قریب به هشت سال از منتشر شدن اولین خبرهای ساخت Cyberpunk 2077 توسط سیدی پراجکت (CD Projekt) میگذرد. اولین تریلر این بازی یک سال بعد و در بهمن ۹۱ منتشر شد. تریلری که عده زیادی از دوست داران دنیای ویدئو گیم را هیجان زده و سالها به انتظار برای این عنوان نشانده است. بعد از قریب به پنج سال سکوت خبری، سرانجام دو سال قبل و در جریان رویداد (Electronic Entertainment Expo 2018 (E3 2018 شاهد تریلر رسمی از Cyberpunk 2077 بودیم. این تریلر که از جلوههای بصری فوق العاد و درآمیخته با رنگ آمیزی نئون نوآر، موشن اکشن و هیجان انگیز و همچنین موسیقی مدرن و دلهره آوری بهره میبرد، از نایت سیتی (Night City) به عنوان شهر رویاهای بزرگ و از «V» رویا پرداز بزرگ یاد میکند.
در فاصله کوتاهی پس از انتشار این تریلر، سی دی پراجکت برای جلب نظر مخاطبان و در جریان یک استریم زنده، گیم پلی ۴۸ دقیقهای از Cyberpunk 2077 منتشر کرد. این استریم که با بخشی از ماموریت اصلی «The Rescue» آغاز میشود، بار دیگر توانست شور و هیجان را مخاطبین برگرداند. از این نقطه به بعد بود که این عنوان تبدیل به تمرکز اصلی و محوریت تیم مارکتینگ سیدی پراجکت شد. تبلیغات گسترده، حواشی، شایعات ضد و نقیض و ادعاهای بزرگی که حول محور این عنوان میچرخیدند، چنان زیاد بود که دوست دارن دنیای ویدئو گیم را بیش از پیش مشتاق و تشنهی این عنوان مینمود. در این دوران، تیم مارکتینگ سیدی پراجکت هم با آغاز تبلیغات گسترده و مارکتینگ هزینهبر در تلاش بود که این اشتیاق را در مخاطبان خود زنده نگه دارد. احتمالا همهی ما فریاد «You’re Breathtaking» کیانو ریوز در جریان کنفرانس E3 2019 مایکروسافت را به یاد داشته باشیم. زمانی که اعلام شد چندماه تا عرضه رسمی Cyberpunk 2077 بیشتر نمانده است. در این زمان اطلاعات زیاد و تریلرهای متعددی از Cyberpunk 2077 منتشر شده است؛ تریلرهایی که تقریبا هیچ شباهتی به چیزی که قریب به هفت سال قبل منتشر شده بود نداشتند. در نهایت با وجود هجمه و حواشیهای متعدد و از پس تاخیرهای مکرر، بالاخره و پس از هشت سال انتظار، بازی Cyberpunk 2077 به صورت رسمی برای پلتفرمهای کامپیوتر، گوگل استادیا، ایکس باکس و پلی استیشن عرضه شد. اما خروجی آن چیزی نبود که مخاطبان را قریب به هشت سال به انتظار نشانده بود!
از آنجایی که Cyberpunk 2077 روی کنسولهای نسل هشتم با نسخه کامپیوتر فرسنگها فاصله دارد، تصمیم گرفتیم هر دو نسخه پلی استیشن ۴ و کامپیوتر بازی را بررسی کنیم. از طرفی بازی به قدری بزرگ است که شاید خواندن دو دیدگاه و نظر مختلف بتواند در تصمیمگیری شما کمک بیشتری کند. بررسی نسخه کامپیوتر را میتوانید یک ساعت دیگر در این لینک بخوانید.
