گارفیلد شخصیت محبوب و دوستداشتنی در جهان است که بیش از ۴۰ سال سن دارد. گارفیلد از کمیکاستریپهای کوتاه داخل روزنامهها سر برآورد و کم کم شهرت و محبوبیتش آنچنان بالا رفت که سریالهای انیمیشن آن نیز ساخته شد. امروزه دو فیلم زنده نیز از گارفیلد ساخته شده که هر دو نسبتا در گیشه و بین طرفداران موفق عمل کردند و چندین بازی ویدیویی نیز از این گربه شکموی دوست داشتنی برای کنسولهای مختلف ساخته شدهاست؛ اگر دقیق بخواهیم بگوییم یازده بازی مختلف از گارفیلد ساخته شده که بیشتر آنها عناوین ناموفقی از آب در آمدهاند. در این میان اما بازی Garfield Kart توانست نسبت به بقیه عملکرد بهتری از خود داشته باشد و امتیازات مناسبتری را نیز دریافت نماید.
بگذارید همین اول کار از شوکآورترین موضوع حاکم در بازی صحبت کنم، وجود تعداد تنها ۸ کاراکتر در یک بازی کارتینگ که بیشتر شبیه فاجعه میماند تا یک اشکال. البته اگر طرفدار گارفیلد باشید، قطعا میدانید که اساسا این فرنچایز از کمبود شخصیت رنج میبرد و احتمالا اکثر کاربران گارفیلد را نهایتا با دوست سگش یعنی اودی و نهایتا صاحب خنگش یعنی جان میشناسند. اما گارفیلد و سریهای مختلف کارتونی این فرنچایز شخصیتهای دیگری را نیز وارد داستان کرده که میتوانستند در بازی حضور داشته باشند ولی به نظر میرسد که سازندگان تنبلی پیشه کرده و ترجیح دادهاند که بازی را تنها به ۸ کاراکتر محدود کنند و در کمبود تعداد کاراکتر قابل بازی یک رکورد به یاد ماندنی از خود به جای بگذارند.
برای روشنتر شدن موضوع کم کاری سازندگان باید بگویم که شما در طول بازی با انجام یک سری ماموریتهای خاص میتوانید آیتمهایی ویژه به دست بیاورید که وقتی با ذوق و شوق به سمت دیدن این آیتم در منوی اصلی بازی پیش میروید به جای آنکه با یک آیتم خوب (لااقل برای طرفداران دوآتشه سری) روبرو شوید صرفا با یک تصویر برخورد خواهید کرد. یعنی بازی از شما میخواهد این همه با پیست و دیگر رانندگان سر و کله بزنید و یک آیتم را به دست بیاورید تا صرفا یک عدد نقاشی را به شما نشان دهد و توقع داشته باشد که گیمر از این جایزه به وجد بیاید و به دنبال بقیه آیتمها نیز برود.
خساست در بازی Garfield Kart Furious Racing بیداد میکند به طوری که حتی آپگرید کردن ماشینها و اسلحههای خود بازی نیز به شدت کمبود دارند و گیمر را قانع نمیکنند. حتی اگر فرض را بر این بگیریم که سازندگان بازی خود را برای قشر کم سن و سال ساختهاند و جامعه هدف خود را آنها انتخاب نمودهاند، بازهم بازی برای آنها کم گذاشته و بعد از نهایتا تجربهای نیم ساعته، در ورطه تکرار غلت میخورد.
سبک بازی درست مانند تمامی بازیهای کارتینگ دیگر است، با این تفاوت که در اینجا سرعت بسیار کم است (باز هم به کلمه کم رسیدیم! اگر این واژه را در متن جستجو کنیم احتمالا شونصد بار تکرار شده که این تکرار ناگزیر بوده!) و هیجانی در مسابقات وجود ندارد. اوج خلاقیت تیم سازنده این بوده که در بازی دو اسلحه به طور همزمان به شما داده میشود و شما میتوانید با فشردن دکمهها آنها را به جلو یا عقب و با ترتیبی که خودتان میخواهید پرتاب کنید. اسلحههای بازی اما هیچ تنوع و نبوغی ندارند و همان آیتمهای همیشگی هستند که در بازیهای کارتینگ PS1 هم دیده میشد.
موسیقی بازی در اینجا میتوانست کمک حال بیحال بودن بازی باشد که آن هم با مشکل روبروست. قطعات موسیقی بازی با بدسلیقگی تمام انتخاب شدهاند و برخی مواقع که صدای موسیقی اصلا شنیده نمیشود و شما نهایتا صدای گاز دادن بیرمق ماشینها را باید گوش جان سپارید. از نظر سمعی که بازی به اوت رفته و اما از نظر بصری با اوضاع کمی تا قسمتی بهتر روبرو هستیم. گرافیک بازی با اینکه از رده خارج است ولی رنگبندی متنوع و شادی دارد که تنها نکته شادیآور در داخل بازی به حساب میآید. گرافیک بامزه و کارتونی بازی نمیتواند به تنهایی منجی بازی از عالم کم و کسری!! که راه انداخته باشد و برگ برندهای است که رسما سوخته و به فنا رفته است.
کم و کسری که درباره آن کلی دم زده شد در بخش آنلاین بازی نیز بیداد میکند و احتمال اینکه یک همبازی برای تجربه آنلاین این عنوان پیدا کنید بسیار پایین است و این موضوع با وجود نقصهای فراوان بازی کاملا قابل پیش بینی است.
بازی Garfield Kart Furious Racing یک دنباله بسیار ناموفق برای بازی نسبتا خوب چند سال پیش است که پرچم این سری را به زیر میکشد و حتی آن را با بیاحترامی تمام لگدمال میکند. بازی برای طرفداران گارفیلد هم چیزی در چنته ندارد چه برسد به آنکه دیگر گیمرها را به سمت خود بکشاند و رسما میتوان آن را بدترین بازی کارتینگ نسل کنونی معرفی کرد. گارفیلد دوست داشتنی به ندرت در صنعت بازیهای ویدئویی توانسته خوش بدرخشد و این بار نیز بخت و اقبال با او یار نبوده است.
داستان اصلی: ۳ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۳ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۳ ساعت
بازی Garfield Kart Furious Racing دنباله ناموفقی برای یک اثر موفق در همین سبک و سیاق است که متاسفانه در زمانه بدی عرضه شده؛ بازی به شدت کهنه به نظر میرسد و از رده خارج است. در واقع با تجربه این بازی ناگهان به سمت نسل یا حتی نسلهای قبلی کنسولها پرت خواهید شد و کمکاری سازندگان در تولید محتوای داخل بازی به شدت توی ذوق میزند.
اگر هوادار گارفیلد هم باشید این بازی حرف خاصی برای گفتن ندارد، پس صرفا اگر روزی روزگاری این بازی رایگان به دستتان آمد آن را بازی کنید چون هیچ ارزش خریدی در آن دیده نمیشود.
سازندگان به گارفیلد خیانت کردهاند و یک بازی قدیمی و از دور خارج شده را عرضه کردند که عملا دلیلی برای خرید آن وجود ندارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بد نیست
مالی نیس بازیش... بازم خسته نباشی برای این مقاله