ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بررسی بازی Avatar: Frontiers of Pandora

بررسی بازی Avatar: Frontiers of Pandora

انتشار در ۶ دی ۱۴۰۲ 69 درصد پیشنهاد کاربران
رایان زجاجی
نوشته شده توسط رایان زجاجی | ۶ دی ۱۴۰۲ | ۲۳:۰۴
ناشر بازی: یوبیسافت مدت زمان بازی: 23 ساعت
سازنده بازی: یوبیسافت مسیو کامل کردن بازی: 76 ساعت
رایان زجاجی
رایان زجاجی

منتشر‌ شده در 11 ماه قبل
اشتراک گذاری:

ساخته جدید یوبیسافت این بار ساختار جهان باز همیشگی این شرکت را به فرنچایز «آواتار» و جنگل‌ها و دشت‌های «پاندورا» می‌برد، اما Avatar: Frontiers of Pandora بیش از حد ریزه‌کاری و ظرافت دارد که آن را صرفا یک تجربه یوبیسافتی تکراری بدانیم. با بررسی ویجیاتو از این بازی همراه باشید.

بررسی بازی Avatar: Frontiers of Pandora
امتیاز متاکریتیک: 73 امتیاز
امتیاز دهید:
  • عالی
  • خوب
  • متوسط
  • خوب نیست!
  • ضعیف!
میانگین امتیاز کاربران 6.9
در دسترس برای:
بیشتر
ناشر بازی: یوبیسافت
مدت زمان بازی:23 ساعت
سازنده بازی: یوبیسافت مسیو
کامل کردن بازی:76 ساعت

فرنچایز سینمایی Avatar با وجود موفقیت‌های میلیارد دلاری خود در گیشه، همواره مجموعه‌ای بحث‌برانگیز در میان بینندگان بوده است. اما هر نظری راجع به روایت داستانی این فیلم‌ها داشته باشید، نمی‌توانید منکر زیبایی بصری و زرق و برق سینمایی آن‌ها شوید. اگر می‌خواهید اوج پتانسیل گرافیک کامپیوتری را روی صفحه نمایش خود ببینید، کم‌تر فیلمی مانند Avatar می‌تواند خواسته شما را برآورده کند. به همین دلیل می‌توان گفت که شاید یوبیسافت بهترین انتخاب ممکن برای ساخت یک بازی آوتار باشد. اگرچه آن‌ها در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که بهترین داستان‌گویان صنعت ویدیو گیم نیستند، اما در ساخت یک جهان چشم‌نواز و باورپذیر کم‌تر تیمی به گرد پایشان می‌رسد.

این توصیف دقیقا برای Avatar: Frontiers of Pandora هم صادق است، پس بگذارید اول از همه به بخش فراموش‌شدنی بازی بپردازیم. داستان Frontiers of Pandora هشت سال قبل از وقایع فیلم اول آغاز می‌شود و شما را در نقش یکی از پنج کودک Na'Vi قرار می‌دهد که قرار است توسط انسان‌های سازمان RDA تعلیم داده شوند. بعد از یک اتفاق تراژیک، بازی به هشت سال بعد و وقایع فیلم اول فلش فوروارد می‌زند؛ جایی که در جریان پیروزی نیروهای «ناءوی» به رهبری «جیک سالی» علیه RDA، رئیس این گروه یعنی «جان مرسر» دستور قتل شما را می‌دهد. اما شما به شکل پنهانی وارد یک محفظه سرمایشی می‌شوید تا بدنتان تا اطلاع ثانوی فریز می‌شود. شانزده سال می‌گذرد، شما از خواب بیدار می‌شوید و پس از ورود به دنیای پاندورا، به ناءوی‌های محلی می‌پیوندید تا سرزمینتان را از نیروهای اشغالگر RDA پس بگیرید.

