یادوارهای برای قدرتمندترین اژدهایان جهان یخ و آتش
تنها چند روز به پایان نبرد بر سر تاج و تخت باقی مانده و چشمان همه طرفداران امید به قسمت آخر این مجموعه دارد. سرنوشت نهایی به زودی مشخص می شود و قرار است تا ...
تنها چند روز به پایان نبرد بر سر تاج و تخت باقی مانده و چشمان همه طرفداران امید به قسمت آخر این مجموعه دارد. سرنوشت نهایی به زودی مشخص می شود و قرار است تا مدتی (لااقل تا زمان پخش اسپین آف هایی از این مجموعه) با جهان اسرار آمیز سریال بازی تاج و تخت خداحافظی کنیم. حال که به روزهای آخر این افسانه نزدیک میشویم مروری به اژدهایان آسمانهای پهناور وستروس خواهیم داشت؛ اژدهایان جهان یخ و آتش که بدون حضور آنها آتش هیجان بازی تاج و تخت به طور قطع آتشی سرد بود. با ویجیاتو همراه باشید.
تراکس
تراکس اژدهای جینارا بلیرس، یکی از اعضای خاندان قدرتمند والرینی بود. او با اژدهای خود به قاره مرموز جنوبی سوتوریوس پرواز کرد و از بخشهایی دیدن کرد که تابهحال ماجراجویان دیگر موفق به گشتوگذار در آن نشده بودند.
ما افتخار حضور در این لیست را به تراکس میدهیم تنها به این خاطر که باور داریم اژدهایان پیش از نابودی باید بهطورکلی از هم خویشان پس از نابودی خود به لطف دانش برتر والریایی ها بهترم باشند. دلیلی وجود ندارد که باور کنیم تراکس بزرگتر یا قویتر از اژدهایان دنریس باشد اما دستاورد او با جینارا را در نظر بگیرید. فکر نمیکنم این مهم، حتی در حد مقایسه با اژدهایان تارگرینی باشد که صدها سال بعدتر به دنیا آمدهاند.
مراکسس
به این اژدها در مجموعه تلویزیونی بازی تاجوتخت اشاره شد. بااینحال ممکن است بینندگان با وقایع دیگری که در حال رخ دادن در آن سکانس بود حواسشان پرت شده باشد. درصحنهای که ویسریس تارگرین در وان حمام با دورِآ دیده میشود وی نام چندین اژدها را به زبان میآورد که بعضی از آنها از کتاب برداشتهشده و بعضی دیگر هم مندرآوردی هستند. آوردن نام مراکسس تحت الشعاع وقایع آن صحنه قرار گرفت اما بههرحال اسمش شنیده شد.
درهرصورت، مراکسس اژدهای رینیس تارگرین، هیولایی توانمند با فلسهایی طلایی و نقرهای بود. وی بزرگتر از ویگار اژدهای ویسنیا اما از بالریون اژدهای اگان فاتح، همسر و برادر رینیس کوچکتر بود. مراکسس در فتح وستروس مشارکت داشت و نقش مؤثری درنبرد دشت آتش به همراه بالریون و ویگار ایفا کرد. در طی نبرد آخرین طوفان، مراکسس شعله آتش خود را بر سر آرکیلاگ دارندون متکبر و پیشقراولان و گارد ویژه او باراند. این عمل به تارگرینها کمک کرد تا به پیروزی دست یابند و راه را برای برقراری خاندان براتیون میسر کرد.
سؤال اصلی اینجاست که آیا مراکسس باید در رتبه بالاتری قرار میگرفت؟ مراکسس تنها به دلیل آنکه در طی تلاش ناموفق برای فتح دورن، با تیری از کژدم که به چشمش اصابت کرد از پای درآمد در این جایگاه قرارگرفتهاست.
شیپ استیلر
شیپ استیلر اژدهای وحشی بود که توسط رعیتی به نام نتلز ( احتمالاً حرامزادهای تارگرینی) رام شد. نتلز یکی از چهار بذر اژدها بود که با موفقیت اژدهایی را رام کرد. همانطور که نتلز باهوشتر از سایر بذرهای اژدها به نظر میرسید شیپ استیلر نیز چنین بود. شیپ استیلر را نمیشد فریب داد یا رام کرد. او بیش از کنیبال و گری گوست، دو اژدهای رام نشده دیگر، بذرهای اژدها با پتانسیل بالا را از پای درآورده بود اما به دست نتلز که برای او گوسفند که طعمه مورد علاقهاش بود و به همین دلیل شیپ استیلر (گوسفند دزد) نامگرفته بود، رام شد.
