نقد سریال Sweet Home – جهان در چنگال هیولاها
سریال Sweet Home یا «خانه شیرین» جدیدترین ساخته اورجینال نتفلیکس از کرهجنوبی است که در ژانر ترسناک و اکشن تولید شده است. این اثر ترکیبی از دو گونه رایج آثار آخرالزمانی یعنی علمیتخیلی با ترسناک ...
سریال Sweet Home یا «خانه شیرین» جدیدترین ساخته اورجینال نتفلیکس از کرهجنوبی است که در ژانر ترسناک و اکشن تولید شده است. این اثر ترکیبی از دو گونه رایج آثار آخرالزمانی یعنی علمیتخیلی با ترسناک هیولایی است که توانسته با فضایی شخصیت محور قصه خودش را روایت کند.
نکته جالب پیرامون سریال Sweet Home این است که سازندگان آن با وجود طرح رویارویی انسان با هیولاها، از درگیری با این سوژه به عنوان اصلیترین نکته اثرشان فاصله معناداری میگیرند. در عوض سازندگان این سریال از عامل هیولا به عنوان یک استعاره موذیانه برای نشان دادن درگیری عمیق و درونی انسان با خود واقعیاش بهره بردهاند. به واقع سریال Sweet Home اثری آخرالزمانی و ترسناک است که جهان خشنِ ترسیم شده در آن نوعی از فرمول آثار بقا محور را به نمایش میگذارد.
به عنوان یک مجموعه، خانه شیرین یک ویژگی مخوف وحشتناک است که از وحشت ساختاری، شامل طراحی موجودات و از همه مهمتر روابط بین فردی برای دامن زدن به روایتی تعلیق آمیز استفاده میکند. در واقع سازندگان این سریال از محتوای درونی کارشان به بهترین نحو ممکن در راستای ژانر وحشت استفاده کردهاند.
این مجموعه به طور کلی در دو جبهه کار میکند. اولین مورد این است که هیولاهای گرافیکی و منحصر به فرد خود را از طریق ترکیبی از جلوههای عملی و تولید شده توسط رایانه، زنده میکند. دوم اینکه داستان وشخصیتهایش را از طریق فعل و انفعالات بین انسان و هیولا به جلو پیش میبرد. اما با این وجود قویترین قسمت Sweet Home بازیگران و شخصیتهای گسترده آن هستند. در ادامه با بررسی جامع این سریال همراه ویجیاتو باشید.
داستان سریال به این شرح است که:
چا هیون سو (سانگ کانگ) به عنوان جوانی درونگرا و تنها، واحدی را در یک ساختمان قدیمی به نام خانه سبز، برای مستقر شدن در آن اجاره میکند. پس از اندکی زمان ما متوجه میشویم این پسرک ساکت و گوشهگیر پس از مرگ همه افراد خانوادهاش در یک سانحه رانندگی، تنها زندگی میکند. به ظاهر پیداست زندگی این شخصیت دارای فضایی غمانگیز و غیرقابل تحمل است، و کاملاً معلوم است هیون سو با بیماری افسردگی دست و پنجه نرم میکند، و حتی در مورد پایان دادن به زندگیاش نیز دچار تردیدی ویژه است.
اما با این وجود محیط و زندگیِ در جریانِ آپارتمان خانه سبز فضایی است که خودکشی را برای او سخت میکند. هرچند در ابتدا بیننده این مکان را با جایی ویرانه و متروکه اشتباه میگیرد، اما افراد ساکن در آن بسیار زندگی پویا و در حرکتی دارند. شاید این مکان برای زندگی با کیفیت متوسط نیز مناسب نباشد، اما خانه سبز به نوعی اقامتگاهی ویژه برای کسانی است که برای گذراندن زندگی سخت تلاش میکنند. بعلاوه، بیشتر ساکنان خانه سبز سعی میکنند با تحمیل برتری خود نسبت به سایرین، نگرشی بیتفاوت از خود نشان دهند. با این وجود، هنوز هم تعداد انگشت شماری وجود دارند که حداقل نسبت به همشهریان و هماسیههای خود گرم و صمیمی هستند.
سازندگان با معرفی اجمالی شخصیتها و البته مکان رخداد داستان، اولین قدم محکم را در طراحی قصهشان بر میدارند. به طور کلی توجه ویژه به مکان و لوکیشن ماجرا، اهمیت ویژهای در پرداخت شخصیتهای سریال ایفا میکند، مخصوص زمانی که پای موجودات عجیب و آخرالزمان هیولایی به داستان باز میشود.
