ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

نقد فیلم 28 Years Later | مرگ در این دنیا گریزناپذیر است!

جدال بین آسیب پذیری و شجاعت مردانه!

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۹ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۵:۳۰

بعد از حدود یک ماه و چند روز، فیلم جدید 28 Years Later از پرده سینماها پایین آمد و پس از فروش موفق خود، کیفیت خوب آن بیرون آمد. این فیلم و نسخه‌های قبلی خود، موج جدیدی در ژانر آخرالزمان زامبی ایجاد کردند؛ این موج در اوایل دهه 2000 با فیلم 28 Days Later آغاز شد و اکنون با نسخه جدیدی از این فیلم به اوج خود رسید و توانست این ژانر را احیا دهد. چنین چیزی را مدیون دنی بویل، کارگردان این فیلم و الکس گارلند فیلمنامه نویس آن هستیم. در ادامه ضمن نقد فیلم 28 Years Later به بررسی نقاط قوت و ضعف آن می‌پردازیم و به این سوال که چرا این فیلم یک موفقیت در ژانر خودش است پاسخ می‌دهیم. با ویجیاتو همراه بمانید.

کهن الگو بلوغ و مردانگی

ویروس خشم، با گذشت سال‌ها ظاهرا توسط مردم سرزمین بریتانیا مهار شده است. جامعه‌ای قدرتمند و محتاط تلاش می‌کنند تا نسل خود را بدون درگیری با مبتلایان این ویروس ادامه دهند و نگذارند هیچ مبتلایی وارد مقر آن‌ها شوند. فیلم با هوشمندی جالبی، داستانش را حول محور اسپایک 12 ساله روایت می‌کند. پسر بچه‌ای که با کمک پدرش جیمی پا در عرصه شکار می‌گذارد و در این مسیر تناقض‌های شخصیتی جالبی را به نمایش می‌گذارد. اسپایک مدام درگیر جدال بین شجاعت و آسیب‌پذیری است. همین موضوع این شخصیت را برای مخاطب منطقی جلوه می‌دهد؛ زیرا او به واسطه کودک بودنش، هنوز نیاز به یک حامی عاطفی و فیزیکی دارد، اما در عین حال به دلیل پسر بودنش در این دنیای آخرالزمانی، احساس مسئولیت می‌کند.

بخوانید: چگونه فیلم 28Days Later ژانر زامبی را برای همیشه تغییر داد؟

آلفی ویلیام، بازیگر اسپایک، در اولین فیلم خود، توانست این هنر در نوسان بودن بین دو قطب را به خوبی اجرا کند و باعث تثبیت این فیلم به عنوان یک رئالیسم احساسی شود؛ کاری که کیلین مورفی در فیلم 28 Days Later آغاز کرد و اکنون این بازیگر جوان ادامه می‌دهد. در عین اینکه ما شاهد عناصر غیر کودکانه در این شخصیت هستیم، کارگردان فیلم با القا این ایده که بچه‌ها در این دنیا مجبورند زودتر بزرگ شوند تلاش می‌کند بزرگسالانه رفتار کردن اسپایک را منطقی جلوه دهد. از همان اوایل فیلم که جیمی اصرار می‌کند که اسپایک با او به سرزمین اصلی بیاید، این تلاش کارگردان مشخص است.

خارج از بحث داستان، فیلم با تدوین موازی سربازان کودک و اشعار جنگی رودیارد کیپلینگ که مو به تن مخاطب سیخ می‌کند، تلاش می‌کند این موضوع زودتر بزرگ شدن بچه‌ها را در شرایط سخت، درونمایه خود قرار دهد. بعد از اینکه اسپایک همراه با پدرش از سرزمین اصلی به مقر محافظت شده بر می‌گردند، شهروندان برای او یک جشن تدارک می‌بینند؛ ارتقای اسپایک از یک کودک به یک شکارچی. این جشن در بطن خود خشن به نظر می‌رسد زیرا کارگردان خواسته اینطور جلوه کند. فیلم در برخی از سکانس‌ها حتی به این موضوع نیز نقد می‌کند.

