جومانجی رویای یک نسل است، نسلی که با بوردگیم بزرگ شد و در کنار تجربه ویدیو گیمهای مختلف، روی این بوردهای کاغذی نیز داستانهای عجیبی را دنبال میکرد. جومانجی برای بردگیمبازها ساخته شد و آنها را به رویای همیشگیشان منتقل کرد؛ جایی که بوردگیمها رنگ واقعیت به خود گرفته و میتوان درون آن غرق شد. فروش بالای فیلم جومانجی در زمان اکران خود (اواخر دهه نود) نویدبخش ساخت دنبالهای را میداد اما این دنباله هیچگاه ساخته نشد تا به دوران حاضر رسیدیم؛ دورانی که یقینا ویدیوگیم در آن از بوردگیم جلو زده و تبدیل به تفریح شماره یک همه بچههای جهان شده است.
جومانجی با این رویکرد از نو ساخته شد؛ ریبوتی در کار نبود و یک دنباله رسمی برای فیلم کلاسیک تهیه شد و این بار قهرمانان را وارد یک بازی ویدیویی کرد؛ موضوعی که پیش از این در برخی فیلم و سریالها نظیر «بچههای جاسوس ۳» نیز رویت شده بود اما حالا قرار بود حال و هوای جنگلی جومانجی نیز به آن تزریق شود. با فروش هنگفت فیلم اول، فیلم دوم روانه اکران شده و در کنار آن یک بازی ویدیویی نیز برای طرفداران عرضه شده است. بازی ویدویی مربوط به فیلمی است که تمام داستان آن در داخل یک بازی فرضی روایت میشود، یک بازی پیرامون فیلمی درباره بازی! چه شیر تو شیری شد!چندی پیش بازی Ice Age را معرفی کردیم و تصورمان بر این بود که با بدترین بازی ویدیویی سال روبرو هستیم؛ سازنده بازی جدید و مزخرف Ice Age استودیویی به نام Outright Games بود که کارنامه گوهربارش بیشتر شبیه به قعر یک دره به سمت ناکجاآباد است تا کارنامه یک استودیوی موفق. جدیدترین دستپخت این تیم نیز بازی ویدیویی جومانجی است تا رسما لقب تمشک طلایی را از آن خود کنند. میدانید؛ اینکه اساسا ساخت بازیهای اقتباسی از روی فیلمها و سریالها یک عنوان دندانگیر نمیشود یک فرمول همیشگی در صنعت بازیهای ویدویی است (موارد معدودی چون ریدیک و کینگ کنگ و... نیز بوده که این سنت را شکسته) اما بازی جدید جومانجی میتواند سرلوحه این قانون نانوشته باشد. در واقع اگر بخواهیم این فرمول (بازی اقتباسی = بازی بد) را ثابت کنیم، کافیست جومانجی را مثال بزنیم و مطمئن باشیم نمره کامل پاسخ سوال را با رسم شکل دریافت کردهایم.
کنترل هر از یک چهار کاراکتر موجود در بازی را که بر عهده بگیرید، یک سری اسلحه و قدرت ویژه مخصوص به خود خواهید داشت که مفت خدا نمیارزد. تفنگها بیشتر شبیه به اسلحههای آبپاش هستند و ویژگیهای شخصی هر یک از کاراکترها به مواردی چون: نوار سلامتی دیگران را پر کردن، یک ضبط صوت گذاشتن و به رقص در آوردن دشمنان و یا نهایتا احضار کردن یک جانور در کنار شما ختم میشود. این ویژگیها روی کاغذ کمی (فقط کمی) جذاب به نظر میرسند اما نحوه پیادهسازی آنها در بازی به کثافتترین شکل ممکن (این عبارت ملایمترین عبارتی است که سردبیر اجازه نشر آن را داد) صورت گرفته است.