داستان بازی جهان باز Cyberpunk 2077 در شهر بزرگ و فوق پیشرفتهی نایت سیتی (Night City) طراحی شده است. شهری که به علت سیستم سیاسی از هم فروپاشیدهی آمریکا، تحت لوای ایالت خود مختار (یا NORCAL) و توسط شرکتهای بزرگ اداره میشود. این سیستم، نایت سیتی را به فاسدترین شهر آمریکا بدل کرده است. این فساد چنان در تار و پود این شهر رخنه کرده که در سال ۲۰۷۷ و مطابق رای گیریهای سراسری در آمریکا، نایت سیتی به عنوان «بدترین مکان برای زندگی در آمریکا» شناخته شده است. شهری که برای حفظ بقا در آن نباید از هیچ گونه خشم، فساد و رذیلت اخلاقی دریغ کنید. شما در این شهر کنترل شخصیت اصلی «V» را به عهده دارید که به عنوان یک مزدور خرده پا و قانون شکن سابقه دار شناخته میشود. جنسیت، ظاهر، پیشینه داستانی و مهارت و تواناییهای V تا حد زیادی قابل شخصیسازی هستند. این شخصی سازی میتواند در روند داستان و پیشبرد آن نیز تغییراتی را ایجاد نماید.
در این بازی شما سه پیش زمینه داستانی یا Life Path اصلی برای V در دسترس دارید. این مسیرها شامل Corpo ،Street Kid و Nomad هستند که هریک از آنها مزایا و معایب اجتماعی و مهارتی خاصی به V میدهند. در نتیجه، دیالوگها، تصمیمات و روند شکلگیری داستان را تا حدودی تغییر داده و پایان بندیهای متفاوت را برای بازی شکل میدهند. در مسیر Nomad، کاراکتر V فردی غریبهست که در مناطق حومه نشین و خارج از نایت سیتی بزرگ شده است و پس از این که خانوادهش از دست میدهد، به نایت سیتی مهاجرت میکند. در مسیر زندگی StreetKid، کاراکتر V یکی از شهروندان ضعیف نایت سیتی است که در میان گنگها، خلافکاران و در محلههای فقیر نشینی چون هی وود (Heywood) بزرگ شده است. و در نهایت Corpo روایت کاراکتری است که در رفاه مناسبی بزرگ شده است و در حال حاضر در شرکت آراسکا (Arasaka) به عنوان یک کارمند بالا رتبه، مشغول به کار است. هر سه این مسیر در نهایت به ملاقات با جانی سیلورهند (Johnny Silverhand) که توسط کیانو ریوز (Keanu Reeves) اجرا میشود، منتهی میشوند. اما هر یک از این مسیرها میزبان اتفاقات و مراحل مختلفی نسبت به یکدیگر هستند که توانایی تغییر روایت را دارند. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه و انتخاب مسیر درست میتوانید به مقالهی «راهنمای انتخاب Life Path مناسب در Cyberpunk 2077» مراجعه کنید.
با انتخاب هر یک از این Life Path و پیش بردن مسیر، کاراکتر V به نوعی با شخصیت جکی (Jackie Welles) برخورد خواهد کرد. هر سه این Life Pathها پس از آشنایی با جکی در یک مسیر مشابه قرار خواهند گرفت و از این نقطه به بعد پیش زمینهایی که هر Life Path به V میدهد تنها به مزیتهای اجتماعی محدود میشود. در ادامه جکی شما را وارد ماموریتی میکند که به گفته خودش متعلق به یکی از مشتریان یک فیکسر (Fixer) بالا ردهی نایت سیتی به نام دکستر دشاون (Dexter Deshawn) است. این ماموریت که شامل دزدیدن یک بایوچیپ از شرکت آراساکا (Arasaka) است. بایوچیپی قابل کاشتی که گفته میشود راه حلی دائمی برای کسب جاودانگی است. اما ماموریت مذکور آن طور که V و جکی انتظار داشتند، موفقیت آمیز پیش نمیرود و در جریان یک تعقیب و گریز بانکر محافظ بایوچیپ که آن را در دمای پایینی نگه میدارد آسیب میبیند. این امر V را وا میدارد تا برای حفظ بایوچیپ دست به آخرین راه ممکن، یعنی انتقال آن به یک پورت جدید، بزند. این میزبان تازه، بدن خود V است. این میزبانی آغاز شرایط شمارش معکوس زندگی V و آشناییاش با جانی سیلورهند یا همان کیانو ریوز است.
