به یادماندنیترین دیالوگ های جوکر
دلقک جنایتکار گاتهام!
جوکر، دشمن اصلی بتمن، با اینکه در فیلمهای دیگر نقشهای کوچکی داشته و حتی در فیلمهای مستقل خودش بازی کرده، فقط در دو فیلم مقابل شوالیه تاریکی حضور برجستهای داشتهاست، یکی بتمن سال ۱۹۸۹ و دیگری شوالیه تاریکی سال ۲۰۰۸ است. در فیلم اول، این نقش توسط جک نیکلسون و در فیلم دوم، توسط هیث لجر به تصویر کشیده شد. هیث لجر بعد از مرگش برای ایفای این نقش، تنها جایزهی اسکارش را دریافت کرد.
به تصویر کشیدن جوکر، کاری چندوجهی است که نیاز به لباس مناسب، آرایش درست، بازیگری ماهرانه و فیلنامهای درست دارد. در هر دو نسخهی فیلم، دیالوگهای بسیاری از جوکر به یاد ماندنی شدهاست و این در حالی است که او در شهر گاتهام با بتمن مقابله میکند. باز هم با وجود بسیاری از جملات ماندگار از این دو شخصیت، تنها چند خطی به طور خاص برجستهاند. تا این لحظه، از اندیشه دربارهی خیر و شر گرفته تا شوخیهای قدیمی و جذاب، اینها ماندگارترین دیالوگهایی هستند که جوکر تا به الان در فیلمهای بتمن گفتهاست. با ویجیاتو همراه باشید.
فرایند بهبودی

جوکری که جک نیکلسون نقشش را بازی کرده، یکی از چهرههای متفاوت و جالب در دنیای بتمن است. بیشتر این تفاوت به این دلیل است که وقتی فیلم بتمن تیم برتون را تماشا میکنیم، دقیقا میدانیم او کیست. او هیچ رمز و رازی در هویت خود ندارد و نه نقابی دارد نه چیزی را تظاهر میکند. او فقط یک آدم بد است که بعد از افتادن در مخزن مواد شیمیایی، به یک آدم دیوانه و روانپریشتر نسبت به قبل تبدیل شدهاست.
شیوهای که نیکلسون این بعد از شخصیت جوکر را شکل میدهد بسیار شگفتانگیز است. یکی از کلیدیترین لحظات در این دگرگونی، صحنهای است که جوکر به سران دیگر جنایتکاران گاتهام میگوید از این به بعد، او رئیس است. وقتی یکی از آنها شجاعت آن را داشت تا با او مخالفت کند، جوکر دستگاه شوکدستی مرگباری را روشن میکند و مرد را در یک لحظه میسوزاند؛ این در حالی است که با صدای بلند میخندد. وقتی یکی او را دیوانه خطاب میکند، با این جمله پاسخ میدهد:
تا حالا از اثرات درمانی خنده چیزی نشنیدی؟
این جمله در ظاهر شوخی به نظر میرسد اما در واقع عمق ماهیت و ذات این نسخه از جوکر را نشان میدهد. جوکر زخمی شده اما همین زخمها او را آزاد کردهاند؛ او را جسورتر از قبل کرده و او به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست. این تصویر از همچین شخصیتی هم ترسناک است و هم کاملا برازندهی اوست.
جوکر هنرمند