شما اسلحه کوفتی را به دست گرفته، در مرحلهای با طراحی به غایت مزخرف چرخیده، دشمنان تکراری که مثل مور و ملخ بر سرتان میریزند را کشته، چهار عدد جمجمه یافته و به مرحله بعد میروید. در این بین اگر جمجمهها را پیدا نکردید هم راهنمای بازی به کمکتان خواهد آمد و چالش بزرگی که بر سر راهتان قرار دارد به چهار عدد تله و یا نهایتا انتظار برای شارژ شدن یک شی و در عین حال مبارزه با دشمنان ختم میشود. اگر بخواهم درباره گیمپلی بازی بیشتر توضیح دهم مجبور به استفاده از کلمات و عبارات منشوری هستم که باعث تعطیل شدن سایت خواهد شد و فلذا به ذکر این نکته بسنده خواهم کرد که گیمپلی بازی توهینآمیزترین طراحی را حتی برای شعور و فهم یک جنین سه ماهه دارد چه بسا برای گیمرهای خردسال به بالا. هوش مصنوعی یاران و دشمنان در حد جلبک دریایی کار میکند و درجه سختی بازی که روی حالت سخت برود هم این جلبک دریایی تبدیل به نمک دریایی میشود.
در این میان بخشی برای کاستومایز کردن وجود دارد که با ورود به آن با چند فقره آپشن فوق العاده روبرو خواهید شد که احتمالا از دیدن آنها دهانتان از حیرت بازخواهد ماند. فرض کنید بازی میتواند به شما قابلیت تغییر رنگ اسلحه و لباستان را به شما بدهد! این ویژگی به شدت نوآورانه، خلاقانه و محشر است و هیچ بازی دیگری نتوانسته به گرد پای آن نیز برسد. تغییر لباس در اینجا وجود ندارد چرا که تکنولوژی آن هنوز به صنعت بازیهای ویدویی وارد نشده است!
در بخش صداگذاری و موسیقی نیز از صدای هیچیک از بازیگران اصلی فیلم استفاده نشده است (از چهره آنها متاسفانه استفاده شده و من جای تک تک بازیگران فیلم بودم، استودیو سازنده را بابت این حرکت سو کرده و از آنها به سازمان بینالمللی شکایت میکردم). آن نفراتی که به جای صداپیشه کاراکترهای فیلم نیز در بازی ظاهر شدهاند سرجمع روی هم ده دیالوگ دارند که دم به دم در طول بازی تکرار میشود. موسیقی بازی از قطعات موسیقایی فیلم بهره جوییده ولی دلبخواهی عمل میکند و هر وقت عشقش بکشد قطع میشود و هر وقت دلش بخواهد پخش میشود.
در کل درباره بازی جومانجی خواندن (برای شما مخاطب محترم) و نوشتن (برای بنده حقیر) بیشتر از این حرام است. بدانید و آگاه باشید که اگر این بازی را دوستتان هم به شما هدیه داد، یقینا از سر کینهتوزی و دشمنی آن را اعطا کرده و زین پس باید در دایره دشمنان خونی شما قرار بگیرد. Outright Games غذایی پخته که این بار بو و مزه گند آن تا چند فرسخ اینور و آنور را گرفته و بعید میدانم دلیلی برای زنده ماندن این استودیو در روزهای آتی باقی بماند. بازی Jumanji The Video Game با افتخار تمشک طلایی بازی سال (یا بلکه قرن) را از آن خود میکند و همینکه به اعطای تمشک طلایی و نه شی بدتر طلایی رنگی به آن بسنده کردیم، باید کلاهش را هوا بیندازد. جومانجی هیچوقت تا به این حد بیمعنا و بیهویت نبوده است.
داستان اصلی: ۱ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۲ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۲ ساعت
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
میشه لینک دانلود بازی رو بزاری ؟
ویجیاتو نمره صفر نداره اخه نمره یک خیلی زیادشه به نظرم
داغونت کرده ها پارساپور
آدم انقد عصبی ؟
ارش تا حالا انقدر عصبانی و داغون ندیده بودمت. ?
خونسرد باش مرد.
حقیقتا نمیشد. امیدوارم سرت نیاد تجربه این بازی