تفاوت یک بازی ترسناک خوب و بد در چیست؟ این سوالی است که واقعا هر موقع میخواهید یک بازی ترسناک خریداری کنید باید از خود بپرسید. اگر از من بپرسید، به شما میگویم بازی ترسناکی خوب است که بتواند از ترسهای روزمره ما در زندگی عادی استفاده کند و با اغراقی منطقی آن را رو به رویمان بگذارد. چون عملا ترسی که با منطق، خاطرات و تجربیات ما گره نخورده باشد، تاثیر گذاری چندانی ندارد. مخاطب حتی در غافلگیر کنندهترین شرایط هم میتواند تفاوت یک ترس واقعی و خیالی را از هم تشخیص دهد و این موضوع روی میزان ترسش تاثیر گذار است.
به همین خاطر، بسیاری از توسعهدهندگان خوبی که علاقه به ساخت بازیهای ترسناک دارند، در کارگردانی لحظه به لحظه آثارشان از علم روانشناسی انسان برای افزایش میزان ترس استفاده میکنند. چندی پیش وبسایت گیمز رادار به کمک روانشناسی به نام پرفسور دیوید راکیسون، این موضوع را زیر ذرهبین گذاشت و تاثیراتی که ژانر وحشت مدیوم ویدیو گیم از علم روانشناسی گرفته را بررسی کرد. مقالهای که در حال خواندنش هستید در اصل برگرفته شده از متن گیمز رادار است اما بخشهای زیادی از آن را تغییر دادیم تا مقالهای تکمیلتر و بهروزتر برای خواندن داشته باشید. با ویجیاتو همراه باشید.
البته اگر به دنبال بازی ترسناک برای اندروید و آیفون خود میگردید میتوانید به لیست با این موضوع مراجعه کنید.
تاریکی هیچ وقت دوست شما نیست
تا حالا به این دقت کردهاید که چرا هیچ بازی ترسناک خوبی با ستینگ روشن و پر از نور ساخته نمیشود؟ وقتی خاطراتم را مرور میکنم، میبینیم رزیدنت ایول ۵ تنها بازی ترسناکی بود که بیشتر وقایع خط داستانیش زیر نور سوزان خورشید جریان داشت. خب حالا همین رزیدنت ایول ۵ را بگذارید کنار بازی ترسناک درجه دویی مثل اوت لست. قطعا اوت لست برنده جایزه بازی ترسناکتر خواهد بود. چراکه واقعا میتواند با قرار دادن مخاطب در فضایی تاریک و غیرمعمول، برایش استرس ایجاد کند. حال تصور کنید که بازی بهتری چون Amnesia چه بلایی میتواند سر مخاطبش بیاورد.
ریشه این حس اضطراب و استرس به ذات و گذشته انسان برمیگردد. طبق گفته پرفسور راکیسون، مقوله دید کم در تاریکی، به خصوص تاریکی شب، یکی از اولین مشکلاتی بوده که انسان در طول تاریخ با آن دسته و پنجه نرم میکرده. به طور ذاتی چشم ما دید خوبی در تاریکی ندارد و عملا این موضوع یک نقطه ضعف جدی برای نسل بشر در مقابل شکارچیانش به حساب میآمده. برای همین، وقتی در یک محیط تاریک قرار میگیریم، ناخواسته مکانیزم دفاعی بدن فعال میشود و تبدیل به فردی محتاط میشویم که دیگر به آنچه در اطرافش وجود دارد اعتماد ندارد.
بازیها نیز از این موضوع استفاده میکنند تا همه چیز ستینگشان رنگ و بویی رازآلودتر به خود بگیرد و مخاطب خودش را برای رو به رو شدن با هر خطری آماده کند. علاوه بر این، منشا و محل تولد بسیاری از موجودات ترسناک مثل خونآشامها، ارواح و حتی گرگینهها نیز تاریکی است و آنها حسابی با چنین محیطهایی تطبیق پیدا کردهاند. وقتی در محیط تاریک یک بازی قرار میگیریم، ناخواسته ذهنمان ما را به صورت غیر ارادی در مورد موجوداتی که میتوانند در چنین محیطهایی زندگی کنند، آگاه میکند و باعث میشود حتی به غیرمنطقیترین مسائل نیز فکر کنیم. آن وقت است که شرایط برای قوت گرفتن حس ترس از محیط فراهم میشود و بازیها میتوانند برگهای برنده دیگرشان برای ترساندنمان را رو کنند.