شیوه روایتگری تعامل محور و هیجان انگیز Cyberpunk 2077 مخاطب را با داستان اصلی نه چندان بلند خود همراه میکند. روایتی که بسته به انتخابهای شما و روابطتان با شخصیتهای داستان، هربار مسیر متفاوتی در پیش میگیرد که در نهایت میتواند منجر به خلق شش پایان متفاوت برای بازی شود. البته این بدین معنی نیست که Cyberpunk 2077 میتواند با هربار بازی کردن تجربه کاملا متفاوتی برایتان خلق کند. این شما هستید که با تغییر تصمیمهای حیاتی در قالب دیالوگهای تعامل محور V نتجهی متفاوتی را برای شخصیت خود خلق کنید. بازی این شیوه روایت عمیق و درگیر کننده را در داستانهای فرعی نیز حفظ کرده است. ورود به این مراحل فرعی که غالبا در مسیر تعامل با NPCهای اصلی داستان شکل میگیرد، میتواند گهگاهی برایتان پیچیده و کسل کننده به نظر برسد اما این مراحل شما را به دل داستانهای عمیق و جذابی پس لایههای عمیق نایت سیتی وارد میکند. پس با توجه به کوتاه بودن کمپین اصلی به شدت پیشنهاد میشود که از مراحل جانبی و خلق این تجربههای خارق العاده غافل نشوید.
به غیر از کمپین اصلی و ماموریتهای فرعی، در بازی کوئستهایی تحت عنوان Gig نیز وجود دارند که توسط فیکسرها یا همان کار چاقکنهای حرفهای نایت سیتی به شما پیشنهاد میشوند. این پیشنهادها غالبا توسط تلفن همواره در حال زنگ خوردن V به او اطلاع داده میشوند. Gigها با وجود کوتاه بودن و نداشتن کشش و جذابیت روایتهای فرعی، میتوانند منبع خوبی به جهت کسب درآمد برای مزدور خرده پایی چون V باشند. پرداخت این Gigها با اِدی (eddies) یا همان ارز رایج بازی و آیتم است. این آیتمها که بعضا میتوانند تا چند هزار ادی ارزش داشته باشند را نیز میتوانید فروخته و صرف ارتقای آیتمها و تواناییهای کاراکتر خود بکنید. هرچند در تجربه من، سیستم مالی بازی به شدت نامتعادل به نظر میرسید. شما برای یک ارتقای سادهی کاراکتر خود بایستی بیش از انتظار معمول وقت خود را پای Gigها، دعواهای خیابانی و مراحل جانبی بکنید. مورد قابل توجه دیگر در این سیستم ارتقا محور این که، بعضی از این مهارتها که بایستی به سختی بابت ارتقای آن هزینه کنیم، هرگز حس نیاز را در کاربر ایجاد نخواهند کرد و عملا بیفایدهاند. میتوان گفت که سیستم ارتقای بازی هم در واقع نمودی کوچکتر از خود بازی است؛ مملو از آیتمها و جزییات فوق العادهای و زرق و برقداری که قرار است هرگز از آنها استفاده نکنید.
ساختار گیمپلی Cyberpunk 2077 به صورت غالب شامل انجام ماموریتهایی خطی میشود که پیشروی در آنها با استراتژیهای از پیش آموزش داده شده به V در بخش ترینینگ، یعنی مخفیکاری، مبارزه مستقیم، هک و غیره صورت میگیرد. لول دیزاین و پیشروی در کمپین اصلی و ماموریتهای جانبی به وسیله این استراتژیها به بهترین شکل صورت گرفته است.