مورد دیگر جالب درباره شیپ استیلر این است که شاید هنوز زنده باشد. نتلز که میدانست کی از نبرد کنار بکشد تصمیم گرفت پس از خائن نامگرفته شدن توسط رینیرا تارگرین به خاطر همبستری با دیمون تارگرین همسر و عموی رینیرا خود را از دید عموم پنهان کند. شیپ استیلر و نتلز آخرین بار بر روی خلیج خرچنگها رؤیت شدند که بهسوی مقصدی نامعلوم رهسپار بودند. از آن زمان تاکنون کسی درباره آنها چیزی نشنیده است.
اگر شیپ استیلر هنوز زنده باشد روند داستان قطعاً تغییر خواهد کرد. چراکه او بدون شک از دروگون بزرگتر و قویتر است
سان فایر
سان فایر طلایی اژدهای اگان دوم را به جرأت میتوان گفت زیباترین اژدهایی بود که بر فراز آسمان وستروس بال گشوده بود یا حتی فراتر از آن در کل سیاره.
سان فایر اژدهایی دیگر از رقص اژدهایان است. دلیل اصلی قرار گرفتن او در این لیست واقعهای بود که پس از نجات او توسط ویگار در برابر حملهای از جانب میلیس اژدهایی که شاهدخت رینیس تارگرین سوار آن بود رخ داد. سان فایر که در آن مواجه شدیداً مجروح شد، علیرغم جراحت سنگینی که به او وارد آمده بود توانست شصت نفر از مهاجمین به خود را تنهایی از پای درآورد. شجاعترین مردان والیس موتون و اژدهای وحشی، گری گوست. بعدازآن هم نیز با تدوام مصدومیت خود، اژدها مون دنسر را نیز کشت. سپس در انتهای نبرد اگان دوم، رینیرا تارگرین، رهبر جبهه سیاهها را بهدست سان فایر به قتل میرساند.
اگر نبرد رقص اژدهایان را در نظر بگیریم معمولاً جبهه سبزها «آدم بدهای» قضیه در نظر گرفته میشوند اما این موضوع باعث از بین رفتن اهمیت ابعاد دستاوردهای سان فایر نمیشود. او نبردهای بسیاری را به خود دید و دشمنان بسیاری را از پای درآورد. اگر بیشتر زنده مانده بود ممکن بود خیلی قویتر هم بشود اما چنین مقدر نشد. او آنقدر بد آسیبدیده بود که دیگر نمیتوانست پرواز کند درنتیجه این ناتوانی سانفایر از غذا خوردن سرباز زد و درنهایت به کام مرگ کشیده شد. احتمال دارد که دستی در مرگ او دخالت داشته باشد اما این داستان را برای روز دیگری کنار میگذاریم.
ورمیتور
ورمیتور که به خشم برنزی معروف بود در طول عمر خود دو سوار باشهرت متفاوت از یکدیگر داشت: شاه جهریس تارگرین اول مشهور به آشتی دهنده و خائن و غاصبی ناکام به نام هیو همر، فرزند نامشروع آهنگری و بذر اژدهایی که در طی رقص اژدهایان ارباب ورمیتور بود.
در بازهای از نبرد رقص اژدهایان، ورمیتور مسنترین و بزرگترین اژدهای زنده بود. هیو همر که از این موضوع سر از پای نمیشناخت خود را شاه اعلام کرد اما پادشاهیاش به خوبی پیش نرفت. او در حالیکه بهسوی ورمیتور میرفت تا شتابان سوار او شود توسط سربازانی به هدایت آدام ولاریون کشته شد. ورمیتور که در لحظات آغازین حمله خوابوبیدار بود بیدار شد تا با جسد سوارش روبهرو شود. اژدها خشمگین شد و پیش از آنکه نبرد اصلی شروع شود شوالیهها را چپ و راست کشت. نبرد واقعی با سر رسیدن اژدهایان سی اسموک و تساریون آغاز شد. ورمیتور پیروز و زنده با سر تساریون جای گرفته در میان آروارههایش از میدان جنگ خارج شد اما نبرد او را زخمی و خسته کردهبود. او تلاش کرد پرواز کند اما از هوش رفت و مرد.
ورمیتور با دو اژدها جنگید، دو اژدها را کشت و تقریباً از جنگ جان سالم به دربرد که دلایلی کافی است تا او را در این لیست قرار دهیم. در افسانهها آمده است که سیلوروینگ جفت ورمیتور، کنار او به زمین نشست وسعی کرد به او در لحظات آخر عمرش کمک کند. نمونهای دیگر از اژدهایان و نشان دادن وجههای از انسانیت از خود در جهان بی رحم نغمه یخ و آتش.