احتمالا با خود می‌گویید که پاراگراف بالا چقدر شلخته نوشته شده، اما افتتاحیه بازی دقیقا همین قدر ناپیوسته است. چند میان‌پرده پخش می‌شوند، قبل از اینکه بتوانید شخصیت‌ها را بشناسید اتفاقاتی می‌افتند و دیالوگ‌هایی گفته می‌شوند که منطق سوال‌برانگیزی دارند، و در نهایت وارد دنیای پاندورا می‌شوید تا تجربه بازی برایتان آغاز شود. حتی نحوه وصل شدن این میان‌پرده‌ها به یکدیگر نیز کوچک‌ترین ظرافتی ندارد.

بازی با لحظات آغازینش اصلا وجهه خوبی از خود نشان نمی‌دهد و اگرچه داستان در ادامه بهتر می‌شود، اما در نهایت نباید توقع چندانی از آن داشته باشید. Frontiers of Pandora لحظات و غافلگیری‌های خاص خود را دارد، اما به طور کل از همان ایرادات روایی بسیاری از بازی‌های اخیر یوبیسافت رنج می‌برد. یعنی آنتاگونیست داستان به ندرت دیده می‌شود و حضورش را چندان حس نمی‌کنید، دیگر شخصیت‌های حاضر در داستان پرتعداد اما فراموش‌شدنی هستند، دیالوگ‌ها غالبا سطحی‌اند و اقدامات بازی برای نقد مشکلات و وقایع دنیای واقعی به‌ندرت اثرگذاری لازم را دارند.

اما هرچقدر که بازی در داستان خود معمولی و غیر قابل قبول باشد، اما در القای فانتزی ناءوی بودن و زندگی در پاندورا بی‌نظیر است. بازی بخش بزرگی از موفقیت خود را مدیون زیبایی بصری خود است. اینجاست که باید به احترام یوبیسافت و استودیو Massive Entertainment کلاه از سر بردارم؛ خیلی وقت بود که یک بازی با گرافیک و جنبه‌های فنی خود مرا شگفت‌زده نکرده بود، اما هنگامی که برای اولین بار وارد محیط باز پاندورا شدم، برق از سرم پرید.

آواتار شاید نسل جدیدترین بازی‌ای باشد که تاکنون در نسل نهم آمده. جنگل‌های فراواقع‌گرایانه پاندورا آنقدر پرجزئیات هستند که هرچقدر هم که روی یک بخششان زوم کنید، باز هم جزئیاتشان را از دست نمی‌دهند. اما چیزی که جذابیت بصری Avatar: Frontiers of Pandora را به اوج می‌رساند، استفاده هنرمندانه آن از رهگیری پرتو (Ray Tracing) است. تقریبا تمام نورپردازی و سایه‌های بازی از اساس با RT انجام شده که نمای فوق‌العاده‌ای به هر شیء و منظره‌ای می‌بخشد.

نکته تحسین‌برانگیز هم اینجاست که بازی با همین سطح بصری و استفاده‌اش از RT، عملکرد فنی بسیار خوبی دارد. بنده با یک کارت گرافیک RTX 3070 و پردازنده i5 12600K روی رزولوشن 1440p، تنظیمات High و DLSS Quality در اکثر مواقع بین ۶۰ تا ۹۰ فریم بر ثانیه می‌گرفتم و با کوچک‌ترین مشکل فنی همچون استاتر یا کرش کردن مواجه نشدم. البته باید اشاره کنم که منطقه دوم نقشه بازی با مناظر دوردستش فشار بیشتری به سخت‌افزارتان می‌آورد و شخصا شاهد افت فریم‌هایی تا ۵۰ و خرده‌ای بودم.