تشکیل گارد حفاظتی برای مقابله با هیولاها
پس از شروع بسیار خونسرد، ملایم و البته عجیب سریال، ناگهان در یک اتفاق غیرمنتظره، هیولاهای وحشتناک از ناکجا آباد شروع به ظاهر شدن میکنند. با شروع ویرانی در همه جا، جهان سریال فضایی آخرالزمانی و متزلزل به خود میگیرد. با گذشت زمان متوجه میشویم که این موجودات شیطانی یا انسانهای هیولا با قدرتهای خاص خود، جریان روزمره زندگی بشر را از بین بردهاند. اینجا نقطهای است که سازندگان توانستهاند در خلق یک دنیای تیره و عجیب به درستی عمل کنند. دنیایی که غم و تاریکی از سر و روی آن میریزد.
نکتهای از همان ابتدا برای همه روشن است. هیولاها همه انسانهایی را که میبینند، کُشته و قلب آنها را میبلعند و پس از آن به طرز سیری ناپذیری برای کشتن بیشتر فریاد میکشند. در واقع هیولاهای داخل سریال به اشکال مختلف و با هدف یکسان که خوردن روح و جسم انسان است، به حرکت در میآیند. ظاهراً دست سازندگان سریال نیز برای خلق انواعی از موجودات ترسناک و عجیب باز بوده، و آنها نیز نهایت استفاده را از امکانات خود داشتهاند.
دگرگونی انسان در دورهای غیرقابل اجتناب
با طرح مسئله نه چندان روشن، ما به عنوان بیننده متوجه میشویم که انسانها به واسطه بُروز ویروسی نامعلوم، با علائمی مانند خونریزی بیش از حد بینی و انجام رفتارهای تهاجمی خشونتآمیز، تبدیل به هیولا میشوند. بنابراین اعضای خانه سبز به عنوان تنها شخصیتهای لوکیشن مرکزی داستان، در میان هرج و مرج بیرون، تصمیم میگیرند برای امنیت بیشتر خود در داخل ساختمان بمانند (چیزی شبیه به فضای فیلم The Mist یا مِه و فروشگاه مرکزی آن به عنوان لوکیشن اصلی).
یکی از نکات جالب اینجاست که شخصیتها ابتدا فکر میکنند، همانند آثار زامبی محور اگر توسط هیولاها گاز گرفته شوند، به هیولا تبدیل خواهند شد. در واقع اعتقاد بر این است که اگر این ماجرا نوعی بیماری باشد، بنابراین تماس بدنی با فرد آلوده باعث شیوع و البته آشکار شدن بیماری میشود. اما با پیشرفت سریال مشخص میشود که این پدیده نسبتاً عجیب و مُبهم، چیزی است که انسانها در هر شرایطی مجبور به تجربه آن هستند. همین موضوع به درستی یک تعلیق و تنش در بدنه اثر ایجاد میکند.
نکته تعلیق آفرین
نکته تعلیق آفرین ماجرا این است که همه افراد داخل آپارتمان مستعد دریافت ویروس هستند، و این تنها مسئله زمان و شرایط است که آنها را از هم تفکیک میکند. در این شرایط دیستوپیایی حاکم بر زمان و فضا، حفظ خود و آرامش ذاتی نکته کلیدی ماجراست. به ظاهر هرچه استرس کمتر باشد میزان بروز علایم بیماری نیز کمتر و دیرتر میشود. در این شرایط نجات عاملی برای حرکت به سوی آینده نامعلوم و زنده ماندن میشود.
حالا کاری که سازندگان سریال «خانه شیرین» با موضوع داستان انجام دادهاند، به گونهای خود را در کالبد شخصیتها نشان میدهد. برای مثال برخی از ساکنان هنگامی که برای بقا میجنگند، تمایلات خودخواهانه خود را نشان میدهند، خواه در مورد تأمین مایحتاج اساسی انسان باشد و یا تأمین فضای امن از موجودات شرور. از طرفی دیگر شرایط فاجعهای عجیب و دردناک سریال عدهای از شخصیتها را به یکدیگر نزدیک میکند. به گونهای که پیوند نزدیک ویژهای بین آنها ایجاد میشود و همه با یکدیگر خویشاوند میشوند.