تنهایی همه چیز را ترسناکتر میکند
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و جمع شدن آنها کنار هم باعث قدرت گرفتنشان میشود. عکس این موضوع هم کاملا صادق است. اکثرا وقتی تنها در خانه هستیم، بیشتر سر و صداها نظرمان را جلب میکنند. در چنین شرایطی اکثرا یک دلهره خاصی به جانمان میافتد و تا منبع صدا را پیدا نکنیم آرام نمیگیریم. اما اگر تنها نباشیم، قطعا این دلهره هیچ وقت به وجود نمیآید و با خیال راحت یا خودمان میرویم و موضوع را بررسی میکنیم، یا از دیگران میخواهیم که ببینند صدا از کجا آمده. انگار اینکه یک نفر هوایمان را دارد دلگرممان میکند. بله، انسانها در کنار هم احساس قدرت میکنند و همین باعث میشود که کمتر از عجایب ناشناخته بترسند.
برای همین هست که بازیهایی مثل Left 4 Dead که اغلب آنها را به صورت دسته جمعی تجربه میکنیم، آنقدرها ترسناک نیستند. اما برخلاف چنین بازیهایی، آثاری هم داریم که همان اول تمام دوستانمان را در جلوی چشممان میکشند و مجبورمان میکنند که در جهانی ناشناخته و منزوی با دلهره و ترس قدم برداریم. دکتر راکیسون عقیده دارد که تنها بودن باعث فعال شدن مکانیزمهای تکامل یافته ترس میشوند تا ذهن و بدن ما برای مقابله با هر تهدید و خطری آماده باشد.
به گفته او ما فقط دو چشم در جلوی جمجمهمان داریم و عملا قادر نیستیم همزمان آنچه پشت سرمان در حال اتفاق افتادن است را ببینیم. یکی از دلایلی که بازیهای ترسناک اول شخص، معمولا ترسناکترند نیز به همین موضوع مربوط میشود. چون عملا زاویه دید محدودتر میشود و در کنار اینکه دیگر هیچ جوره قادر به دیدن پشت سرمان نیستیم، حس تنهایی نیز بیشتر خودنمایی میکند. در کل وقتی تنها باشیم، ذهنمان مدام این را یادآور میشود که تو تنهایی و هیچکس هوای پشت سرت را ندارد. بنابراین ترس از ناشناختهها نیز سراغمان میآید و مجبور میشویم با هر سختی و مشقتی که هست حواسمان به پشت سرمان نیز باشد. چراکه یک لحظه غفلت ممکن است به منزله از دست دادن جان شیرینتان باشد.
ناشناختهها همیشه ترسناکند
در حالت عادی وقتی یک آشنا را در کوچه و خیابان میبینیم میگوییم «سلام» و در پاسخ، آن فرد هم بدون شک میگوید «سلام». ما در رفتارهای اجتماعی سالم خود یک فرم به خصوص داریم که تقریبا همه انسانها آن را رعایت میکنند. برای همین به جوابها نیز عادت کردهایم و میدانیم که یک انسان عادی در جواب «حالت چطوره؟» میگوید «خوبم، تو چطوری؟» یا یک همچین چیزی. اما چنین پاسخهای سالمی را از انسانهای مریض و روانپریش هم میشود انتظار داشت؟ طبیعتا نه. چراکه انسانهای روانپریش و مریض عین متقلبین در بازیهای ویدیویی میمانند. برای آنها مهم نیست که شما چه قواعدی برای زندگی کردن دارید. نه، آنها کاملا این قواعد را دور میزنند و شما را مجبور میکنند که وارد بازی دیوانهوار آنها شوید.