سیستم شوتینگ و مبارزه در این عنوان با همراهی موشن و صداگذاریهای اکشن به بهترین شکل ممکن پیاده سازی شده و جزو مزایای جذاب این عنوان محسوب میشود. بازی به شما اجزا میدهد طی ارتقاهایی که نزد Ripperdocها انجام میدهید مهارتهای فیزیکی، ذهنی و واکنشی خود را بهبود ببخشید. البته جزییات به کار رفته در طراحی این ارتقاها با توجه به عدم وجود چالش و هدف دشوار درخور تا حدی متناقض است. با این حال در مجموع Cyberpunk 2077 توانسته تجربه مناسبی از گیمپلی به مخاطب ارائه دهد.
جلوههای بصری، طراحی جزییات نایت سیتی و کاراکتر در بازی Cyberpunk 2077 پر زرق و برق و مملو از رنگهای نئونی چشم نواز است، به طوری که بازی با حالت فوتو مود بازی در کنار این جلوهها میتواند تا ساعتها شما را به خود سرگرم کند. اما در زیر پوست این ظاهر درخشان و زرق و برقدار نایت سیتی عملا هیچ نیست. زمانی که فارغ از ماموریتها تصمیم به گشت و گذار در شهر میگیرید، متوجه این تهی بودن خواهید شد. سیدی پراجکت همواره در تلاش بود که Cyberpunk 2077 را یک بازی جهان باز تعاملی متفاوت با هرآنچه پیش از این دیده بودیم معرفی کند، اما بازی در قرار است در این بخش به شدت ناامیدتان کند. این بدین معنی نیست که بازی بد خواهد بود، اما زمانی که در جایگاه یک بازیکن این عنوان را با سایر بازیهای جهان باز و یا GTA V مقایسه میکنیم، متوجه ضعف درونی بازی خواهیم شد. Cyberpunk 2077 در زیر پوستهای که سیستم مارکتینگ سیدی پراجکت سعی در نشان دادن به مخاطب دارد، عملا یک پروژه نیمه کاره است. وجود تجهیزات زیاد بدون وجود چالش درخور، ضعف عملکرد NPCها در مقابل با پدیدههای اطرافشان، ضعف طراحی سیستم تعلیق فیزکی برای وسایل حمل و نقل، عدم وجود جلوه بصری برای برخی پدیدهها چون تیراندازی به آب، عدم وجود انیمیشن پرتاب شدن به بیرون از ماشین و هوش مصنوعی ضعیف و ناکارآمد در کنار سایر جزییات فوق العاده بازی خبر تناقضی بزرگ میدهد.
همان طور که پیشتر گفتم، بازی به سان یک پروژه نیمه کاره است. Cyberpunk 2077 در بعضی بخشها چون شخصی سازی ظاهر کاراکتر یا سیستم ارتقا و مهارت محوری چنان به جزییات بیاهمیت پرداخته که هوش از سر آدمی میپراند اما در مقابل در طراحی برخی از سادهترین المانهای یک بازی جهان باز کاملا ناکارآمد عمل کرده و آن طور که شایسته این عنوان بزرگ است، نتوانسته خروجی مناسبی به مخاطب بدهد. حال با مقایسه بازی و سنجیدن شرایط شاید بتوان علت تاخیرهای متعدد و فشار زیاد مدیریت و مارکتینگ سیدی پراجکت بر تیم توسعه را متوجه شد. متاسفانه Cyberpunk 2077 یک عنوان بزرگ با پتانسیل به شدت بالا بود که در صورت صرف زمان بیشتر برای توسعه میتوانست به اثر به یاد ماندنیتری بدل گردد. اما سیدی پراجکت شرایط را طوری برای خود رقم زد که هم تاخیر زدن مجدد و هم عرضه یک عنوان نیمه کاره در هرصورت به نوعی یک ضرر بزرگ برایش محسوب میشد. در نهایت سیدی پراجکت تصمیم گرفت به این فشار هشت ساله پایان داده و Cyberpunk 2077 را در حالی منتشر کند که همچنان درگیر برخی ضعفهای سیستمی و طراحی است. خروجی این تصمیم سیدی پراجکت خشم کاربران، حذف از استور پلی استیشن، سیل ریفاند بازی و مهمتر از همه سقوط ۳۴ درصدی سهام این شرکت بود.
