جدیدترین ساخته فرامسافتور و یکی از مورد انتظارترین بازیهای سال یعنی قسمت ششم از سری آرمورد کور به تازگی منتشر شده و قرار است در این مقاله، به بررسی این اثر بپردازیم. اگر از طرفداران میازاکی و استودیو فرامسافتور هستید، تا انتهای این بررسی همراه ویجیاتو باشید.
آرمورد کور، یکی از آن آثاریست که از ابتدا چندان اثر مورد توجه و مشهوری نبود، اما همین سری بود که باعث شد میازاکی که امروز روی آثار بزرگی چون الدنرینگ کار کرده، به جایگاه بزرگی دست پیدا کند. جالب است بدانید، که میازاکی همیشه به این سری احترام گذاشته و قسمت ششم آرمورد کور، یکی از آن بازیهایی بوده که شخصا خیلی علاقه به ساختش داشته است. اگر چه این بازی به صورت مستقیم توسط میازاکی کارگردانی نشده، اما بازی با نظارت او ساخته شده و از همین رو طرفداران این سری بازی حسابی منتظر انتشار آن بودهاند.
اما آیا این بازی نیز به مانند نسخههای قبلی این سری یک تجربه متوسط به شمار میرود و یا این که قرار است تجربهای هیجانانگیز از نبرد رباتهای غولپیکر را در آن تجربه کنیم؟
داستان بازی ساده است. سوختی به نام کورال در سیارهای به نام روبیکان یافت شده که گروههای مختلفی قصد دارند تا آن را به دست آورند. در این بین، فردی به نام والتر از شما استفاده میکند تا خود را جای یک AC مزدورد بزنید و با ورود به نبرد میان جبهههای مختلف از این آب گلآلود ماهی بگیرد!
ساده بود نه؟
ششمین نسخه از سری آرمورد کور داستان چندان پیچیدهای ندارد و با وجود آن از چپتر چهارم به بعد سعی میکند تا به داستان خود پیچ و تاب دهد، اما در نهایت خروجیکار چندان باب میلتان نخواهد بود. داستان بازی از طریق کاتسینهای بسیار کوتاه، مکالمات و پیامهای صوتی و البته پیدا کردن یک سری دیتا در گوشه و کنار محیطهای بازی روایت میشود و مسیر سر راستی دارد.
یکی از بزرگترین دلایلی که منجر به عدم ارتباط بازیکن و کاراکترهای بازی میشود، شیوه روایت سنتی بازی و عدم استفاده از روشهای داستانگویی مدرن است به طوری که با وجود حس نوستالژی ارائه شده از سوی بازی، سخت است تا تنها با گوش کردن به مکالمههای رادیویی با شخصیتهای بازی ارتباط برقرار کنید و از همین رو، بخشهای پایانی بازی با وجود پتانسیلی که دارد، به آن نقطهای که باید و شاید نمیرسد.
بازی خصوصیتهای بسیاری برای داستانگویی داشت و حتی سازندگان میتوانستند با استفاده از کاتسینها و یا به تصویر کشیدن کاراکترها بهتر آنها را به بازیکن معرفی کنند. با این وجود، کاراکترهایی چون والتر و «راستی» و حتی «ایری» شخصیتهای جالبی به شمار میروند و به مانند دیگران کاراکتر خشکی ارائه نمی دهند.
از داستان و پتانسیلهای از دست رفته بازی که بگذریم، به گل ماجرا و گیمپلی بازی میرسیم که الحق، تجربهی سرگرمکننده و دوستداشتنیای به شمار میرود. بازی، این امکان را به شما میدهد که در قالب پنج چپتر داستانی مراحل را پیش ببرید و یا این که در بخش آرنا و مسابقات تن به تن، مزدوران بالا رده را شکست داده و جایگاه خود را ارتقا دهید.
