نگاهی به فصل چهارم سریال The Crown که در گلدن گلوب امسال درخشید
سریال The Crown کار خود را از سال ۲۰۱۶ در نتفلیکس آغاز نمود و حالا پس از چهار فصل موفق، ثمره حقیقی تلاش عوامل سازنده و بازیگران آن در مراسم گلدن گلوب مشاهده شد. این ...
سریال The Crown کار خود را از سال ۲۰۱۶ در نتفلیکس آغاز نمود و حالا پس از چهار فصل موفق، ثمره حقیقی تلاش عوامل سازنده و بازیگران آن در مراسم گلدن گلوب مشاهده شد.
این سریال توانست در گلدن گلوب امسال جوایز «بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزنی درام»، «بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی درام»، «بهترین مجموعه تلویزیونی درام» و «بهترین بازیگر نقش مکمل زن در سریال، سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی» را به دست آورد.
در نتیجه، بد نیست یک نگاه مفصل به چهارمین فصل از این مجموعه نتفلیکسی داشته باشیم و ببینیم چرا The Crown اینقدر خوب عمل کرد و مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. با ویجیاتو همراه باشید.
بیشتر بخوانید:
- برندگان مراسم گلدن گلوب مشخص شدند؛ درخشش زنان
- بهترین فیلم خارجی زبان گلدن گلوب ۲۰۲۱: Minari
- نتفلیکس سریال The Crown را در فصل پنجم تمام میکند
همه در این سیستم یک غریبه گشمده، تنها و بیربط هستند، غیر از یک نفر، تنها کسی که اهمیت دارد. او اکسیژنی است که همه ما تنفس میکنیم و هسته تمام وظایف ماست.
- پرنس فیلیپ
دومین قسمت از فصل چهار سریال The Balmoral Test نام دارد که خطوط اصلی توازن را در تمامی فصل ایجاد میکند. الیزابت و فیلیپ که بار دیگر توسط الیویا کلمن و توبیاس منزیس بازی شدهاند، همراه بقیه اعضای خانواده سلطنتی در ارتفاعات اسکاتلند به سر میبرند. در این سفر تعطیلات مهمانانی هم وجود دارد؛ اول از همه، مارگارت تاچر (جیلین اندرسون) نخست وزیر تازهوارد و همسرش دنیس (استیون باکسر) هستند.
پس از آنکه تاچر و همسرش محل را ترک میکنند، دایانا اسپنسر (اما کورین) از راه میرسد تا به عنوان همسر احتمالی برای چارلز (جاش اوکانر) در نظر گرفته شود. تمام افراد تحت فشار این «تست Balmoral» مشهور هستند. این تست زمانی وارد ماجرا میشود که افرادی خارج از خانواده سلطنتی وارد حلقه خصوصی آن میشوند.
حال قسمت دوم خودش به دو قطعه اساسی تقسیم شده است. در ابتدا ما تاچر را تماشا میکنیم که میخواهد با تمام وجود خانواده را راضی کند و پشت سر هم شکست میخورد. او و همسرش میدانند که دارند شکست میخورند اما همچنان دست از تقلا برنمیدارند.
در همین میان خانواده سلطنتی هم با خشکی، ادب و رفتار خاصشان تمسخر کردن این نوع شکستها را خیلی خوب بلد هستند. پس از ترک ارتفاعات اسکاتلند توسط تاچر و همسرش، دایانا از راه میرسد و از آن جا که دیدگاه و رویکرد متفاوتی دارد، اتفاقات برایش خیلی بهتر پیش میرود.
این یکی از بهترین نمونهها از سریال The Crown است و به خوبی نشان میدهد مهارت واقعی این مجموعه چیست. قسمت دوم یک ساعتِ بینقص و جامع با یک فیلمنامه عالی است که لحظه به لحظه و جمله به جمله آن با مهارت خاصی ایجاد شده.