بحث اصلی فیلم در نیمه اول، در مورد تکامل مردانه است. کودکان پسر به دنیا می‌آیند و در دنیایی که می‌تواند هر تهدیدی را در خود داشته باشد (مثل ویروس خشم) باید هرچه زودتر تبدیل به یک مرد شکارچی شوند تا از خانواده خود دفاع کنند. چیزی که حتی در موجودات مبتلا شده نیز دیده می‌شود. در نیمه پایانی فیلم، مشاهده کردیم که کودکی سالم از یک مبتلا زاده می‌شود و بلافاصله بعد از آن یک مبتلا آلفا سر و کله‌اش پیدا می‌شود. تکنیک تدوین و بازیگری این مبتلا آلفا نشان می‌دهد که او پدر فرزند است. در واقع او یک مبتلا معمولی بود که در یک تکامل برای مقابله با انسان‌ها، تبدیل به یک آلفا شد.

یکی از عواملی که باعث تسریع روند بلوغ اسپایک و تبدیل شدنش به یک شکارچی شد، وجود یک مادر بیمار و آشفته است. ایسلا با بازی جودی کامر، تصاویری از سقوط یک مادر مهربان و حامی را نشان می‌دهد که اکنون خود نیاز به یک روحیه مردانگی برای محافظت دارد. شوهر او جیمی، به دلیل نیاز به تولید مثل و روابط پرهیجان، نتوانست چنین نقشی را برای ایسلا بازی کند و ترجیه داد به او خیانت کند؛ در مقابل وقتی اسپایک این خیانت پدرش را به چشم دید، تصمیم گرفت خودش نقش آن مرد محافظ را برای مادرش بازی کند. او در این لحظه تصمیم گرفت هرچه زودتر بزرگ شود و بتواند با یاد گیری مهارت شکار کردن و زیرپا گذاشتن ترس‌ها، تبدیل به یک محافظ شود؛ محافظی که انقدر خوب کار کرد که مادرش در اوج بیماری او را "پدر" صدا زد.

اما برای منطقی پیش رفتن روند داستان، پدر اسپایک روشی نامتعارف و ناجوانمردانه را برای بلوغ اسپایک پیش می‌گیرد؛ او به قولی با هندوانه زیر بقل اسپایک گذاشتن و تعریف‌های اغراق آمیز از مهارت‌های شکار او، سعی می‌کند جایگاه اجتماعی او را بالا ببرد. اما اینکار او صرفا پسر را نسبت به اصول بقای خود ناامن‌تر می‌کند. در حالی که مادر، به صورت ناخودآگاه، پسر را به یک مرد شکارچی تبدیل کرد.

فیلم به وضوح نشان می‌دهد که اسپایک جوان، نیاز داشت که زودتر روند بلوغ را طی کند و تبدیل به یک مرد محافظ شود. درونمایه‌های پیرنگ‌های فرعی نیز به نوعی این موضوع را تثبیت می‌کنند که در این دنیای بی رحم باید سعی کنید یک شکارچی باشید تا بتوانید از خانواده خود محافظت کنید؛ درست مانند به تکامل رسیدن موجودات آلفا. چیزی که بیشتر از همه باعث بلوغ اسپایک شد، احساس نیاز مادرش به یک حمایت مردانه بود. اسپایک به وضوح دید که این نیاز مادرش توسط پدر او نادیده گرفته شده و تصمیم گرفت هرچه زودتر این نیاز مادرش را بر آورده کند.

در نهایت اسپایک موفق شد قبل از مرگ مادرش، این نیاز را به او بدهد و همین کافی بود تا ایسلا با آغوش باز به استقبال مرگ برود. در واقع بیماری سرطان ایسلا یک استعاره بود از فقدان. او در یک دنیای تهدید آمیز تنها چیزی که نیاز داشت، یک روحیه مردانه و حمایت عاطفی پدرانه بود. پدر او تا حدودی این نیاز او را برآورده کرد و سپس این وظیفه به شوهر او سپرده شد؛ اما جیمی ترجیه داد بابت بیماری که خود او مسبب آن است به ایسلا خیانت کند و بگذارد این سرطان کل وجود او را بگیرد. اسپایک این اجازه را نداد و باعث شد تا ایسلا زمانی بمیرد که پسرش تمام مدت از او محافظت کرد و این نیاز عاطفی را به او بخشید.

