آیا فیلم The Conjuring از لحاظ واقعیت تاریخی صحت دارد؟
در سال 2013 میلادی، فیلم احضار (The Conjuring) به کارگردانی جیمز وان اکران شد و توانست در مقابل بودجه 20 میلیون دلاریاش، به فروشی معادل 318 میلیون دلار دست یابد. این فیلم اگرچه ایده تکراری ...
در سال 2013 میلادی، فیلم احضار (The Conjuring) به کارگردانی جیمز وان اکران شد و توانست در مقابل بودجه 20 میلیون دلاریاش، به فروشی معادل 318 میلیون دلار دست یابد. این فیلم اگرچه ایده تکراری داشت و درباره خانوادهای بود که به یک خانه جدید نقل مکان میکردند اما وان توانست با هوشمندی کامل فیلم را از غرق شدن در منجلاب کلیشهها نجات داده و با ایجاد تعلیق از همان دقایق آغازین مخاطب را درگیر داستان کند. جدا از این مورد، وان ترجیح داد تا به جای به تصویر کشیدن تصاویر خشونت آمیز، روی خلق موقعیتهای ترسناک نوآورانه تمرکز کند که نتیجه هم داد. به عقیده بسیاری از طرفداران سینما، فیلم احضار پس از جنگیر (The Exorcist 1973) ترسناکترین فیلم تاریخ سینماست.
داستان فیلم سینمایی ترسناک جنی احضار بر اساس یک سری اتفاقات واقعی در سال 1971 ساخته شده است. اعضای خانواده پرون ادعا کردند پس از نقل مکان به یک خانه بزرگ و قدیمی در روستایی در ایالت رود آیلند، مورد آزار و اذیت نیرویی ماوراطبیعی قرار گرفتند. سالها بعد، اندره پرون (یکی از دخترهای خانواده) اتفاقات پیش آمده را در قالب یک کتاب سه قسمتی منتشر کرد که بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفت. در این میان اما بودند افرادی که کوچکترین یقینی به ماجراهای نقل قول شده از سوی اعضای خانواده پرون نداشتند. به خصوص اینکه اعضای خانواده پرون با پول حاصل از فروش کتابها به سود زیادی دست پیدا کرده بودند.
در پاسخ به ادعاهای وارد شده، اندره پرون با ارسال نامهای به وبسایت Horror-Movies.ca در ژوئن سال 2013 اعلام کرد فیلم احضار نه بر اساس سه گانه کتابها (که با نام House of Darkness House of Light شناخته میشود)، بلکه براساس پرونده نوشته شده توسط محققان موضوعات ماوراطبیعی ساخته شده است. او همچنین درباره غیر قابل باور بودن اتفاقات درج شده در کتابها گفت: «هرکس می خواهد باور کند و هرکس هم نمی خواهد نکند!» احتمالاً پس از دیدن فیلمهای احضار سوالاتی به ذهن شما خطور کرد که پاسخی برای آنها نیافتید. در ادامه قصد داریم تا به برخی از آنها پاسخ دهیم.
خانواده پرون چه مدت در خانه روستایی زندگی کردند؟
اعضای خانواده پرون دقیقاً به مدت 10 سال در خانه واقع در روستای هاریسویلِ ایالت رود آیلند زندگی کردند. راجر و کارولین پرون این خانه را در زمستان 1970 خریدند، زیرا 200 هکتار مساحت داشت که برای بزرگ کردن پنج دخترشان با نامهای اندره، نانسی، کریستین، سینتیا و آپریل فضای مناسبی محسوب میشد. خانواده پرون در ژوئن 1980 این خانه روستایی را برای همیشه ترک کردند.
