بررسی بازی Atlas Fallen

بررسی بازی Atlas Fallen

خدای شن در غرب ممنوعه، شیاطین را می‌گریاند

۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ۵ ذخیره
۱ دیدگاه

بازی Atlas Fallen مخلوطی است که هر بخش آن، یادآور فرنچایزهای مطرح و خوبی مثل هورایزن، God of War و یا حتی DMC است. سازندگان با الهام از بازی‌های محبوب چند سال اخیر معجون خود را عرضه کردند و با وام گرفتن از بازی‌های گوناگون، یک اثر اورجینال را عرضه کردند؛ کاری پرریسک و خطر در دنیای امروزی که استودیو Deck 13 آن را به جان خریده و باید دید که این ریسک در نهایت چه خروجی داشته است؟ با نقد و بررسی بازی Atlas Fallen همراه ویجیاتو باشید.

بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو

استودیوی دک ۱۳ که سازنده Atlas Fallen به شمار می‌رود، پیش‌تر عناوینی چون Lords of the Fallen و یا سری بازی‌های The Surge را عرضه کرده بود؛ آثاری که آن‌ها هم کم و بیش کلون‌های بازی‌های مطرح دیگر بودند. هر دو بازی گذشته این استودیو گیم‌پلی سختی مانند بازی‌های سولزلایک داشتند و برای همه گیمرها جذاب نبودند. آن‌ها سبک و سیاق بازی‌های سولزلایک را با گیم‌پلی مخصوص خودشان ادغام کرده بودند و یک نوآوری تازه را ایجاد کرده بودند که توانسته بود به موفقیت نسبی برسد. تیم استودیو دک ۱۳ در بازی جدید خو یعنی بازی Atlas Fallen هم همین فرمول را تکرار کرده با این تفاوت که سعی کرده این بار بازی خود را همگانی‌تر بسازد و اثری خلق کند که کل جامعه گیمرها نسبت به آن بخت و اقبال نشان دهند.

بازی Atlas Fallen یک دنیای دیستوپیایی (پساآخرالزمانی) را نشان می‌دهد. در این دنیا جادو و تکنولوژی با همدیگر گره خورده و تمامی مردم نیز تحت نظر خدای خورشید زندگی می‌کنند. بازی شما را در نقش یکی از آخرین قهرمانان اطلس در این دنیا فرو می‌برد که قرار است در برابر استبدادی که دنیا را فراگرفته قیام کند و سرزمین‌ها را پس بگیرد. خط داستانی بازی تقریبا یک خط داستانی مستقیم است اما برخی انتخاب‌ها و تصمیم‌ها در طول بازی می‌تواند روی روند روایت بازی تاثیر بگذارد.

بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو

در ابتدای بازی شما می‌توانید کاراکتر خود را خلق کنید، جنسیت آن را تعیین کنید و برای چهره او نیز ریزه‌کاری‌هایی را در نظر بگیرید. بازی در این بخش بسیار ناقص عمل می‌کند و تقریبا یک سری کلیات را ارائه می‌دهد و در بسیاری از موارد برای طراحی شخصیت، دست شما را بسته می‌گذارد.

برخلاف بخش طراحی بازی که ناقص بوده و چنگی به دل نمی‌زند، دیستوپیای بازی بسیار هیجان‌انگیز طراحی شده و از همان لحظه ابتدایی ورود به آن، می‌توانید از آن لذت ببرید. جهان بازی یک دنیای بی‌آب و علف و نفرین شده را تداعی می‌کند که در آن بیابان‌ها و طوفان‌های شنی و غارهای خشک و بی‌آب و علف موج می‌زند و همه چیز حکایت از یک پایان شوم برای دنیا دارد. فضای بازی در عین اینکه غم‌انگیز و ترسناک است، زیبایی خاصی دارد و انتخاب عنصر خاک به عنوان نماد اصلی بازی، دقیقا با حال و هوای آن همخوانی دارد. در این بیابان که کمتر جای سرپوشیده‌ای دارد، زندگی همه موجودات تحت نظارت ستمگران است و انگار که نقطه امنی برای پنهان شدن از دید هیولای خداگونه ظالم در بازی وجود ندارد. تداعی کردن این حس در کنار استفاده جذاب از شن و خاک در گیم‌پلی بازی، کاری کرده که محیط بیابان بازی نه فقط برای زیبایی، بلکه در خدمت بازی و گیم‌پلی آن باشد.