این قضیه برای یک انسان معمولی عادی نیست و از آنجایی که قواعد بازی دیوانگان را نمیدانند، خیلی سریع مضطرب و پریشان خواهند شد. البته این موضوع فقط در مورد بیماران روانی صادق نیست. عملا ما از هر چیزی که برایمان ناشناخته باشد میترسیم. شاید ارواح مثال خوبی برای این موضوع باشند. براساس گفتههای دکتر راکیسون، چون این موجودات ظاهری ناشناخته و غیرعادی برایمان دارند و رمز و راز گفتگو با آنها را بلد نیستیم، باعث فعال شدن کلید ترس در بدمان میشوند. اما حالا حساب کنید که ارواح مثل انسانها و حیوانات به شکلی عادی در کنارمان زندگی میکردند و در طول روز با آنها تعامل داشتیم. آیا باز هم از آنها میترسیدیم؟ قطعا نه.
جالبتر اینکه قضیه ترس از ناشناختهها همیشه به موجودات خبیث و بدذات ختم نمیشود. برای اینکه بهتر متوجه منظورم شوید، بگذارید پای دین و مذهب را وسط بکشم. بشر در طول تاریخ، همیشه برای توجیه مسائلی که خارج از قدرت درک و تخیلش بوده، به دنبال یک قدرت فراطبیعی میگشته. اثبات وجود خدا و آفریدگار، این موضوع را تا اندازه زیادی برای انسان حل کرد. البته مسئله اینجاست که وقتی شما وجود خداوند را قبول کنید، ناخواسته به وجود قدرتی والاتر نیز ایمان آوردهاید. حال اگر کسی پیدا شود که توانایی کنترل این قدرت والاتر را داشته باشد و از آن برای مقاصد شوم خود استفاده کند، چه میشود؟
بله، اینجاست که به یک دوگانگی میرسیم. دوگانگی ترسناکی که درون مایه قصه آثاری چون قسمت اول سایلنت هیل را شکل داد و به ما نشان داد که حتی زیباترین و پاکترین عقاید نیز میتوانند باعث ایجاد رعب و وحشت شوند. اصولا وقتی که باورهای ما در هم شکسته میشوند، از داخل احساس پوچی میکنیم و همین موضوع باعث ترس و وحشتمان میشود. حال تصور کنید که در چنین شرایطی باید با قدرتی فراطبیعی هم رو به رو شوید که در یک لحظه میتواند خودتان را هم نابود کند. چه حسی خواهید داشت؟
ترس از حشرات و خزندگان موضوعی جدی است
در ایالات متحده آمریکا، ترس شماره یک مردم از مارها و عنکبوتهاست. برای اکثر ما ایرانیها شاید این موضوع خیلی قابل لمس نباشد. چراکه خیلی کم پیش میآید که سر و کله یکی از این دوستان خزندهمان در خانههایمان پیدا شود. اما در بین خود ما نیز، هستند افرادی که نسبت به مار و یک سری از حشرات فوبیا دارند.
برای مثال خیلی از ایرانیها هستند که از سوسک میترسند؛ فقط حاضر به قبول کردنش نیستند. اینها ترسهای واقعی به حساب میآیند. چیزهایی هستند که از کودکی با ما بودهاند و اگر درمان نشوند، قطعا تا آخر عمر هم با ما خواهند ماند. بازیسازان نیز از این ترسهای طبیعی با کمی چاشنی اغراق استفاده میکنند تا گیمر بعد از رویارویی با مسائل ناشناخته، دنیای بازیها را همچنان دنیایی واقعی و قابل لمس ببینند.
اما برویم سراغ جمعبندی. لب کلام این است: انسان وقتی توجیهی برای اتفاقات پیرامونش نداشته باشد، میترسد. این مسئله صرفا چیز بدی نیست. اتفاقا همین وجود فاکتور ترس در بدن ماست که باعث شده نسل بشر همچنان ادامه پیدا کند و با مرز انقراض کامل، فاصله زیادی داشته باشد. اما راهی وجود دارد که دیگر از چیزی نترسیم؟ طبیعتا نه. چراکه فاکتورهای ترس از قرنها پیش در ژنهای ما کد گذاری شدهاند و عملا زندگی ما بدون آنها دچار مشکل میشود.
