ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بررسی بازی My Friend Pedro – سرگرم‌کننده، عجیب، خسته‌کننده

انتشار در ۶ تیر ۱۳۹۸
شایان ضیایی
نوشته شده توسط شایان ضیایی | ۶ تیر ۱۳۹۸ | ۲۲:۰۰
شایان ضیایی
شایان ضیایی

منتشر‌ شده در 5 سال قبل
اشتراک گذاری:

My Friend Pedro در واقع سه بازی در یک پکیج است که هرکدام با هدفی متفاوت ساخته شده‌اند. مسلماً شالوده همگی یک چیز است، اما استفاده متفاوت از منابع باعث شده که بازی به سه بخشی تقسیم شود که هرکدام ویژگی خودش را داشته و هرکدام، حس متفاوتی در شما به وجود می‌آورد. My Friend Pedro پر است از ایده‌های کوچک و بزرگ که برخی از آن‌ها به صورت دائمی جلوی چشم هستند و برخی دیگر برای تنها چند لحظه. برخی بسیار موفق عمل کرده‌اند، برخی دیگر نه چندان. مخلوطی از لحظات حماسی و لحظاتی که راه آدرنالین را می‌بندند آن چیزی است که استودیوی DeadToast تحویل داده و این باعث می‌شود درباره بازی مطمئن نباشم.
بررسی بازی My Friend Pedro
امتیاز متاکریتیک: 80 امتیاز
امتیاز دهید:
  • عالی
  • خوب
  • متوسط
  • خوب نیست!
  • ضعیف!
میانگین امتیاز کاربران 8.2
در دسترس برای:
8 تصویر
بیشتر
ناشر بازی: دیوالور دیجیتال
سازنده بازی: دد توست انترتینمنت

پرده اول

عادت کردن به سیستم کنترل بازی اندکی طول می‌کشد، ولی آنقدرها سخت نیست. سلاحی دست‌تان داده‌اند که اندکی ایم اسیست دارد و اگر همان سلاح را به صورت دوتایی در دست گرفته باشید، می‌توانید روی دو هدف متفاوت قفل و همزمان به هر دو شلیک کنید. می‌توانید دکمه‌ای دیگر را فشار دهید تا حالت اسلو موشن هم فعال شود که آن هم دو کارکرد دارد.

یا صرفاً برای ساخت لحظه‌ای حماسی استفاده‌اش می‌کنید یا برای شلیک به ۵ هدفی که در هر گوشه‌ از تصویر حضور دارند و شاید بدون اسلو موشن وقت کافی برای هدف‌گیری و قتل‌ عام همه آن‌ها را نداشته باشید. آخر سر هم یاد گرفتم که که شخصیت اصلی می‌تواند از زیر برخی دیوار‌ها غلت بخورد و از در و دیوار بالا برود. همه‌چیز سرراست به نظر می‌رسید و واقعاً هم بود.

بعد از ۳-۴ مرحله ابتدایی که ساز و کارهای کلی مشخص می‌شود، تازه داشتم با بازی ارتباط می‌گرفتم. مای فرند پدرو از لحاظ طراحی مرحله بسیار قدرتمند ظاهر می‌شود و مشخصاً ساخته شده که اندکی به چالش بکشدتان اما در غایی‌ترین حالت، می‌خواهد با زمان‌بندی درست اتفاقات در هر مرحله و باز گذاشتن دست‌تان در استفاده از پلتفرمینگ و اسلو موشن، به معنای حقیقی کلمه سرگرم‌تان کند. خیلی طول نکشید که کسب بالاترین امتیاز هر مرحله برایم به وسواسی فکری تبدیل شد؛ فقط به خاطر طراحی مراحل هوشمندانه بازی و فضایی که به روان‌تر شدن گیم‌پلی از طریق تمرین دوباره و دوباره داده شده بود.

