دنیای کودکی کسانی که امروزه نزدیک به سی سال سن دارند با کارتونهای متفاوتی گذشته که باب اسفنجی و جک سامورایی دو مورد از مهمترین آنها هستند
البته باید بگویم که شاید در ایران شرایط متفاوت بود و انیمیشنی مثل باب اسفنجی چند سالی دیرتر از ترند جهانی وارد ایران شد. سامورایی جک نیز از آن دسته عناوینی است که تا به امروز در ایران چندان بخت و اقبالی از سوی استودیوهای دوبله سازی پیدا نکرده و با اینکه چند قسمتی از آن به زبان فارسی برگردانده شده ولی پخش نامناسب آن باعث شده که چندان دیده نشود.
چندی پیش بازی جدید باب اسنفجی (که در واقع یک ریمیک و بازسازی از بازیهای قدیمی آن بود) منتشر شد که نتوانست در حد و انتظارات ظاهر شود و حالا نوبت رقیب دیرینه او یعنی سامورای جک است که با بازی جدید خود وارد میدان شود. آیا Samurai Jack: Battle Through Time توانسته رسالت خود را درست انجام دهد؟
بگذارید همین اول کار تفاوت اصلی سامورایی جک با دیگر سریالهای انیمیشنی که در کنار آن قرار میگیرند را مشخص کنم. سامورایی جک همراه با هواداران خود بزرگ شده و در دوران کنونی به معنای واقعی صرفا برای طرفدارانش ساخته میشود. یعنی در واقع برخلاف باب اسفنجی که دنبال پیدا کردن هواداران جدید از نسل جدید است (و با همین سیاست هم بازی جدید خود را به طرز عجیبی با یک گیم پلی بسیار بچهگانه عجین کرده بود) سامورایی جک یک سری هوادار دو آتشه دارد که همراه با گذر عمر این مجموعه، پا به سن گذاشتهاند.
بین ۸ تا ۱۲ ساعت
این انیمیشن در ابتدای امر طی ۴ فصل و ۵۲ قسمت پخش شد و توانست با همین تعداد اپیزود تبدیل به اثری محبوب بین بچهها شود. گندی تارتاکوفسکی، خالق این مجموعه که شاید او را از ساخت سریالهای انیمیشنی چون آزمایشگاه دکستر و یا جنگ ستارگان:نبرد کلونها بشناسید، علاقهای به ساخت مجدد این سری داشت و این علاقه پس از ۱۷ سال رنگ تازهای گرفت.
در سال ۲۰۱۷ فصل پنجم سامورایی جک پخش شد که از کاور خونین آن میشد فهمید تارتاکوفسکی یک فن سرویس به تمام معنا را اجرایی کرده است. فصل پنجم همراه با هوادارانش به یک بلوغ رسیده بود و بسیار تاریکتر و خشنتر از سریهای اولیه بود. پس از موفقیت این فصل، بازی جدیدی در دستور ساخت قرار گرفت که بر اساس گفتههای تیم سازنده، میتواند به نوبهای ادامهای بر سریال آن باشد. در واقع میتوان Samurai Jack: Battle Through Time را فصل ششم این سریال انیمیشنی نامید!
داستان این سری درباره یک سامورایی مبارز و عدالتخواه است که در نبردی با یک جادوگر خبیث و قدرتمند به نام آکو به سر میبرد. آکو در مقابل جک میایستد و دائما با او در حال مبارزه است. یک روز جک به دست این جادوگر پلید (که به هر شکلی بخواهد هم در میآید) به هزاران سال بعد از ژاپن فئودال فرستاده میشود و سامورایی قصه ما حالا باید هم آکو را شکست دهد و هم راهی برای بازگشت به زمان و مکان خود پیدا کند.
داستان بازی از نبرد دوباره جک و آکو شروع میشود. اینبار آکو جک را به سفر در زمان میفرستد و به او میگوید که نباید باور کند که توانسته او را شکست بدهد. کاری که آکو با جک میکند یک جور تجدید خاطرات از نوع خطرناک است! به این معنی که جک به بسیاری از لوکیشنها و زمانهایی که قبلا توسط آکو پرت شده بود، فرستاده میشود تا دوباره از نو بتواند از آنها جان سالم به در ببرد.
داستان بازی به طرز هوشمندانهای نوشته شده و کاری کرده که هم هواداران قدیم را همراه خود داشته باشد و هم برای هواداران جدید نیز چیزی در چنته داشته باشد. البته همانطور که در ابتدای سخن گفته شد، اساسا نوک پیکان بازی به سمت هواداران هدفگیری کرده ولی آنها جا را برای ناآشنایان نیز باز گذاشتهاند تا بتوانند مجددا با اپیزودهای محبوب سریال سامورایی جک در قالب یک بازی ویدیویی اکشن-پلتفرمر آشنا شوند.