گزاره داستانی درگیر کننده…
در رفت و آمدهای پیاپی سریال برای شخصیت پردازی تیم انسانی خانه سبز ما متوجه این میشویم که مدتها قبل از ایجاد وضعیت وحشتناک در فضای داستانی سریال، یک وبلاگ نویس مرموز، یک پست درباره انسانهایی که به هیولا تبدیل شده بودند را به اشتراک گذاشته است. نکته مهم این گره داستانی در این فاکتور خلاصه میشود که: روند دگردیسی انسان به هیولا فراتر از عوامل جسمی است.
از این رو، این باور که تنها «آلوده شدن» باعث میشود فرد به هیولا تبدیل شود کاملاً نادرست است. در عوض، این ماهیت درونی شخص است که احتمال یکی شدن با هیولا را دیکته میکند. البته میتوان از بروز آن جلوگیری کرد، که در چنین حالتی، بستگی زیادی به واکنش فرد در برابر شرایط موجود دارد.
با جلو آمدن چنین داستانهایی متوجه میشویم همیشه جای پای کلیشههای رایج ژانر در چنین آثاری قابل دیدن است. کلیشهای که همیشه سر پیکان اتهام را به سازمان یا نهادهای مخفی دولتی نشانه میرود. در این سریال نیز حمله غیرقابل پیش بینی هیولاها، دولت را بر آن داشته تا آزمایشی را مخفیانه انجام دهد. این مطالعه با هدف انتخاب گروهی از افراد، برای ایجاد انسانهای "هیولا" طراحی شده است.
به ظاهر اینها نژادی جهش یافته از انسانها هستند که قدرت یک هیولای منظم را دارند. در این سریال دولت معتقد است که این هیولاهای انسانی توانایی مبارزه با هیولاهای کاملاً شیطانی را برای جلوگیری از نابودی بشریت دارند. بنابراین، با این شرایط اصطلاح «هیولا» توسط آنها ابداع شد. شخصیت سئو یی کیونگ (لی سی یانگ) که نیروی یگان ویژه بوده است، هنگام جستجوی محل نامزد خود که بدون هیچ اثری مفقود شده بود، به طور تصادفی با این اطلاعات طبقه بندی شده روبرو شد. در نهایت معلوم شد که نامزد او یکی از افرادی است که برای شرکت در این آزمایش انتخاب شده است.
بازیهای ذهنی نه چندان خوب
در کِشاکِش تعاملات سریال ما با مبتلایان ویژهای روبرو میشویم. آنها انسانهایی هستند که علائم هیولا شدن را به نمایش گذاشتهاند، اما به نوعی توانستهاند در برابر مسخ شدن توسط آنها مقاومت کنند. این مورد شخصیت هیون سو است که همه انتظار دارند از زمان شروع علائمش به هیولا تبدیل شود. اما نکته عجیب این است که او توانسته تحول خود را تحمل کند.
همانطور که در بالا گفته شد احساسات انسان سهم عظیمی در مقاومت در برابر مسخ شدن توسط هیولاها دارد. کسانی که با احساسات منفی پر شدهاند به احتمال زیاد کاملاً به هیولا تبدیل میشوند.
در این میان فاش شدن اینکه ارتش از ترس حمله عظیم هیولاها، به طور مخفیانه قصد دارد همه افرادی را که مظنون به هیولا هستند یا نه، از بین ببرد. خود یک بازی ذهنی مخوف در بستر داستانی سریال ایجاد میکند. البته سازندگان خانه شیرین این نکته داستانی را خیلی دیر به سریال تزریق میکنند که خود این موضوع باعث عدم پرداخت درست این گره داستانی در روند کار میشود.
شاید اگر اندکی تمرکز بر این موضوع زودتر صورت میپذیرفت، شمایل طرح آن در سریال نیز میتوانست بهتر به یک نتیجه برسد. اما در مجموع این ایرادی است که سازندگان در نگارش فیلمنامه دچار شدهاند. شکافی که در پایان سریال کمی به چشم میآید.
ستایش فنی و ساختاری سریال
در مجموع سریال Sweet Home یا «خانه شیرین» چه از منظر فنی و چه از منظر داستانی و ساختاری یک روند عالی را پشت سر میگذارد. همچنین هم از نظر شکل و فرم هم از نظر مضمون، نمایش هنرنمایی خالقین، بازیگران و همه کسانی که درگیر تولید این کار بودهاند فراتر از تحسین است. یکی از جنبههای ملموس این سریال، عدم استفاده از هیولا به عنوان یک شرور نادر در ژانرهای علمیتخیلی و فانتزی است.