وقایع فصل چهارم بین اواخر دهه ۷۰ تا دهه ۸۰ میلادی به وقوع میپیوندد و بیشتر میخواهد رابطه پیچیده میان ملکه و نخست وزیر تازه انتخاب شده یعنی تاچر را به تصویر بکشد. این دو زن قدرتمند با اینکه به سوی هم مشتی پرتاب نمیکنند اما کش و قوس عجیبی در عمارت دارند.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم تاچر نهایتا شکست میخورد و نمیتواند به اهداف خود دست یابد اما هرگاه صحبت میکند حضور قدرتمندی پشت هر واژهاش مشاهده میشود. زمانی که ملکه و نخست وزیر سر مسائل سیاسی باهم نمیجنگند، The Crown به شکل تحسین برانگیزی زندگی شخصی آنها را باهم مقایسه میکند.
به عنوان مثال در یکی از بخشها الیزابت - به شکلی مضحک - سعی میکند با فرزندان خود وقت بگذارند و از لحاظ عاطفی با آنها ارتباط برقرار نماید. در مورد شخصیتهای چالز و دایانا هم سریال با شیوهای هیجانانگیز ده سال از رابطه آنها را طی ده قسمت روایت میکند؛ تمام دوران نامزدی این دو در یک قسمت به نمایش درمیآيد.
و شاید فکر کنید این حجم بسیار گستردهای از وقایع تاریخی است که نمیتوان در یک ساعت جای داد، اما پیتر مورگان آنقدری روی این دو شخصیت وقت میگذارد که ما نهایتا آنها را به خوبی و به درستی میشناسیم. تازه این شورانر قهار اصلا شخصیتهای محبوب دیگر را فراموش نمیکند و اجازه نمیدهد طی فصل چهار همه چیز به ماجرای «چارلز و دایانا» ختم شود.
در مورد رابطه این زوج، قسمت سوم خیلی عالیتر از بقیه عمل میکند. طی این قسمت که Fairytale نام دارد، ما شاهد طعنههایی به داستانهای عاشقانه قدیمی هستیم، جایی که یک دختر جوان عاشق یک پرنس میشود و حاضر است برای رسیدن به او هرکاری بکند. از سوی دیگر بحث انتظار و خواسته در روابط هم مطرح میشود و میفهمیم نامزدی زیبا و پرزرق و برق چارلز و دایانا یک روی تاریک و عجیب هم دارد. چارلز هنوز به معشوق قدیمیاش (کامیلا پارکر با بازی امرالد فنل) توجه دارد و همچنین زندگی سلطنتی دشواری بسیاری برای دایانا دارد.
با اینکه این زوج پستی و بلندیهای متعددی را تجربه میکنند، ترکیب دو بازیگر آنها یعنی اما کورین و جاش اوکانر واقعا شگفتانگیز است. کورین خیلی خوب یک نقش جوان، دوست داشتنی و بازیگوش را ایفا میکند و از آن سو اوکانر طوری در نقش چارلز ظاهر شده که نمیتوان تصور کرد هیچ بازیگر دیگری بتواند جای او را بگیرد.
در ابتدا احتمالا اکثر مخاطبان فکر میکردند چارلز و کامیلا به ویلنها و شخصیتهای منفی داستان بدل شوند اما خب The Crown نشان داده اصلا در بند داستانهای سیاه و سفید کلیشهای نیست. در هر حال این تغییرات شخصیتی که تاکنون دیدهایم بعضا غیرمنتظره اما شیرین بودهاند و امیدواریم در ادامه هم شاهد این پیچیدگیهای مطلوب باشیم.
فصل چهارم سریال The Crown فاصله بسیار بسیار کمی تا «بینقص» دارد. شاید مورگان میتوانست در این فصل نقش معنادارتر و پررنگتری به هلنا بونهام کارتر در نقش پرنسس مارگارت بدهد چراکه او در فصل سوم واقعا باورنکردنی ظاهر شد (مخصوصا قسمتهای Margaretology و Cri de Coeur).
با تمام این اوصاف، حتی زمانی که The Crown در نقطه اوج خود قرار نداشته باشد نیز از نظر فنی همچنان یکی از بهترین سریالهای امروزی است. مورگان از انواع و اقسام کارگردانان و فیلمبرداران برای ساخت قسمتهای مختلف سریال استفاده میکند اما واقعا تشخیص تفاوتها میان هر اپیزود واقعا دشوار به نظر میرسد. دلیل این مسئله هم احتمالا رهبری بینقص مورگان و نظارت دقیق او روی هر بخش از The Crown است.
بیشتر بخوانید:
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.