اما ضعف Cyberpunk 2077 تنها به موارد ذکر شده محدود نمیشود. علت اصلی این که ما در ویجیاتو تصمیم به بررسی جداگانه بازی برروی دو پلتفرم کامپیوتر و پلی استیشن گرفتیم، عملکرد به شدت ضعیف پورت کنسولی بازی بود. درست برعکس تجربه بازی روی کامپیوتر که نسبتا روان و بدون مشکلهای اساسی است، پورت کنسولی این عنوان یک فاجعه محسوب میشود. کرشهای متعدد و استیبل نبودن بازی برروی پلتفرم پلی استیشن چنان آزار دهنده و رایج است که شما را از ادامه دادن بازی منصرف میکند. اما حتی اگر بخواهید با این وجود به بازی خود ادامه بدهید مشکل عدم حفظ پیشرفت بازی یا همان سیوها (Save) قرار است شما را به چالش بکشد. جلوههای بصری فوق العاده این بازی که نقطه قوت آن نیز محسوب میشوند روی پورت کنسولی خروجی مناسبی نداشته و کیفیت پایین تکسچرها و افت فریم شدید در صحنههای اکشن شلوغ قرار است حسابی آزارتان دهد.
اما این تمام ماجرا نیست. بازی در گلیچهای فراوان، باگهای مضحک و ضعفهای نرم افزاری غوطه ور است. در تجربه من این ضعفها بعضا میتوانند مانع از پیش روی بازی به خصوص در مراحل جانبی شوند. این گلیچها شامل ضعف جاگیری و حرکتی کاراکترها، ناپدید شدن وسایل نقلیه یا شخصیتهای NPC در آسمان، ثابت ماندن سیستم سلامت دشمنان با وجود شلیک کردن، اعمال نشدن پیشبرد بازی، عدم عملکرد درست اسلحه و سیستم شوتینگ در برخی صحنهها، تغییر سایز بیمنطق کاراکترها و غیره باشند که همه و همه در کنار هم تجربهای نه چندان جذاب را در اختیار مخاطب میگذارند. تجربهای در مقایسه با عنوانی چون Grand Theft Auto V که بیش از شش سال قبل عرضه شده است، تا حدودی مضحک به نظر میرسد. این در حالی است که سیدی پراجکت چیزی حدود هشت سال ما را به انتظار برای عنوانی نشاند که به گفته خودش قرار بود عنوانی کاملا متفاوت در دنیاهای جهان باز باشد. عنوانی که در حال حاضر در برخی از بدیهیترین المانهایی که یک بازی جهان باز را شکل میدهند به مشکل برخورده است.
با همه این اوصاف، طراحی جلوههای بصری، مدل سازیها، سایهها، بازتابها و ویژوالهای محیط کاملا استادانه و به طرز غیر قابل باوری پرجزییات صورت گرفته است. همراهی این جلوههای بصری با تم تیره و نورپردازی نئونی بازی، منجر به ساخت یکی از زیباترین جهانهای حاضر در دنیای ویدئو گیم است. با این وجود، متاسفانه به علت اجرای و پیاده سازی نامناسب پورت کنسولی، این مورد نتوانسته آن طور که باید و شاید نمودی از زحمت تیم هنری Cyberpunk 2077 باشد. تاخیر در لود و رندر آبجکتها و تکسچرها، کاهش رزولوشن تصویر به مقدار قابل توجه و البته افت فریمهای آزار دهنده در صحنههای شلوغ از جمله مشکلاتی است که بازی Cyberpunk 2077 روی پورت کنسولی، به خصوص نسل هشتم و به واسطه پیاده سازی نامناسب از آن رنج میبرد. بروز و نمود این ضعفها در کنسول نسل نهم سونی، یعنی پلی استیشن ۵ همان طور که از قیاس دو اسکرین شات بالاتر قابل مشاهده است، بسیار کمتر است. با این حال این عنوان مسیری طولانی در راستای پیاده سازی با کیفیت این عنوان و جلب نظر کاربران کنسول خواهد داشت.