داستان در بازی Atlas Fallen نمی‌تواند به جذابیت عناوینی چون هورایزن و خدای جنگ برسد. عدم شخصیت پردازی درست چه برای قهرمان بازی و چه آنتاگونیست‌های بازی باعث شده که نتوان با هیچ یک از این شخصیت‌های بازی همراه شد. شخصیت‌ها در بازی بسیار سطحی کار شده‌اند و صداپیشگان نیز به هیچ وجه نتوانسته‌اند کار خود را درست انجام دهند تا بتوانند تا حد ممکن، این نقص را برطرف کنند. زمانی که قصه و داستان در بازی دچار ضعف باشد، بسیاری از ویژگی‌های خوب دیگر بازی به چشم نمی‌آید و Atlas Fallen دچار همین نفرین شده است.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: ۱۵ ساعت
داستان + ماموریت‌های فرعی: ۲۰ ساعت

باید گفت که بازی Atlas Fallen بیشتر از آنکه فکرش را بکنید روی گیم‌پلی خود تمرکز کرده است. به نظر می‌رسد هر چقدر تیم سازنده در خلق یک داستان عظیم و جذاب کوتاهی کردند، هم و غم خود را برای بخش گیم‌پلی به کار گرفتند تا آن را تبدیل به بخش جذاب بازی کنند. گیم‌پلی بازی ترکیبی از عناوین موفقی چون هورایزن و خدای جنگ است و گاهی دُز اکشن آن آنقدر بالا می‌رود که بازی‌های دیگری نظیر DMC نیز در ذهن گیمر تداعی می‌شود.

بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو

سازندگان این بار سراغ سولز لایک بودن نرفتند و تصمیم گرفتند تا گیم‌پلی بازی خود را ساده‌تر کنند. بازی سه درجه سختی دارد که درجه سختی نهایی آن برای دوستداران سولزلایک طراحی شده و می‌تواند چالش‌زا باشد اما بخش‌های آسان‌تر بازی هم چیزی نیست که بخواهیم به آن برچسب‌هایی چون Story Mode و… بگذاریم. بازی در ساده‌ترین حالت خود هم برای گیمرهای کژوال چالش آفرین است و هیچ وقت گیمر را راحت نمی‌گذارد.

مبارزات بازی تفاوت فاحشی با عناوینی چون Lords of the Fallen دارند و بزرگترین تفاوت سرعت مبارزات است. راستش را بخواهید اصلا همین مبارزات بازی هستند که تبدیل به برگ برنده آن می‌شوند و بازی در اکثر ویژگی‌های دیگر خود لنگ می‌زند.شما تا سه اسلحه می‌توانید با خود حمل کنید و در حین نبرد به طور همزمان دو اسلحه را با خود دارید. ترکیب دو اسلحه با یکدیگر و زدن حرکات کمبو پشت سر هم روی دشمنان، بسیار شبیه به دانته و لت و پار کردن دشمنان است. شما می‌توانید همزمان با زدن کمبوهای مختلف، از جادوهای خود استفاده کنید و هیچ مجالی به دشمن ندهید. این جادوها توسط یک سری سنگ جادویی به وجود می‌آیند که در نقاط مختلف بازی وجود دارد. برخی از آن‌ها به دست آوردنی هستند و برخی خریدنی و ترکیب سنگ‌ها با یکدیگر می‌تواند کاری کند که گیم‌پلی بازی هیچ وقت رنگ تکرار به خود نگیرد.

