نقد فصل دوم سریال The Mandalorian – قسمت چهارم: محاصره (The Siege)
مندلورین این هفته با یکی از اکشنترین قسمتهای خود بازگشته است. در ادامه روند داستانی قسمت پیش هنگامی که ماندو (پدرو پاسکال) میفهمد که سفینهاش برای پیدا کردن Ahsoka Tano قادر به ادامه دادن مسیر ...
مندلورین این هفته با یکی از اکشنترین قسمتهای خود بازگشته است. در ادامه روند داستانی قسمت پیش هنگامی که ماندو (پدرو پاسکال) میفهمد که سفینهاش برای پیدا کردن Ahsoka Tano قادر به ادامه دادن مسیر نیست، او و بیبی یودا برای انجام برخی تعمیرات و قرار ملاقات با دوستان قدیمی به سیاره نوارو بازمیگردند.
مندلورین به دلیل ساختار فرمولی خود با انتقادات زیادی روبرو شده و این اپیزود یکی از فرمولیترین قسمتهای این سریال است. قصه این اپیزود ما را به سیارهای که قبلاً دیدهایم و شخصیتهایی که از قبل میشناسیم برمیگرداند و ماموریت این قسمت نیز شباهتهای بسیاری با دیگر ماموریتهای این سریال دارد.
بنابراین بازخوانی مکانها و چهرههای قدیمی کمی خستهکننده است و انتظار کمتری برای پیشرفت داستان به جلو را فراهم میکند. این سریال زمانی که داستان را به سمت مسیرهای جدید سوق میدهد در بهترین حالت خود است، اما در اینجا ما ظاهراً چند وجب به عقب رانده شدهایم.
ستایش دنبالهدار بیبی یودا
از همان ابتدای اپیزود این هفته، فرصتهای زیادی برای سرقت صحنه به بیبی یودا داده میشود. یک سکانس جالب در Razor Crest (سفینه ماندو) وجود دارد که در آن دین جارین سعی میکند کودک را برای چگونگی تعمیر سیم کشی داخلی هدایت کند. این صحنه مصداق بارز یک کمدی موقعیت شیرین و جمع و جور است.
با این حال، تا حد زیادی سکانس برجسته مربوط به بیبی یودا، هنگامی است که او در مدرسه محلی سیاره نوارو قرار میگیرد و بر سر کسب یک خوراکی دیگر دچار چالش میشود. بدون شک بینندگان سریال عاشق دیدن چنین صحنههایی هستند و سازندگان نیز این خواسته به حق را اجابت میکنند.
بازگشت گریف کارگا
نیازی به گفتن نیست که بازگشت گریف کارگا در این قسمت با وجود آشنا بودن شخصیت اتفاق بسیار عالی بود. کارل ویترز کیفیت شاهانهای را برای این نقش به ارمغان آورده و اطمینان حاصل میکند که کارگا مدتها پس از پایان کار به عنوان یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای مندلورین باقی خواهد ماند.
به طور طبیعی با حضور ویترز در صندلی کارگردانی این قسمت، او لحظات زیادی را برای درخشش به شخصیت کارگا میدهد. از جمله یک سکانس به خصوصِ درخشان که شامل یک تعقیب و گریز با یک اسکادران فضایی میشود.
خود کارگا نیز از آخرین باری که ما او را دیدیم پیشرفت زیادی کرده است. وی به جای هدایت انجمن صنفی شکارچیان جایزه گیر، به عنوان نوعی شهردار / مقام عمومی برای سیاره نوارو عمل میکند. در مجموع، بازگشت کارگا تکراری اما بسیار عالی است.
توطئه کلون قدمی رو به جلو در داستان
وجود یک آزمایشگاه یا اتاق وحشت در پوشش یک پایگاه نظامی زیر نظر امپراطوری تنها نکته رو به جلو این اپیزود در ساختار فرمولی داستانیاش بود. در ظاهر به نظر میرسد افراد ماف گیدیون در حال آزمایش برای خلق گونهای هستند که باید تحت تأثیر خون بیبی یودا قرار بگیرند.
یکی از نظریههای مهم فصل اول این بود که هر آنچه امپراتوری با گرفتن بچه میخواست، به شبیه سازی مربوط میشد. خوب اکنون ما میدانیم که این درست است. اگرچه برای چه طرحی مشخصاً هنوز معلوم نیست.
آیا این میتواند ارتباطی با یافتن بدن میزبان مناسب برای امپراطور سقوط کرده اسنوک داشته باشد؟ شاید!؟ یا شاید این یک طرح کاملاً جدید باشد و امپراطوریها میخواهند ببینند که آیا امکان تقویت نیروهایشان با قدرت بچه وجود دارد یا نه؟ این مورد به واقعیت نزدیکتر است. البته برای گفتن چنین مسائلی خیلی زود است، اما حداقل ما کمی بیشتر به یادگیری طرح واقعی ماف گیدیون نزدیک شدهایم.