البته از نظر من، ترس میتواند عین یک مهارت اکتسابی باشد که با تمرین ممارست میشود در کنترل آن بهتر و بهتر شد. به محض اینکه چند بار با ترسهای روزمره خود رو به رو شوید، طبیعتا از یک جایی به بعد دیگر کمتر میترسید. اما در هر صورت فاکتور ترس هیچ وقت شما را رها نمیکند و تا آخرین لحظه در کنارتان خواهد بود. حالا دوست دارم کمی در مورد ترسهای شما هم بدانم. چقدر بازی ترسناک انجام میدهید و از چه چیزهایی بیشتر از همه میترسید؟ حتما برایم کامنت بگذارید تا بیشتر با هم در مورد ترسهایمان صحبت کنیم.
من از سوسک خیلی میترسیدم ولی خودم ترسمو درمان کردم و الان دیگه نمیترسم
نیما از رزیدنت رسیستنس چ خبر؟ ب فنا رفت؟؟؟؟
سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه..
کسی میتونه چند تا بازی آنلاین ترسناک معرفی کنه؟؟
(co-op)
ممنون میشم
سلام اگه میشه یه ویدیو یا یک مقاله در باره پیچیده ترین بازیها از نظر داستان درست کنید…ممنون
میشه یک لیست از بهترین بازی های ترسناک معرفی کنی؟
بنظرم اوت لست یه بازی درجه دو نیست
خیلی جالب بود
ولی به نظرت توی خود بازی ها روبرو شدن با ترسامون تو بلند مدت ترسمون از بین نمیبره
یعنی عالی.. پرفکت.. این همون مطلبی بود که من مدتها دنبالش بودم و هیچ کسی بهش توجه نمیکرد. واقعا عالی بود نیما.
میدونی که نمیخواستم هیچ وقت دیگه کامنتی بذارم، اما شخصا برای این مقاله اومدم که هم تشکری کرده باشم و هم یه خسته نباشی درست و درمون بهت بگم. انتخابت حرف نداره.
جالب بود
آقای فرشین بنظرم شما بخاطر این از بازی های ترسناک نمی ترسید چون که می دانید که می تونید به موجودات ترسناک غلبه کنید . البته من خیلی کم بازی می کنم این نوع بازی ها رو اما همیشه از اینکه بمیرم می ترسیدم و شما این حس رو ندارید بنظرم
???
میشه یه اینا باور پذیری و تجربه نزدیک به واقعیت رو اضافه کرد ینی گاهی یک هیولای بزرگ شاید کمتر از یک کودک با جزییات ترسناک باعث ایجاد استرس و اضطراب میشه
دید اول شخص هم تاثیر داره مثلا خودم نمیتونم بازی های اول شخصه ترسناک رو بازی کنم چون حالم بد میشه ??
اق نیما گفتی حالت خوب نیس/چی شده مشتی؟؟
ممنون بابت مقاله. من خودم به روانشناسی علاقه مندم و باید بگم تمام مطالبی که گفته شد کاملا درست بود
من بازی های ترسناک زیادی انجام دادم و عاشق سری سایلنت هیل هستم ولی شاید باورتون نشه ترسناکترین و خوف ترین تجربه من نه توی سایلنت هیل بود و نه Amnesia (که معتقدم ترسناکترین بازی ها هستن و به مراتب ترسناکتر از بازی های خیلی خوب ولی نه چندان ترسناکی مثل رزیدنت اویل)
مخوفترین تجربه من در بازی دیمنز سولز بود! ترس در دیمنز سولز و کلا سول گیم ها یه ترس منطقی هستش چون انقد این بازی ها (و مخصوصا دیمنز سولز) سخت هستن که موجودات عجیب و غریب بازی واقعا بازیکن رو به چالش میکشن. ترس روانی که در دیمنز سولز وجود داره اینه که در اتمسفرهایی به شدت مخوف با موجوداتی بزرگ و بسیار قوی تر از خودمون مواجه میشیم که در صورت کشته شدن توسط این موجودات هیچ چک پوینتی وجود نداره و همه چیز رو از دست میدیم. مرگ در سول گیم ها به مراتب واقعی تر از مرگ در سایر بازی ها هستش و این خودش یک ترس روانی عمیق ایجاد میکنه.
