپانی) عمل نمیکند. متروید فرنچایزی از نینتندو است که برای ذائقه جهانیان ساخته شده و پاسخ درخور و مناسبی از گیمرهای بینالمللی هم دریافت کرده است.
بازی متروید پرایم، اولین سری از این بازیها بود که از دوربین اول شخص استفاده کرد. بازی شما را در قالب ساموس آران بهکار میگیرد، زنی که یک جایزهبگیر کهکشانی بوده و با دزدان دریایی فضایی میجنگد. ساموس در ابتدای بازی با یک هیولای غول پیکر میجنگد و پس از نابودی و انفجار آن، با صدمات و آسیبی که دیده به سیاره تالون ۴ فرار میکند. او در این سیاره با تمدن چوزو آشنا میشود که سالیان پیش، نسلشان در این سیاره منقرض شده است و ردپای دزدان دریایی فضایی در این انقراض نسلی به چشم میخورد. ساموس هم به دنبال بازیابی اسلحه و لباس مخصوص خودش است و هم میخواهد بفهمد که دقیقا چه بلایی سر این خاندان آمده و درگیر راز و رمزهای اسرارآمیزی در این سیاره میشود.
داستان اصلی: ۱۵ ساعت
داستان + ماموریتهای فرعی: ۱۸ ساعت
بازی پس از نبرد بزرگی که در همان دقایق ابتدایی آن رخ میدهد، شما را در سیاره تالون ۴ و تونلها و نقاط مختلف آن رها میکند. ساموس قرار است در این سیاره و اقصی نقاط آن بگردد و بازی را پیش ببرد. شما با دربهای مختلف و ورودیهای گوناگونی روبرو میشوید که در ابتدای امر قادر نیستید آنها را باز کنید. مکانهایی در بازی وجود دارد که به محض ورود به آنها میتوانید کشته شوید و نقاطی در نقشه وجود دارد که اصلا دسترسی به آنها در وهله اول امکان پذیر نیست. در واقع بازی یک نقشه پهناور و تو در تو دارد (که خود این نقشه هم در درجه اول به صورت کامل در اختیارتان نیست) و شما باید با کند و کاو در این مناطق، قدرتهای از دست رفته ساموس را به او برگردانید. هر یک از این قدرتها میتواند راهگشای شما برای پیشروی در بازی باشد و ترتیب چندان مشخصی برای رسیدن به این آیتمها وجود ندارد.
متروید پرایم یک بازی کاملا Open World نیست که هر لحظه و هر جا خواستید در آن بروید اما میتوانید پیشروی در بازی را به طرق مختلف تجربه کنید. ورود و خروج به هر منطقه، معمولا باعث ریست شدن وضعیت آن منطقه از لحاظ تعداد دشمنان میشود و باید هر بار با آنها بجنگید. معماها و پازلهایی در بازی وجود دارد که رد کردن آنها هم نیازمند یک سری امکانات خاص است و هم مقداری فسفر مغز سوزاندن و در نهایت این شما هستید که داستان ساموس را در این سیاره رقم میزنید.
بازی از منظر گرافیکی پیشرفت بسیار محسوسی داشته به طوری که شخصا نمیتوانم آن را یک ریمستر بنامم و دوست دارم به آن پسوند ریمیک را اضافه کنم. اتفاقی که سازندگان در بازی جدید رقم زدند واقعا تلاش ارزندهای است که حیف است نام ریمستر را برای آن در نظر بگیریم. در یک بازی ریمستر شده (معادل فارسی درستی برای این واژه سراغ ندارم و باید منتظر فرهنگستان ادب و زبان فارسی باشیم تا یک معادل عجیب و غریب برای آن معرفی کند) آپ اسکیل وجود دارد و با بهبود تسکچرها روبرو هستیم اما اتفاقی که در متروید جدید رخ داده فراتر از اینهاست. بازی های ریمستر شده مثل نسخه بلوری (Blu-ray) فیلم های سینمایی هستند. یا مثلا نسبت فیلم های روی دی وی دی با فیلم های قدیمی (VHS) را میتوان برای آنها در نظر گرفت. در بازی Metroid Prime Remaster اما نورپردازی بازی، فیزیک و تکسچرها بهبود بسیار خوبی داشته و در برخی موارد انگشت شمار شاهد یک سری تغییرات در آیتمها و طراحی مراحل هم هستیم.