آیا اعضای خانواده پرون و دو محقق موضوعات ماوراطبیعی موافق ساخته شدن فیلم بودند؟
بله. با توجه به بررسیهایی که انجام دادیم، لورین وارن (یکی از 2 محقق موضوعات ماوراطبیعی) در جریان ساخت فیلم احضار به عنوان دستیار در کنار کارگردان بود. او حتی از صحنه فیلمبرداری در ویلمینگتون واقع در کارولینای شمالی دیدن کرد. نکته دیگری که نیازمند یادآوری بوده، این است که داستان فیلم بر اساس پرونده و صداهای ضبط شده توسط لورین و شوهرش در جریان بررسی اتفاقات خانه روستایی ساخته شده است.
وقتی موضوع نوشتن کتابها مطرح شد، تمامی اعضای خانواده به حمایت از اندره پرداختند. این اتفاق در زمان مطرح شدن ایده ساخت فیلم نیز افتاد. نه تنها لورین، بلکه تعدادی از اعضای خانواده پرون نیز رابطه بسیار خوبی با تونی دروسا-گراند، تهیه کننده فیلم داشتند و حتی چند باری هم سر صحنه فیلم برداری حضور پیدا کردند. به طور کلی، اندره اکثر صحبتها را انجام میداد و کریستین به هیچ وجه تمایل نداشت درباره تجربیات ترسناکش در خانه روستایی صحبت کند.
بَسشبا شرمن واقعاً که بود؟
اصلی ترین روح سرگردان خانه روستایی، جادوگری به نام بسشبا تایر است که در سال 1812 در رود آیلند متولد شد. طبق مدارک موجود، بسشبا در تاریخ 10 مارس 1844 با مردی به نام جادسون شرمن ازدواج کرد. شوهر او کارهای مربوط مزرعه را انجام میداده و او نیز خانه دار بوده است. نخستین فرزند آنها با نام هاربرت اِل شرمن در سال 1849، در حالی که بسشبا 37 سال داشت به دنیا آمد. با توجه به داستانهای محلی، این دو 3 پسر دیگر هم داشتند که همگی پیش از رسیدن به سن هفت سالگی از دنیا رفتند. متاسفانه هیچ مدرکی برای اثبات این داستانها در دسترس نیست. همچنین 2 مورد دیگر را هم باید اضافه کرد: نخست اینکه وضع مالی خانواده شرمن نستباً خوب بوده است؛ مورد دوم و آخر هم اینکه خانه محل زندگی شرمنها در مجاورت خانه روستایی قرار داشته است.
آیا تصویری از بسشبا شرمن موجود است؟
براساس گمانه زنیها، تنها یک عکس از بسشبا شرمن وجود دارد که در ادامه قرار داده شده است. این عکس از خانه روستایی خانواده پرون در سال 1885 گرفته شد که آن زمان ملک خصوصی خانواده آرنولد بوده است. با توجه به اطلاعات موجود، بسشبا در بهار 1885 از دنیا رفت، بنابراین اگر ادعاها صحت داشته باشد، این عکس احتمالاً 73 سالگی او را نشان میدهد.
پس از انتشار کتاب House of Darkness House of Light، چندین ویدئوی تبلیغاتی منتشر شد که این عکس را نشان داده و ادعا میکرد زنی که در وسط آن ایستاده بسشبا شرمن است. این گفته تنها یک ادعای بی اساس از سازندگان ویدئوهای تبلیغاتی بوده و جز شنیدهها، هیچ سند قانع کنندهای وجود ندارد که اثبات کند این زن همان بسشبا شرمن است. همچنین زنی که در وسط تصویر ایستاده، یک ماسک پزشکی به صورت زده است که همین مسئله باعث شده تا عملاً هیچ شانسی برای تشخیص هویت او وجود نداشته باشد. سازندگان که نیز از این موضوع اطلاع داشتند، با هوشمندی تمام از آن به نفع خود بهره بردند. اگر هم برایتان سوال به وجود آمده که چرا این زن مرموز ماسک به صورت خود زده، باید بگوییم احتمالاً به دلیل بیماریهای واگیردار از جمله آنفولانزا و دیفتریا بوده که آن زمان در میان مردم شیوع داشته است.
