ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

نقد فیلم بی همه چیز – کفتار میان گاوها

فیلم بی همه چیز در رسانه‌ها به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره فیلم فجر امسال معرفی می‌شد اما ضعف‌های خنده‌دار و ناامید‌کننده این فیلم نشان می‌دهد که احتمالا با یکی از بی‌کیفیت‌ترین فجرهای چند ...

شایان کرمی
نوشته شده توسط شایان کرمی | ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ | ۲۱:۵۶

فیلم بی همه چیز در رسانه‌ها به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره فیلم فجر امسال معرفی می‌شد اما ضعف‌های خنده‌دار و ناامید‌کننده این فیلم نشان می‌دهد که احتمالا با یکی از بی‌کیفیت‌ترین فجرهای چند سال اخیر طرف هستیم.

سینمای بی همه چیز

داستان فیلم بی‌ همه چیز در روستایی در دوران قبل از انقلاب جریان دارد که در آن فردی خان‌زاده با نام امیر (با بازی پرویز پرستویی) به عنوان قاضی محلی در روستا فعالیت می‌کند و به خاطر سابقه خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به امیر سپرده‌اند.

حال پس از سال‌ها یکی از اهالی روستا با نام لیلی که از روستا به خاطر تهمت مردم به فاحشه بودن رفته، به عنوان اشراف زاده به روستا برمی‌گردد و به مردم وعده می‌دهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آن‌ها خواهد داد. داستان بی همه چیز روایت وسوسه‌ای است که مردم بعد از این پیشنهاد دچار آن می‌شوند.

بی همه چیز از روی نمایشنامه ملاقات با بانوی سالخورده از دورنمات ساخته شده. در این نمایش‌نامه نیز تقریبا چنین داستانی در جریان است با این تفاوت که بی‌همه‌چیز کمی رنگ و لعاب ایرانی و حس‌وحال درام‌های تلویزیونی تولید داخل را به خود گرفته است.

نویسنده فیلم آن‌قدر به قالب بی‌ همه چیز دست نزده که میزانسن‌ها و خرده‌داستان‌هایی که به خاطر قالب تئاتری ملاقات با بانوی سالخورده، روی صحنه نمایش جواب می‌دادند، در بی همه چیز شکل خنده‌دار به خودشان گرفته‌اند.

داستان که کمی رگه‌های طنز را هم در آن می‌بینیم، به صورت کامل جدی دنبال می‌شود. شخصیت پرویز پرستویی با نام امیر یک انسان کاملا جدی با اهدافی جدی است که ناگهان و به دلیل درخواست‌های عجیب زنی که سال‌هاست روستا را ترک کرده، با چالش کشته شدن مواجه می‌شود.

اتفاقاتی که طی دو سه روزی که داستان فیلم در آن جریان دارد رخ می‌دهند، بیننده را قانع نخواهد کرد که شخصیت امیر لایق مرگ است یا اصلا حتی لایق مرگ نیست و لیلی با بازی هدیه تهرانی کار اشتباهی انجام داده.

در واقع فیلم اصلا کاری نمی‌کند که شما بخواهید به هیچ کدام از این شخصیت‌ها اهمیت بدهید. امیر که مردم سر او قسم می‌خوردند و خودش هم بابت این قضیه حتی زندگی خود را هم تسلیم کرد. بعد همین شخصیت تصمیم می‌گیرد تا زندگی دخترش را خراب کند تا نجات پیدا کند.

ما به شکل دقیق متوجه اتفاقی که بین لیلی و امیر افتاده هم نمی‌شویم. انگار فیلم خجالت می‌کشد که مهم‌ترین موضوعی که باعث شده تا چنین حس انتقام شدیدی که در لیلی شکل گرفته را به تصویر بکشد. تنها می‌دانیم که او زنی دیو‌انه‌ست که تصمیم گرفته به هر قیمت که شده جان امیر را بگیرد تا به انتقامش برسد.

حتی انگار خود شخصیت هدیه تهرانی هم روی هدفی که دارد ثابت قدم نیست. برای مثال او به امیر فرصت می‌دهد تا با گفتن حقیقتی که تقریبا همه اهالی روستا از آن باخبر هستند، جان خود را نجات دهد اما همین امیر که خیلی دم از مردانگی می‌زد و طی فیلم خیلی کارهای شرم‌آور بیشتری را هم انجام می‌دهد، نزد خودش منطقی نمی‌بینید که بخواهد چنین کاری را برای نجات جان خودش انجام دهد.