در بسیاری از نسخههای مختلف جوکر، بیشتر به رمزآلود بودن این شخصیت تاکید دارند و به انگیزهها و خواستههای فراتر از نابودیاش اهمیتی نمیدهند اما در فیلم بتمن، معلوم است که جوکر به دنبال چیزی بیشتر از آشوب است. او به ویکی ویل با بازی کیم بیسینگر، عکاس مشهور و معشوقهی جدید بروس وین با بازی مایکل کیتون علاقهمند است. علاقهی او تا حدی است که حاضر میشود برایشان قراری در یک موزهی هنری ترتیب دهد؛ که این صحنه بعدها به یکی از لحظات نمادین فیلم تبدیل شد.
پس از آنکه جوکر با افرادش موزه را بههم میریزند و مهمانان دیگر را مسموم میکنند، کنار ویکی مینشیند تا برایش توضیح دهد چرا از نظر او، آن دو برای هم ساخته شدهاند. او جذب عکسهای ویکی از جنگ و نسلکشی شدهاست اما آنها را به چشم ثبت فجایع نمیبیند بلکه آنها را مانند آثار هنری میبیند که مرگ را به تصویر میکشند؛ چیزی که خود او هم بسیار دوست دارد. علاقهی جوکر به عکسهای ویکی فقط به خاطر فضای تاریکشان نیست؛ بلکه جوکر در ادامه تلاش میکند دید خاص خود را شرح دهد و خود را به این صورت توصیف میکند؛
من نخستین هنرمند جهانم که قتل را به یک هنر کاملا کاربردی تبدیل کرده.
آیا واقعا منظورش همین است؟ شاید نه. شاید صرفا ترفندی برای نزدیک شدن به ویکی باشد. این جمله درواقع جایگاه گستردهتر جوکر در فیلم بتمن را نشان میدهد. او صرفا آدم بد و شروری نیست یا حداقل خودش اینطور فکر نمیکند. او واقعا میخواهد تاثیر ماندگاری بر دیگران بگذارد، چیزی فراتر از آنکه صرفا آنها را بکشد.
ابزارهای بتمن

در فیلم بتمن سال ۱۹۸۹، رابطهی بسیار جالبی بین بتمن و جوکر شکل گرفت؛ بخش زیادی از این رابطه از درک مشترکی که دارند سرچشمه میگیرد، زیرا هرکدام، به نوعی، باعث بهوجود آمدن دیگری شدهاند. بروس وین کمی زمان میبرد تا به این موضوع پی ببرد، اما جوکر از همان ابتدا آن را میداند. همین موضوع باعث میشود که بین آنها دشمنی شکل بگیرد که گاهی به حسادت هم تبدیل میشود.
یکی از نقاط فرعی جالب فیلم این است که جوکر برای ساختن افسانهی شخصی خود در کنار افسانهی بتمن بسیار تلاش میکند. در حالی که شهرت بتمن بدون آنکه برای تبلیغ خودش کاری بکند، در تاریخ گاتهام هرروز بیشتر از دیروز میشود، جوکر برای شهرت خود بسیار خودنمایی میکند و سرتاسر شخصیتی نمایشی دارد.
بنابراین وقتی او پس از خرابکاری در موزهی هنر، ویکی ویل را گیر میاندازد، احساس میکند به چیزی که میخواسته رسیدهاست؛ اما دقیقا در همان لحظه بتمن وارد عمل میشود و با استفاده از پرتابگر مخصوصش، خودش و ویکی را در یک لحظه از موزه بیرون میکشد. جوکر در آن لحظه با حسرت میگوید؛
اون این ابزارهای معرکه رو از کجا اورده؟
این جمله فوقالعاده است، چون هم به علاقهی هردو شخصیت به ابزار و گجتها اشاره دارد و هم نگاهی عمیقتر به حس ناامنی و عقدهی حقارت جوکر در برابر بتمن میاندازد؛ احساسی که در ادامهی فیلم پررنگتر هم میشود.
جملهی معروف جوکر