آیا بسشبا شرمن واقعاً یک جادوگر بوده است؟
هیچ سند محکمی وجود ندارد که اثبات کند بسشبا شرمن واقعاً یک جادوگر بوده است و تنها شنیدهها و داستانهای محلی چنین موضوعی را تایید میکنند. شک و تردیدها نسبت به بسشبا اما زمانی آغاز شد که نوزاد تحت مراقبت او به طرز مرموزی از دنیا رفت. پس از مرگ، بررسیهایی روی جسد نوزاد انجام گرفت که نشان میداد یک سوزن خیاطی قسمت پایینی جمجمه او را سوراخ کرده و همین مسئله نیز منجر به مرگ او شده است. این اتفاق کافی بود تا مردم روستا به بسشبا انگ جادوگری زده و او را به پای میز محاکمه بکشانند. مردم روستا معتقد بودند که بسشبا نوزاد را کشته و او را به شیطان پیشکش کرده است. در نهایت، دادگاه او را به دلیل عدم وجود مدارک کافی بی گناه اعلام کرد اما مردم روستا همچنان روی اعتقاد خود در این مورد پافشاری میکردند.
اندره پرون در بخشی از کتاب House of Darkness House of Light به ملاقات مادرش با مردی با نام «آقای مککیچرن» اشاره میکند که ظاهراً یک مورخ محلی بوده است. طبق صحبتهای این فرد، بسشبا علاقهای به دریافت کمک از سوی دیگران نداشته است، اغلب گرسنه بوده و برخی اوقات نیز بی دلیل به جان لوازم داخل مزرعه میافتاده است.
مرگ بسشبا چگونه رخ داد؟
با بررسیهایی که انجام دادیم، متوجه شدیم بسشبا 4 سال پس از مرگ شوهرش، در تاریخ 25 مه سال 1885 از دنیا رفت. همچنین در سالی که جادسون شرمن درگذشت، هاربرت با نامزدش که آنا نام داشت ازدواج کرد تا بدین ترتیب بسشبا پیش از مرگ، فرزند خود را در لباس دامادی دیده باشد.
بسیاری از مقالات که با محوریت اتفاقات واقعی آن زمان منتشر شدند، ادعا کردند بسشبا پس از مرگش تبدیل به سنگ شد! برخی دیگر نیز مدعی شدند بسشبا بر اثر یک نوع ناشناخته «فلجی» در گذشت که باعث حیرت پزشکان شده بود. هیچ مدرکی برای اثبات این ادعاها وجود ندارد و تنها افسانههای محلی هستند که چنین اتفاقاتی را تایید میکنند. این دسته از مقالات همچنین ادعا کردند بسشبا به جز هاربرت، 3 فرزند دیگر با نامهای جولیا (متولد 1845)، ادوارد (متولد 1847) و جرج (متولد 1853) داشته است. به جز چند مدرک غیر رسمی و شجره نامه که نمیتوان صحت آنها را بررسی کرد، چیز دیگری وجود ندارد که این موضوع را تایید کند.
البته میتوان عدم وجود مدرک رسمی از تولد و مرگ 3 فرزند دیگر بسشبا را به نوعی توجیه کرد. طبق داستانهای محلی، 3 فرزند دیگر بسشبا همگی در سنین کودکی از دنیا رفتند. بنابراین میتوان اینطور فکر کرد که فاصله زمانی بین تولد و مرگ 3 فرزند دیگر خانواده شرمن بین 2 سرشماری اتفاق افتاده است. در نتیجه، هیچ مدرکی از آنها در دسترس نیست.
سنگ قبر بسشبا شرمن کجاست؟
سنگ قبر بسشبا شرمن در قبرستان تاریخی هاریسویل قرار دارد که در خیابان کالاهات و در کنار ساختمان آتش نشانی واقع شده است.
اعضای خانواده پرون چگونه فهمیدند روح مزاحم همان بسشبا شرمن است؟
اد و لورین وارن، دو محقق موضوعات ماوراطبیعی، اولین افرادی بودند که ادعا کردند روح مزاحم خانه روستایی همان بسشبا شرمن است. کارولین پرون، مادر خانواده، در یکی از صحبتهایش به اد و لورین درباره اتفاقی گفت که چند سال قبل رخ داده بود. توضیحات او در نهایت دو محقق را به این نتیجه رساند که روح بسشبا همچنان در خانه حضور دارد.
