وقتی یک بازی وارد دوره جهنم توسعه میشود معمولا کارش تمام است. با احتمال بسیار بالایی با یک بازی ضعیف که بارها دست به دست شده طرف هستیم. اما در همین جملات ابتدایی بررسی بازی Dead Island 2 خوشحالم که بگویم Dead Island 2 حقیقتا از گور برخاسته و یک محصول موفق و دوست داشتنی است که بلافاصله پس از اتمام بازی دوست داشتم به همه پیشنهادش کنم. اما با این حال، Dead Island 2 آنقدرها هم نتوانسته بازی کاملی باشد که ارزشی فراتر از یک بازی غیرقابل تکرار ارائه دهد. با بررسی ویجیاتو همراه باشید.
برای اینکه درک بهتری از بازی داشته باشید، لازم است که یک بار روند توسعه آن را مرور کنید. نسخه اول بازی سال ۲۰۱۱ توسط استودیو Techland ساخته شد. Deep Silver به عنوان ناشر بازی با توجه به موفقیت قابل قبول نسخه اول درخواست توسعهی نسخهی بعدی را هم داشت. در نهایت سال ۲۰۱۳ یک بسته الحاقی مفصل تحت عنوان Riptide به عنوان بازی جداگانهای منتشر شد و Techland روند توسعه بازی را رها کرد. موفقیت Dead Island نشان داد که استودیو Techland میتواند شراکت جدیتری داشته باشد و سهم بیشتری از موفقیتها بردارد اما داستان هر چه که بود، این توافق میان سازنده و ناشر شکل نگرفت.
در نتیجه چنین تصمیمی تکلند با ناشر جدیدی Dying Light را ساخت که سال گذشته نسخه دوم آن هم منتشر شد. تکلند به خواسته خود رسید اما دیپ سیلور پس از تکلند در منجلابی بزرگ گرفتار شد. سال ۲۰۱۴ دد آیلند ۲ نمایشی خاص در مراسم E3 داشت و متوجه شدیم Yager Development، سازنده بازی Spec Ops The Line توسعه آن را برعهده دارد. مدتی بعد پروژه به مشکل خورد و توسعه برای مدتی طولانی متوقف شد. Yager پروژه را سال ۲۰۱۵ رها کرد اما تا سال ۲۰۱۶ طول کشید تا توسعهدهنده جدید معرفی شود: Sumo Digital. سومو دیجیتال هم مدتی با بازی سرگرم بود اما در سال ۲۰۱۸ توسعهاش را کنار گذاشت. در نهایت به سال ۲۰۱۹ رسیدیم و Dambuster Studios، یکی از استودیوهای داخلی دیپ سیلور توسعه را به عهده گرفت که توسعهدهنده نهایی هم هست.
برویم سراغ خود بازی… داستان در Hell A یا همان LA روایت میشود. انتظاری جز این نمیرود که با چنین تم شهری زیبایی، با بازی چشمنوازی طرف باشیم. نقطه قوت بازی هم دقیقا همین است. تجربه نسخه نسل نهمی این بازی روی نمایشگر 4K یکی از معدود تجربههای نسل جدید بود که به دلم نشست. سومین سال پلی استیشن ۵ و ایکس باکس سری ایکس را پشت سر میگذاریم اما هنوز بازیهای غیر انحصاری که چشمنوازی کنند آنقدرها ندیدهایم اما این یکی با وجود همه مشکلاتی که از سر گذرانده واقعا یک مثال عالی از طراحی محیطی است.
خانههای لاکچری و بزرگ، مغازهها، پاسگاههای پلیس و یک عالمه مکان جذاب با جزئیات نسبتا خوبی در جای جای لس آنجلس زامبیزده کنار هم آرایش گرفتهاند. اینکه میگویم جزئیات خوبی دارند فقط در در و دیوار و وسایلی که درونشان چیده شده خلاصه نمیشود. منظورم این است که هر کدام به خودی خود داستانی دارند و حتی اگر در یکی از مراحل اصلی و فرعی روایت فرماتیک نداشته باشند، با کمی گشت و گذار خودتان روح زنده درون آن را پیدا خواهید کرد. لس آنجلس اولین نقطه قوت بازی است که شما را درون بازی نگه میدارد و هر بار که بازی را رها میکنید دلتان میخواهد برگردید و دوباره چند ساعتی زیر آفتاب سوزان LA به تکه و پاره کردن زامبیها مشغول شوید. نمیدانم اگر دمباستر استودیوز نمیتوانست محیطی به این زیبایی طراحی کند، باز هم دد آیلند ۲ تا این اندازه دلچسب میشد یا نه.