به مرور المان‌های محیطی اهمیت بیشتری پیدا کردند؛ عمدتاً برای گیم‌پلی و برخی هم برای اتمسفرسازی بازی. می‌توانستم زیپ‌لاین کنم و دشمنان را میان زمین و هوا بزنم، می‌توانستم بشکه‌های بزرگ نفت را روی سر دشمنان بیندازم و بعد رویشان حرکت کنم و همینطور می‌توانستم با یک زمان‌بندی حساب شده، گالن‌های بنزین را منفجر کنم. گاهی هم می‌توانستم از میان شیشه به داخل بپرم و با ترکیب اسلو موشن، لحظه‌ای خلق کنم که واقعاً رضایت‌بخش بود.

دلم می‌خواست بازی همین‌طور ادامه پیدا کند و من هم به تکرار دوباره و دوباره مراحل ادامه دهم تا امتیاز S به دست آید. پلتفرمینگ در بسیاری از اوقات به جای اینکه عامل چالش باشد، راهی بود برای انتخاب‌های فکرشده‌تر و نمایش انیمیشن‌های خوش استایلی که باعث می‌شوند از نتیجه تصمیمات‎‌تان لذت ببرید.

گاهی هم My Friend Pedro با لحظاتی بسیار قدرتمند غافلگیرتان می‌کند. ناگهان یک اسکیت بُرد روی زمین است که اگر کار با آن را تمرین کنید و درست یاد بگیرید، مراحل را با سرعت و مهارت فراوان رد خواهید کرد. یا مرحله‌ای که برای اولین بار سلاح شاتگان بازی را معرفی می‌کند، یکی از بهترین مراحل بازی است که با چینش صحیح دشمنان را محیط و ترکیب هوشمندانه المان‌های پلتفرمینگ، شدیداً سرگرم‌کننده ظاهر می‌شود.

و همینطور «ریکوشه» را داریم که در واقع قابلیت کمانه کردن گلوله‌ها از روی برخی اجسام مانند ماهی‌تابه است. بازی ترجیح داده قواعد فیزیک را کنار گذاشته و با هدایت تیرهای کمانه کرده به سمت دشمنانی که هنوز نمرده‌اند، سرعت کار را بالاتر ببرد؛ و تصمیم خوبی هم بوده. بازی سریع است، خشن است و تعادل میان سرگرم‌کنندگی و چالش‌برانگیزی را هدف قرار داده.

پرده دوم

در ابتدای بازی، با یک موز به نام پدرو آشنا می‌شویم که عامل محرک داستان به حساب می‌آید و به نوعی تمام قتل‌عام‌های شما زیر سر اوست. بعد از اینکه چندین مرحله فراموش‌نشدنی را پشت سر می‌گذارید و دو مرحله بسیار خلاقانه را یکی پشت موتور و دیگری را در حال سقوط از یک آسمان‌خراش تجربه می‌کنید، پدرو از شما دعوت می‌‎کند که اندکی استراحت کرده و به خلوت پدرو بروید؛ جهانی عجیب، کاملاً نامانوس با اتمسفری که مای فرند پدرو تا آن لحظه نشان داده و با قواعدی متفاوت از آنچه قبلا تجربه کردید.

در سرزمین مادری پدرو، پلتفرمینگ اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا می‌کند و باید بیشتر مراقب گام‌هایی که برمی‌دارید باشید. پلتفرمینگ در واقع آنقدر مهم شده یکی دو مرحله را بدون تیراندازی به هیچکس طی می‌کنید تا فقط با چالش‌هایی مانند دیواره‌هایی که بعد از اولین برخورد محو می‌شوند یا جامپ‌پدهای متعدد کنار بیایید.

دشواری حتی از این هم بالاتر می‌رود و بازی حالا انتظار دارد در کنار توجه به دشمنان و حفظ زنجیره قتل آن‌ها، حواستان به چالش‌های پریدن از روی در و دیوار هم باشد. جهانی که بازی برای این فاز از گیم‌پلی انتخاب کرده کاملاً ناسازگار با اهداف اولیه به نظر می‌رسد و لذت بردن از آنچه دارد اتفاق می‌افتد سخت می‌شود. «استراحتی» که بازی می‌خواست به شما بدهد، در واقع مجموعه‌ای از مراحلی است که شما را از دنیای هیجان‌انگیزتر بیرون دور می‌کنند و به اعماق توهمات انسانی بی‌ثبات می‌برند.