در اکثر نسخههای مختلف این شخصیت، جوکر ذاتا اهل نمایش است. این ویژگی به بخش دلقک بودنش برمیگردد. جوکر بدون آنکه اندکی جنبهی نمایشی و تئاتری در کارش وارد کند نمیتواند کاری انجام دهد. طبق روایت فیلم بتمن، این خصلت در جوکر وجود داشته حتی قبل از آنکه به جوکر تبدیل شود.
زمانی که بروس وین به آپارتمان ویکی ویل میرود، جوکر و دار و دستهاش آن دو را گیر میاندازند. جوکر تصمیم میگیرد این میلیونر خوشگذران را از زندگی عاشقانهاش کنار بزند. پس اسلحهاش را بالا میگیرد و میپرسد؛
تا حالا با شیطان زیر نور ماه کمرنگ رقصیدی؟
وین او را متعجب نگاه میکند و جوکر به او توضیح میدهد که این جمله را به هرکسی پیش از کشتنش میگوید، چون از آوایش خوشش میآید.
از نظر روایی، این جمله نقش بسیار مهمی دارد، زیرا باعث میشود بروس وین به یاد جملهای بیفتد که سالها پیش مردی که والدینش را کشته بود، گفته بود. همین نکته، این را اثبات میکند که جوکر همان مردی است که بتمن را بهوجود آورد؛ درست همانطور که بتمن، ناخواسته، جوکر را خلق کرد.
این موضوع اهمیت زیادی دارد، اما بیشتر از آن، این جمله این را به خوبی نشان میدهد که جوکر همیشه به دنبال خودنمایی و نمایش بودهاست و بیشتر از هر چیز دیگری، میخواسته خودش را به نمایش بگذارد.
وجه نمایشی و شوخطبعانه جوکر

از زمان نخستین حضور جوکر در سال ۱۹۴۰ تاکنون، نسخههای مختلفی از این شخصیت شکل گرفتهاست؛ از چهرههای ترسناک او گرفته تا کارهای نمایشی و شوخطبعانهاش، همه نسخههای متعددی از او هستند. هرکسی نسخهی موردعلاقهی خود را دارد و هر خالق جدیدی که این شخصیت را میبیند، چه نویسنده، چه طراح و چه بازیگر، برداشت و نگاه خاص خود را از این دلقک جنایتکر ارائه میدهد.
در فیلم بتمن، نیکلسون، پیوندی جالب بین جوکر شوخطبع و نمایشی سریال تلویزیونی سال ۱۹۶۶ و نسخهی مدرنتر و مرگبارتر او، دلقکی قاتل و ترسناک که بسیاری از طرفداران امروزی میپسندند، ایجاد کرد. او چهرهای وحشتناک است، اما در عین حال بسیار شوخ و دلقکگونه است. توانایی این شخصیت در جابهجایی بین لحظات خشونتآمیز و لحظات مسخره، اورا حتی ترسناکتر هم نشان میدهد.
یکی از این لحظات زمانی است که او به بروس وین شلیک میکند و فکر میکند که او را کشته است. او در حالی که صرفا به خاطر علاقهاش به یک زن، مردی را به قتل رسانده، میگوید؛
هیچوقت به ریواس(گیاه) مرد دیگری دست نزن!
این جمله حالتی تمسخرآمیز دارد، اما با این نسخه از شخصیت جوکر کاملا همخوانی دارد.
بهای جوکر

هیث لجر با نقشآفرینی شخصیت جوکر، نخستین حضور کاملش را بعد از آنکه بخش زیادی از سکانس افتتاحیهی سرقت از بانک پنهان میماند، در فیلم The Dark Knight و در جلسهای بین بزرگان دنیای تبهکاران شهر گاتهام رقم میزند.
پس از آنکه چهرههای اصلی دنیای زیرزمینی شهر متوجه میشوند بتمن تهدیدی جدی برای آیندهی کسبوکارشان است، جوکر ظاهر میشود، او magic trick بیرحمانهای را روی یکی از محافظان مافیا اجرا میکند و به آنها میگوید تنها راه حل مشکلشان به قتل رساندن بتمن است.
بخوانید: ۱۵ حقیقت که احتمالا درباره فیلم The Dark Knight کریستوفر نولان نمیدانستید
یکی از تبهکاران که قانع نشده، از او میپرسد اگر آنقدر از اینکار مطمئن است، چرا خودش تا الان این کار را نکردهاست؟
جوکر در پاسخ میگوید؛
اگر در کاری مهارت داری، هیچوقت آن را رایگان انجام نده.
این جمله برای تبهکاران پولدوست منطقی به نظر میرسد، اما در ادامهی فیلم، جوکر آن پولی را که بهدست آورده آتش میزند.
بهای واقعی معامله با او، پول نیست.
بهای واقعی، وجود نظم در شهر گاتهام است؛ سلامت روان خود شهر برای او بسیار مهم است؛ بهایش، روبهرو شدن با این مرد و قدرت و نفوذ او تا زمانی است که بخواهد بر خیابانها حکم فرمایی کند.
این صحنه نخستین نشانه از این است که در این نسخهی جوکر، هیچچیز را نمیتوان در مورد ظاهرش خلاصه کرد.
زخمهای جوکر

