ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد سریال The Haunting Of Bly Manor – مرثیه‌ای در مورد غم و اندوهِ انسان

با توجه به کارنامه کاری مایک فلانگان طرفداران او، از جمله خود من می‌دانستیم که وقتی دو سال پیش او به پروژه ویژه هیل هاوس در نتفلیکس رسید، احتمالاً ما عاشقان ژانر وحشت ساعات خوبی ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۲۲ مهر ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۱

با توجه به کارنامه کاری مایک فلانگان طرفداران او، از جمله خود من می‌دانستیم که وقتی دو سال پیش او به پروژه ویژه هیل هاوس در نتفلیکس رسید، احتمالاً ما عاشقان ژانر وحشت ساعات خوبی را سِپری خواهیم کرد، ما فقط نمی‌دانستیم این ساعات خوب، میزانش چقدر است.

اقتباس استثنایی از The Haunting of Hill House ما را به جاده‌ای پُر پیچ و خم کشاند که علاوه بر ترساندن هر‌کس، او را وارد یک دنیای انسانی شگفت انگیز می‌کرد که همه چیز آن به شکل وحشتناکی قابل درک و لمس بود.

در واقع سریال او اثر یک تحلیل عاطفی از انسان‌هایی بود که در زندگی و کودکی با شکاف‌هایی روبرو بودند که منجر به ترس‌های ساده اما عمیقی در بزرگسالی آنها می‌شد. برای مثال: هنوز هم فکر کردن به مرد قد بلند و بانوی گردن خمیده‌ای که در همان اپیزود اول سریال هیل هاوس ما را شوکه کرده بودند، بسیار وحشتناک و البته دردناک است.

با این اوصاف پس از موفقیت توأم با ستایش و تمجید The Haunting of Hill House و Doctor Sleep در طی دو سال گذشته، تعجب آور نبود که نتفلیکس به فلانگان فرصت تولید پروژه بعدی‌اش را بدهد.

حالا سریال تسخیر عمارت بلای ساخته فلانگان دنباله معنوی و عالی همان هیل هاوس است که با نُه اپیزود برای درگیری ذهن و قلب مخاطبان بازگشته است. اگر هیل هاوس روی شخصیت‌هایی متمرکز بود که یک حادثه وحشتناک در گذشته، آینده آنها را تاریک کرده بود. تسخیر عمارت بلای داستان رُمان‌گونه خود را بر پایه یک کابوس گسترش می‌دهد و البته قصه متفاوتش را از زاویه دید شخصیت‌های متفاوتی روایت می‌کند.

فلانگان برای این سریال به سراغ اقتباس از رمان "سخت تر شدن اوضاع" نوشته هنری جیمز رفته است. داستان این رمان راجع به دو کودکی است که در خانه‌ای دورافتاده در حومهٔ شهر زندگی می‌کنند. صاحب‌خانه گمان می‌برد که روح ایشان توسط دو خدمتکار سابق آن‌جا، که اکنون مرده‌اند، تسخیر شده‌است. در واقع این رمان نمونهٔ یک اثر رئالیستی با گرایش‌های روان‌شناختی است.

اما داستان عمارت بلای پیرامون پرستار و معلمی آمریکایی به نام دنی کلایتون با بازی ویکتوریا پِدرِتی است که بعد از حوادثی از آمریکا به بریتانیا و لندن نقل مکان کرده و به عنوان پرستار بچه در عمارت بلای، عهده دار مراقبت از دو کودک تازه یتیم شده به نام‌های فلورا و مایلز می‌شود. اما عمارت بلای با حضور یک باغبان، آشپز و خدمتکاری اسرار آمیز حاوی رمز و رازها و تاریکی است که شخصیت دنی باید با میراث آن روبرو شود.

اگر بخواهم خیلی ساده بگویم، سریال هیل هاوس پیرامون پشیمانی و درماندگی از نکرده‌های انسان بود، اما عمارت بلای کاملاً بر روی گناه تمرکز دارد، و البته وزنی که آن می‌تواند برای افرادی که وظیفه حمل آن را دارند ایجاد کند.

شاید سریال جدید خیلی حجم و وجوه وحشتناک سریال هیل هاوس را نداشته باشد. در عوض، لحن‌های گوتیک و روایت زیبا در تسخیر عمارت بلای یکی از تأثیرگذارترین سریال‌های سال را ایجاد کرده است. عمارت بلای از آنجا که به گذشته شکننده و تأثیر آن بر زمان حال نگاه می کند، به شدت مالیخولیایی و دردناک است.

قدرت سریال The Haunting of Bly Manor در شخصیت‌های آن نهفته است. فلانگان با خردمندی وقت می‌گذارد تا برای بازیگران اصلی خود خورده داستان‌های فوق‌العاده بسازد. در واقع او ثابت کرده است که از نظر ورود به موضوعات عاطفی جز با استعدادترین نویسندگان حال حاضر است.