در ادامه به بررسی کیفیت جلوههای صوتی، موسیقی و صدا گذاری میرسیم. بیشک یکی از بینقص و بهترین بخشهای Cyberpunk 2077 پیاده سازی جلوههای صوتی آن است. سیدی پراجکت نه تنها صداگذاری و دوبله شخصیتها به بهترین نحو ممکن پیاده سازی کرده است، بلکه بیاهمیتترین افکتهای صوتی نیز با کیفیت بالایی ضبط و به شیوه درست استفاده کرده است. در کنار همه این موارد Cyberpunk 2077 موسیقی انحصاری و ترکهای الکترونیک با ریتم تند ساخته شده برای این عنوان به خوبی میتوانند حس متناسب با اتمسفر و فضای بازی را برای کاربر تداعی کنند. همچنین رادیوها، پخش کنندهها و ضبطهای ماشین موجود در بازی Cyberpunk 2077 نیز مجهز به ساعتها موسیقی انحصاری و زیبا هستند که تکمیل کننده تجربهی صوتی فوق العاده کاربر خواهد بود.
و اما در نهایت و پس از گذراندن ساعتها در نایت سیتی میتوانم بگویم بازی Cyberpunk 2077 برای من خالق تجربهای متفاوت و کاملا نو بود. ترکیب روایت عمیق و جالب V و همراهی او با جکی، جودی، جانی سیلورهند و سایر کاراکنترهایی که به زیبایی و با هنرمندی تام به شخصیت پردازی آنها پرداخته شده بود، در آرمان شهر آشفتهی نایت سیتی که با جلوههای نورانی و نئونی در کنار موسیقی مدرن و هیجان انگیز، به خوبی توانست در من اتمسفر شهری فاسد و درآمیخته با تکنولوژی که ولع کمال را از سر میگذراند، تداعی کند. اما با همه این اوصاف، متاسفانه این عنوان در کنار همهی ویژگیها و پتانسیلها مثبتش نتوانست آن کمالی که تیم مارکتینگ سیدی پراجکت سعی در نشان دادن آن را داشت، پیاده سازی کند.
Cyberpunk 2077 عنوان خوبی بود که سیاستهای شرکت سازنده آن، یعنی سیدی پراجکت مانع از تبدیل شدنش به اثری فوق العاده شد. شکل گیری حواشی متعدد، تاخیرهای مکرر، کمال گرایی و بلند پروازی مجموعه، به کارگیری سیاستهای مارکتینگ اشتباه و فشار فنی مفرط بر تیم توسعه این بازی، در نهایت منجر به منتشر شدن یک عنوان ناقص و نیمه کاره به دست مشتری شد. نسخهای خوش آب و رنگ اما کم عمق، از آن چه تصور میشد Cyberpunk 2077 باشد. نسخهای که نتیجه قریب به هشت سال زحمت تیم توسعه، هزینه شرکت سازنده و مهمتر از همه اشتیاق و وفاداری مخاطبان را زیر سوال میبرد. اما با وجود این که این نسخه نتوانست آن طور که انتظار میرفت نظرات را جلب کند و حضوری درخور در مارکت داشته باشد، همچنان بازی Cyberpunk 2077 عنوانی است با درون مایه غنی و چشم نواز که در صورت پشتیبانی مناسب، ارائه پچ و بهروزرسانیهای مناسب و مدیریت درست میتواند خود را نجات داده و به آن تصویر بلند پروازانه همه ما نزدیکتر شود. بدیهی است که تیم فنی سیدی پراجکت مسیر طولانی تا آن نقطه خواهد داشت.