البته که در ابتدا، بخش تمرینی بسیار خوبی برای بازیکنان در نظر گرفته شده که این امکان را به بازیکنان تازهوارد میدهد تا با انواع کلاسها آشنا شده و ربات مورد نظرشان را در بخش اسمبلی به خوبی طراحی کنند. از اسمبلی گفتم. بخش بزرگی از آرمورد کورد به طراحی AC و ربات غولپیکرتان خلاصه میشود. شما میتوانید از انواع توپ و رایفل و حتی سلاحهایی چون شمشیرهای لیزری روی ربات خود استفاده کنید و بسته به مبارزهای که در پیش دارید، تک تک قطعات AC را شخصیسازی کنید.
بسته به خود شما دارد که دوست دارید هر چهار جایگاه سلاحتان را با سلاحهای سنگین پرکنید و یا این که به مانند شوالیههای تمام فلزی با استفاده از سپر و شمشیر مبارزه کنید و پیروز میدان شوید. البته این بخش یک مشکل به خصوص دارد و آن این است که اگرچه دست شما برای طراحی رباتتان باز است، اما بسیاری از ترکیبات به هیچعنوان منطقی و کارآمد نیستند.
شما میتوانید خیلی راحت دو شعلهافکن و یا مینیگان در دستان خود گرفته و روی شانه رباتتان موشکاندازهایی با راکتهای سنگین قرار دهید و احتمالا تا باسفایت نهایی چپتر چهارم که استراتژی به خصوصی میطلبد نیازی به تغییر این ترکیب نداشته باشید. در واقع، بخشهای ابتدایی بازی تا چپتر چهارم واقعا ساده هستند و این موضوع به دلیل عدم توجه کافی به طراحی دشمنان سادهتر بازی صورت گرفته است. جز چند مورد از باسهای بازی، یکی دو مورد از مینی باسها و تعداد کمی از دشمنان عادی، نابود کردن باقی دشمنان کار شدیدا سادهای بوده و در کل به پایان رساندن AC 6 سادهتر از چیزی که فکر میکنید خواهد بود.
در کل، بازی تجربه تماما بالانسی به شما ارائه نمیدهد. صرفا یک درجه سختی مشخص در بازی وجود دارد و این موضوع باعث شده تا کمی بازیکن گیج شود چرا که تجربهاش گاهی بین شدیدا آسان و خیلی سخت سوییچ میشود. در هر چپتر، یک یا دو باسفایت واقعا سخت انتظار شما را میکشد و بعد از آن که شکستشان دادید، تجربه بازی شدیدا ساده میشود و این امر برای استودیویی که تجربه بسیار بالایی در خلق دشمنان متنوع و منطقی دارد کمی عجیب به نظر میرسد.
از باسفایتها و ACهای حریف گفتم. طراحی اکثر باسفایتها برخلاف دشمنان معمولی فوقالعاده عالی صورت گرفته و تنوع بسیار خوبی در بین آنها دیده میشود. در واقع اگر به بازیهای سولزلایک علاقهمند هستید، باید گفت که از مبارزه با باسهای آرمورد کور نیز لذت خواهید برد. اگر در الدن رینگ مجبور بودید تا سوار بر اسب به مبارزه با غولهای عظیمالجسه بپردازید، این بار در آرمورد کور میتوانید جتهای AC را روشن کرده و با دقت کافی روی میزان سوخت مصرفی، عنکبوتهای آهنی غولآسا و یا آن کرم یخی لعنتی را از پای در بیاورید.
اکثر باسفایتها الگوی جالبی برای حمله کردن دارند و بعضا به هنگام مبارزه با برخی از آنها مجبور میشوید تا به کل AC خود را از نو طراحی کنید. ماموریتهای بازی چندان متنوع نیستند، اما این امر چندان آزار دهنده ظاهر نمیشود. در ابتدا ماموریتهای شما بیش از پنج الی ده دقیقه طول نخواهد کشید و رفته رفته مراحل بازی طولانیتر خواهد شد.
این ماموریتها از مبارزه تن با تن با ماشین یا AC به خصوص گرفته، تا جمعآوری اطلاعات رباتهای نابود شده و یا پیدا کردن آیتمی خاص از دل نقشه بازی خلاصه میشود که برخی از آنها مثل جمعآوری اطلاعات کمی خسته کننده خواهد بود.