کنیبال
قرار گرفتن این اژدها در لیست بیشتر بر پایه حدس و گمان است. کنیبال هرگز رام نشد چه برسد به آنکه وارد نبرد شود و هرگز با اژدهای دیگری نجنگید مگر آنکه اژدهاهای تازه از تخم درآمده را حساب کنید که میگویند از آنها تغذیه میکرد و در پی آن نامی که دارد را برایش به ارمغان آورد. هیچیک از معیارهای عادی ما در این مورد کارایی ندارد.
پس چرا کنیبال را در این لیست قراردادیم؟ بر سه اساس:
1- هیچکس موفق نشد او را رام کند و لانهاش در دراگون استون با استخوانهای آنهایی که دلیرانه آنقدر احمق بودند که برای رام کردنش تلاش کنند. با فرارسیدن رقص اژدهایان دیگر هیچکس حتی زحمت در نظر گرفتن رام کردن او را به خود نمیداد.
2- او بزرگتر و قویتر از شیپ استیلر بود و به نظر میرسید شیپ استیلر از او واهمه دارد. پسازآنکه شیپ استیلر بازوی دنیس نقرهای را از جا کند کنیبال او را کشت و خورد (پسرانش را همینطور) بدون آنکه شیپ استیلر دخالتی کند.
3-هنگامیکه سانفایر، گری گوست را پس از بازگشت به دراگون استون کشت اما کنیبال را به حال خود رها کرد. کنیبال درنهایت از رقص اژدهایان جان سالم به دربرد و یکی از چهار اژدهای باقیمانده در وستروس بود. کنیبال ممکن است یکی از دو اژدهایی در این لیست باشد که توسط تارگرینها بزرگ نشده باشد ( دیگری تراکس است) و تنها اژدهای تربیتنشده توسط آنها پس از سقوط امپراتوری والریا.
ویگار
ویگار بهعنوان اژدهای ویسنیا تارگرین؛یکی از خواهران اگان فاتح، شناخته میشود. سالها بعد پس از مرگ ویسنیا، لینا ولاریون و ایموند تارگرین او را در طی رقص اژدهایان سوار شدند. ویگار بزرگترین اژدهایی بود که در آن نبرد حضور داشت. او میتوانست در جبهه سیاهها باشد اگر لینا در بستر زایمان پیش از آنکه جنگ آغاز شود نمرده بود و احتمالاً در آن صورت بیوه لینا، شاهزاده دیمون تارگرین و اژدهایش را نیز از پا در نمیآورد.
پیشازاین وقایع، ویگار میلیس و سان فایر را کشته بود اما بزرگترین دستاورد او خیلی قبلتر صورت پذیرفته بود. ویگار همچون مراکسس در نابود کردن کشتیها،کشتن مردم و حمله به قلعه ها بدون به کشتن دادن خود مهارت داشت و در زمینه از پای درآوردن همخویشان خود تخصص زیادی نداشت.
او ناوگان اَرن را منهدم کرد. ناوگانی که ناوگان تارگرین را شکست داده بود، درنبرد دشت آتش مشارکت داشت و انتقام رینیس و مراکسس را دراولین جنگ دورن گرفت و نقش مهمی در سرکوب قیام مذهب متخاصم در طی سلطنت میگور ظالم داشت. ویگار همچنین اژدهایی بود که ایری را بدون جنگ و خونریزی گرفت و اگر جلوی ویسنیا گرفته نمیشد سپت پرستاره را نیز نابوده کرده بود.
ویگار شوخیبردار نیست اما در انتها تمامی اژدهایان نیز باید بمیرند...
کراکسس
ویگار در جنگ با کراکسس اژدهای خونین بر بالای چشم خدایان کشته شد. به نظر من این نبرد، نبردی بود بین دو قدرتمندترین اژدهای زنده در طی رقص اژدهایان. سوار ویگار شاهزاده ایموند تارگرین بود و سوار کراکسس شاهزاده دیمون تارگرین. بین اژدهایان و مردان، تنها دیمون ممکن است جان سالم به دربرده باشد و ما میتوانیم چنین فرضی را محتمل شویم زیرا جسد او هرگز یافت نشد.
کراکسس در برابر ویگار کوچکتر بود اما به نظر میرسید موفقتر از او عمل میکند اما نه به آن اندازه که ویگار را به مرگ حتمی سوق دهد و خودش نیز زنده بماند. هر دو اژدها درنهایت سقوط کرده و جان خود را از دست میدهند و پیش از برخورد به زمین هر دو براثر نبرد با یکدیگر زخمهای مهلکی برداشتهبودند. کراکسس نیز همچون شیپ استیلر میتوانست آینده بینظیری در پیشروی خود داشته باشد اما این نیز مقدر نشد.