همانطور که انتظار می‌رفت، سریال تسخیر عمارت بلای به خاطر وجود شخص فلانگان، از منظر فرم و زیبایی شناسی در اجرا کاملاً مجذوب کننده و جذاب به نظر می‌رسد. عمارت تسخیر شده این سریال بدون شک برای خود یک شخصیت کامل است، آن‌هم شخصیتی متشکل از اشباح و راهروها و اتاق‌های خلوت و گوتیک‌وار.

حتماً می‌دانید در داستان‌های مربوط به اشباح و خانه‌های تسخیر شده، یکی از مهم‌ترین عناصر محیط است. چرا که محیط‌ها یا اماکن در چنین آثاری شکل دهنده راز و رمز‌های ترسناک هستند. در نتیجه این فاکتور مهم در آثار فلانگان نیز همیشه نقطه اتِکا و قوت اثر است.

البته لازم به ذکر است که محوطه عمارت یا خانه نیز از ویژگی‌های بارز آثار ترسناک مربوط به تسخیر شدگی است. برای مثال دریاچه روبروی عمارت بلای خود یک نکته داستانی عمیق در این سریال است. به طور خلاصه، عمارت بلای از نظر شمایل و فضاسازی همانند عنوان مخوفش، فوق‌العاده به نظر می‌رسد.

در چنین درام‌هایی حتماً وجود یک هدف اصلی بسیار مهم است. برای شکل گیری چنین هدفی در ذهن بیننده باید از همان ابتدای اثر با ایجاد رمز و راز و سوال ذهن مخاطب را درگیر کرد. حالا سریال عمارت بلای نیز اینگونه است که در سه قسمت اول همه نوع معمایی را خلق می‌کند تا ما آرام آرام به هدف اصلی سریال نزدیک شویم.

برای مثال خود شخصیت دنی کلایتون از همان ابتدا زنی جوان را به نمایش می‌گذارد که به نظر یک جای کارش لنگ می‌زند. ظرافت‌های پیچیده شخصیت مرموز و افسرده او چنان محکم است که بیننده سنگینی وزن آن را بر دوش خود احساس می‌کند. یکی از سوالات مهم شخصیت دنی گذشته تاریک اوست، گذشته‌ای که گره به عینکی روشن و شخصی ناشناس خورده است.

یکی دیگر از سوالات سریال در همان ابتدا، طرح بی‌علاقه بودن شخصیت عمو هنریِ به ظاهر ثروتمند و موفق در نگهداری برادرزاده‌هایش است که ذهن بیننده را مشغول به خود می‌کند. یا غذا نخوردن یکی از شخصیت‌ها در عمارت نیز سوالی قابل لمس است.

کاملاً روشن است چنین ابهامات و طرح سوالاتی بی‌برنامه نیست. و همین نشان دهنده هوشمندی فیلمنامه و نگارنده آن است. مایک فلانگان دقیقاً می‌داند که با چنین ظرافت‌های ریزی بیننده به اثر وصل خواهد شد و به دنبال جواب خواهد رفت.

اما همانطور که در عنوان نیز ذکر کردم، این سریال مرثیه‌ای در باب غم و اندوه است. قصه‌های مربوط به اشباح در کُل جهان، داستان‌های غم انگیزی است. در چنین روایت‌هایی همیشه ارواح در جستجوی عدالتی بر روی زمین هستند. عدالتی که باعث آرامشی در مرگ آنها می‌شود. آرامشی که در زندگی عادی هرگز آن را تجربه نکرده‌اند.

سریال عمارت بلای این مفهوم را به خوبی فهمیده و در ارائه آن به بهترین شکل کوشیده است. در واقع تمام ارواح اندوهگین سریال برای بازگشت از قبر دلیلی خاص و غم انگیز دارند. مایک فلانگان اثراتی چون وسواس فکری، از دست دادن، عشق و غم و اندوه متعاقب آن را با مرگ و خیانت درهم می‌آمیزد و یک قصه خانوادگی بزرگ را به شکلی جالب گسترش می‌دهد.

در واقع زندگی افراد واقعی چون دنی نیز گره به گناهانی خورده که به اشباح اطرافشان مربوط می‌شود. من قصد لو دادن داستان را ندارم، اما شخصیتی چون دنی کلایتون به خاطر ناتوانی در اعتراف به یک گرایش، منجر به مرگی می‌شود که همیشه گریبان او را خواهد گرفت.

فلانگان با دادن خصوصیات منفی به هر شخصیت غم و اندوه را در طول سریال بین افراد قصه متعادل می‌کند. و این به شکل شگفت‌انگیزی قابل لمس و درگیر‌کننده است. البته لازم به ذکر است همه چیز عمارت بلای هم مثبت نیست، در ادامه به نکات منفی‌تر سریال نیز اشاره خواهم کرد.

یکی از نکات معمولی سریال اجراهای تیم بازیگری است. البته اینطور نیست که بگویم بازیگری در این سریال بد است، اما به جز بازیگرانی چون هنری توماس و ویکتوریا پدرتی که در سریال قبلی فلانگان نیز حضور داشتند و اینجا نیز اجراهای قابل ستایشی دارند، مابقی بازیگران از سطح پایین‌تری برخوردار هستند.