برخلاف نسخههای دیگر جوکر که چهرهشان به خاطر حادثهای شیمیایی در حالت خندهای دائمی و خشک باقی ماندهاست، نسخهی جوکر در فیلم The Dark knight لبخندی دارد که از زخمهایش بهوجود آمدهاست.
او برای تاکید بیشتر بر زخمهایش با رنگ قرمز درخشان رویشان گریم میکند. این زخمها از نظر ظاهری برروی بیننده بسیار تاثیرگذارند و بعد تازهای به شخصیت او میبخشند؛ بهخصوص زمانی که جوکر در بیش از یک صحنه، از قربانیاش میپرسد؛
میخوای بدونی این زخمها چجوری اینجان؟
در دو موقعیت متفاوت، یکبار در برابر یکی از تبهکاران و بار دیگر در مقابل ریچل داوز با بازی مگی جیلنهال، دوست قدیمی بروس وین، جوکر داستانی مفصل دربارهی چگونگی بهوجود آمدن زخمهایش تعریف میکند. او در یکی از روایتهایش میگوید پدر بدرفتار و خشنش این زخمها را به او دادهاست و در روایتی دیگر، میگوید خودش این زخمها را ایجاد کرده تا با همسرش که چهرهاش به دست جنایتکاران زخمی شده بود، همدردی کند.
هردو روایت او از این مسئله، بسیار هولناک و تلخ است. اما کدامیک واقعیت دارد؟ یا حتی شاید هیچکدام درست نباشند؟ یا شاید جوکر در ذهن آشفتهی خود، هردو روایت را حقیقی میداند؟ فهمیدن این مسئله غیرممکن است و همین رازآلود بودن، یکی از ستونهای اصلی شخصیت او در این نسخه به حساب میآید. جوکر سراسر معماست و خودش هم از این وضعیت بسیار لذت میبرد.
سلاح انتخابی

در اواسط فیلم The Dark Knight، بتمن و کمیسر گوردون بعد از تعقیب و گریزی طولانی در خیابانهای گاتهام، در نهایت موفق میشوند جوکر را دستگیر کنند. زمانی که او را به ادارهی پلیس میآورند، ماموران متوجه میشوند که در جیبهایش به غیر از چاقو و پرز لباس چیز دیگری نیست. صحنهای که در آن ردیفی از سلاحهای تیغهدار روی میز چیده شده، به صراحت نشان میدهد که جوکر شیفتهی کشتن از فاصلهی نزدیک است.
چند دقیقه بعد، جوکر فرصتی پیدا میکند تا کمی با یکی از کاراگاهان گتهام گفتوگو کند. در این گفتوگو با لحنی تاملبرانگیز میپرسد؛
میخواهی بدانی چرا از چاقو استفاده میکنم؟
او پاسخ میدهد که تفنگها بسیار سریع عمل میکنند، چون نمیگذارند تمام لحظات پیش از مرگ یک نفر را ببینی. از نگاه جوکر، تماشای تدریجی مرگ انسان، چهرهی اصلی و واقعی او را نشان میدهد. با ذهنیتی که جوکر دارد، از کاراگاه میپرسد که آیا دوست دارد بداند کدامیک از همکارانش یعنی همانهایی که جوکر کشته، ترسو بودهاند؟
تمام این رفتارهای جوکر برای رسیدن به هدف اصلیاش است که فرار از بازداشتگاه است. او میخواهد از طریق تحریک ماموران و بهدست آوردن برتری نسبت به آنها از بازداشتگاه فرار کند. با این حال، حتی با دانستن انگیزهی او، سخنانش کاملا تمایلات وحشتناک و ذهن بیمار این شخصیت را نشان میدهند.
جوکر و بتمن