پایان بندی بازی نیز با جمع کردن تمامی آیتمهای «امپراتور کامون» که متشکل از ۵۰ مدال است، متفاوت خواهد شد و در واقع Secret Ending هویدا میشود. در این پایان بندی، داستان کاملا با انیمیشن آن متفاوت است و یک پایان بندی شادتر و Happily Ever After است! اساسا باید اعتراف کرد که بازی تقریبا سبک و سیاق چهار فصل اولیه را به خود گرفته و از آن حالت تاریک و جدیتر فصل پنجم تا حد امکان فاصله گرفته است و این نکته شاید هواداران بزرگسالتر را اذیت کند.
شما در طول بازی به مراحل مختلفی فرستاده میشوید که لوکیشنهایی کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. این لوکیشنها در زمانهای مختلفی قرار دارند و هر یک تداعی کننده یک سری از ایپزودهای محبوب سریال طی ۵ فصل خود هستند. سازندگان فضاسازی این مراحل را به درستی انجام دادند و با طراحی متفاوت و منحصر به فرد هر یک از این مراحل و دشمنان داخل آن، هم به بازی تنوع بخشیدهاند و هم به مجموعه بینظیر سامورایی جک یک ادای دین جانانه کردهاند.
در هر مرحله یک Boss Fight نیز قرار گرفته که شخصیتهای خبیث آشنا دوباره روبروی شما قرار میگیرند و شکست دادنشان نیز کار هرکسی نیست. دیگر کاراکترهای آشنا در انیمیشن نیز در جای جای مراحل مختلف ظاهر میشوند و دوستان سامورایی جک نیز در کنارش هستند تا او بتواند بار دیگر آکو را شکست دهد. برخی از آنها به جک آیتم میفروشند و برخی دیگر به او راهنمایی میکنند تا چطور حرکات جدیدی به دست بیاورد و از آنها در مبارزات علیه دشمنان استفاده نماید.
بالانس سختی بازی پله پله است و شاید در وهله اول بازی یک مضحکه تمام عیار به نظر برسد (البته امکان انتخاب درجه سختی نیز در همان شروع بازی وجود دارد و اگر از درجه سخت بازی را شروع کنید، در همان دقایق ابتدایی با طعم سخت بودن بازی آشنا خواهید شد). بازی در حالت معمولی که انتخاب اکثریت گیمرهاست ذره ذره سخت شده و در مراحل آخر با روح و روان گیمر بازی میکند و کاری میکند که او دائما در حال جاخالی دادن و زنده ماندن باشد.
اما گیمپلی بازی جدا از سختی پلکانی که به آرامی تزریق میشود چطور است؟ متاسفانه مکانیزم بازی در گیمپلی اکشن خود کمی کهنه به نظر میرسد، بهویژه در ساعات اولیه بازی. سازندگان قابلیت رشد و توسعه بسیار زیادی به شخصیت جک دادهاند و «درخت توانایی» یا همان Skill Tree که برای این کاراکتر در نظر گرفتهاند بسیار متنوع و پرمحتواست (این جدول توانایی نه تنها در حرکات بلکه در تک تک سلاحهای بازی نیز وجود دارد) اما پر کردن آن بسیار سخت است.
در واقع بازی شما را مجبور به تکرار مراحل و یا گشت و گذار کامل میکند تا بتوانید هرچه زودتر به مهارتهای جدیدی برای حرکات رزمی خود و یا به قابلیتهای جدیدی برای سلاحهای خود برسید. در این حالت که شما بتوانید کاراکتر و قدرتهایش را به اصطلاح آپگرید کنید، گیمپلی بازی دستخوش تغییرات شده و کمی از آن کهنگی خود فاصله میگیرد.
اکشن بازی در ابتدا فرق چندانی با عناوین دوران کنسول نسل ششم ندارد و حرکات بسیار خشک هستند. اساسا فرقی بین حرکت Light Attack و Heavy Attack حس نمیشود و انگاری تمام ضربات شما یک حالت دارند. در واقع بازی از این حیث با عنوان نسل ششمی خود یعنی Samurai Jack: The Shadow of Aku فرق چندانی ندارد و تا بخواهد روی دور بیفتد و تبدیل به یک بازی اکشن امروزی شود، گیمر را جان به لب میکند.