گرافیک بازی حالا تبدیل به یک بازی نسل نهمی نشده (کدام بازی نینتندو سوییچ این ویژگی را دارد؟) اما طوری هم نیست که نتوان آن را یک بازی مدرن دانست. در هر حال با یک بازی از اوایل قرن بیست و یکم روبرو هستیم و طبق ادعای سازندگان هم با ریمیک کاملی سر و کار نداریم. کاری که سازندگان برای بهبود گرافیک بازی کردند، کافیست چرا که سری متروید قرار است با گیم پلی درگیرکننده خود و طراحی مراحل بینظیرش دلربایی کند.
نقشهای که در دست شماست با پیشروی در بازی کاملتر میشود و باید شش دانگ حواستان به این نقشه باشد تا به اصطلاح، دور خودتان چرخ نزنید و روزی از نو را آغاز نکنید. در یک بازی مثل متروید پرایم، احتمال بازگشت به نقاطی که پیشتر در آنها حضور داشتید؛ بسیار بالاست و باید حواستان باشد که چرا و چه وقتی به این نقاط برگردید. در بسیاری از مواقع حس سردرگمی و گیجی شما را در برمیگیرد و بازی هم کمترین کمک و راهنمایی را به شما میکند. البته قابلیتی مثل قابلیت اسکن کردن وجود دارد که کمی تا قسمتی به کارتان میآید ولی قرار نیست یک راهنمای قدم به قدم تمام عیار باشد و کمتر از آنچه فکر میکنید، میتوان روی آن حساب کرد. اصل کار حس کنجکاوی و فضولی! و سرسختی شماست که به پیشروی در بازی کمک میکند. به هیچ سوراخ سنبهای نباید رحم کرد و باید همه جا را جست تا هم بتوان به برخی رازهای پنهان بازی پی برد و هم اینکه بازی اصلی و ماموریتهای آن را پشت سر گذاشت.
در نسخه پیش رو، سازندگان چند حالت مختلف صداگذاری برای بازی را در نظر گرفتند که توصیه شخصی من به شما انتخاب ریجن ژاپنی بازی است. این موضوع کاری نمیکند که زبان بازی ژاپنی بشود بلکه در واقع یک نریشن کامل را در اختیار شما قرار میدهد تا بیشتر با داستان بازی آشنا شوید. اساسا باید بدانید که ارائه قصه در بازی متروید پرایم با خساست خاصی همراه است و قرار نیست داستان بازی خیلی سرراست و درست روایت شود. نریشنهای موجود در کات سینها و نوشتههایی که در جای جای نقشه روی در و دیوار پیدا میکنید، کاری میکند که داستان بازی و پیشینه آن برایتان بیشتر باشد. عدم شخصیت پردازی درست ساموس هم کاری میکند که این قهرمان، مانند اکثر قهرمانان بازیهای اول شخص که از سندروم لالی رنج میبرند!! در حد یک قهرمان بزن بهادر (و البته زیبارو!) باقی بماند. ساموس شخصیتی است که کمی رسیدگی بیشتر به آن میتوانست کاری کند تا تبدیل به کاراکتری ماندگار با روح و عمق بیشتری شود اما سازندگان متروید پرایم در اکثر بازیهای این سری، چندان به این مساله توجهی نکردند و بازی کنونی نیز از این قاعده، خارج نیست.
از آنسو موسیقی بازی بسیار بینظیر است و لحظه به لحظه با گیمپلی درگیر میشود. امکان ندارد موسیقی متن بازی روی تجربه شما در بازی تاثیر نگذارد و در جای جای بازی، حرکات شما با آن همراه خواهد شد. موسیقی در برخی لحظات مرموز رفتار کرده و در برخی مواقع ریتم تندی به خود میگیرد و با اتمسفر بازی کاملا خودش را یکی میکند.
کنترل بازی به سه روش مختلف ارائه میشود و استفاده از ویژگیهای جویکان توانسته مشکلات عدیده کنترل زمخت و سخت حالت کلاسیک را تا حد زیادی برطرف کند. حالا با جویکانها میتوان سریعتر نشانهگیری کرد و راحتتر به مراحل اکشن بازی رسیدگی کرد و از کند بودن بازی در این صحنهها، گلایه نداشت.