بازی Cyberpunk 2077 عنوانی است در ژانر نقش آفرینی و جهان باز با داستانی عمیق و تاثیرگذار در کنار شخصیت پردازیهای قوی که در شهر پرجزییات و چشم نواز نایت سیتی جریان دارد. داستان روایتگر V مزدور خرده پایی با پیش زمینه و ظاهر قابل شخصی سازی است که به طور اتفاقی و در جریان یک دزدی ناموفق وارد یکی از پروژههای شرکت آراسکا میشود. روایت بازی بسته به انتخابهای تعامل محور شما میتواند به شیوههای متفاوت تغییر کند. این روایت در کنار جلوههای بصری فوق العاده و موسیقی اختصاصی این عنوان میتواند تجربه ساز سبک متفاوتی از بازیهای جهان باز باشد. این تجربه میتوانست لذت بخشتر باشد اگر سیدی پراجکت به تیم توسعهاش زمان بیشتری برای تکمیل این اثر ناقص میداد. با این حال امید است در دراز مدت ضعفها فنی، لک برخی از المانها و باگهای نرم افزاری برطرف شده و Cyberpunk 2077 از این حیث نیز به پختگی برسد.
اگر بخواهیم صادقانه و بدون جهت گیری نگاه کنیم خرید بازی Cyberpunk 2077 روی پلتفرم کنسول با وجود مشکلات متعدد، ضعفهای نرم افزاری و کرشها مکرر، حداقل در شرایط فعلی منطقی نخواهد بود. هرچند در حال حاضر این بازی از صفحه استور پلی استیشن نیز حذف شده و امکان ریفاند برای خریداران این عنوان روی پلی استیشن فراهم شده است. مسلما بخش عمدهای از این ضعفهای نرم افزاری به مرور زمان و طی پچهای و آپدیتهای آیندهی تیم توسعه سیدی پراجکت، رفع خواهد شد. پس پیشنهاد میکنم این عنوان را کمی دیرتر تهیه و اقدام به تجربه آن کنید. یا اگر برایتان در الویت قرار گرفته است، حداقل روی کنسول آن را تجربه نکنید.
متاسفانه در حال حاضر و با توجه به شرایط فعلی، پیشنهاد من نخریدن این عنوان به خصوص روی پلتفرم کنسول است. بازی Cyberpunk 2077 عنوانی با پتانسیل بالا، جزییات فوق العاده و داستانی درگیر کننده و عمیق که نیمه کاره منتشر شده است. همراهی گلیچهای متعدد، عدم وجود برخی از بدیهیترین المانهای یک بازی جهان باز، باگهای جاگیری و حرکتی کاراکترها و غیره در کنار کرشهای فراوان روی کنسول پلی استیشن، از دست رفتن پیشرفت بازی و ضعف نرم افزاری، مانع از آن است که پورت کنسولی این عنوان بتواند برای شما تجربه خوب و کاملی از این عنوان بسازد. پس این عنوان را تهیه نکنید و برای تجربه آن تا بهبود این مشکلات صبر کنید. اما اگر قصد تجربه این بازی را دارید، حداقل روی کنسول این کار را نکنید. از سویی دیگر اگر زبان انگلیسی خوبی ندارید، یا روایتها تعامل محور و نقش آفرینی برایتان کسل کننده مینماید این عنوان مناسب شما نخواهد بود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
.
.
ممنون بابت نقد
با بررسی بازی هم تو پی سی و هم تو پلی استیشن کار خیلی خوبی کردید ممنون
من قصد داشتم بریزمش ولی چون ps4 دارم و مشکلاتش رو کنسول زیاد منصرف شدم