یکی از صحنههای کلیدی فیلم The Dark Knight زمانی است که بتمن در اتاق بازجویی روبهروی جوکر مینشیند تا بتواند نقشههای Clown Prince Of Crime را بفهمد و رمزگشایی کند. این صحنه، یکی از درخشانترین لحظات فیلم است و بازیهای معرکه و بینقص هیث لجر و کریستین بیل آن را بسیار جالبتر کرده است. در گفتوگوی آنها چندتا از بهترین دیالوگهای فیلم نیز گفته میشود.
در یکی از لحظات این گفتوگو، بتمن به این موضوع اشاره میکند که جوکر قصد به قتل رساندن او را دارد؛ اما جوکر میخندد و با لحنی تمسخرآمیز میگوید؛
من نمیخوام تو را بکشم. بدون تو چهکار کنم؟ دوباره از خلافکارها دزدی کنم؟ نه، نه… تو منو کامل میکنی.
این جمله از آن جهت بسیار جالب است که جوکر قبلا در فیلم گفته بود حاضر است برای سران تبهکار شهر، بتمن را بکشد. این موضوع نشان میدهد یا از ابتدا کلا چنین قصدی نداشته، یا بعدتر، وقتی متوجه شده مقابله با بتمن بسیار برایش لذتبخش است، از این تصمیم منصرف شدهاست. در هر صورت، این جمله را میتوان به عنوان رابطهی پیچیده و دوگانهی میان این دو شخصیت در نظر گرفت. رقصی نمادین که دهههاست در قالبهای مختلف بینشان ادامه دارد.
دو فرد غیرعادی

در بخش دیگری از صحنهی بازجویی، بتمن و جوکر دربارهی نوع رابطهای که میانشان است، به عنوان دو چهرهی اصلی در شهر گاتهام، با یکدیگر درگیر گفتوگویی بحثبرانگیز میشوند. تحلیل جوکر این است که او و بتمن بیشتر از آنچه بتمن بخواهد بپذیرد، به هم شباهت دارند. بتمن در پاسخ میگوید که جوکر آشغالی است که به خاطر پول آدم میکشد. جوکر با پاسخی کامل و بهجا میگوید؛ مانند یکی از آنها صحبت نکن، چون شبیهه آنها نیستی. حتی اگر دلت بخواهد باشی.
ادعایی که جوکر مبنی بر اینکه بتمن یکی از آنها نیست، یعنی از جنس پلیسها نیست، کرده است، کاملا قابل پیشبینی بوده؛ زیرا بتمن در پایان فیلم به یک فراری بزرگتری تبدیل میشود و در نقش قربانی میرود که به افراد گاتهام اجازه میدهد از حضور او عبور کنند، حداقل تا زمانی که فیلم The Dark Knight Rises آغاز شود.
از نگاه بقیه، بتمن فقط یک موجود عجیب و غریب، درست مثل منه.
این سخنان با مضمون کلی فیلم همسو است؛ دقیقا در جایی که فیلم به دنبال بررسی این مسئله است که چگونه شخصیت اغراقآمیز بتمن در گاتهام، باعث میشود شخصیتهای اغراقشدهی دیگری هم بهوجود بیایند و همچنین چگونه حضور بتمن به خاطر حضور افرادی مانند جوکر معنا پیدا میکند.
یک گام جلوتر از دیگران