جا دارد اشاره کنم که اگر دلتان بخواهد، بازی می‌تواند رُس سیستمتان را بکشد. Avatar: Frontiers of Pandora دارای تنظیمات گرافیکی پنهانی به نام Unobtainium است که سطح گرافیک بازی را از حالت عادی هم بالاتر می‌برد، اما حتی کارت گرافیک غولی همانند RTX 4090 را بدون استفاده از DLSS به زانو درمی‌آورد. با این حال اگر سیستم قدرتمندی دارید و می‌خواهید یکی از فوتورئال‌ترین تجربه‌های گیمینگ عمرتان را تجربه کنید، حتما این تنظیمات را برای خود امتحان کنید!

البته بازی در زمینه بصری کاملا بی‌نقص نیست. مدل شخصیت‌های انسان آنقدر پرجزئیات نیست، نمای شب‌های بازی به اندازه روزهایش شما را حیرت‌زده نمی‌کند و هنگامی که در حال پرواز در آسمان هستید، مسئله Pop-In خودش بیشتر را نشان می‌دهد. اما ضعف‌های گرافیکی بازی در مقابل خوبی‌هایش هیچند و از طرف دیگر عملکرد فنی بازی روی تمام پلتفرم‌ها آنقدر خوب است که چنین مسائلی قابل چشم‌پوشی باشند. در کل باید بگویم که بازی از لحاظ بصری ادامه‌دهنده میراث Crysis و یک رزومه فوق‌العاده برای موتور Snowdrop است.

اما اگر بازی از لحاظ دستاوردهای فنی خود دنباله معنوی کرایسیس باشد، گیم پلی آن قطعا ادامه‌دهنده راه Far Cry است. ممکن است با دیدن گیم پلی بازی آن را فار کرای 6.5 یا فار کرای پرایمال 2 بنامید و خب، چندان هم اشتباه نمی‌کنید. اما آواتار در بخش‌های قابل توجهی از گیم پلی خود تفاوت‌های چشم‌گیری دارد که در اکثر مواقع به بهبود تجربه شما کمک می‌کنند.

بگذارید از شباهت‌های آواتار با فار کرای (و بازی‌های دیگر یوبیسافت) بگوییم. بازی یک شوتر اول شخص است و شما در یک مپ جنگلی بزرگ قرار دارید که توسط نیروهای دشمن اشغال شده. طبیعتا دشمنان شما که RDA باشند، پایگاه‌های متعددی در مپ تاسیس کرده‌اند و یکی از اهداف جانبی بزرگ شما، نفوذ به این پایگاه‌ها و نابود کردن آن‌هاست. متحدان شما نیز مقرهایی دارند که در آن‌ها می‌توانید از NPCها کوئست دریافت و برای خود سلاح و لباس تهیه کنید. کرفتینگ وجود دارد و در نتیجه شکار حیوانات و جمع‌آوری مواد اولیه نقش بزرگی در بازی دارند. و البته که یک فروشگاه با پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای در بازی حاضر است و در نتیجه، یک NPC هم در مقر متحدانتان وجود دارد که روزانه تعدادی از آیتم‌های فروشگاه را در ازای کامل کردن چالش‌های مخصوص برایتان فراهم می‌کند. البته اقلام فروشگاه بازی در مقایسه با سایر بازی‌های یوبیسافت واقعا جذابیت زیادی ندارند و شخصا هیچوقت دلیلی برای درگیر شدن با آن‌ها نداشتم.

بگذریم. با اینکه المان‌های کلی طراحی Avatar: Frontiers of Pandora بسیار آشنا هستند، اما تفاوت‌هایی هم وجود دارند. اولین تفاوتی که بلافاصله پس از شروع بازی احساس کردم، سیستم حرکتی بازی بود. برخلاف Far Cry که بعضا شخصیت اصلی از لبه‌های هم قد خودش هم نمی‌توانست بالا رود، Na'Vi شما در آواتار بی‌نهایت چابک است. نه‌تنها شما با سرعت بیشتری قادر به دویدن هستید، بلکه با قدرت پرش بالایی که دارید می‌توانید به‌راحتی از اکثر موانع و دیوارها بالا روید و خود را به سطحی مرتفع برسانید.