از نظر گرافیکی آرمورد کور به صورت کلی تجربه قابل قبولی به شمار میرود، اما مراحلی که به هنگام غروب آفتاب در کنار هوایی آلوده به کورال پیش میرود بسیار فوقالعاده ظاهر میشود و نمونهاش را در تصاویر با میبینید. محیطهایی زیرزمینی و خرابههای به جا مانده از سیاره روبیکان نیز از نظر طراحی و جزئیات فوقالعاده به نظر میرسند و هدایت AC خود و مبارزات نفسگیر بازی در این محیطها حسابی لذتبخش ظاهر میشود.
این موضوع در کنار جلوههای بصری فوقالعاده و انفجارهای نفسگیر بازی تصویر بسیار خوبی از برخی از مبارزات در ذهن شما به جای میگذارد.البته که آن سوی سکه هم برخی مراحل که در کولاک رخ میدهد دیتیل گرافیکی بسیار سادهای دارد و گرافیک برخی مراحل با هم همخوانی ندارد.
برخی محیطهای بازی بیش از حد ساده هستند و این موضوع در کنار برخی مشکلات فنی که روی نسخه رایانههای شخصی برایم رخ داد آزار دهنده بود. احتمالا شما نیز با مشکلاتی نظیر عدم ذخیره شدن پیشروی بازیکن در برخی از بخشها آشنا هستید و این موضوع در کنار کرشهای عجیب و غریب بازی تجربه شما را خدشه دار میکند. جالب است بدانید که یک بار بازی باعث شد تا مجبور شوم کامپیوتر را ریاستارت کنم و مشکلات مختلفی برای به وجود آورد که البته با وجود دردسر بسیار، نهایت دو یا سه بار این اشکال برایم رخ داد که میتوان از آن گذشت کرد.
برای بخش آخر بد نیست به صداگذاری و موسیقی بازی بپردازیم. اگرچه شخصا سلیقهام طوریست که دوست داشتم موسیقیهای بازی کمی هیجانانگیزتر باشند تا حس نبردهای سهمگین بازی به خوبی القا شود، اما ترکهایی که در حال حاضر روی بازی کار شدهاند با وجود آن که شاید خیلی هیجانانگیز نباشند از کیفیت بالایی برخوردارند و کار را در میآورند.
صداگذاریها اما فوقالعاده کار شده و نبردها بسیار سهمگین به نظر میرسند. از طرفی، صداپیشگی شخصیتها با وجود آن که تصویری از کاراکترشان ندارید عالی انجام شده و همین مسئله باعث شده که با وجود خشک و خالی ارائه شدنشان، تیپ شخصیتی منحصر به فردی داشته باشند.
بازی ARMORED CORE VI: FIRES OF RUBICON برای اساس نسخه پیسی بررسی شده است.
خلاصه بگم که ...
ششمین قسمت از سری آرمورد کور قطعا بهترین بازی فرام سافتور نیست و حتی نزدیک این لقب هم نمیشود، اما بهترین بازی مجموعه خود به شمار میرود و میتواند طرفداران بازیهای شوتر و علاقهمند به عناوین مکا را راضی نگه دارد.
میخرمش...
طراحی رباتهای غولپیکر، انفجار و البته باسفایتهای جذاب بازی در بخشهای پایانی میتواند شما را غافلگیر کند. به مبارزه با رباتهای غولآسا و البته انیمههای مکا علاقهمندید؟ این بازی برای شما ساخته شده است.
نمیخرمش...
اگر فکر کردید که قرار است تمام مراحل بازی چالشبرانگیز باشد و یا این که به دنبال یک داستان شنیدنی و کاراکترهای دوست داشتنی هستید، این بازی برای شما ساخته نشده و احتمالا ناامید خواهید شد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مگه هر ۱۰ سال چند تا بازی مکا خوب میاد؟
همینم عالیه فقط بده بزنیم بریم.
احتراما در خط پنجم اشتباه تایپی وجود دارد "آرمورد کود"
ممنون، فیکس شد
با این که پسوند ۶ رو یدک می کشه ولی این طور که شنیدم داستانش خیلی ارتباطی به قبلیا نداشته باشه و به نوعی ریبوت باشه !