نقد فیلم Books of Blood – خلق یک آنتالوژی ترسناک از یک کتاب ترسناکتر
نویسنده، فیلمنامه نویس و کارگردان کلایو بارکر (نویسنده کتابِ خون - منبع مورد اقتباس فیلم) یکی از افسانههای ژانر ترسناک است. از زمان ورود او به صحنه و دنیای آثار ترسناک در اواسط دهه 1980، ...
نویسنده، فیلمنامه نویس و کارگردان کلایو بارکر (نویسنده کتابِ خون - منبع مورد اقتباس فیلم) یکی از افسانههای ژانر ترسناک است. از زمان ورود او به صحنه و دنیای آثار ترسناک در اواسط دهه 1980، نام او مترادف با وحشتی ناخوشایند، تکان دهنده، افراطی، انحرافی و بدون مرز بوده است.
مطالعه یا دیدن برخی از داستانهای مطرح او چون برپاخیزان جهنم و کندیمَن که به فیلمهای محبوبی نیز در ژانر وحشت تبدیل شدهاند، بدون شک برای افرادی که دچار بیماری قلبی هستند مناسب نیست. در واقع این موضوع گویای قلم خاص و قدرتمند این نویسنده خلاق در ژانر ترسناک است.
با این حال، آخرین اقتباس سینمایی از کتابهای پیشگامانه او تحت عنوان کتابِ خون (مجموعه ای شش جلدی از داستانهای کوتاه بیمارگونه و پیچ خورده) برای دوست داران این ژانر و کتاب چیز شاهکار و مناسبی نیست. به طور کلی سازندگان این فیلم ابتدا قصد تولید سریالی از این کتاب را داشتند، اما به ناگهان تصمیم آنها تغییر کرد و کتاب خون تبدیل به یک اثر آنتالوژی گونه سینمایی گردید.
این اثر با نگاهی گلچین شده به کتابها، روایتگر سه داستان بهم پیوسته در مورد افرادی است که به اَشکال گوناگون از جمله جن زدگی، بیماری روانی و طمع با یک چهارراه شیطانی روبرو میشوند. در ابتدای فیلم ما با نوشتهای روبرو میشویم که به ظاهر مهم است. این تیتراژ میگوید، داستان مردگان در جایی رونویسی میشود، و آنها میخواهند داستان هایشان گفته شود.
اما، اینکه آیا شما میخواهید آن را بشنوید یا نه موضوع دیگری است. در واقع همین شروع به ما میگوید که فیلم یک اقتباس وفادار از منبع خود نیست، چرا که اکثر داستانها ظاهراً به نسبت منبع اصلی خود دچار تغییری بزرگ شدهاند.
قصه کلی فیلم از سه داستان تشکیل شده که داستان اول حول بنت (یول واسکز)، یک آدمکش حرفهای جریان دارد که در جستجوی کتابی خاص میگردد، که ممکن است ارتباط پنهانی با یک نیروی تاریک ماورا طبیعی داشته باشد.
مرکز داستان دوم شخصیت جنا (بریت رابرتسون) است، یک زن جوان بسیار حساس که با آسیب دیدگی در یک حادثه مرموز روبرو شده. او به واسطه این حادثه ماهها در بیمارستان روانی بستری بوده است. او که به دنبال شروع تازهای دور از مادر متکبر و ناپدری بیتفاوت خود است، اتاقی را در یک شهر کوچک رزرو میکند که ممکن است یک راز وحشتناک را درون خود پنهان کرده باشد.
در این میان، داستان سوم، قصه مری (آنا فریل)، روانشناسی است که از مرگ پسر خردسالش دلهره دارد. در این میان سیمون (رافی گاورون)، مرد جوانی که ادعا میکند یک رسانه روانی بین انسان و مردگان است، با او تماس میگیرد و میگوید که از آن طرف قبر پیامی برای او دارد. اما این برخورد نیز زندگی هر دو شخص را تحت هیجانات تهدید آمیزی قرار میدهد.
اما فیلم کتابِ خون به عنوان یک اثر سینمایی در ژانر ترسناک هیچ چیز پیشگامانهای در خود ندارد. در واقع اثر دارای هویتی مجزا و شاخص در این ژانر نیست و البته وانمود هم نمیکند که دارای ویژگی خاصی است. این فیلم که در استریم هولو به صورت اورجینال تهیه شده، مسیر آشنای آثار ترسناک جامپ اسکر گونه دنیای سینما را ادامه داده است.
فیلمساز این اثر، یعنی شخص برانون براگا سعی کرده با تولید صداهای ناسازگار و بلند و البته خلق تصاویری گاهاً جالب یک اثر نسبتاً ترسناک را تولید کند که بیننده از دیدن آن فراری نباشد. شاید دیدن این اثر در یک محیط گروهی دوستانه جالب باشد.