بازی در طراحی مراحل و دنیایش به خوبی از این سیستم حرکتی استفاده می‌کند، به‌خصوص در منطقه اول مپ خود. این منطقه که Kinglor Forest نام دارد، جابجایی شما در محیط را به یک تجربه سریع و در عین حال استراتژیک تبدیل می‌کند. از آنجایی که عنصر ارتفاع نقش مهمی در این منطقه دارد، بعضا یک بُعد پلتفرمینگ به بازی اضافه می‌شود. همواره برای بالا رفتن یا پایین آمدن از هر سطح مرتفعی، چندین راه برای انتخاب وجود دارد و همه آن‌ها با سرعت خوبی شما را به مقصدتان می‌رسانند.

یکی از ویژگی‌های جالب این منطقه درخت‌های غول‌پیکر آن هستند، یا به‌طور دقیق‌تر ریشه‌های واقعا قطور آن‌ها که از سطح زمین بیرون آمده‌اند و چندصد متر طول دارند. این ریشه‌ها عملا نقش بزرگ‌راه‌های Frontiers of Pandora را دارند؛ نه‌تنها آن‌ها راه سر راستی برای رسیدن به نقاط مختلف مپ هستند، بلکه گل‌هایی روی سطحشان وجود دارند که با عبور از رویشان از سرعت افزایش‌یافته بهره‌مند خواهید شد. بعدا درباره این گیاهان بیشتر صحبت خواهم کرد.

منطقه دوم بازی طراحی صاف‌تری دارد و جنگل‌های پرشاخ و برگ Kinglor Forest جای خود را به دشت‌های بی‌کران می‌دهند. اما در این نقطه از بازی شما به دو امکان دیگر دسترسی خواهید داشت. از یک طرف با رام کردن حیوانات اسب مانندی که در مپ حضور دارند می‌توانید از آن‌ها سواری بگیرید، از طرف دیگر شما Ikran شخصی خود را خواهید داشت؛ پرنده بزرگ‌اندامی که می‌تواند با Na'Viها پیوند برقرار کند. با ایکران خود (که از نام تا ظاهرش همگی قابل شخصی‌سازی هستند) می‌توانید به دل آسمان‌ها بزنید و خوشبختانه با کنترل خوبی که دارد، پرواز با او امری لذت‌بخش است.

اما وجه تمایز اصلی آواتار با آثار قبلی یوبیسافت، شیوه تعامل بازیکن با دنیا و اکونومی بازی است. محیط زیست و گیاهان پاندورا نقشی کلیدی در زندگی یک Na'Vi دارند و Massive این المان را به خوبی در گیم پلی بازی ترجمه کرده است. برخی از گیاهان صرفا هنگامی که نزدیکشان شوید به شما واکنش نشان می‌دهند؛ برخی به شما کمک می‌کنند و برخی به شما صدمه می‌زنند (لحظه‌ای نیست که به آن گیاهان برقی لعنت نفرستم!)، اما اکثر آن‌ها برایتان مواد غذایی و آیتم‌های کرفتینگ فراهم می‌کنند.

اشاره کردیم که کرفتینگ در بازی وجود دارد، اما اینجاست که Avatar خود را متمایز می‌کند. برای پخت هر غذا و ساخت هر سلاح و زرهی تنها به دو عدد آیتم کرفتینگ نیاز خواهید داشت. اما این جنس آیتم‌هاست که کیفیت چیزی که کرفت می‌کنید را تعیین می‌کند. هر ماده اولیه‌ای که می‌خواهید پیدا کنید، بسته به شرایط آب و هوایی و نحوه‌ای که آن‌ها را با دست می‌چینید می‌توانند باکیفیت‌تر باشند. این مسئله درباره حیواناتی که شکار می‌کنید هم صدق می‌کند و هرچقدر که حیوانات را سریع‌تر و بی‌دردتر بکشید، گوشت و مواد بهتری از آن‌ها می‌گیرید. پس این نه کمیت، بلکه کیفیت مواد غذایی شماست که به شما پاداش بیشتری می‌دهد.