شاید اگر سازندگان همانقدر که برای مهارتها و حرکات و قابلیتهای سلاحها وقت گذاشته بودند، در هسته اصلی و اولیه گیمپلی بازی نیز تمرکز کرده بودند، شاهد این نقص نبودیم. این موضوع حتی در حرکت کردن جک و پریدن و بالا رفتن او از موانع (به طور کلی در بخش سکوبازی یا همان پلتفرمر بازی) نیز کاملا مشهود است و این حرکات نیز بسیار خشک و مصنوعی طراحی شدهاند. از همه مهمتر، بازی در این بخش «کند» پیش میرود؛ موضوعی که به سادگی نمیتوان با آن کنار آمد.
با این وجود باید گفت که اگر کمی به بازی وقت داد و در آن پیشروی کرد، بازی ورقهای خودش را رو میکند و برای هر دو قشر هوادار قدیمی و تازهوارد علاقهمند به سری جذابیت پیدا میکند. به جز شمشیر که دوست ناجداشدنی جک در مبارزات است، شوریکن و تفنگ و دیگر اسلحهها در بازی حضور دارند که هر یک در نبردها کاملا کاربردی هستند. به جز تمام این موارد، جک میتواند با پنجههای مشت خالی خود نیز به استقبال دشمنان برود و آنها را تار و مار کند.
اگر شما نوار Kiai جک را نیز پر کنید (شما بخوانید همان خشونت!) میتوانید وارد کالبد جدیدی از شخصیت جک بشوید و او را برای لحظاتی بسیار قدرتمند کنید. در این حالت حرکات ویژهای نیز برای جک وجود دارد (که باز هم هر یک از آنها قابلیت توسعه و رشد را در Skill Tree مربوط به خود دارند) و کمبوهای متنوعتری نصیبتان میشود. یادتان باشد در این حالت، قهرمان داستان ما نیز یک شخصیت ضدضربه خواهد شد!
یکی دیگر از مشکلات گیمپلی بازی در برخی مراحل (چه در مراحل سه بعدی و چه دو بعدی که به حالت Side Scroll اجرا میشود) تکراری شدن آن پس از گذشت مدتی از شروع مراحل است. در واقع شما بعد از مدتی دائما در حال رفت و آمد از نقطه A به نقطه B هستید و در این میان سیل دشمنان را باید نابود کنید. ناقص بودن پخش پلتفرمر بازی در این بخش کاری کرده که بازی در بسیاری مواقع به این ورطه تکرار دچار بشود و در برخی مراحل نیز این موضوع اصلا دیده نمیشود.
صداپیشگان انیمیشن به بازی برگشتهاند و شنیدن صداهای آشنا برای تقریبا بیشتر کاراکترها حس و حال خوبی دارد. قطعات موسیقایی بازی نیز برگرفته از سریال اورجینال هستند و از این حیث بازی به هیچ وجه کم نمیگذارد. در واقع این صداهای آشنا و دوست داشتنی در کنار طراحی مراحل نوستالژی بازی، یک اتمسفر بینظیر از تجربه سریال را خلق میکنند.
در ازای این گرافیک ضعیف از لحاظ فنی (که باید افت فریم را در صحنههای شلوغ به آن اضافه کرد) از لحاظ صداگذاری و موسیقایی بازی بینقص ظاهر شده است. صداگذاری انگلیسی در بازی صورت نگرفته اما از طرفی تمام صداپیشگان انیمه ژاپنی بازی صدای جذاب خود را به کاراکترهای داخل بازی قرض دادهاند. موسیقی بازی نیز به جز تم اصلی آن ساخته خود سازندگان است و با اینکه دقیقا موسیقی جذاب انیمه نمیشود ولی خیلی به حس و حال آن نزدیک است.
گرافیک بازی روی نسخههای مختلف متفاوت است، شخصا گرافیک Samurai Jack: Battle Through Time روی نینتندو سوییچ برایم ناخوشایند بود اما تجربه بازی روی کنسولهای PS4 و ایکس باکس وان (راستی این اولین بار است که مایکروسافت میزبان یک بازی از سری سامورای جک شده) از منظر گرافیکی کاملا متفاوت است و تجربه بهتری را رقم خواهد زد.
تکنیک Cel Shading به کار رفته در بازی در این نسخهها (به همراه نسخه PC) با جزییات بیشتری همراه بوده و بازی نیز به هیچ وجه حتی در صحنههای شلوغ دچار افت فریم نمیشود. رنگ بندی بازی نیز ملموستر و شفافتر ظاهر شده و به همین ترتیب زیبایی طراحی بصری مراحل بازی دوچندان به چشم میآید.