اگر تریلرهای بازی را هم دیده باشید میدانید که دد آیلند ۲ نسبت به نسخه اول پیشرفتی اساسی کرده اما هسته اصلی آن تقریبا همان است. چیز بیشتری به آن اضافه نشده اما با کیفیت نسبتا بالایی، نمایندهای برای نسل نهم بازیها به حساب میآید. نقطه تعادل ایدهآلی که بازی روی آن ایستاده دقیقا همینجاست که با حفظ اصالت خودش، شبیه یک بازی نسل هفتمی نیست و تمام و کمال حس بهروز بودن میدهد؛ بهروز بودنی که البته روی لبه پرتگاه ایستاده. وقتی در یک سبک و سیاق مشابه دو بازی موفق وجود داشته باشند، تشبیه این دو با یکدیگر اجتناب ناپذیر است. دد آیلند در چنین جایگاهی با دایینگ لایت ایستاده و هرچقدر هم که بخواهید این بازی را مستقل ببینید، زمان مقایسه خیلی سریع فرا میرسد.
دد آیلند به نسبت رقیبش المانهای سرگرمکنندهی کمتری در گیمپلی خود گنجانده. هر اسلیر (Slayer) که نقش آن را در بازی به عهده دارید یک سلاح اصلی (معمولا سلاح سرد) به دست دارد و یک سری آیتم پرتابی که به مرور و با پیشروی در بازی تعدادشان بسیار زیاد میشود. اسلیرها یک سری ویژگی ثابت و یک سری ویژگی متغیر هم دارند. در ابتدای بازی گزینهی انتخابی شما از میان ۶ اسلیر است. هر کدام با پیشزمینه داستانی کوتاه و بیاهمیت اما با ویژگیهای بدنی و گیمپلی متفاوت. هر کدام از این ۶ نفر را که انتخاب کنید تا آخر بازی باید با او ادامه بدهید و ویژگیهای ثابتش غیرقابل تغییر است. اما با انجام ماموریتهای بیشتر و لول آپ شدن، کارتهای شخصیتی باز میشوند و میتوان کمی در گیمپلی بازی تغییر ایجاد کرد. ترکیب این سه ابزار اصلی (سلاحها، پرتابیها و اسکیلها) با محیط قابل تعامل بازی، اصل گیمپلی را شکل میدهد. البته که جزئیات در هر کدام بسیار است.
داستان اصلی: ۱۰ ساعت
داستان + ماموریتهای جانبی: ۱۵ تا ۲۰ ساعت
۱۰۰ درصد: ۳۵ ساعت
برای مثال سلاح شما چه سرد باشد و چه گرم قابلیت این را دارد که با المانهای آسیبزننده به زامبیها شخصیسازی شود. برای مثال داشتن یک سلاح کمری که تیرهایش آتشی باشند با یک سلاح رگبار که تیرهایش الکتریسیته داشته باشند از واجبات است. آب و بنزین در محیط بازی بسیار زیاد دیده میشوند. حالا تصور کنید وارد محیطی پر از زامبی شدهاید و میخواهید یک باره همهشان را خلاص کنید. یک گوشه را آغشته به بنزین میکنید، بیرون آن را آب میریزید و سپس طعمهتان را داخل نفت میاندازید. زامبیها به سمت طعمه حجوم میبرند و حالا با یک تیر به زیر پایشان همهشان را به آتش میکشید. اگر زامبی پوست کلفتی باشند، از لایهی دوم تله شما که آب الکتریسیتهدار است هم باید رد شوند. اگر از این لایه هم رد شدند، وقت آن است که چوب بیسبال آغشته به زهر را بردارید و شخصا به حسابشان برسید.
و اما المان سوم که دد آیلند را خاص و دوستداشتنی کرده، طنزپردازی فوقالعادهاش است که اتفاقا خیلی بهروز و مدرن از آب در آمده. از اشاره به جنبشهای سالهای اخیر گرفته تا تاثیر سوشال مدیا روی مردم. یا حتی شوخیهای ساده در بطن جامعه. یکی از شخصیتهای بازی بدنساز است و در یکی از ماموریتها میگوید دوستهایم را پیدا کن. قبل از اینکه ماموریت را انجام دهید، به شما میگوید دوستهایش علیرغم اینکه همیشه باشگاه هستند، اما پاهای ضعیفی دارند و نمیتوانند خوب فرار کنند. وارد ماموریت که میشوید میفهمید هر دو دوستش که غول تشنهای بزرگی هستند زامبی شدهاند و کارشان را میسازید. خبر را به گوشش که میرسانید واکنشش این است: «چقدر بهشون گفتم یه روز هم پا بزنید.»