از گوشت حیوانات و مواد غذایی گفتیم. بله، آشپزی نقش مهمی در بازی دارد. بازی دارای المان‌های شبه-بقایی است که شما را تشویق به پخت غذا می‌کند. بازیکن دارای یک نوار انرژی است که با گذر زمان کم‌تر می‌شود و بعد از خالی شدن، دیگر نوار سلامتی بازیکن پر نمی‌شود. هر غذایی که می‌پزید ضمن پر کردن نوار انرژی شما، بسته به کیفیت موادی که استفاده کردید می‌تواند باف‌های کارآمدی به شما بدهد.

جا دارد بگوییم که عملا چیزی به‌نام واحد پول در دنیای Frontiers of Pandora وجود ندارد، چرا که Na'Viها اعتقادی به چنین مفهومی ندارند. چیزی که نقش «پول» را در بازی دارد، میزان لطفی است که با کمک کردن به مردم به دست می‌آورید. لطف می‌تواند با انجام ماموریت‌های فرعی، سایر فعالیت‌های جانبی و بخشیدن آیتم‌‎هایی که در اختیار دارید به دست آید. با میزان لطفی که در اختیار دارید، می‌توانید سراغ «فروشنده‌های» بازی بروید و از آن‌ها تجهیزات دریافت کنید.

راستش از تغییراتی که آواتار نسبت به طراحی معمول اکونومی بازی‌ها دارد بسیار خوشم آمد. بازی شما را تشویق می‌کند که با آرامش بیشتری با دنیای پاندورا رفتار کنید و صرفا هول هولکی نخواهید با گرایند حوصله‌سربر در بازی پیشروی کنید. از طرفی دیگر پاندورا نسبت به دنیاهایی که در فار کرای می‌بینیم کم‌تر شما را وارد درگیری مسلحانه می‌کند، که با تمام توصیفاتی که تا اینجا از فرانتیرز آو پاندورا داشتیم، بعضا بازی را به یک تجربه Zen تبدیل می‌کنند.

ضمنا باید اشاره کنیم که همانند برخی از عناوین قبلی یوبیسافت، آواتار نیز دارای دو حالت Guided و Exploration است. در حالت «گشت و گذار» خبری از علامت‌گذاری هدفتان روی نقشه نیست و خودتان باید با استفاده از نشانه‌هایی که بازی فراهم می‌کند مسیرتان را پیدا کنید. اما حتی حالت «راهنمایی‌شده» هم تجربه نسبتا مینیمالی به شما ارائه می‌دهد و قرار نیست صفحه بازی و رابط کاربری پر از شلوغی‌های بی‌مورد شود.

با این حال نیروهای RDA به پاندورا نیامده‌اند که ناءوی‌ها را در آرامش خود رها کنند و اینجاست که باید به مبارزات بازی بپردازیم. در آواتار شما مجموعه نسبتا متنوعی از انواع سلاح‌های مختلف دارید که اکثرا ساخته ناءوی‌ها هستند. سه نوع کمان، یک نیزه‌انداز و یک قلاب سنگ سلاح‌های بومی شما هستند و در کنار آن‌ها به سلاح‌های انسانی همچون مسلسل و شاتگان نیز دسترسی خواهید داشت. اینجا انتقادی به بازی دارم: هیچ سلاحی برای مبارزه از راه نزدیک وجود ندارد. این مسئله برایم عجیب است چون ناءوی‌ها در فیلم‌های Avatar استفاده گسترده‌ای از سلاح‌های سرد دارند. شاید تیم سازنده به دلیل محدودیت زمانی/بودجه مجبور به حذف آن‌ها از بازی شده باشد، اما در هر صورت جای خالی این دسته سلاح شدیدا حس می‌شود.