طبق صحبتهای کارولین، چند سال قبل در حالی که روی مبل دراز کشیده بود، دردی ناگهانی را در عضله ساق پای خود حس کرد و سپس متوجه تشنج موضعی در آن ناحیه شد. او محل جمع شدن لکه خون را بررسی کرد تا شاید متوجه شود که آیا زخم توسط زنبور یا موجود دیگری ایجاد شده اما در نهایت به هیچ نتیجهای دست نیافت. اندره در کتاب خود زخم را همانند «دایرهای کاملاً متمرکز» توصیف کرده که تنها یک سوزن خیاطی بزرگ میتوانسته آن را ایجاد کند.
شنیدن ماجرای رخ داده برای بسشبا، اتهام قتل نوزاد با سوزن خیاطی و اتفاقی که برای کارولین رخ داده بود، لورین و اد را به این نتیجه رساند که بسشبا احتمالاً توانسته تا سوزن خیاطی را به همراه خود به دنیای پس از مرگ برده و از آن برای زخم کردن پای کارولین استفاده کند. همین صحبتها کافی بود تا از آن پس، کارولین بسشبا را همان روح مزاحم خانه روستایی بداند.
آیا از خانه روستایی خانواده پرون برای فیلمبرداری استفاده شد؟
خیر، سازندگان که 13 میلیون دلار بودجه برای ساخت فیلم احضار در اختیار داشتند، در نهایت تصمیم گرفتند تا خانه روستایی را با توجه به نیازها در ویلمینگتونِ کارولینای شرقی بازسازی کنند. تصویر بالا، مربوط به خانهای میشود که فیلم در آن ساخته شد. تصویر پایین نیز خانه روستایی خانواده پرون را در دهه 70 میلادی، زمانی که آنجا زندگی میکردند نشان میدهد.
خانه روستایی در کجا واقع شده و امروزه در چه شرایطی است؟
خانه روستایی که برخی اوقات با نام ملک خانواده پرون و برخی اوقات نیز با نام ملک اُلد آرنولد شناخته میشود، در روستای هاریسویل ایالت رود آیلند واقع شده است. این خانه همچنان پابرجاست و طویله نیز در قسمت چپ آن قرار دارد. پس از انفجار لوله، آبگرفتی بخش قابل توجهی از خانه و وارد شدن صدمه به تجارت خانواده پرون، مشکلات مالی شدیدی بر سر راه آنها قرار گرفت. آنها در نهایت مجبور شدند تا بخش عمده ملک خود را بفروشند. مساحت کنونی ملک در حال حاضر 8.5 هکتار است، در حالی که مساحت این ملک در گذشته چیزی بالغ بر 200 هکتار بوده است.
افراد دیگری که پس از خانواده پرون این ملک را خریداری کردند، از آن به عنوان ملک آرنولد یا مزرعه اُلد بروک نام میبردند. اولین نام این ملک روستایی، خانه دکستر ریچاردسون بوده که از نام سازنده آن گرفته شده بود. صاحبان کنونی این ملک، نورما ساتکلیف و جری نلفریچ هستند که هیچ نسبت خانوادگی با پرونها ندارند.
چند نفر در خانه روستایی مردند؟
طبق صحبتهای اندره پرون، پیش از اینکه آنها خانه روستایی را خریداری کنند، 8 نسل از یک خانواده آنجا زندگی کرده بودند و حتی برخی از آنها هرگز خانه را ترک نکرده و همان جا از دنیا رفتنه بودند. اندره در ادامه صحبتهای خود اضافه کرد از زمان ساخته شدن خانه تا کنون 2 خودکشی از طریق طناب دار، 2 خودکشی از طریق خوردن سم، اذیت، آزار و در نهایت قتل پرودنس آرنولد 11 ساله توسط یک کارگر مزرعه، 2 مرگ در اثر غرق شدن، مرگ اتفاقی 4 نفر در اثر یخ زدگی و چند اتفاق تراژدیک دیگر در آنجا رخ داده است. اندره که کتاب اسناد عمومی روستا را مطالعه کرده بود، در کتاب خود ادعا کرد اکثر افرادی که در خانه روستایی از دنیا رفتند، از اعضای خانواده آرنولد بودند. حتی بسشبا نیز اصالتاً یکی از اعضای همین خانواده محسوب میشده است.