اگر کراکسس زنده میماند به قدرتمندترین اژدهای زنده تبدیل میشد و بهراحتی میتوانست دههها، یک قرن یا حتی دو قرن زندگی کند. او میتوانست اژدهایی باشد که مانع یورش مردم به چاله اژدها میشد اما از سوی دیگر نیز میتوانست اژدهایی باشد که تارگرینهای مجنون را در مقام پادشاهی نگه دارد.
اما چنین نشد. و حداقل یک اژدها وجود دارد که میدانیم هیچ مشکلی با شکست دادن کراکسس نداشت!
بالریون
بالریون که بهاحتمالزیاد از انکلاگون سیاه؛بزرگترین اژدها بالدار افسانه تالکین (یکی دیگر از اژدهایان جورج آر.آر مارتین مورگول نام دارد) الهام گرفته است، بهقدری بزرگ بود که میتوانست یک اروخص را کامل ببلعد. بالریون مهمترین فاکتور پیروزی فتح اگان است، همین دلیل کافیست تا او را در صدر لیست قرار دهیم.
حتی پیش از فتح، بالریون دستاوردهای عظیمی به نام خود رقمزده بود؛ ازجمله نابود کردن ناوگان ولانتیسی، عملی که دروگون ممکن است مجبور به تکرار آن شود. در طی تهاجم اگان بالریون هارنهال را نابود کرد و در پی آن هارن هور سیاه و پسرانش را کشت و بخشهایی ازآن قلعه عظیم را ذوب کرد ازجمله جایی که بعداً برج تل هیزم پادشاه نام میگیرد.
بالریون وقتی اگان فاتح بر روی مکانی که بعداً به بارانداز شاه بدل میشود فرود آمد اژدهای جوانی نبود. برخلاف ویگار و کراکسس بالریون پیش از نابودی والریا به دنیا آمده بود، تنها اژدهایی که بهاستثنای تراکس در این لیست از چنین مزیتی برخوردار است. شاید به خاطر این است که او در سطحی بالاتر از بقیه قرار دارد. واضح است که دانش درباره اژدهایان باگذشت قرنها از نابودی رو به تقلیل رفته است و در همان حال که دانش از بین رفت اژدهایان نیز خودشان منقرض شدند. نگاه کردن به بالریون مانند نگاه کردن به گذشته است، اگر اژدهایانی مانند بالریون حضورشان عادی و معمول بود دنیای نغمه یخ و آتش به چه شکلی درمیآمد؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اولا که مراکسز توی جنگ رینیس با آرگیلاک مغرور با وجود اینکه نمی تونست پرواز کنه نسخه ارتش پادشاهی استورم رو پیچید و دلیل مرگش هم هدف گیری دقیق دورنی ها بود و بنظرم باید حتی بالاتر از ویگار قرار بگیره چه برسه به سانفایری که میلیس (از اژدها های که در لیست نیومدند) تا دم مرگ بردش و سر رسیدن ویگار مرگش رو عقب انداخت
دوما کنیبال تنها اژدهای نبوده که بعد از قیامت والریا به دست تارگریان ها رام نشده نمونش گری گوسته
در ضمن کنیبال بزرگ ترین و قدرتمند ترین اژدهای شناخته شدس(بزرگتر از بلریون خوفناک که هنگام پرواز روی یک شهر سایه می افکند) بعد اون با سانفایر و شیگ استیلر مقایسه میشه!!
در ضمن کراکسس خیلی از ویگار کوچکتر بوده (تو کتاب ها نصف ویگار برآورد شده) و دلیل اینکه ویگار توی جنگ با کراسس میمیره میتونه این ها باشه
1. مهرت سوار هاشون(دیمون در برابر ایموند)
2.پیر و کند بودن ویگار(ویگار در آن زمان حداقل 200 سال سن داشته و به بزرگی بلریون بوده اما با زیاد شدن سن اژدهایان آنها بزرگتر می شن شعله سوزان تری دارن ولی کند تر میشن) از طرفی کراکسس با ظاهر مار مانند و سرعت بالاش میتونسته خیلی بدون نزدیک شدن ویگار رو اذیت کنه(بعضی ها کراکسس رو بعد از میلیس سریع ترین اژدها میدونستند)
در کل پست جذابی بود و برای اونهایی که از دنیای نغمه اطلاعات کمتری دارن قطعا جذاب بود به نظرم نقطه قوتش اوردن اسم تراگس و سوارشه(من خودم میدونستم که یکی با اژدها به آنسوی سویتسروس سفر کرده ولی اسمش رو نمیدونستم) ولی با رتبه بندیش شدیدا مخالفم و میتونست اژدهاهای بیشتری توی لیست بیان(اژدها های زیادی توش نبودند)
میشه اژدهای دنریس تارگریان رو هم توی لیست قرار داد
میشه دروگون اژدها دنریس تارگریان رو هم تو این لیست قرارداد