طنز بازی عالی است. همه کاراکترهایش بسیار اغراقشده احمق یا بیخیال هستند. لعنتی مثلا وسط آخرالزمان زامبیها ایستادهای و داری لایو اینستاگرام میگیری و زامبیها را از بالای پشت بام به پایین پرت میکنی تا کمک دریافت کنی؟ هر چقدر در بطن بازی فرو میروید و مراحل جانبی بیشتری انجام میدهید این شخصیتها بیشتر جنبه احمقانهشان را نشانتان میدهند و کم کم رفقای خوبی میشوند.
با تمام این تفاسیر، اگر یک طیف وسیعی را در نظر بگیریم، دد آیلند ۲ بیشتر از یک بازی «خوب» نیست، کمتر هم نیست. ناامیدتان نمیکند، همراه خوبی برای چند ساعت خوشگذرانی است و حس و حال بازیهای دهه گذشته را هم دارد. اما تجربهای هم نمیشود که سالها بعد با جزئیات زیادی آن را به خاطر داشته باشید و در وجودتان جاودانه شود. چرا؟ چون کمبودهای جدی و قابل تشخیصی دارد.
به عنوان یک بازی با تمرکز فراوان روی نبرد تن به تن، تنوع سلاحها با قابلیت شخصیسازی میتوانست نقطه قوت بازی باشد اما تعداد بلوپرینتهای محدود و امکانات کاملا از پیش مشخص شده سبب شده تا سلاحها صرفا باشند. حتی سلاحهای گرم هم تغییر عجیبی در بازی ایجاد نمیکنند. در واقع دد آیلند ۲ در جایی که باید خاص میبود تا تبدیل به بازی کمنظیری شود ضعیف عمل کرده و ساعتها طول میکشد تا بازی به شما امکانات خوبی بدهد و گره را برایتان باز کند.
اسکیلها یا مهارتهای هر اسلیر، دیگر قسمتی است که میتوانست تنوع را به سقف بچسباند اما کارتهای هر شخصیت با اندک خلاقیت و مقادیر زیادی بیحوصلگی طراحی شدهاند. در دد آیلند ۲ چیزی به عنوان بیلد نداریم اما رگههایی از آن دیده میشود. انگار سازندگان میخواستند هر اسلیر مسیر جدی و مشخص خودش را داشته باشد اما چند ساعتی که از بازی میگذرد میبینید که راههای زیادی برای ساختن یک بیلد متفاوت ندارید و اسلیر شما همینی است که میبینید. نهایتا بشود چندین تغییر ریز در مسیر بازی ایجاد کرد که حس تنوع زیادی به همراه ندارد.
متنوع نبودن و بسیط نبودن گیمپلی بزرگترین آفت دد آیلند ۲ است که اگر سازندگان بازی درست انجامش میدادند قطعا با بازی مهمتری طرف بودیم. اما تا همینجای کار هم دد آیلند ۲ واقعا سرگرمکننده و لذت بخش است؛ خصوصا وقتی یادتان بیاید بازی ده سال در مسیر توسعه بوده و بارها و بارها از نو ساخته شده.
بازی Dead Island 2 بر اساس نسخه PS5 که شرکت دیپ سیلور در اختیار ویجیاتو قرار داده بررسی شده است.
خلاصه بگم که ...
دد آیلند ۲ بازی خوبی از آب در آمده، ارزش تجربه را قطعا دارد اما بهجز طنز فوقالعاده و طراحی محیط درجه یکی که دارد، چیز جدیدی نسبت به بازیهای مشابه خود ارائه نمیدهد و بعد از اتمام مراحل اصلی و فرعی (که گاهی از مراحل اصلی هم بهتر از آب در آمدهاند) پروندهاش بسته میشود. دد آیلند ۲ خالی از میکروترنزکشن، صندوقهای بیمحتوای شانسی و هر چیز اضافهای است که این روزها فضای بازیهای مشارکتی و آنلاین را به اسارت خودش کشیده و به همین دلیل بازی به شدت دوست داشتنی و قابل احترامی است.
