۱۰ بازی مستقل که داستانهای فوقالعادهای دارند
صنعت ویدیوگیم راهی بسیار طولانی در مسیر خود آمده است و طی این مدت معانی و تعاریف بسیاری را به روایت داستان افزوده است. در حالی که خیلی از بازیکنان در این بین خود را ...
صنعت ویدیوگیم راهی بسیار طولانی در مسیر خود آمده است و طی این مدت معانی و تعاریف بسیاری را به روایت داستان افزوده است. در حالی که خیلی از بازیکنان در این بین خود را با عناوین AAA بسیاری سرگرم میکنند، استودیوهای مستقل بسیاری در سراسر دنیا مشغول ساخت آثار شاهکاری هستند که در روایت داستان نظیر ندارند. از بازیهای شبیهساز گرفته تا بازیهای نقش آفرینی و حتی پلتفرمر، گویا روایت داستانی زیبا در بازی محدود به سبک آنها نیست و میتواند هر بازیکنی را سرگرم کند. اگر کسانی هستند که میگویند بازیهای ویدیویی نمیتوانند داستانی زیبا و هنرمندانه تعریف کنند، پس باید حتما این بازی مستقل را تجربه کنند که سازندگان روح و جان خود در بازی قرار دادهاند. در ادامه مطلب با ویجیاتو همراه باشید.
Eastward
ایستوارد یک بازی فوقالعاده است که توسط استودیو Pixpil ساخته شد و د ر سال ۲۰۲۱ زیر سایه عناوین بسیاری عرضه شد. این بازی یک پیشزمینه داستانی گسترده در دل خود دارد که مربوط به یکی از پروتاگونیستها یعنی سم است. داستان بازی هم در کل در مورد پدر شدن و تشکیل یک خانواده است.
مکانیزمهای اکشن و اکتشاف با روایت داستان دلخراش و دلگرمکننده بازی به خوبی ترکیب شده است. همچنین میشود از سبک هنری پیکسلی جذاب و پر از جزئیات بازی بگوییم که زبان خیلی از کاراکترها میشود که در داستان بازی آنچنان تداخلی ندارند. برای طرفداران بازیهای کوچک و سادهتر در این سبک، ایستوارد بهترین پیشنهاد ما میتواند باشد.
Transistor
استودیوی Supergiant بیشتر برای اثر هک اند اسلش و روگ لایک خود یعنی Hades معروف است، اما این استودیو یک فهرست چشمگیر از آثار بزرگ در روایت داستان دارد. بهترین اثر این استودیو که ظریفترین روایت داستان را در خود دارد قطعا عنوان اکشن و نقش آفرینی ترنزیستور است.
ترنزیستور از آن دسته بازیها است که شما را مجبور میکند تا به ریزترین جزئیات بازی دقت کنید چون نیاز است که ظریفترین تفاوتها را در روایت بازی متوجه شوید. سازندگان دنیایی عظیم و پر محتوا را به بازیکنان ارائه دادند و روایت داستان بسیار جذاب است و همراه خود گیمپلی جذاب و چالش برانگیزی دارد که ترنزیستور را به اثری فراموش نشدنی برای بازیکنان تبدیل میکند.
Firewatch
فایرواچ داستان فردی به نام هنری را دنبال میکند که به یک حیاط وحش مخوف میرود تا یک دیدهبان شود و از موقعیت خود فرار کند. قطعا موقعیت جدید خود سراسر آرامش نیست و او به زودی خود را در محیطی تاریک با فضایی پر رمز و راز میبیند.
دلیل اصلی درخشش این بازی اما صداپیشههای آن هستند؛ هنری مدام پشت بیسیم با همکار دیدهبانش یعنی Delilah صحبت میکند. رابطه این دو شخصیت در حدود چندین ساعت حرکت شکل میگیرد و به شکل عجیبی قلب ما را به درد میآورد و از مهمتر جو میانه غربی آمریکایی، فایرواچ را به یکی از زیباترین بازیهای مستقل تا الان تبدیل میکند.
What Remains of Edith Finch
نفرینهای خانوادگی شاید کمی خسته کننده به نظر بیایند؛ اما این بازی یکی از بهترین روایتها را در این مورد به نمایش میگذارد، چه در ویدیوگیم چه در دیگر موارد. بازیکنان کنترل ادیث فینچ را طی بازی در دست دارند، جایی که به خانهی قدیمی او قدم میگذارند و سعی در درک نفرینی میکنند که نسلها گریبان گیر خانواده او بوده است. این بازی مدت کوتاهی دارد، اما در این مدت هم روایتی نو آورانه و جذاب به بازیکنان ارائه میدهد که هیچ بازیکنی در چنین سبک بازیای ندیده بودند.
Undertale
هر از گاهی یک بازی میآید که میتوان آن را به عنوان مدیومی جدید در روایت داستان شناخت، آندرتیل یکی از این بازیها است. کل بازی توسط یک شخص به اسم توبی فاکس تولید شده است. این بازی مفاهیم عمیق اخلاق و بشریت را به شکلی پیچیده در این بازی به تنهایی جای داده است.
جدای از شوخیها و کاراکترهای فوقالعادهاش، آندرتیل داستانی فوقالعاده دارد که با روح و روان بازیکن به شدت بازی میکند. از میراثهایی که آندرتیل به جا گذاشت میمهایی بودند که از آن الهام برداری شدهاند و البته حکایتی شاهکار که سعی در تکرار آن بسیار بود.