پ.ن: از اویل ویتین هم نگذرید که قطعا و بدون شک ترسناکترین بازی در زمینه زنده شدن مردگان هستش.
پ.ن ۲: لعنت به تمام کسایی که باعث کنسل شدن P.T. شدن
این ice cream توی آموزش امانگ اس تون هم وارد میشه و حرف های الکی می زنه
نمی زاره ما نقد و نظرمون رو بنویسیم و چیز های جدید یاد بگیریم
ازتون عاجزانه درخواست می کنم این آدم مریض و روانی را از سایت تون پرت کنید بیرون و سایتتون رو به همون شکل پویا نگه دارید
خیلی خیلی ممنون?
سلام دنبال یه بازی معمایی و دوبعدی و ترسناک مال کامپیوتر میگردم گرافیکش هم شبیه طرح کاغذه
من اصن طرف بازی ترسناک نمیرم D:
اوت لست دو رو تا یخورد بعد کلیسای اولای بازی رفتم بعد پاکش کردم
نمیدونم شایدم اولاش نبود
به به بازم مقاله خوب. مرسی.
ایول .
خیلی خوب بود .
?
مقالتون عالی بود خسته نباشید همه چی رو رعایت کرده بودید من نمیدونم چرا از بازی های ترسناک به اندازه ی کافی نمیترسم نهایتا سر بعضی اونم jump scare های کم ترسیدم چجوری بگم درکشون نمیکنم زیاد در هر حال عشقید ایول دمتون گرم.
خیلی عالی خسته نباشید
عالی بود نیما جان مثل همیشه من یکی تنها بازی که بازی کردم تو ژانر ترسناک اوت لست یک بود که رو صندلی میخکوبم کرده بود لعنتی مخصوصا اون دی ال سیش یه مردی بود کهبا اره برقی میومد همه جا دنبالت بود ول نمیکرد که میگرفتتم سلاخیت میکرد یا خدا!!!!!!!
اقا نیما شما چقدر انرژی دارین روزی ۲ ۳ تا مقاله میزارین عالی بود
ترس فقط صدای پای mr x در رزیدنت اویل ریمیک در حالیکه رو حالت سخت بازی میکنی و آخرین بار ۳ ساعت پیش بازی رو سیو کردی و نه گلوله داری و نه برگ و اسپری سلامتی
آقا نیما چندتا بازی ترسناک خوب معرفی کنید؟
اگه میخواین با ترس و کلا ریشه ترس بیشتر آشنا بشین این دو ویدئو رو نگاه کنین
https://www.youtube.com/watch?v=PEikGKDVsCc&list=LLY5NAWsICKBaSOJR5KOMf3Q&index=71
https://www.youtube.com/watch?v=9Vmwsg8Eabo&list=LLY5NAWsICKBaSOJR5KOMf3Q&index=62
واقعا اطلاعات مفیدی به شما میده
این بازی های ترسناک هورمون های آدم رو تا مدت ها به هم میریزه، واقعا بازی کردنش اشتباهه
مقاله خوبی بود
دیگه حقه های بازی رو فهمیدم،نمیترسم
من هیچ وقت گیم ترسناک پلی ندادم ولی جدیدا که رزیدنت اویل ۳ ریمیک، کرک شد رفتم یه امتحانی بکنم قبل اینکه گیم رو ران کنم یه دور کل قران رو خوندم ? بعد که رفتم پلی دادم حتی تو جامپ اسکیراشم ککم نگزید 😐
عکس اول تیتر بازی چیه؟
واقعا از هیچ بازی ایی نترسیدم نمیدونم چرا?
مثلا رفتم مثل خ.ر re2 خریدم بعد اصلا خوشم نیومد یعنی به انتظار ترس در حد مرگ گرفته بودم بعدش اصلا نترسیدم حالم گرفته شد?
خیلی فن بازی های ترسناکم عشق رزیدنت ایول ولی مثل بوق ازشون میترسم