من طرفدار بازی‌های ماریو و سوپر مترویدم و در و از ترکیب چالش تیراندازی و پلتفرمر لذت می‌برم، اما برای مای فرند پدرو، این تغییر ناگهانی رویکرد اندکی زیادی به نظر می‌رسد و با خودتان آرزو خواهید کرد که هرچه زودتر به دنیای قبلی بازگردید. شاید تنها مرحله این جهان که همچنان اهداف اولیه بازی را دنبال می‌کند مرحله پایانی باشد که کلاهی ملخ‌دار در اختیارتان می‌گذارد تا از میان موانع پرواز کنید و دشمنانی که هی به هوا می‌پرند را از همان هوا بکشید. تا اینجای کار سرعت بازی کمتر شده و اولویت‌های گیم‌پلی تغییر کرده‌اند؛ اما امید به بازگشت به ریشه‌ها هست.

پرده سوم

و حالا می‌رسیم به فازی که بحران هویت به اوج خودش رسیده. مای فرند پدرو تمام تلاشش را می‌کند که با معرفی المان‌های جدید مانند دشمنانی که شمشیر به دست هجوم می‌آورند، یا مین‌هایی که به محض عبور از لیزرهایشان به سمت شما پرتاب و منفجر می‌شوند، همچنان گیم‌پلی را شاداب نگه دارد؛ و با اینکه اندکی موفق بوده، مشکلی بسیار بزرگ‌تر نسبت به تکراری شدن گیم‌‎پلی در زیر پوست بازی ظاهر می‌شود که همه‌چیز را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

بازی حالا شباهت بسیار کمتری به ظاهر ابتدایی‌اش دارد و چالش‌هایی که باید به آن‌ها اهمیت دهید آنقدر زیاد شده‌اند که هم مجال لذت بردن را از شما می‌گیرند و هم مستقیماً برای مقاومت در برابر سرعت و مهارتی که به سختی به دست آورده‌اید طراحی شده‌اند.

گیم‌پلی خوش‌دست و روانی که در پرده اول می‌گذاشت دست به خلاقیت بزنید و موقعیت‌های مختلف را با راهکارهای مبتکرانه پشت سر بگذارید، حالا شکلی سفت و سخت به خود گرفته و از شما می‌خواهد به جای کشتن صرف دشمنان، دائماً مشغول از پیش رو برداشتن مین‌ها، حل معماهای محیطی و زمان‌بندی بسیار دقیق برای هر حرکت و پرش باشید.

به نظر یک تلاش عجیب برای اثبات اینکه دیزاینر مراحل از شما هوشمندتر بوده می‌رسد و گرچه جای تحسین دارد که آن گیم‌پلی ساده بعد از حدود ۳ ساعت تا چه حد پیچیده شده، تمام این پیچیدگی‌ها مغایر با آنچه بازی باید می‌بود به نظر می‌رسد. گلوله‌ها دیگر مثل قبل سابق به وفور یافت نمی‌شوند و چالش‌های محیطی به قدری فوکوس را از روی کشتن دشمنان برداشته‌اند، که دیگر مطمئن نیستیم بازی لیاقت نام «شوتم آپ» را دارد یا خیر.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: ۴.۵ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۴.۵ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۸ ساعت

پرده آخر

مای فرند پدرو گیمر را به سفری عجیب می‌برد. گیم‌پلی حدوداً ۴-۵ ساعته بازی آنقدر لحظات نبوغ‌آمیز دارد که به خاطرشان تا انتهای بازی پیش بروید؛ چه روی صحبت باس‌فایت‌های کوتاهش باشد که هیچوقت آزاردهنده ظاهر نمی‌شوند، چه بولت تایم‌هایش که همواره حماسی باقی می‌مانند و چه مراحل غافلگیرکننده‌اش که یک المان کاملاً متفاوت را معرفی می‌کنند و بعد دیگر هیچوقت تکرار نمی‌شوند.