Celeste
بازیهایی کمی مثل سلست هستند که بسیار دروننگر هستند. این بازی داستان یک دختر جوان به نام مدلین را دنبال میکند که از کوه سلست بالا میرود و در حین ماجراجوییها و ارتباطش با بقیه کاراکترهای بازی، با مشکلات روانی زیاد خود نیز دست و پنجه نرم میکند.
کارگردان بازی مدی تورستون اذعان داشته که سلست قرار بود از بازیهای قبلی استودیو Extremely OK Games دروننگرتر باشد و از شاهکار استودیو Ghibli یعنی انیمه Spirited Away الهامگیری کرده است. سلست بیشتر به عنوان یک بازی دشوار پلتفرمر شناخته میشود، اما داستان زیبای آن بازیکنان را ترغیب کرد که گیمپلی طاقتفرسای بازی را تجربه کنند.
Immortality
Immortality یک بازی بینهایت خلاقانه است که توسط سم بارلو در سال ۲۰۲۲ عرضه شد و دومین اثر او بود از تکنیک فول موشن ویدیو استفاده میکرد. داستان بازی در مورد ناپدید شدن عجیب بازیگر مشهوری به اسم ماریسا مارسل است و ماموریت بازیکنان این است ریز به ریز حرفه او را بررسی کنند.
بازی از کنترل خاصی استفاده میکند و بازیکنان تک تک فوتیجهای او را از پشت صحنهها گرفته تا کلیپ، مصاحبهها، تست بازیگری، تمرینها و خیلی موارد دیگر را مورد بررسی قرار میدهند. این موارد نه تنها با هم جور در میآیند و میگویند چه بر سر او آمده است، بلکه ارتباط دنیای واقعی و فراطبیعی را نیز کشف میکنند.
Kentucky Route Zero
کنتاکی روت زیرو یکی از بهترین ویدیوگیمهایی است که در خود ادبیات رمانهای گوتیک جنوبی را در داستان جای داده است، چیزی که مدیوم ساخت بازی به آن بیشتر نیاز دارد. این شاهکار حدود یک دهه طول کشید تا ساخته شود و داستان در پنج چپتر مجزا روایت میشود که خب ارتباط کوچکی نیز با یکدیگر دارند.
داستان این بازی عجیب، زودگذر و دلخراش است و بازیکنان واقعا موردی مثل آن پیدا نمیکنند. طرح هنر بازی از هنرمندان کلاسیک بسیاری الهامگیری کرده است، از نمایشنامهنویسها گرفته تا سازندگان و نقاشها. طراحی بصری، متون و شخصیتهای بازی نیز بسیار غنی هستند و موردی مثل آن سخت است که پیدا کنیم.
Disco Elysium
دیسکو الیسیوم فقط یکی از بهترین بازیهای ایندی ساخته شده نیست، بلکه میشود آن را به عنوان یکی از بهترین عناوین تاریخ ویدیوگیم دانست. بازیکنان کنترل هری را در دست دارند، یک افسر پلیس بسیار بدشانس که به ماموریت رفته و در حین بررسی قتل همه چیز را در مورد خود فراموش کرده است.
این بازی نقش آفرینی عمیق، پر از متنهایی است که به بهترین شکل ممکن نوشته شدهاند جوری که گویا از دل یک رمان بیرون آمده است. همچنین بازی از مکانیزم خاصی نیز استفاده کرده که ارتباط بین کاراکترها و مکانیزمهای گیمپلی را بینظیر کرده است. دیسکو الیسیوم یک بازی است که هر کسی در هرجای دنیا باید آن را تجربه کند به خصوص برای کسانی که عاشق داستانهای دروننگر هستند.
Outer Wilds
در حالی که عناوین ایندی بسیاری هستند که داستان فوقالعادهای تعریف میکنند، اوتر وایلدز اثری است که در هر نسل ویدیوگیم یک بار میتوانیم آن را مشاهده کنیم. بازی یک آدم فضایی دلیر را دنبال میکند که در حال گشت و گذار در منظومه شمسی خود است. خیلی زود او و دوستانش متوجه میشوند که در یک حلقه زمانی به دام افتادهاند که نمیتوانند از آن خارج شوند.
در این بین ما باید بین ستارگان سفر کنیم و رازهای نژادی به اسم نومای را کشف کنیم. داستان اوتر وایلدز فقط میتواند از طریق ویدیوگیم روایت شود. با وجود آن همه آثاری که مشاهده کردیم، میشود گفت که داستان اوتر وایلدز یکی از بهترین داستانهای تاریخ ویدیوگیم در هر ژانری است.
خب دوستان عزیز نظر شما چیست؟ چه بازی مستقل دیگریست که میتواند در لیست ما جای بگیرد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کسی نمیخواد به اینکه چرا هالونایت نیست اشاره کنه؟اون داستان شاهکار بود چرا نزاشتینش
قطعا بازی های شاهکار تیم های کوچیک خیلی بیشتر از این لیست قشنگ میشه کلی صفحه بازی نوشت.
صنعت گیم شاهکاره🫡🫡
جای سری فنف خالیه انصافا. داستان و تئوری های فوق العاده ای داره
ولی خودش داستانی ندارن که بشه توی اینجا گذاشتش بنظرم.