بازی Metroid Prime Remaster بیشک یک سورپرایز ناگهانی بزرگ و از نینتندو است که به دل مینشیند. بازی یک بازسازی خوب و دقیق از یکی از بهترین بازیهای اکشن اول شخص تاریخ است که فرصت تجربه آن برای دارندگان گیم کیوب و نینتندو وی فراهم شده بود. تجربه یکی از بهترینهای تاریخ همیشه در نوع خود جذاب است اما شخصا اعتقاد دارم نینتندو میتوانست مانند نسخه تریلوژی که برای کنسول Wii عرضه کرد، یک ریمستر از سهگانه این سری را منتشر میکرد و پکیج کاملتر و به مراتب جذابتری را به گیمرها میداد. ارائه این پکیج میتوانست مقدمه خوبی برای متروید پرایم ۴ (که سالهای سال است خبر ساخته شدن آن به گوش میرسد ولی هنوز اطلاعات دقیقی از آن منتشر نشده) باشد. هرچند احتمالا به خاطر موفقیت بیش از حد بازی Metroid Prime Remaster، بازسازی نسخه دوم و سوم از همین الان در دستور کار است و چه بسا این عناوین نیز در آینده خیلی نزدیک، بدون هیچ پیش زمینه خبری، ناگهان به بازار عرضه شوند.
بازی Metroid Prime Remaster فرصت بینظیری برای آشنایی با این سری است و گیمپلی و طراحی مراحل و نحوه روایت داستان در آن، با وجود گذشت بیست سال، به هیچوجه کهنه نشده (به اصطلاح خودمانیتر، Age نخورده!) و تجربه آن را نباید از دست داد.
خلاصه بگم که...
بازی Metroid Prime Remaster یکی از شاهکاری تاریخ بازیهای ویدیویی است و طراحی مراحل و گیمپلی آن بعد از گذشت بیش از دو دهه، همچنان از بسیاری بازیهای امروزی بهتر است. بازی جدید بیشتر از آنکه یک ریمستر باشد، یک ریمیک ناقص بوده و دیداری مجدد با یکی از بهترینها را فراهم میسازد. بازی میتوانست در نحوه ارائه داستان و شخصیت پردازی بهتر عمل کند اما در اینجا همه چیز به گیمپلی و سبک مترویدوانیای بازی گره خورده و این موضوع، برگ برنده اصلی بازی است.
میخرمش...
اگر میخواهید بدانید چرا سری متروید پرایم انقدر در دنیا معروف است و اگر دوست دارید یکی از فوقالعادهترین بازیهای تاریخ در سبک بازیهای FPS (شوتر اول شخص) را تجربه کنید، الان فرصت مناسبی است تا با سورپرایز نینتندو همراه شوید. بازی Metroid Prime Remaster یک دیدار مجدد برای آشنایان قدیمی و یک مهمانی کلاسیک اما همچنان جاندار برای تازهواردان با این سری است.
نمیخرمش...
بازی گرافیک خارقالعادهای ندارد و قرار نیست شاهد یک گرافیک نسل نهمی تمام عیار باشیم. همچنین حواستان باشد بازی با اینکه یک اثر اکشن اول شخص است اما صبر و حوصله میخواهد یک اکشن بزن برو جلو نیست!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دومه که داداچ
عالی
نمیشه به گرافیک ایراد گرفت به هیچ وجه
به هرحال این همون بازی شاهکار قبلیه فقط گرافیکش مدرن تر شده
و خیلی گرافیک زیبایی داره
نمیدونم چرا احساس میکنم گرافیکش خیلی شبیه ریمیک final fantasy crisis core هست درست نمیگم؟?
با عرضه جداگانه به نظر من بهترین کار رو کردن البته از نظر بیزینسی برای خود نینتندو و هم چنین از نظر کیفی هم بهتره برعکس راکستار که عجولانه سه بازی پر از اشکال رو منتشر کرد !!
بچه ها همین الان یه خبر تکان دهنده خوندم خیلی ناراحت شدم قراره یه نسخه کره ای از بریکینگ بد ساخته بشه و والتر و جسی در حال پخت و پز به اهنگ های بی تی اس گوش میدن??
ریمستر:بهبود کیفیت
در کل زیاد طرفدار مترویدوانیا نیستم،اما شاید نسخه گیم کیوبو تجربه کردم
ببین متروید ها واقعا محشر هستن
منم اصلا علاقه ای به این سبک ندارم ولی عاشق متروید ها هستم
پرایم ها که دیگه هیچ ، مختو میپوکونه