بازی Samurai Jack: Battle Through Time یک اثر آبرومندانه برای هواداران این سری است و میتواند داستان سریال را طی ۱۰ ساعت فشرده، برای گیمرها مرور کند. گیمپلی اکشن بازی کمی کهنه است و برای مدرن شدن آن باید دو سه ساعتی از بازی سپری شود و بخش پلتفرمر بازی نیز نقصهایی دارد که عمده آن به خاطر کند بودن این قسمتها است. اما در مجموع این گیمپلی با قابلیتهای توسعهای که در بازی گنجانده شده جذاب خواهد شد و قطعا میتواند گیمرها را راضی کند.
در ازای این گرافیک ضعیف از لحاظ فنی (که باید افت فریم را در صحنههای شلوغ به آن اضافه کرد) از لحاظ صداگذاری و موسیقایی بازی بینقص ظاهر شده است. صداگذاری انگلیسی در بازی صورت نگرفته اما از طرفی تمام صداپیشگان انیمه ژاپنی بازی صدای جذاب خود را به کاراکترهای داخل بازی قرض دادهاند. موسیقی بازی نیز به جز تم اصلی آن ساخته خود سازندگان است و با اینکه دقیقا موسیقی جذاب انیمه نمیشود ولی خیلی به حس و حال آن نزدیک است.
خلاصه بگم که:
سامورایی جک یک بازی اقتباسی قابل قبول از یک سریال کارتونی فوق محبوب در دنیاست و نباید آن را با اقتباسهایی که اخیرا از کارتونها انجام شده (مثل بازی اسکراچ عصر یخ و یا باب اسفنجی) مقایسه کرد. بازی میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و یک اکشن کارتونی مناسب باشد و هواداران قدیم و جدید خود را راضی نگه دارد ولی بازی به یاد ماندنی که سالها بعد از آن در لیست برترین عناوین اقتباسی صحبت بشود، نخواهد بود.
میخرمش:
اگر هوادار سامورایی جک هستید و از دیرباز داستان این قهرمان و نبردش با جادوگر بدجنس یعنی «آکو» را دنبال میکردید که تکلیفتان مشخص است، اما اگر با این سری غریبه هستید و چندان با آن آشنایی ندارید، باید بگویم اکشن کارتونی بازی و ترکیب آن با سکوبازی (پلتفرمر) میتواند تجربه جالبی را برایتان رقم بزند. ضمن اینکه به قیافه کارتونی بازی نگاه نکنید! درجه سختی بازی میتواند گاهی برای خودش یک پا «سولز لایک» هم بشود.
نمیخرمش:
بازی در برخی موارد مانند گیم پلی اکشن خود کهنه و خارج از رده رفتار میکند و کمی صبر میخواهد تا به اصطلاح چرخهای بازی روی دور خوب شدن بیفتند. در برخی مواقع نیز مراحل حس و حال تکراری بودن را منتقل میکنند و دشمنان نیز در پیرو همین اشتباه تیم سازنده بازی، بیش از حد تکراری ظاهر میشوند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مرحبا ارش انتظار نقد این رو نداشتم، فکر نمیکردم تو ایران خیلی کسایی باشن که اهل سامورایی جک هستن!
یادش بخیر با دوبله جوانه پویا میامد اون زمان ولی کامل نیامد!
من خیلب دوسش داشتم و دارم و هنوزم میبینم.
مرسی بابت این نقد و خاطره بازی کنارش❤️
خواهش میشه. بازیشم یه تست بزن به نظرم
فک کنم زیاد بدنباشه
سلام قول خودتو که یادت نرفته راهنمای خرید لپ تاپ
یادمه وقتی 3 4 سالم بودم ی فامیل داشتیم تو کامپیوترش این کارتونو داشت متاسفانه فقط ی جا ازش رو یادم که چک داره شمشیرشو تیز میکنه چند نفرم نجات داده یهو همون چند نفر بهش حمله میکننو ربات در میان
برای من با اون سنم خیلی ترسناک بود -_-
XD
یه مقدار تم و فضای کارتون نسبت به آثار همرده خودش سنگین تره و دارک تر. فصل پنجم که دیگه هیچی اصلا.
مگه فصل ۵ بده؟
هنوز تو فصل ۱ هستم
نه منظورش اینه که تو فصل 5 به اوج دارکی میرسه
من این انیمیشن رو وقتی بچه بودم ندیدم
خیلیها از دستشون در رفت تو ایران. چون دوبله نشد و درست پخش نشد. با این بازی میتونی یک مرور بکنی به داستان هر ۵ فصل و یک پایان بندی تازه هم داره نسبت به سریال
اوهوم. پس امتحانش ضرر نداره. باید تجربه اش کنم. ممنونم:)