مرگ؛ عنصری گریزناپذیر

شخصیت دکتر کلسون، یکی از ویژگی‌های مهم فیلم در یک سوم پایانی آن است. این شخصیت عاملی برای انتقال درونمایه اصلی خودش است؛ او با گفتن یک دیالوگ رازآلود، سعی می‌کند اسپایک را برای مرگ مادرش آماده کند. نکته‌ای جالب که در مورد این شخصیت وجود دارد، این است که ظاهرا یکبار پدر اسپایک با این شخصیت از دور آشنا شد، اما از او ترسید و سراغش نرفت تا برای درمان کمک بگیرد.

فیلم با دادن این اطلاعات، تلاش می‌کند این شخصیت را در دو قطب قرار دهد؛ این شخصیت ترسناک است بله؛ اما برای افرادی که از حقیقت مدام درحال فرار هستند و مرگ برای آن‌ها ترسناک‌ترین عنصر است. در مقابل برای شخصیت‌هایی که حقیقت را قبول می‌کنند و تلاش می‌کنند به جای ترس از مرگ، سعی کنند آن را قبول کنند، نه تنها ترسناک نیست، بلکه می‌تواند آرامش‌بخش باشد.

وقتی دکتر کلسون متوجه می‌شود که ایسلا سرطان بدخیم دارد، بدون آنکه طفره برود، دقیق آن را برای پسرش توضیح می‌دهد و به او می‌گوید که مادرت قرار است بمیرد. او حتی یک سخرانی کوچک برای اینکه مرگ را عادی جلوه دهد انجام می‌دهد. این تلاش دکتر برای منطقی جلوه دادن عنصر مرگ، باعث شد اسپایک سیر تحولش را کامل کند. او دیگری نه ترسی دارد و نه نقطه ضعفی.

فیلم در آخرین لحظات خود، تلاش می‌کند این درونمایه "مرگ گریزناپذیر" را به مخاطب به هر روشی منتقل کند. انگار مرگ برای نویسنده، شبیه به یک کابوس بوده؛ برای همه ما مثل کابوس است. اما نویسنده برای اینکه بتواند این کابوس را تبدیل به یک فرصت کند، آن را در غالب یک درونمایه ارزشمند درون فیلم ارائه می‌دهد. تمام حرف فیلم در لحظات پایانی همین است؛ مرگ گریز ناپذیر است و ما باید هر لحظه آماده بدترین اتفاقات باشیم. با علم به این موضوع همه چیز آسان‌تر می‌شود و دیگر اندوه ابدی ما را احاطه نمی‌کند.

کاشت هیجان به واسطه عناصر تعلیق‌آمیز

یکی از مهم‌ترین نقاط قوت فیلم 28 Years Later کاشت هیجان به واسطه عناصر تعلیق آمیز از قبل معرفی شده است. یکی از این عناصر، مبتلا‌های آلفا هستند. این موجودات به واسطه قدرت باور نکردنی، سرعت زیاد و هیکل بزرگ، موفق شدند تا با هربار حضورشان، نوعی تعلیق در دل تماشاگر بکارد و او را به اوج هیجان برساند.

بخوانید: 10 مرگ فراموش‌نشدنی که در قسمت اول سریال‌ها دیدیم!

اگر چنین عنصری به درستی کاشته نمی‌شد، مسلما برداشت آن به این کارآمدی از آب در نمی‌آمد و همه چیز را خراب می‌کرد. نخستین رویارویی شخصیت‌ها با این موجودات در فیلم، بسیار هیجان انگیز بود. جیمی، پدر اسپایک در اوایل فیلم روحیه جدی و نترسی داشت و ظاهرا مبتلایان برایش مثل یک جوک بودند. بیننده با خودش می‌گوید با یک شخصیت با مهارت و شجاعت طرف است. اما زمانی که جیمی از دور موجود آلفا را می‌بیند، سکوت می‌کند و حسابی در ترس فرو می‌رود.

این واکنش جیمی نسبت به این موجود، نوعی هشدار برای تماشاگر است که با چیزی قوی و ترسناک طرف است. بعد از اینکه آلفا به زیردستانش دستور می‌دهد حمله کنند، خودش آنجا می‌ایستد و منتظر می‌ماند. این کار آلفا، به طور ناخودآگاه او را تبدیل به یک عنصر تهدید آمیز منحصر به فرد در روند داستان می‌کند.