بگذریم، همانطور که حدس می‌زنید دشمنان اصلی شما در بازی، انسان‌های RDA هستند؛ انسان‌هایی که در مقابل قامت بلند ناءوی‌ها همچون مورچه‌هایی آبکی به نظر می‌رسند. آن‌ها را می‌توانید به‌صورت پیاده یا سوار بر انواع Mechهای مختلف پیدا کنید. تنوع دشمنان RDA به‌مرور زمان بیشتر می‌شود، اما چه ابتدای بازی باشید و چه اواخرش، دشمنان همواره چالش‌برانگیز هستند. درست است که شما به مراتب قوی‌تر و چابک‌تر از انسان‌ها هستید، اما به سرعت هم ضربه می‌خورید و سلامتی خود را از دست می‌دهید. شاید یک مِک تنها در مقابل شما شانس چندانی نداشته باشد (و یک انسان تنها هم بهتر است سرنوشتش را زودتر بپذیرد)، اما کافیست که یکی دو نفر دیگر به آن‌ها بپیوندند و اینجاست که اگر چابک نباشید، طی چند ثانیه با صفحه گیم اور مواجه می‌شوید. در واقع شما باید همانند یک یوزپلنگ با دشمنان خود برخورد کنید، نه یک گاو خشمگین.

اما اگر به دنبال بازی کردن همانند یک روح هستید، آواتار احتمالا اذیتتان کند. مخفی‌کاری در بازی وجود دارد و با وجود پایگاه‌های متعدد دشمنان شاید فکر کنید که می‌توانید همانند Far Cry بدون هیچ سر و صدایی آن‌ها را پاک‌سازی کنید، اما این کار در آواتار به حدی سخت است که شخصا از نقطه‌ای به بعد تصمیم گرفتم چندان به این کار اهمیت ندهم.

اولا که خبری از انیمیشن‌های Takedown نیست و هر بلایی بخواهید سر دشمنان بیاورید، باید از دور و با سلاحتان این کار را انجام دهید. ثانیا که بخش قابل توجهی از دشمنان سوار مِک هستند و تنها با تیراندازی به نقطه ضعفشان می‌توانید آن‌ها را درجا نابود کنید. این بدین معناست که اگر تیرتان میلی‌متری خطا رود، باید با نیت مخفی‌کاری خود خداحافظی کنید، چرا که نه‌تنها او برمی‌گردد و نقطه ضعفش را از شما پنهان می‌کند، بلکه در چند ثانیه تمام دشمنان از حضور شما باخبر می‌شوند. به‌طور کل سرعت صفر تا صد تهاجمی شدن دشمنان واقعا زیاد است و به هیچ وجه به شما اجازه اشتباه کردن نمی‌دهد.

اگر اصرار دارید با مخفی‌کاری مطلق بازی را تجربه کنید این امکان برایتان فراهم است، اما در این صورت باید به شدت محتاطانه با این کار برخورد کنید. در همین راستا تا حد امکان هم نباید کسی را بکشید، چون احتمال اینکه کسی در مسیر خود با جنازه برخورد کند زیاد است و شما هم امکان جابجایی جنازه‌ها را ندارید. از طرفی هم امکانات چندانی برای پرت کردن حواس دشمنان ندارید و در نتیجه جای چینش استراتژی خاصی ندارید. اما معتقدم که این کار واقعا لذت زیادی در آواتار ندارد و خیلی سریع شما را کلافه می‌کند، پس پیشنهاد می‌کنم به همان شیوه‌ای که Frontiers of Pandora تشویقتان می‌کند بازی کنید.

خلاصه بگم که...

بازی Avatar: Frontiers of Pandora در گیم پلی خود کار جدید چندانی انجام نمی‌دهد و بی‌نقص نیست، اما با اضافه کردن چاشنی‌های منحصر بفردش خود را به اثری لایق وقت شما تبدیل می‌کند. اما چیزی که بازی را یک رده بالاتر می‌آورد، طراحی بصری و دستاوردهای فنی شگفت‌انگیز آن است.

