با موفقیت کنسول نیمهدستی نینتندو سوییچ، اتفاقات جالبی برای بازیهای این کنسول محبوب افتاد که دو مورد آنها از باقی موارد مشهودتر به نظر میرسد؛ یکی عرضه بازیهای کنسول قبلی و شکست خورده نینتندو یعنی وییو روی نینتندو سوییچ که موجب دیده شدن برخی عناوین خوب و از یاد رفته شد و دیگری عرضه بازیهای کنسول دستی شکست خورده سالهای اخیر یعنی پلیاستیشن ویتا که متعلق به کمپانی رقیب، سونی، بود.
هم وییو و هم ویتا هر دو دارای عناوین جذابی بودند که متاسفانه درست و حسابی به چشم گیمرها نیامدند و در سایه شکست تجاری این کنسولها محو شدند، بسیاری از این بازیها بعدها ریمستر شدند و برای کنسولهای نسل جدید عرضه.اما بهترین جایگاه آنان همانا نینتندو سوییچ است، کنسولی نیمهدستی که میتواند همان حس و حال بازیهای این دو کنسول را کاملا تداعی کند و از قابلیتهایی چون ویژگیهای لمسی نیز بهرهمند است.Sir Eatsalot جزو همین عناوین به شمار میرود که چند سال پیش برای کنسول ویتا عرضه شد و دیده نشد و حالا با کمترین تغییرات برای کنسول نینتدو سوییچ عرضه شده است.
یک بازی خندهدار و بامزه که اگر دستی به سر گیمپلی آن کشیده میشد و امروزیتر میشد، میتوانستیم روی آن برچسب یک بازی خوب را بچسبانیم.
اما داستان بازی چیست؟ Sir Eatsalot یا همان جنابی که زیاد میخورد در واقع یک شوالیه قهرمان شکمو و چاق است که وظیفه نگهداری و امنیت از سرزمین خود را دارد. این شوالیه بیشتر از آنکه کار کند و به جنگاوری مشغول باشد؛ روی خوردن انوع تنقلات و غذاها تمرکز کرده و خوردن را بیشتر از جنگیدن دوست دارد.
Sir Eatsalot زمانی که شوالیه شد اندام ورزیدهای داشت و رفته رفته چاق و چاقتر شد ولی از آنجایی که غرورش اجازه نمیدهد کسی به او چاق بگوید؛ کماکان زره و کلاهخود قدیمی خود را به سر میگذارد. این جنگاور خلوضع و مغرور، در نهایت مجبور میشود که شمشیر از نیام کشیده و برای نجات سرزمینشان پا به میدان نبرد بگذارد چرا که آب سرزمین به طور کلی مسموم شده و پادزهر این بحران در دستان پیرزنی جادوگر است.
داستان بازی Sir Eatsalot مانند داستان یک سریال کارتونی شروع میشود و این روند در تمام طول بازی ادامه دارد. Sir Eatsalot دقیقا به مثابه دیدن یک سریال انیمیشنی بامزه است که صبحها قبل از دیدن مدرسه آن را میدیدیم و روزمان را میساخت. طراحی بازی رسیدن به این حس و حال را مضاعف میکند و یادآور بازیهای بینظیری همچون سری جدید ریمن است. طراحی انیمیشنی کاراکترها و محیط پس زمینه متحرک و انیمیشن حرکات خود کاراکترها، همه و همه در کنار رنگبندی جذاب تصاویر یک اتمسفر نشاطآور را خلق میکند که در کنار طنز حاکم در داستان بازی، آن را جذابتر میسازد. همچنین باید به موسیقی شاد بازی اشاره کرد که هرچند پس از گذشت یکی دو ساعت کمی تکراری میشود اما روی فضای حاکم در بازی مینشیند و گیمر را راضی نگه میدارد.
اما جدا از داستان نسبتا خوب و دیالوگهای خندهدار حاضر در بازی که همگی جزو نقاط قوت آن محسوب میشوند، باید به گیمپلی بازی Sir Eatsalot خرده گرفت، یک گیمپلی قدیمی و خستهکننده که کاملا با ماهیت طنز و شوخ و شنگ بازی در تضاد به سر میبرد. همانطور که در آغاز سخن هم گفته شد، Sir Eatsalot در واقع بازسازی و پورتی از نسخه عرضه شده همین بازی در سال ۲۰۱۶ برای کنسول دستی پلی استیشن ویتا به شمار میرود و متاسفانه سازندگان بازی به خود هیچ زحمتی برای آپدیت کردن سیستم گیمپلی بازی ندادهاند.
شما در بسیاری از مواقع مجبور هستید در حالی که کنسولتان را با یک دست گرفتهاید و کج شده، با انگشتان دست دیگران یک اهرم را بچرخانید و در این بین باید با موشها هم بجنگید. کنترل بازی از این حیث در برخی موارد تبدیل به یک فاجعه میشود اما مشکل اصلی گیمپلی بازی در این مساله نهفته نیست بلکه به کند بودن آن برمیگردد.
هرچقدر بازی یک بازی شوخ و شنگ به نظر میآید، روند آن بسیار کند بوده و این کندی به تدریج روی مغز گیمر دریل میزند. کندی در نبردها، کندی در راه رفتن شوالیه و حتی کند در رد و بدل شدن دیالوگها در کاتسینهای بازی از جمله موارد عذاب آوری هستند که در بازی وجود دارد.
دشمنان بسیار معدود (موشهایی که نهایتا لباس تنشان عوض شود) و باس فایتهای بسیار ضعیف که میتوان به راحتی به نفاط ضعفشان پی برد و همچنین طراحی مراحل کسلکننده از هم مکمل این معضلات در بازی Sir Eatsalot هستند. در واقع باید گفت هرچقدر تیم سازنده در ساخت یک داستان بانمک با تصویرگری بانمکتر تلاش کردهاند، در بخش اصلی یک بازی یعنی گیمپلی آن از خود نقطه ضعف نشان دادهاند و مانند طراحان یک کمیک بوک میمانند که هیچ درکی از فضای گیم ندارند. Sir Eatsalot میتوانست یک کارتون و یا کمیک بوک خیلی جذابتر باشد تا اینکه تبدیل به مدیوم ویدیوگیم شده و به این شکل در بخش گیمپلی به ورطه نابودی کشیده شود.
در نهایت باید گفت که برای لذت بردن از جو کمدی بازی، باید صبر ایوب پیشه کنید و با روند کند گیمپلی مدارا نمایید. اگر بتوانید این کار را انجام دهید و عجول نباشید، میتوان از لذت بازی مانند یک سوپ داغ که نم نم آن را فوت میکنیم و سپس با حسی خوب آن را میبلعیم، یاد کرد و در غیر اینصورت بازی تبدیل به گیرنده عصاره جوانی و شادابی شما خواهد شد! Sir Eatsalot را با طمانینه تجربه کنید و به این شوالیه چاق و بامزه که شخصیت بسیار جالبی دارد، فرصت دهید تا خودش را نشان دهد.
داستان اصلی: ۶ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۸ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۸ ساعت
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.