در بخش مبارزات، سیستم تخریب‌پذیری اعضای دشمنان که وامدار بازی‌هایی چون Surge از شرکت سازنده است، کماکان وجود دارد. در واقع شما در حین مبارزه با دشمنان غول‌پیکر می‌توانید بفهمید که باید به کدام نقاط حمله کنید و کدام بخش از بدن این هیولا، آسیب‌پذیری بیشتری دارد. تمرکز کردن روی این بخش و به اصطلاح قفل کردن روی آن، می‌تواند نبردهای بازی را کمی ساده‌تر کند هرچند با وجود دشمنان فرعی که مثل مور و ملخ از گوشه و کنار روانه شما می‌شوند، حفظ این تمرکز و ضربه زدن به بخش خاصی از دشمن، کار راحتی نیست!

بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو

دستکش جادویی اصلی‌ترین سلاح شما در بازی است، دستکشی که متعلق به مبارزان اطلس در زمان‌های دور بوده؛ مبارزینی که سعی کردند علیه استبداد به پا خیزند اما شکست خوردند و تصور می‌شود که نسل همگی آن‌ها نابود شده است. این دستکش در واقع روح یک مبارز است که در کنار شما قرار دارد و در تمام مراحل بازی با شما حرف می‌زند و بهترین راهنمایی‌ها را به شما می‌کند. شما با کمک این دستکش می‌توانید تک تک دانه‌های شن بیابانی که در آن قرار دارید را به خدمت خود در بیاورید و حرکات جادویی و خاصی را با آن اجرا کنید. همچنین امکان سر خوردن روی شن‌ها هم فراهم است و باور کنید لذت اسکی کردن روی شن وسط بیابانی که در آسمان آن انواع هیولاها وجود دارد و در کف زمین آن هم پر از دشمن عجیب و غریب است، لذتی بسیار شگفت انگیز دارد!

بازی پر از مراحل فرعی و ماموریت‌های جانبی است و گاه آنقدر شما را در این ماموریت‌ها غرق می‌کند که یادتان می‌رود مشغول چه کاری در بخش داستانی اصلی بازی بودید. به ندرت پیش می‌آید که برای پیشروی در بخش داستانی مجبور به انجام یک سری ماموریت فرعی باشید اما پیشنهاد می‌شود که این ماموریت‌ها را جدی بگیرید. جدا از خرده داستان‌هایی که در دل آن‌ها وجود دارد و می‌تواند شناخت بهتری از جهان بازی به شما بدهد؛ این ماموریت‌ها هم تمرین خوبی برای مبارزات سخت‌تر و سنگین‌تر در مراحل بالاتر داستانی است و هم می‌تواند معبدی برای پیدا کردن آیتم‌های خاص باشد. آیتم‌هایی که با داشتن آن‌ها می‌توانید بیش از پیش قدرتمند شده و نبردها را برای خودتان تبدیل به یک سرگرمی ساده کنید!

خوشبختانه نقشه راهنمای بازی در تک تک این مراحل کمک حال شماست و می‌توانید کاری کنید که به هیچ وجه گیج نشوید و دقیقا بدانید باید کجا بروید و چه بکنید. البته بازی امکان اینکه خودتان جستجوگر باشید هم قرار داده و بسته به ذات ماجراجو بودن خودتان می‌توانید در دنیای بازی غرق شوید.