سکانسهای اکشن معمولی برای یک سریال غیرمعمولی
به طور کلی، با تماشای قسمت محاصره به سادگی میشود متوجه شد که کیفیت لحظات اکشن در این اپیزود در مقایسه با قسمت هفته گذشته و البته هفتههای قبلتر قدری پایین است. البته این حرف به معنی ضعف سکانسهای اکشن به صورت عمده در این قسمت نیست. اما به هرحال لحظات حادثهای این اپیزود از منظر هیجان دُچار یک ایستایی و سکون بودند که به کارگردانی اپیزود مربوط میشود.
البته یک واقعیت کماکان در سریال مندلورین وجود که لحظات ضعیفتر این اثر نیز از دیگران جلوتر هستند. بنابراین، کُلِ سکانسهای این اپیزود شاهدی بر کیفیت تولید The Mandalorian هستند. ما در این اپیزود شاهد یک سکانس تعقیب و گریز کهکشانی سریع، پرتنش و دیوانهکننده هستیم، که دیدنش واقعاً هیجان انگیز است.
فصل اول مندلورین قطعاً سینمایی بود، اما به نظر میرسد که در فصل دوم اوضاع کاملاً متفاوت شده است. چرا که ما با اثری فوق امکانات سینمایی طرف هستیم. اما در مجموع لحظات اکشن در قسمت محاصره ناامیدکننده و گاهاً تکراری بودند.
این فصل سریال در حال حل شدن به درون الگویی آشناست
تماشای فصل دوم سریال مندلورین بسیار لذت بخش بوده است، اما چهار قسمت اول شک و تردیدهای جدی در مورد ساختار اصلی سریال ایجاد کردهاند. ما در این فصل شاهد رویکردی فرمولی و اپیزود محور هستیم که با پیشبرد اهداف کلان یک اثر داستانی در تضاد مستقیم است.
این قصهگویی هرچند که سرگرمکنند باشد، اما حواس بیننده را از یک موضوع واحد یا یک هدف مشخص پرت میکند. به نظر میرسد این الگو رفتاری سریال ناشی از یک کمبود مهم در بدنه فیلمنامهای است که بیشتر آن نوشته شخص جان فاورو است.
اما بزرگترین مسئله بیننده با چنین الگویی این است که اگرچه سریال گاهی گامهایی اساسی در پرداختن به رمز و راز اصلی سریال برمیدارد، اما در نهایت سمت فرمولی قرار میگیرد که در قسمتهای قبلی بیننده شاهد آن بوده است. این رویکردِ یک بازی ویدئویی برای داستان سرایی است نه یک سریال تلویزیونی بلاکباستری.
امیدوارم که با ورود احتمالی Ahsoka Tano به اپیزود هفته آینده، این مسئله کمی تغییر کند، اما با وجود این همه جواب بی پاسخ و زمان کمتری برای حل این مسائل، به نظر عادلانه است که این سوال مطرح شود که آیا فصل دوم از زمان خود هوشمندانه استفاده کرده است یا خیر؟!
حرف آخر:
قسمت جدید سریال The Mandalorian یک ماجراجویی پرمخاطب، ساده، مشکلدار و پر از اکشن بود که یادآور همه فیلمهای عالی جنگ ستارگان است. ولی متأسفانه، هفته گذشته با پشت سر گذاشتن اپیزودی سنگین و پرتحرک انتظارات ما را بالا برد، اما این قسمت در حفظ هیاهوی داستان و سریال ناکام ماند. اما ما طرفداران کماکان منتظر یک حادثه عظیم در سریال هستیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
((آیا این میتواند ارتباطی با یافتن بدن میزبان مناسب برای امپراطور سقوط کرده اسنوک داشته باشد؟))
اسپویل :(◕‿◕)
خط زمانی مندلورین مربوط به قبل از قسمت 7 هست پس این جمله نمی تونه صحیح باشه. برای اینکه در قسمت 8 ، اسنوک میمیره. پس در خط زمانی سریال ، هنوز اسنوک سقوط نکرده یا شاید اینکه اصلا در این زمان به وجود نیومده.
پس *امکان داره مربوط به وجود اومدن اسنوک باشه.* (◠‿◠)
البته شاید حرف من درست نباشه و حرف شما درست باشه البته نه برای اسنوک ، بلکه برای *پالپاتین یا همون دارث سیدیوس* و اینکه پیدا کردن بدن میزبان برای اون باشه. تا در قسمت های بعدی برگرده. ( با برگشتن امپراتور برای اینکه حال مناسب نداره ؛ پس یک موجودی به نام اسنوک رو بوجود آورده تا خودش بتونه به طور کامل قدرتش رو جمع کنه.)
پایان اسپویل.
تا این 4 قسمت منتشر شده ؛ من فقط از قسمت 3 راضی بودم.
قسمت 1 هم بد نبود.
ولی اصلا تا اینجا در حد فصل 1 عمل نکرده.
سریال به صورت بسیار کندی پیش میره و ممکنه بعضی مخاطبان رو خسته کنه.
ولی امیدارم که در آینده ، بیشتر مسیر اصلی ماجرا پیش بره. نه مسائل متفرقه.