سریال خانه شیرین با نمایش تصاویر متداول اما غیرمنتظره و تصاویر دلهرهآور از جهان آخرالزمانی و هیولایی سطح دیگری از ژانر را به نمایش میگذارد که فضا را به حالت تعلیق آفرین سوق میدهد. خشونت به شکلی هولناک در سریال به تصویر کشیده میشود. از این رو، خون در تمام طول داستان یک ماده اصلی و فراموش نشدنی است.
داستان سریال از نظر شخصیت پردازی با عنصر رمز و راز همراه است، که خود آن عنصری حیاتی در سرریز اطلاعات به سمت بیننده است. البته پایان مبهم و در عین حال تأثیرگذار سریال، زمینه را برای یک دنباله احتمالی بسیار محتمل آماده میکند. در قسمت قابل توجه روایت، قوس اصلی Sweet Home با استعاره تزئین شده است. در مقیاس بزرگتر و مشهودتر، انسان هیولایی، به عنوان چیزی مخرب و خطرناک به تصویر کشیده شده است.
نمایشی تمثیلی از افکار و احساسات
سریال Sweet Home، به معنای عمیق تر، از هیولا به عنوان نمایشی تمثیلی از افکار و احساسات منفی عمیقاً جاافتاده انسان استفاده میکند. هیولاهایی که در این سریال به تصویر کشیده شده است بیانگر ماهیت شنیع انسان هستند. برای مثال: یک هیولای پروتئینی شبیه به هالک ممکن است نماد خواست ارضا کننده انسان برای گوشت باشد. یا هیولای چشم، ولع مخرب انسان برای کنجکاوی در همه چیز را تجسم میبخشد. به زبان ساده، انسانها از طریق احساسات منفی که اجازه میدهند در درونشان رشد کنند، این هیولاها را پرورش میدهند.
در این میان انسان واقعی ماندن نکته کلیدی ماجراست. پرونده هیون سو به خودی خود عمیقترین مثال در این مورد است. زندگی در ناامیدی و بی اعتمادی نسبت به مردم میتوانست به راحتی او را به هیولایی تبدیل کند. اما او توانست به نشانههای باقی مانده انسانیت در خود بچسبد، بنابراین در برابر فرایند تبدیل شدن به یک هیولای وحشی مقاومت میکند.
حرف آخر
سریال Sweet Home در طول ده قسمت موفق میشود عناصر بزرگ ترسناکی را تحویل بیننده دهد و در عین حال یک طرح دراماتیک را با پیچ و خمها و چرخشهای جذاب پیش ببرد، و شخصیتهایی قوی را نشان دهد که درامهای کرهای به واسطه آن شناخته شدهاند. وقتی سریال تمام میشود، متوجه خواهیم شد Sweet Home نه تنها یکی دیگر از تولیدات موفق کرهای مورد حمایت Netflix است، بلکه جواهری نمایشی در طول یک سال کرونایی به نظر افتضاح است. تماشای این سریال برای طرفداران ژانر ترسناک و هیولایی بسیار ضروری است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اخرش چرا اینطوری تموم شد ؟چیشد؟فصل دو قراره داشته باشه؟
اخر سریال ، کی هیون سو رو برد تو ماشین؟هیولا یا مرد گانگستر؟
داستان سریالش نسبت به سریال هایی که دیدم به نظرم جدیده . خب تو زمینه ای مثل ژانر های زامبی محور و از این دست ، میشه با حبس کردن یا فاصله گرفتن ، در امان موند .
ولی اینجا تو اگه خودتو حبس کنی ، این اتفاق ممکنه برات بیفته .
فک نمیکنم سریالش original باشه
در واقع براساس وبتونی به همین اسم ساخته شده
نویسنده وبتون هم youngchan hwang هستن
اگه منظورتون اینه که Netflix Original نیست ، که هستش . چون سریال با سرمایه گذاری نتفلیکس انجام شده و بصورت اختصاصی توسط شرکت پخش میشه . حتی سریال هایی که همکاری و پشتیبانی بخشی از اون توسط نتفلیکس انجام میشه ، در قالب original عرضه میشه .
این بهتره یا کینگدام؟
هر دو سریال در نوع و ژانر خودشون جذاب و گیرا هستن
از لحاظ کیفی گفتم، اگه از لحاظ کیفی به پای کینگدام میرسه من ببینمش.
کیفیت فنی تولید سریال واقعاً عالیه
ممنون، پس واجب شد ببینمش:)