هرچند اکثر بازیگران محو شخصیت پردازی خوب کار شده‌اند، اما اجرای تیم بازیگری چیزی در حد شاهکار یا بسیار خوب نیست. بلکه می‌توان بازی‌ها را متعادل و در حد متوسط خطاب کرد. البته بازیگران کودک با وجود سختی فیلمنامه و شخصیت‌هایشان، بسیار قانع کننده و دارای جاذبه هستند.

یکی از مهم‌ترین سوالات یا نقاط ضعف سریال شاید مربوط به وجود لحظات ترسناک در این سریال باشد. شاید بهتر است اینگونه بگویم که آیا تسخیر عمارت بلای واقعاً یک اثر ترسناک است یا خیر؟! پاسخ کوتاه به این سوال منفی است. متأسفانه سریال چیز بسیار ترسناکی نیست. البته اگر بپرسیم آیا سریال لحظات کوتاه ترسناک دارد؟ آن موقع پاسخ مثبت است.

سازندگان این سریال به نوعی با اشباح شیطانی درون قصه دلسوزانه برخورد کرده‌اند. در واقع وحشت در دل این قصه با داستان و شخصیت‌های ناراحتش تعریف می‌شود. فلانگان سعی می‌کند ماهیت زندگی پس از مرگ را توضیح دهد، که بازهم یک موضوع قدرتمند است، اما این رویه ترس را به گونه‌ای توضیح می‌دهد که ترس‌های اولیه و موثر را تضعیف می‌کند. با این حال ترس هرگز بر داستان غلبه نمی‌کند.

شخص فلانگان پس از قسمت اول سلطنت کنترل اثر را به طیف وسیعی از کارگردانان می‌دهد، این احتمالاً بزرگترین اشتباه سریال است. البته همه آنها کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند، اما گرچه داستان و شخصیت پردازی مثل همیشه عالی است، اما سبک بنیانگذار سریال یعنی فلانگان در تمام اثر پاشیده نشده است.

با وجود تمام پستی و بلندی‌های موجود در این سریال نُه قسمتی، تسخیر عمارت بلای یک قصه موفق و البته گاهی ناقص است. اما بدون شک این یک مطالعه آزاد در مورد وضعیت انسان است. از نظر سبک شناسی و فرم، عمارت بلای نسبت به هیل هاوس یک قدم دیگر به جلو بر می‌دارد.

از لحاظ بصری، فلانگان و تیم تولیدش با استفاده از نور ملایم و مخلوط جذاب رنگ‌ها، یک منظره جالب را خلق کرده‌اند. یک پالت رنگی از آرامش بخش‌ترین صورتی‌ها، زردهای مجلل و آبی مرموز در سایه روشن‌های کار دیده می‌شود.

اما برای برخی احتمالاً، عمارت بلای انتظاراتی که پس از دیدن هیل هاوس به وجود آمده بود را برآورده نخواهد کرد. چرا که این سریال جدید به نسبت آن ریتمی کندتر دارد. با این حال داستانی گوتیک و عجیب چون تسخیر عمارت بلای هم باید مخاطب پیدا کند. با این اوصاف نمی‌توان تأثیر آرام و مهم مایک فلانگان را بر این ژانر پر طرفدار یعنی وحشت نادیده گرفت.

در مجموع من خوشحالم که بگویم "The Haunting of Bly Manor" جانشین بیش از حد شایسته‌ای برای "Hill House" است، این اثر همان لحظات دلهره‌آور و دلسوزانه سری اول را به تصویر می‌کشد و بینندگان را به یک سفر هیجان انگیز و دلخراش می‌برد.

اما جالب است بگویم: این سریال قبل از اینکه ترسناک باشد "یک داستان عاشقانه است." و به طور خلاصه، این توصیف کامل سریال است. در نتیجه تسخیر عمارت بلای در هسته اصلی خود قصیده‌ای قدرتمند برای عشق ورزیدن در تمام اشکال است. سریال تسخیر عمارت بلای را از دست ندهید. شاید بهترین و باشکوه‌ترین نمایش شاعرانه سال باشد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • mehrdad
    mehrdad | ۲۹ آبان ۱۳۹۹

    خیلی مزخرف بود و پشیمونم که وقتم رو تلف کردم.

  • Ali
    Ali | ۲۶ آبان ۱۳۹۹

    خیلی دوس داشتم سریالو،از قسمت چهار به بعدش هیجان و سوالا میاد تو ذهن آدم و جذب سریال میشی

  • محمد
    محمد | ۲۲ مهر ۱۳۹۹

    الان فصل سوم‌ داستان‌ندیمم تموم‌شد میرم

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۲۴ مهر ۱۳۹۹

      برو سراغش ولی آگاه باش از فصل قبلی کمتر ترسناکتره.

      • no name
        no name | ۲۵ مهر ۱۳۹۹

        ترس کمتر و درام بیشتر

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۲۴ مهر ۱۳۹۹

      برو ولی بدون از فصل قبلی ترسش کمتره

مطالب پیشنهادی