در اینجا باید به یک نکته بسیار مهم اشاره کنیم که ادعای اندره پرون را زیر سوال میبرد؛ پس از بررسیهای بیشتر درباره افرادی که در خانه روستایی از دنیا رفتند، متوجه شدیم اذیت، آزار و قتل دختر 11 ساله در شهر آکسبریجِ ایالت ماساچوست رخ داده است. همچنین با توجه به گواهی فوت، بریده شدن گلوی پرودنس توسط فردی با نام W.E.K. به مرگ او منجر شده، این در حالی است که اندره در کتابش فردی به نام بیل نورتون را مقصر مرگ دختر بچه میداند.
آیا مالک قبلی درباره اتفاقات عجیب و غریب خانه روستایی به خانواده پرون اخطار داده بوده است؟
خیر. طبق بررسیهای صورت گرفته، قوانین رود آیلند مالک قبلی را ملزم نمیکند که در زمان فروش چیزی درباره اتفاقات این چنینی به خریدار بگوید. البته اندره پرون در بخشی از کتاب خود به جملهای از فرد فروشنده به پدرش اشاره کرد که میتوان آن را یک نوع اخطار دانست. فرد فروشنده در آخرین دیدار، زمانی که تمامی فرآیندهای نقل و انتقال خانه انجام شده بود به پدرش گفت: «شبها، چراغها را روشن بگذارید!»
آیا صاحبان قبلی خانه روستایی نیز تجربههای مشابهی داشتند؟
اندره پرون، نویسنده کتاب House of Darkness House of Light، در یکی از مصاحبهاش با وبسایت Tallapoosa-Journal به این سوال پاسخ داد: «همه افرادی که در این خانه زندگی کردند و آنها را میشناسیم، پدیدههای ماوراطبیعی را تجربه کردند. حتی برخی از آنها دوان دوان در حالی که جیغ میکشیدند خانه را ترک کردند. پس از اینکه خانه را فروختیم، فردی برای ترمیم به آنجا آمد اما در حالی که جیغ میکشید خانه را بدون بردن ابزار، لباسها و حتی ماشینش ترک کرد. مرد تعمیرکار هرگز به خانه برنگشت. حتی افرادی هم که در همسایگی بودند، هرگز وارد ملک نشدند تا [بدین ترتیب] خانه چند سالی خالی بماند.»
نورما ساتکلیف، صاحب کنونی ملک، در یکی از مصاحبههایش گفت او و شوهرش با مشکلات این چنین روبرو شدهاند اما به شدت مشکلات پیش آمده برای خانواده پرون نبودهاند. بسته شدن ناگهانی درِ هال، صدای مکالمه چند نفر در اتاق کناری، صدای پا و سپس باز شدن درِ اتاقهای دیگر و همچنین تکانهای ناگهانی صندلی در اتاق مطالعه از این موارد است. شاید جدی ترین تجربه آنها به شبی مربوط شود که جری متوجه مه در داخل خانه شد. در همین حین، نورما نورهای آبی را میدید که سرتاسر اتاق خواب میتابید.
با وجود تمامی این اتفاقات، ساتکلیف همچنان به نیروهای ماوراطبیعی یا حضور ارواح مزاحم در خانه اعتقادی ندارد، زیرا او معمولاً سعی میکند تا از منظر علمی به وقایع نگاه کند. همچنین پس از اکران فیلم، بسیاری از علاقه مندان به اتفاقات ماوراطبیعی بارها سعی کردند تا وارد خانه شوند. افزایش دفعات مزاحمت از سوی این افراد در نهایت او را وادار به ساخت یک ویدئو کرد تا نشان دهد اکثر اتفاقات فیلم و همچنین ادعاهای اندره پرون در کتابهایش واقعیت ندارند.