می‌خرمش...

اگر یک سیستم گیمینگ بالارده یا حتی یک کنسول نسل نهمی برای خود تهیه کردید و می‌خواهید دیدی به پتانسیل گرافیکی واقعی این سخت‌افزارها داشته باشید، آواتار یکی از بهترین انتخاب‌های ممکن است. دوستداران بازی‌های یوبیسافتی هم قطعا این بازی را خواهند پسندید.

نمی‌خرمش...

اگر به هیچ وجه تحمل بازی‌های جهان باز یوبیسافتی را ندارید، آواتار حتی با تغییرات تاثیرگذار ساختار خود هم احتمالا نمی‌تواند رضایت شما را جلب کند. همچنین توقع چندانی از داستان بازی نباید داشته باشید.

80
امتیاز ویجیاتو

در کل باید بگویم Avatar: Frontiers of Pandora مرا یاد Immortals Fenyx Rising می‌اندازد. همانند آن بازی، آواتار در ماه آخر سال میلادی روانه بازار شد و ظاهرا موفق نشد آنقدرها خود را وارد رادار گیمرها کند (حتی با وجود اینکه عضوی از یک ماشین پول‌سازی به اسم فرنچایز آواتار است)، اما آن‌هایی که شانسی به بازی دادند غالبا از آن لذت زیادی بردند. ۲۰۲۳ پر از بازی‌های فوق‌العاده بود و درک می‌کنم اگر در برنامه خود جایی برای این بازی ندارید، اما پیشنهاد می‌کنم اگر فرصتش را داشتید حتما آن را امتحان کنید. احتمال زیادی می‌دهم که شما هم مثل بنده توسط آن غافلگیر می‌شوید و حدود ۳۰ ساعتی در دنیای زیبای پاندورا زندگی می‌کنید!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (5 مورد)
  • iman-generous
    iman-generous | ۷ دی ۱۴۰۲

    ممنون از نویسنده محترم بابت بررسی کامل و صادقانه. درود بر رایان زجاجی

    • رایان زجاجی
      رایان زجاجی | ۷ دی ۱۴۰۲

      نظر لطفته ❤️

      • iman-generous
        iman-generous | ۷ دی ۱۴۰۲

        رایان جان، ویجیاتو رسانه مورد علاقه من هست و سالهاست که آن را دنبال می کنم و تقریبا موفق ترین رسانه ویدئویی هم هست (یوتیوب و اینستا و آپارت) ولی در حوزه Web اینطور نیست.
        کاربرها خیلی کم هستند و بسیاری از مقالات و پست ها، حتی یک کامنت هم نمی گیره (مثلا زومجی برعکس هست و صدها نفر زیر هر پست، کامنت می گذارند و تبادل نظر می کنند، سایتش هم خوشگل تر هست و طراحی بهتری داره)
        نمی دونم مشکل چیه ؟ آیا شما می دونی؟
        از وقتی در زومجی به آرش عیاری ، بی مهری کردند، کاربرها و طرافدارهای زومجی کم شدند ولی همچنان در حوزه Web کلی کاربر داره

        • رایان زجاجی
          رایان زجاجی | ۷ دی ۱۴۰۲

          ممنونم از نظرتون و لطفی که ما دارین.
          بله، به مسئله‌ای که فرمودین آگاه هستیم. ولی در حال کار روی نسخه جدیدی از سایت هستیم که با ویژگی‌هاش، مطمئنیم نظر شما و سایر کاربران قدیم، کنونی و آینده رو به خودش جلب می‌کنه. منتظرش باشین ✌️

          • iman-generous
            iman-generous | ۸ دی ۱۴۰۲

            درود و سپاس و آرزوی موفقیت برای پرسنل خوب ویجیاتو

مطالب پیشنهادی