میخرمش
متفاوت بودن Dead Island 2 در میزان شوخطبعی و غیرجدی بودن دنیای زامبیزدهاش است. همه شخصیتهای بازی کاریکاتوری و به شکلی باورپذیر کمیکی هستند. محیط بازی به آنها هویت میدهد و طراحی مراحل خیلی خوب، روند نسبتا خستهکننده ارتقا و آپگرید در بازی را برایتان ساده میکند. در مجموع اگر زامبی کشی دوست دارید، دد آیلند ۲ از آن بازیهایی نیست که بگوییم به راحتی قابل فراموشی است و اگر بازی هم نکردی، نکردی. اگر رقابت در ادامه سال سهمگینتر نشود، دد آیلند ۲ میتواند به راحتی در لیست ۲۰-۳۰ بازی برتر سال قرار بگیرد.
نمیخرمش
اگر بازیهای مشابه دد آیلند ۲ با گیمپلی پیچیدهترشان شما را راضی کردهاند، این یکی چیز زیادی برای ارائه ندارد. مدتی طولانی طول میکشد تا امکانات کافی داشته باشید که گیمپلی جذابیت پیدا کند و خیلی زود هم این قابلیتها تکراری میشوند و راه زیادی برای متنوع کردن گیمپلی نیست. بنابراین در مقام مقایسه با بازیهای مشابه خود شاید کمی عقب بماند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
درسته که خیلی با نسخه قبلی از لحاظ مفهوم و چیزی که توش اتفاق میافته خیلی فرقی نمیکنه ولی گرافیک و جزئیات محیطش خیلی جذابه بنظرم بازی جالبیه قطعا انقلاب نمیکنه ولی ارزش بازی کردن داره قطعا
همین که لوت باکس و پرداخت درون یرنامه ای نداره خودش خیلیه . فکر نمیکردم بازی خوبی از آب در بیاد ، پس حالا تجربه اش تو تابستون واجب شد
پ ن : تو دنیای آخر الزمانی لایو اینستا میگیری 😐😂
بچهها ازتون کمک میخوام برای نویسندگی مقاله تو حوزه گیم. هرکی میتونه کمک کنه بیاد یا معرفی کنه ممنون میشم زیاد . مخلصیم
هر چیزی به ذهنتان میاد بنویسید و از خودتون لذت نوشتن رو دریغ نکنید. زیاد بخونید و زیاد بنویسید. این اصلشه
اول اینکه باید اطلاعاتت از گیم زیاد باشه و خودت هم گیمر حرفه ای باشی ( نه اینکه صرفا فقط خبر های گیمینگ رو بخونی ) . باید مقاله های زیادی رو بخونی مخصوصا مقاله های نقد بازی مثل همین مقاله . ویدیو های نقد بازی هم خیلی میتونه کمک کنه .
میتونی یه کار باحال هم بکنی تا کمک کنه بتونی یه بازیو نقد کنی : یه گیم جدید رو بدون اینکه نقد هاش رو بخونی تجربه کن . بعد از اون خودت یه نقد از تحربه ای که داشتی رو بنویس . بعد برو نقد های سایت ها و افراد مختلف راجع به اون بازی بخون و بعد با نقد خودت مقایسشون کن .
امیدوارم تونسته باشم کمک کنم 😊
کلا مهمترین تفاوت فرانچایز های دد آیلند و داینگ لایت و دد رایزینگ چیه ؟ چیه که متمایزشون می کنه ؟
Dead Rising سوم شخص بود بازیهاش و یکی از وجوه تمایز مهمش مواجه کردن بازیکن با Hordeها یا گله بزرگ زامبیها بود.
ازینور دایینگ لایت و دد آیلند شباهتشون خیلی بیشتره که دلیلش واضحه. تکلند سازنده نسخه اول دد آیلند و بازیهای دایینگ لایته و هردو اول شخص هستن. ولی خب Dying Light بحث فوقالعادهش تمرکز روی پارکور هست که توی دد آیلند نداشتیم.
تشکر و سپاس
مخلصم🌹🌹
دد رایزینگ یه بازی سوم شخصه که توی اون کلی زامبی رو باید بکشی و بعد هم در بری .
دد آیلند یه بازیه که توی اون توی یک مکانی قرار داری و باید ماموریت انجام بدی و با سلاح های گرم و سرد ( عمدتا سرد ) زامبی ها رو بکشی . داینگ لایت بیشتر روی پارکور تمرکز داره . میتونی از ساختمون ها بری بالا و حتی با پارکور زامبی ها رو بکشی . مثل دد آیلند ، داینگ لایت هم سلاح گرم و سرد داره اما تمرکزش روی سلاح سرده .