در بخشی از این ویدئو، نورما در جریان بحث و گفتگو با اندره پرون برای اثبات ادعای خودش به یک وزیر و همسرش اشاره میکند که روزگاری در این خانه روستایی زندگی میکردند اما هیچ تجربهای از اتفاقات ماوراطبیعی نداشتند. در پاسخ به این حرف، لورین وارن که در آنجا حضور دارد به نکته جالبی اشاره میکند. او گفت اگر من هم یک وزیر بودم، هرگز درمورد اتفاقات این چنینی حرفی به میان نمیآوردم.
آیا عروسکی که در فیلم احضار استفاده شد واقعی بود؟
بله، چنین عروسکی وجود دارد اما ارتباطی با خانواده پرون نداشته است. این عروسک از یکی از پروندههای لورین و اد وارن در دهه 70 میلادی الهام گرفته شده است؛ پروندهای که با نام عروسک آنابل شناخته میشود.
یک دانشجوی رشته پرستاری با نام دونا عروسکی پارچهای را به عنوان هدیه تولد از مادر خود دریافت کرد. مدت کوتاهی پس از آن، دونا و هم اتاقیاش اَنجی، متوجه تغییرات حالت و جابجاییهای خود به خودی عروسک در نقاط مختلف آپارتمان شدند. این اتفاقات برای مدتی رخ داد تا اینکه یک روز توجه شان به نوشتهای با دست خط کودکانه روی کاغذ پوستی جلب شد که دانا و انجی احتمال میدادند توسط عروسک نوشته شده باشد. شرایط اما زمانی پیچیده تر شد که لو، یکی از دوستان آنها که قرار بود برای مدتی آنجا بماند نیز اتفاقات غیرطبیعی را تجربه کرد. او مدعی شد یکی از شبها عروسک سعی داشته او را خفه کند. لو همچنین عروسک آنابل را مقصر خراشهای پنجه مانندی میداند که به طرز مرموزی روی قفسه سینه او ظاهر شده بودند.
پس از پیچیده شدن اوضاع، کشیشی که توسط دونا در جریان اتفاقات قرار گرفته بود، تصمیم گرفت تا جلسه احضار ارواح برگزار کند. طبق ادعای کشیش، ارواح گفتند این عروسک توسط دختری با نام آنابل تسخیر شده است که پیش از ساخته شدن این آپارتمان در این ملک زندگی میکرده است. بدن بی جان این دختر بچه 7 ساله را در زمینی که ساختمان قرار گرفته پیدا کردند.
کشیش سپس لورین و اد را از اتفاقات مطلع کرد و آنها نیز پیشنهاد کردند که در آپارتمان جنگیری صورت بگیرد. در پایان جنگیری دونا نیز درخواست کرد که وارنها عروسک را با خود ببرند. این عروسک اکنون در خانه وارنها قرار دارد.
ساخت فیلم اولین احضار چه مدت طول کشید؟
لورین وارن در اولین حضور خود در خانه روستایی، مصاحبهای را با کارولین پرون انجام داد. شنیدن نوار ضبط شده از صحبتها ایده ساخته شدن فیلم احضار را در ذهن تونی دروسا-گراند به وجود آورد. بنابراین میتوان گفت این فیلم به مدت 20 سال در دست ساخت قرار داشته است.
تونی دروسا-گراند برای اینکه نسخهای از صحبتها را داشته باشد، در جریان پخش نوار مصاحبه، شروع به ضبط یک نوار کاست دیگر میکند. دروسا-گراند در پایان نوار کاست میگوید: «اگر نتوانیم این اتفاقات را به فیلم تبدیل کنیم، نمیدانم از دیگر پس چه کاری میآییم.»