بازی ویژگی‌های عناوین مترویدوانیا را هم در خود قرار داده تا با گیم‌پلی هیجان انگیزتری روبرو باشیم. بارها و بارها پیش می‌آید که شما با در و یا تونلی برخورد می‌کنید که امکان گذر از آن را ندارید چرا که هنوز قدرت‌های کافی را به دست نیاوردید. در این حالت باید به انجام ماموریت‌های دیگری دست بزنید تا زمانی که بتوانید به یک ویژگی خاص دست پیدا کنید و سپس به همان نقطه برگردید و داستان بازی را ادامه دهید. وجود این بخش‌ها در بازی کاری کرده که گیمر مجبور بشود در جهان بازی بیشتر بچرخد و همچنین حس رشد و توسعه کاراکتر کاملا به گیمر منتقل شود. شما در تک تک مراحل بازی این حس که درحال قدرتمندتر شدن هستید را خواهید داشت و با آموزش‌های لازمی که توسط بازی به شما داده می‌شود، می‌توانید این قدرت را بیشتر هم بکنید. استفاده درست از اسلحه‌ها و چیدن ترکیب درست از سنگ‌های جادویی و دیگر آیتم‌ها، قطعا کاری می‌کند که شما تبدیل به فردی شکست ناپذیر شوید و خوشبختانه این بخش از بازی مانند سری بازی‌های دارک سولز نیست که انجام آن بسیار سخت و طاقت فرسا باشد.

بازی Atlas Fallen از گرافیک هنری قابل قبولی برخوردار است و از آنسو در برخی موارد نیز بسیار ضعیف عمل می‌کند. گرافیک بازی ثباتی ندارد و گاه خودی نشان می‌دهد و گاه بسیار زشت می‌شود. آنطور که جستجو کردم، به‌نظر می‌رسد نسخه‌های کنسولی از گرافیک بدتری نسبت به نسخه‌های پی سی بهره‌مند هستند و باگ‌ها و ایرادات و افت فریم و… در آن‌ها بیشتر دیده می‌شود. در نسخه پلی استیشن ۵ که من تجربه کردم نیز بازی بدون ایراد نبود.

بازی Atlas Fallen نمی‌تواند تبدیل به یک IP شگفتی‌ساز بشود و آن سورپرایزی که برخی انتظارش را می‌کشیدند نبود. بازی در بهترین حالت خود یک اثر معمولی است که با گیم‌پلی درگیرکننده خود (که همان هم میکسی از بازی‌های دیگر به علاوه یک قطره خلاقیت خود سازندگان است) می‌تواند خودش را از سقوط آزاد نجات دهد. شاید سقوط اطلس بتواند در نبود بازی‌های جدید خدای جنگ و هورایزن، کمی تا قسمتی عطش هواداران چنین بازی‌هایی را برطرف کند و شبیه به پیش غذای ساده‌ای باشد که مدت زمان انتظار برای غذای اصلی را کاهش بدهد.

خلاصه بگم که…

بازی مخلوطی از بازی‌های درخشانی نظیر هورایزن و God of War و DMC است و توانسته با قرض گرفتن ویژگی‌های مثبت از این بازی‌ها و تزریق کمی خلاقیت، گیم‌پلی درگیرکننده‌ای بسازد که شبه سولزلایک باشد؛ نه آنقدر چالشی و سخت و نه آنقدر آسان و راحت.

بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو
بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو

می‌خرمش…

گیم‌پلی بازی درگیرکننده است و جهان پساآخرالزمانی آن نیز بسیار هیجان انگیز و البته کمی تا قسمتی، توخالی طراحی شده است. این ویژگی‌های مثبت می‌تواند کاری کند تا از بازی لذت ببرید.

نمی‌خرمش…

بازی گرافیک خارق‌العاده‌ای ندارد و از آنسو، داستان بسیار ضعیفی هم دارد که برازنده اندازه و ابهت بازی نیست. موسیقی و صداگذاری هم چنگی به دل نمی‌زند!

بررسی بازی Atlas Fallen - ویجیاتو
  • امتیاز ویجیاتو70
  • امتیاز کاربران
    15 ratings5.6/10
  • امتیاز متاکریتیک64
کپی شد https://vgto.ir/ner
نظرات (۱)
5 1 امتیاز
امتیاز مطلب
مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
1 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
دیدگاه درون خطی
نمایش تمام نظرات

انتظار بیش از این هم ازشون نمی رفت ، وقتی نسخه جدید lords of the fallen رو که از قضا همین امسالم داره میاد ازشون گرفتن ، معلومه چه قدر ناشر بهشون اعتماد داشته !

1
0
نظرت رو حتما بهمون بگو!x