اما این نبوغ رفته رفته رو به زوال می‌گذارد و به نظر می‌رسد تیم توسعه با معرفی چالش‌های بیشتر در بطن همان ساختاری که ابتدا مد نظر داشته به مشکل می‌خورد. اینطور می‌شود که بازی مای فرند پدرو تجربه‌ای سرگرم‌کننده رقم می‌زند اما تا انتها اثبات می‌کند که توانایی به‌یادماندنی شدن را ندارد.

خلاصه بگم که...

مای فرند پدرو به سه بخش کاملاً مجزا تشکیل شده که با عبور از هر بخش، سرگرم‌کنندگی بازی رو به زوال می‌گذارد. با این همه، اکشن خالص بازی و قابلیت‌هایش آنقدری جذاب هست که تا دقایق پایانی گیم‌پلی کشش خود را حفظ کند. در این بین، نیازی به وجود داستانی غنی نبوده و سازندگان ترجیح داده‌اند مراحل دیوانه‌وار بازی را با داستانی به عمد احمقانه توجیه کنند.

می‎خرمش

بازی مثل ترکیبی ماهرانه از جان ویک و مکس پین با چاشنی اندکی از ددپول به نظر می‌رسد و با باقی ماندن کوهی از اجساد پس از هر مرحله، طرفداران ژانر اکشن خالص و شوتم آپ را راضی نگه می‌دارد. نسخه سوییچ بازی به صورت خاص فوق‌العاده است و با توجه به ساختار کوتاه اما متعدد مراحل، تجربه نسخه سوییچ در تایم‌های کوتاهی که گیر می‌آورید بسیار سرگرم‌کننده خواهد بود.

نمی‎خرمش

تکلیف مای فرند پدرو با خودش مشخص نیست و علی‌رغم ویژگی‌های منحصربه‌فردی که از نظر اکشن ارائه می‌کند، از جایی به بعد آنقدر دست به آزمون و خطا می‌زند که دیگر قادر به تمیز دادن اهداف آن از یکدیگر نخواهید بود. افزون بر این، رفته رفته اهمیت پلتفرمینگ در طراحی مراحل مهم‌تر از اکشن خالص می‌شود و اگر این چیزی نیست که انتظارش را داشتید، مای فرند پدرو بعد از یکی-دو ساعت ناامیدتان می‌کند.

  • امتیاز ویجیاتو75
  • امتیاز
    • عالی
    • خوب
    • متوسط
    • خوب نیست!
    • ضعیف!
    میانگین امتیاز کاربران 8.2
  • امتیاز متاکریتیک80
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (4 مورد)
  • X_man L.Q
    X_man L.Q | ۳ آبان ۱۳۹۸

    یکی از بهترین بازی های که تاحالا تو زندگیم بازی کردم اگه پلیر RPG هستید و دلتون میخاد یه نمه اکشن پلی بدین و از سری بازی های مثل کال اف و بتل خسته اید این بازیو بهتون پیشنهاد میشه به هیچ عنوان بعد 1 ساعت بازی کردن نمیزاریدش کنار ممکنه اوایل از امتیازاتی که روی سطح سختی آسون به دست میارید براتون جالب نباشه اما بعد از چندین ساعت گیم پلی سطح سختیتون رو میذارید روی banana و تلاش میکنید تا رنک S بگیرید

    • mohammadrezagamer
      mohammadrezagamer | ۲۲ بهمن ۱۴۰۰

      داداش نه کال آف دیوتی ، نه بتلفیلد و نه این RPG نیستند . به کال اف دیوتی و بتلفیلد شوتر اول شخص می گن این هم شوتر دو بعدی پلتفرمره !!

  • Reza Dark
    Reza Dark | ۷ تیر ۱۳۹۸

    خسته نباشی آقا شایان. هم سایتتون خوشگله و جذاب هم فونت نوشته ها جذابن هم همه چی. نقدتونم که کامل و زیباس. دمت گرم خداقوت

    • شایان ضیایی
      شایان ضیایی | ۸ تیر ۱۳۹۸

      ممنونم ازت رضا جان، لطف داری بهمون.

مطالب پیشنهادی