یکی از دغدغههای اصلی و موضوعات اصلی فیلم The Dark Knight این است که شر واقعی چیست و اینکه چگونه انسانهای به ظاهر درستکار میتوانند بهسرعت وسوسه شوند تا برای امنیت، آسایش یا زنده ماندن، از باورها و اصول اخلاقی دست بکشند.
در مرکز این داستان، جوکر قرار دارد؛ شخصیتی که خود را تحریککنندهای میداند که ماموریتش فقط ارتکاب جرم یا شکست دادن دشمنانش نیست، بلکه هدف اصلی او ایجاد تغییر در میان مردم گاتهام است. برای او، این ماموریت تلاشی است تا نشان دهد تقریبا هرکسی ممکن است مسیر خود را عوض کند و هر انسانی میتواند راهش را تغییر دهد.
هدف این ماموریت که خود بتمن راهم درگیر میکند، ایجاد دگرگونی و شورش است و این موضوع در صحنهی بازجویی آنها به صورت آشکار دیده میشود، جایی که عصبانیت و خشم بتمن کم کم بیشتر میشود. جوکر تلاش میکند به رقیب خود ثابت کند که تنها راه شکست دادن او، تغییر کردن است؛ یعنی آمادگی برای گذشتن از مرزهایی که تاکنون از آنها نگذشته است. بتمن حاضر نیست آنقدر پیش برود که جوکر را به قتل برساند و در برابر افکار جوکر که اصرار بر شکستن اصول اخلاقی برای پیشرفت دارد، مقاومت میکند. در پاسخ، جوکر میگوید؛
میبینی؟ من هیولا نیستم… فقط از بقیه جلوتر هستم.
میل جوکر برای اثبات درستی سخنش و تلاش بتمن برای انکار و رد کردن آن، محور اصلی ادامهی فیلم را شکل میدهد.
نقشهی جوکر

در پردهی سوم فیلم The Dark Knight، اقدامات خرابکارانهی جوکر باعث مرگ ریچل داوز و بستری شدن هاروی دنت در بیمارستان شد؛ این درحالی است که نصف صورت او سوخته و بتمن هنوز تلاش میکند تا آشوبی را که دشمنش بهراه انداخته مهار کند. در بین این هرجومرجها، جوکر به بیمارستان میرود و تصمیم میگیرد تا به اتاق هاروی برود و او را متقاعد کند که دیدگاهش نسبت به جهان درست است. وقتی هاروی در صحبتش به نقشهی جوکر اشاره میکند، جوکر با خنده میپرسد؛
واقعا من شبیه کسیم که نقشه داره؟
او سپس خود را عامل آشوب معرفی میکند؛ کسی که هدفش برهم زدن نظم و آرامش موجود است و میخواهد نوهی حس برابری ناشی از هرجومرج را در شهر حاکم کند. این دقیقا چیزی است که هاوری تا حدی آن را درک میکند و حتی میپسندد.
با این حال، طنز ماجرا آنجاست که حتی اگر هدف نهایی جوکر برای ما کاملا مشخص نباشد، او واقعا نقشه دارد. جوکر بسیاری از اتفاقاتی که در فیلم افتاده را با دقت بسیار طراحی کردهاست، چه خودش آن را بپذیرد چه نپذیرد، این اتفاق تا جایی پیش رفته است که بین حوادث و برنامهریزی او، جدایی تقریبا غیرممکن است. جوکر برای اینکه ثابت کند هر انسانی میتواند فاسد و کثیف شود، دست به هر نقشهی پیچیده و دقیقی میزند. البته، آشوب واقعی فقط در هدفهایش نیست، بلکه در توانایی او در بداههپردازی و اتفاقات غیرقابل پیشبینی در اعمال او نهفته است.
در نهایت، جوکر در فیلم The Dark Knight، بیشتر از آنکه دشمن بتمن باشد، آینهای در برابر او و تمامی گاتهام است. جوکر یک شخصیت دیوانه یا جنایتکار نیست، بلکه انسانی است که میخواهد نشان بدهد هر انسانی اگر فرصتش را داشته باشد میتواند به فساد کشیده شود. او میخواهد دروغهای شهر گاتهام را افشا کند نه اینکه این شهر و مردمش را نابود کند.
برای جوکر شکست یا پیروزی ذرهای اهمیت ندارد و تنها چیزی که برایش بسیار با ارزش است، دیدن چهرهی واقعی مردم است. همین امر، او را به یکی از ماندگارترین و پیچیدهترین شخصیتهای شرور تاریخ سینما تبدیل کرده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.