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
حقیقتا دو سه تا صحنه خوب واقعا ترسناک داره نسبت به بقیه فیلم های ترسناک یه سروگردن بالاتره
نظرات شما قابل احترامه اما به نظر من تمام اتفاقاتی که توی این فیلم و بقیه فیلم های ژانر وحشت اتفاق میفته همش ساخته ذهن نویسنده ست
بله قطعا افسانه هایی وجود داشته اما ما از کجا بدونیم که این افسانه ها درستن با توجه به اینکه اکثرا هم مردم روستایی اون ها رو به خرافات ربط میدن
ببینید دنیای ما توسط قوانینی اداره میشه که قانونن( یعنی غیر قابل تغییر- غیر قابل سرپیچی و غیر قابل انکار و ثابت شده) پس هر اتفاقی که خارج از دایره قوانین فیزیک باشه در کمال احترام مزخرفه
این فیلم ها و داستان هایی هم که آخرشون مینویسن based on true events فقط میخواد فروش خودشون رو بالا ببرن و به ریش من و شما بخندن
والا من خودم تجربه دیدن اجنه را توی بچگی داشتم توی احادیثم زیاد به این موجودات اشاره شده جای انکار باقی نمیمونه. زیادم سعی نکن فاز روشنفکری برداری علم تجربی و عقل انسان اگه چیزی را درک نکنن دلیل نمیشه که وجود نداشته باشه
رفیق من از علم تجربی صحبت نمیکنم من از قانون صحبت میکنم
من از ریاضی صحبت میکنم از قوانین اثبات شده
به نظرم یه بار فیلتراتو کنار بذارو دوباره بهش نگاه کن
در واقعی بودن اجنه که شکی وجود نداره ولی فک میکنم اینکه میگن داستان فیلم واقعیه بیشتر برای بازار گرمی باشه
این عمویی راهبه کلاس چنده قربون لوپاش بشم
کجا زندگی میکنی؟
این چیزا برای من اصلا ترسی نداره نه فیلم نه اینکه بر اساس واقعیته نه کتاباش هیچیش ( فورا از اتاق به بیرون میدود و به جمع خانواده میپیوندد )
در کل میگن اگه به این چیزا اعتقاد داشته باشی میبینی مثلا کار دعا نویسا هم همینه بعضیا اعتقاد دارن کارشونم راه میفته بعضیا هم مثل من هیچ اعتقادی ندارن و هیچ وقت هم چنین چیزایی رو نمیبینن. توی یکی از روستا های اطراف شهرمون هم یه غار هست میگن جن توش زندگی میکنه بعضیا اعتقاد دارن باورش دارن حتی بعضیا هم میگن دیدیمش ولی من به شخصه نه اعتقادی دارم نه دیدم چنین چیزیو از نظر من اگه قدرتی خارج از بعد انسانی هم باشه خدا محدودیت هایی برای انسان گذاشته که واسه ما قابل درک نیست.
سلام منم زیاد مطمئن نیستم که بگم واقعیه یا نه مثلا فیلم احضار
لطفا کسی به بگه آیا احضار واقعیت داره
خواهش میکنم?
اون کشیش چجوری احضار روح کرده مگه میتونه کنترل کنه ارواح رو
من خودم عاشق ژانر وحشت هستم و تقریبا همه فیلمای جدید و قدیمی این ژانر رو میبینم اما به هیچ وجه ، تکرار میکنم به هیچ وجه همچین اتفاقاتی توی دنیای واقعی نمیوفته چون همچین چیزایی وجود نداره،فقط ساخته ذهنه،همونطوری نویسنده کتاب با فروختنش پولدار شد!!
خب بعله، واقعی بوده اما زیاد رنگ و لعاب هالیوودی به خودش گرفته بود که منجر به تخیلی شدن و اغراق آمیز شدن فیلم شده بود
اول فیلم کانجورینگ که نوشته بود بر اساس اتفاقات واقعی برای من ترسش دو برابر شد
ممنون خیلی مقاله جالبی بود