همه این‌ مشکلات به این دلیل در فیلم بی‌ همه چیز رخ داده‌اند که کاراکترها در داستان هیچ پرداختی ندارند. ما با هویت دقیق آن‌ها آشنا نمی‌شویم و اصلا نمی‌دانیم که باید به چه دلیلی از آن‌ها علاقه‌مند شده یا متنفر باشیم. مشکلی بابت وجود دوتا کاراکتر خاکستری به عنوان قهرمان و ضدقهرمان فیلم نیست اما حداقل توقع می‌رود که آن‌ها انگیزه کافی برای رسیدن به اهدافشان داشته باشند نه این که آن‌قدر در باور خود سست باشند که انگار خودشان هم نمی‌دانند دقیقا می‌خواهند چه کار بکنند.

خرده قصه‌های اضافی

فیلم به جای آن که به پرداخت شخصیت‌ها بپردازد، صرفا حالت‌های رفتاری کاراکترهای اصلی را تا انتهای فیلم تکرار می‌کند. انگار که تمام این کاراکترها تنها تیپ‌های شخصیتی ساده‌ای هستند که همیشه مطابق با پیش‌بینی ما رفتار می‌کنند و همیشه هم می‌شود آن‌ها را حدس زد.

اگر کاراکتری هم در این فیلم خصوصیت اخلاقی بالا را نداشت باشد، حتما یک رفتار غیر قابل توجیه از او سر می‌زند که شما را از تصمیماتی که این کاراکتر در ادامه داستان خواهد گرفت ناامید می‌کند.

مثلا شخصیت باران کوثری به عنوان یک زن خیلی ساده روستایی که به تنها گاوش علاقه‌مند است، در ابتدای کار بسیار احساسی، عادل و منصف به نظر می‌رسد. به طوری که او حتی از کشته شدن گاو هم بسیار ناراحت سرخرده می‌شود. همین شخصیت چند دقیقه بعد تصمیم می‌گیرد که امیر را بکشد و حتی حاضر است که خودش زیر چهارپایه اعدام او بزند!

کارگردان فیلم به صورت مبتدیانه از نشان دادن زاغ به علامت مرگ، نشان دادن خورده شدن ملخ توسط مورچه‌ها به علامت گیر افتادن امیر توسط همان مردمی که از او کوچک‌تر هستند و سرنوشت یکسانی که لیلی و دختر امیر دچار آن‌ها می‌شود، می‌خواهد با نشانه‌گذاری اتفاقاتی که در فیلم قرار است رخ بدهند را برجسته‌تر و قابل درک‌تر کند اما این نشانه‌ها آن‌قدر ابتدایی و پیش پا افتاده هستند که تنها در نقش اسپویل کننده داستان فیلم حاضر می‌شوند.

فیلم بی همه چیز یک اثر ضعیف، طولانی و فاقد هیچ حرف تازه‌ برای گفتن است که به خاطر نقش‌های بدی که برایش نوشته‌اند هم، شانس درخشش را از بازیگرانی که دارد هم می‌گیرد. شاید فیلم‌برداری خوب و ۳۰ دقیقه ابتدایی جالب فیلم بتواند عده‌ای را تا انتها راضی نگه‌ دارد اما به هیچ وجه نمی‌توان روی این فیلم برچسب خوب یا حتی متوسط زد.

بیشتر بخوانید:

مورد انتظارترین فیلم‌های جشنواره فجر ۹۹ که ارزش سینما رفتن دارند

نقد فیلم آن شب – بهترین فیلم ترسناک تاریخ سینمای ایران

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • aidazanjani
    aidazanjani | ۱۲ دی ۱۴۰۰

    این فیلم از نظر شناختی که نسبت به انسان و جامعه منفعت طلب میداد بینظیر بود و دقیقا پروژکتور را انداخته بود بر عملکرد مردم در مقاطع متفاوت که بسیار هیجانی و بی منطق ‌صرفا در جهت منافعشون بیرحمانه انسانیت خودرا پشت در میگذارند . برای شخص من پرداختن بیش از این به جزییات ارتباط زن و مرد نقش اول فیلم به حاشیه رفتن بود .
    این فیلم بسیارعالی به روانشناسی اجتماعی تمرکز کرده بود و درجهت یاداوری مفت خواهی ادمک ها موفق بود.

  • mahdi-naeimi
    mahdi-naeimi | ۱۴ بهمن ۱۳۹۹

    فیلم هم خوب بود هم بد یعنی نه میشه گفت خوبه نه بده

  • Ramin-abysswalker
    Ramin-abysswalker | ۱۳ بهمن ۱۳۹۹

    از اسمش معلوم چیه

مطالب پیشنهادی