داستان اول فیلم، که به عنوان دستگاه اصلی قاب بندی کار نیز عمل میکند، به اندازه دو داستان دیگر جذاب و هیجان انگیز نیست، و همین در نتیجه گیری، کار را گیج کننده و بد ریخت جلوه میدهد.
اما کتاب خون با وجود خامی در فرم و اجرا، بازهم چیزهایی برای خودنمایی گاهاً کوتاه برای بینندهاش دارد. شاید فیلم تماماً هیجان انگیز نباشد، اما وجود عناصر وحشتناکی چون حوادث ماوراالطبیعه، در هسته اصلی آن، و وجود مضامینی چون غم و اندوهِ حاصل از تاریکی درونی یک انسان ناکامل، آن را اثری یکبار مصرف اما سرگرمکننده جلوه میدهد.
لحظات وحشتناک متعادل، خشونت و اضطراب در این اثر وجود دارد، هرچند در جایی نزدیک به انتظار طرفداران آثار کلایو بارکر نیست.
با توجه به مدت زمان کوتاهی که به هر قسمت داده شده است، براگا به سختی سطح موضوعات داخل فیلمش را مورد واکاوی قرار میدهد. همین موضوع به ما میگوید که اگر این کار تبدیل به یک مینی سریال میشد، قطعاً ما با گسترش سطح موضوعات مطرح شده در فیلم روبرو میشدیم.
البته در همین زمان کوتاه، ما شاهد بازیهای یکدست و جالبی از طرف تیم بازیگری این اثر هستیم. به ویژه بریت رابرتسون، در اجرای زنی جوان که مجبور به تجربه موقعیتهای وحشتناک میشود، یک نمایش دلخراش را ارائه داده است، در واقع تلاش او اطمینان حاصل میکند که مخاطبان میتوانند با او همدردی کنند.
در واقع شخصیتترین کاراکتر این آنتولوژی ترسناک، جنا با بازی رابرتسون است. این بازیگر با استعداد در اندک زمانی که در طول فیلم به او داده شده، به درستی در نقش خود فرو رفته و بازی لایهلایهای به عنوان یک زن پیچیده انجام داده که اصلاً چیزی که به نظر میرسد نیست.
البته آنا فریل نیز به عنوان یک روانشناس که برای پردازش از دست دادن فرزندش تلاش میکند بسیار خوب است. غم و اندوه او قابل لمس است و اشتیاقش برای دستیابی به فرصت برقراری ارتباط با پسرش، که فکر میکرد مدتهاست دیگر از بین رفته، چیزی فراتر از الهام بخش بودن را برای بیننده نمایش میدهد، که تماشای این رویدادهای فرعی را تا حدی آسان میکند.
در نهایت، "Books of Blood" یک فیلم ترسناک جالب و هیجان انگیز نیست که بسیار پراهمیت باشد. چرا که این اثر بیشتر شبیه به یک یا دو قسمت اثری خام از یک سریال تلویزیونی با کلیشههای رایج ژانر وحشت است. این مساله منطقی است، زیرا برانون براگا کارگردان و نویسنده اصلی آن در درجه اول بیشتر در تلویزیون و آثار تلویزیونی کار کرده است.
این اثر همچنین تأثیرات فیلمهای ترسناک و گاه متفاوت را با هم در خود جمع میکند. جالب است که در کتاب خون شاهد نمادهای شاخص آثاری چون کشتار با اره برقی در تگزاس و همچنین مجموعه احضار هستیم.
در نتیجه باید گفت کتاب خون در دنیایی مرموز بین یک سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی شناور است. اگر یک اثر ترسناک معمولی و تلویزیونی میخواهید کتاب خون گزینه بدی نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من ک لذت بردم
البته آنچنان ترسناک نبود ولی من با کلیاتش حال کردم
گیج کننده ولی جذاب
واقعا فیلم داغون و بی سر و ته و چرت و پرتیه منم متاسفم که وقتمو برای دیدنش تلف کردم
بجوري عجيب و مرموز بود من هنوز بعده ١ هفته دارم به اون ادمايي كه ديوار خونه هه بودن فك ميكنم!
نسبت به بقیه فیلمهای ترسناک خیلی ضعیف بود
افتضاح بود به نظر من!سه تا داستان که ارتباط مسخره و مضحکی باهمدیگه دارن و افرادی که علت کارهاشون رو نمیشه فهمید!نه میشه علت قتل های اون پیرزن و پیرمرد رو فهمید نه علت اینکه دختره سعی کرد دوس پسرش خودشو بکشه نه علت اینکه پدره پسره چرا دنبال دختره میگرده نه علت اینکه اخر فیلم دختره خودشو تسلیم اون پیرزن پیرمرد روانی کرد ... فیلم نه سر داشت نه ته و متاسفم که وقتمو برای دیدنش تلف کردم
سلام،،
خیلی هم عالی و پرهیجان،ژانر مهم نیست،بلکه ریتم،قصه و فرم می تونن دیدن یه فیلم رو راحت،سرگرم کننده و مفید کنه.