سکانس تعقیب اسپایک و پدرش در مسیر ساحل توسط آلفا، یکی از هیجان انگیزترین سکانس‌های فیلم است که با قرار گرفتن در جای درست، مخاطب را برای سکانس‌های پر تنش بعدی آماده می‌کند. لحظه‌ای تصور کنید، مردی برهنه با هیکل درشت با سرعتی بسیار زیاد سمت شما می‌دود. این مهارت فیلم است که مخاطب با دیدن بحران، بتواند آن موقعیت را برای خودش تصور کند.

فیلمبرداری خلاقانه با Iphone 15 pro Max

احتملا بدانید که بیشتر نماهای فیلم 28 Years Later توسط آیفون 15 پرومکس فیلمبرداری شده است؛ انتخابی ریسک‌پذیر که بویل برای استفاده امکانات جدیدترین تکنولوژی دوربین‌های اپل انجام داد. شاید همین انتخاب او بوده که سکانس‌های اکشن را کمی واقع‌گرایانه‌تر و پر تحرک‌تر جلوه داده است؛ زیرا به دلیل کوچک‌تر بودن گوشی موبایل نسبت به دوربین‌های حرفه‌ای، امکان جا به جایی و ضبط نماهای پر حرکت برای فیلمبردار بیشتر می‌شود.

از سوی دیگر نوع قاب‌بندی و شکل نما آیفون 15 پرومکس، باعث شده تا برخی از نماهای خاص فیلم، به شکلی عجیب، جدید و پر از نوآوری باشد. به عنوان مثال، بویل با کمک امکانات این دوربین توانست بازتابی جالب از کابوس اسپایک از موجودات مبتلا ارائه دهد. نماهای قرمز رنگی که مبتلایان را با چشمان قرمز نشان می‌داد، به خوبی توانست عنصر ترس را در شخصیت اسپایک به شکلی بصری تبدیل کند. هرچند چنین خروجی در نهایت به واسطه قدرت لنز‌های اضافه شده به دوربین آیفون پرومکس بود.

یکی دیگر ویژگی‌های برجسته فیلمبرداری و تدوین، تکنیک خودساخته poor man’s bullet time توسط بویل است که به کات‌های ناگهانی و لگ مانند هنگام خون ریزی مربوط می‌شود. این تکنیک دفعات اول کمی عجیب و نامتعارف به نظر می‌رسد اما جلوتر کارایی خودش را نشان می‌دهد و به درونمایه عجیب فیلم کمک هرچند کوچکی می‌کند.

در نهایت...

فیلم 28 Years Later با همکاری دنی بویل و الکس گرالند توانست در درگیری‌های فرهنگی دو دهه اخیر یک داستان با درونمای بلوغ و تکامل بسازد که از یک سو پر از زیبایی است و از سوی دیگر پر از بی رحمی و خشونت. بازیگر تازه‌کار آلفی ویلیامز، به شکلی اعجاز انگیز بار دراماتیک روایت را به دوش می‌کشد. از سوی دیگر اجراهای جذابی از آرون تیلور و جودی کومر را شاهد هستیم. بویل با ترفند‌های جدید خود توانست تا در جدیدترین فیلمش روح فیلم اصلی را تداعی کند بدون آنکه عنصری تکراری را به نمایش بگذارد. این موضوع در مورد اکشن فیلم نیز صدق می‌کند و ما چیز را می‌بینیم که قبلا در فیلم‌های قبلی ندیده بودیم.

86
امتیاز ویجیاتو

اگر حس می‌کنید ژانر همه گیری ویروس زامبی اخیرا دچار کلیشه و فقدان شده، فیلم 28 Years Later اینجاست تا این ژانر را احیا کند و راه جدیدی برای سازندگان بیشتر باز کند. این فیلم با اکشن منحصر به فرد، تعلیق و هیجان از پیش کاشته شده و اجراهای منحصر به فرد می‌تواند شما را در طول روایت خود درگیر کند؛ بدون آنکه از نفس بی‌افتد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی