اسکات فرانک، نویسنده نامزد اسکار که قلم او منجر به خلق آثاری چون خارج از دید (ساخته استیون سودربرگ) گزارش اقلیت (اسپیلبرگ) و لوگان (جیمز منگولد) شده است، در مینی سریال جدید خود The Queen’s Gambit به سراغ اقتباس از رُمان شطرنجی والتر تویس تحت عنوان حرکت اول ملکه رفته است.
بازی شطرنج شهرت مهیجی ندارد. حتی اگر این بازی ذهنیِ رومیزیوار برای عدهای سرگرمکننده و جذاب باشد، اما تصور لذت بردن از یک فیلم یا سریال در مورد آن دشوار است. با این حال سریال جدید نتفلیکس کاری را انجام داده که افراد مخالف این بازی نیز مشتاق دیدن یا انجام آن خواهند شد. در واقع شطرنج میشود یک مدیوم برای موفقیت این اثر.
داستان سریال دنبالهرو دختر نابغه و یتیمی به نام بت هارمن (آنا تیلور جوی) است که در دوران کودکی (دهه ۶۰ میلادی) راهی یتیمخانه میشود، و در آنجا به جای کارهای روتین با بازی شطرنج آشنا میشود. بازی که مسیر زندگی او را دچار یک چالش بزرگ میکند.
اگرچه سریال جدید اسکات فرانک کمی آهسته و کُند به نظر میرسد، اما درام جذاب آن ارزش تماشا و توجه را دارد. این مینی سریال درام، نگاهی صریح به سوء مصرف مواد و اعتیاد دارد. در تعریف سادهتر سریال باید گفت: این یک قصه جذاب و گاهاً زیبا است که از بازی پادشاهان به عنوان مجرایی برای بیان یک داستان حیاتی و مرتبط با تاریکیهای درون انسان بهره بُرده است.
از طرفی سریال گامبی ملکه به نابرابری جنسیتی و عدم توجه بنیانی به بانوان نیز توجه خاصی داشته است. چرا که داستان اصلی ماجرای یک قهرمان زن را در قلمرو تحت سلطه مردها به نمایش میگذارد.
چند قسمت اول در شکل گیری شخصیت بت هارمن نقش عمدهای دارد. او در یتیمخانه وقتی تنها و افسرده به دنبال روزنه امیدی است، با چند شخص روبرو میشود. شاید مهمترین آنها دختری یتیم به نام جولین است که راه مصرف دارو آرامبخش را پیش پای او میگذارد. حتی با پیشرفت داستان، مادر خوانده او با بازی جالب ماریل هلر ( کاگردانِ پُر کارِ این روزهای سینما) که او نیز با سوء مصرف مواد و الکل روبرو است، تأثیر مهمی بر روی بت میگذارد.
در واقع این جزئیات باعث میشود که شخصیت ظریفی چون او، تنهایی و فشار روانیاش را زیر مصرف بیقاعده قرص و الکل بپوشاند. البته در این دوران تاریک، الیزابت به واسطه سرایدار جالب یتیمخانه، مهارتهای خود را در شطرنج نیز کشف میکند. مهارتی که در اندک زمانی پرورش و تکامل مییابد.
با پیشروی قصه آنا تیلور جوی توانسته در این نقش یک نوجوان باور پذیر و سپس یک زن جوان را به خوبی به نمایش بگذارد. تیلور جوی پیش از این توانسته بود با بازی در آثاری چون جادوگر و شکاف استعداد درخشان خود را نمایش دهد، اما بت در گامبی ملکه یکی از بهترین بازیهای او تا به امروز است.
در بعضی مواقع اجرای رنگارنگ این بازیگر باعث میشود فکر کنید شخصیت او در طیف افراد اوتیسمی است، و در لحظهای دیگر نبوغ او در علم شما را شگفتزده میکند. شخصیت بت با بازی آنا تیلور جوی در طول سریال، از مظلوم بیگناه به شکسته دست روزگار تبدیل میشود. و این تغییرات به درستی در سریال به بیننده منتقل شدهاند.
اسکات فرانک توانایی رو به رشد شطرنج بت را به روشهای منحصر به فردی تجسم میکند که همچنین استعارههایی برای رشد او به عنوان یک زن و همچنین تبار وی در اعتیاد است.
از طرفی این سریال به واسطه فهم درست اسکات فرانک و فیلمبردارش از فرم، تبدیل به یک شخصیت بصری زیبا شده است. اگر از شروع یک نمایش هفت ساعته در مورد شطرنج احساس ترس و وحشت میکنید، باید بدانید انتخابهای پویای کارگردان باعث میشود مسابقات شطرنج مانند بهترین صحنههای اکشن و پُر تنش در بهترین فیلمهای ورزشی به نظر برسند.
تدوین درست، تَعدُد لوکیشن و زیبایی صحنه و تصاویر، به همراه یک درام خوش محتوا باعث میشود این سریالِ به ظاهر سنگین و کسلکننده تبدیل به کاری سرگرمکننده برای شما شود. حتی دوره زمانی در این سریال تقریباً خودش یک شخصیت است.
در واقع از قسمت سوم شما به عنوان بیننده خود مشتاق دیدن ادامه این روایت رقابتی خواهید شد. البته جدا از بحث پرداخت موفق شخصیت مرکزی و همچنین پویایی بصری سریال، عامل مهم دیگر در افزودن پیشرانه و پویایی به صحنههای این سریال، موسیقی متن جذاب و عالی کارلوس رافائل ریورا در طول نمایش است. هرجا که نیاز است سریال هیجان را بالا ببرد – موسیقی عامل اصلی این تعاملات میشود.
البته این سریال در تمام بخشها در کمال و شکوه نیست. یکی از نکات ضعف عمده سریال تمرکز بیاندازه به پرداخت شخصیت بت و عدم پرداخت شخصیتهای مکمل دیگر است.
این ایراد زمانی بیشتر به چشم میآید که این شخصیتها در دل قصه به طُرُق مختلف جلوی شخصیت مرکزی سبز میشوند و او را به چالش میکشند. چالشهایی که به واسطه ناشناس بودن رفتار شخصیتهایش برای بیننده به شدت گیرا نمیشوند.
همچنین اجراهای تیم بازیگری به جز دو سه موردِ قابل ستایش – همه از یک طیف به شدت معمولی و فراموش شدنی برخوردار هستند. البته بازیها زننده یا بد نیست. اما با توجه به مضمون و محتوای قوی سریال از کیفیت پایینی برخوردار است.
بدون شک این سریال بدون موضوع شطرنج هم یک درام تاریخی درگیرکننده بود. اما اقتباس موفق اسکات فرانک در غالب مینی سریال هفت قسمتی باعث شده بیننده با جزئیاتی سرگرمکننده چون شطرنج، نبوغ، فساد شخصیتی و اِلمانهای فرهنگی منفی در جامعه غربی روبرو شود.
اگرچه رُمان والتر تویس خیالی است، و مبنای واقعی ندارد. اما گامبی ملکه همان شور و حال شاهانهای را که در سریال The Crown دیدهایم ارائه میدهد. همچنین داستان اعتیاد و مبارزه با نبوغِ در آن نیز یادآور آثاری چون شرلوک است.
در نتیجه باید بگویم، این یک سریال نادر است که میتواند شکل خاصی از نبوغ بیمارگونه را بدون ریزش بیننده، و به شکل سرگرمکننده به نمایش بگذارد. ما در گامبی ملکه شاهد شخصیتی هستیم که در سیستم عجیب قرن بیستم، نقش یک پیاده نظام بیقدرت را دارد، اما نبوغ او باعث درخشش میشود.
دنیای طاقت فرسای شطرنج رقابتی بارزترین صحنه برای روایت یک داستان درامِ سیاه نیست، اما The Queen’s Gambit یک سریال غالباً سرگرمکننده است که توانسته از محتوایش بهترین استفاده را ببرد.
بدون شک این یک قصه ناخوشایند و دلخراش است. اما باید به پیام سریال احترام گذاشت. پیامی که میگوید: حتی در صورت ملکه شدن، ایستادن روی تخته خالی فایدهای ندارد. پیامی که میگوید شما با همه داشتههایتان بدون بقیه مجموعه پُشتسرتان چیزی نیستید. پس با این اوصاف اگر یک درام شطرنجی سرگرمکننده با محتوای جذاب میخواهید، این سریال خوراک چند ساعتِ شما را جور خواهد کرد.
من فیلم رو کامل دیدم بازی فوقالعاده و فیلم اتفاقأ شعاری نیست روند تکامل شخصیت اصلی و دور بودن از کلیشه های هالیوودی و نگاه انسانی به آدمها بدون قضاوت و تمامی بازیها ی شطرنج اصلی و واقعی است و نگاه مرد سالار دهه ۶۰ میلادی آمریکا نسبت به زنان من صحبتهای کارگردان رو دیدم درسته از کتاب اقتباس گرفته اما بسیار پردازش شده است لذتبخش بود
به نظر من اینکه این سریال انقدر مورد توجه قرار گرفته و ازش تعریفهای زیاد میشه یکم عجیبه. سریال فوقالعاده زیبایی هست، ولی سریالهای جذاب و قویتری هم وجود داره که سطح بسیار بالاتری دارند.
من کاملا شطرنجو یادم رفته بود ولی با این سریال طوری بهم یاد داد که تو هر مرحله از بازی ای که داشت میتونستم بفهمم با کدوم حالت میخواد کیش و مات کنه طرف مقابلش رو خیلی خوشم اومد از سریال کاش این بازی که ذهن باز و خلاق میخواد بیشتر بهش اهمیت داده بشه خیلی دوست داشتنی و در عین حال سخته.
مرسی از توضیح کاملتون خسته نباشید!
سریال خوبی بود???انا تیلور واقعا عالی بود..
با سلام من این سریال رو از قسمت یک تا چهار همین الان پشت سرهم تماشا کردم و لذت بردم فقط یه سوالی برای من پیش اومده که نتونستم جوابشو از سریال بگیرم اونم اینکه چرا در یتیم خانه به کودکان کم سن و سال اصلا آرامبخش میدادن؟؟ و چرا اصلا قرص آرامبخش وسط روز داده میشد چرا نقش اول فیلم قرص هارو نگه میداشت شب بخوره مگه آرامبخشها معمولا خواب آور نیست چرا خوابش نمیبرد و تو ذهنش شطرنج بازی میکرد؟!!؟ :/
گامبی وزیر یک گشایش رایج ومطرح هست در واقع اسم فیلم گامبی وزیر هست
این سریال برا من ک عاشق شطرنج مث یک رویا بود عالیییی بود ک سریالی درباب شطرنج هست بنظرم شطرنج زیباترین بازی دنیاس واین باقدرت میگم البته اسم بازی هم براش مناسب شطرنج چیزی ماورای یک بازی هست بقول الخین ۴امین قهرمان جهان شطرنج ترکیبی از علم وهنر هست هرکس وارد این بازی بشه وتا حدی مورد مقبول باهاش آشنا بشه اعتراف خواهد که چقدر زیباس مثه یک موسیقی یا یک تابلو مثه یک مسله ریاضی با راه حل های خاص خود مث یک ورزش پر از استرس وهیجان ورقابت
ممنون از نقد خوبتون. فقط این که queen’s gambit که تو فارسی گامبی ملکه میگن بهش، حرکت اول ملکه نیست، بلکه یه نوع گشایش تو شطرنجه. کلا گمبیت ها تو شطرنج گشایش هایی هستن که تو اون فرد یه پیاده رو فدا میکنه تا بتونه ابتکار عمل رو به دست بگیره. البته با پیشرفت شطرنج از محبوبیتشون تو مسابقات سطح بالا کم شده ولی همچنان طرفدارهای زیادی داره. گمبیت ملکه اما هنوز هم خیلی بازی میشه ولی اکثرا رد میشه و طرف مقابل قبولش نمیکنه که بهش میگن queen’s gambit decline و اگه شطرنج بازی میکنین یکی از لایناییه که باید حتما بهش مسلط باشین. بازم ممنون از نقد
ممنون از نقدتون آقای پریمی، تشکر میکنم. واقعا سریال بی نظیر بود. منو برگردوند به بچگیم و دوباره دنبال شطرنج رفتم. همین که از روی بازی حوصله سربری (برای عموم) مثل شطرنج سریال بسازی و تو یک صحنه ۱۵ دقیقه فقط روی صفحه شطرنج باشی و مخاطب پای صفحه بشینه یعنی کارتو به خوبی انجام دادی. مهم ترین نقاط قوت سریال بازی بی نظیر آنا تیلور و بازیگر بچگی سریال به همراه چند تا از بازیگرای دیگر سریال هست. غیر از آن موسیقی سریال هم بی نظیر هست. کمتر سریالی هست که بشه چشمات ببندی و بازم بی نهایت ازش لذت ببری. زیبایی بصری سریال هم مثل سریال قبلی اسکات فرنک واقعا عالی بود. نقطه ضعف سریال هم فیلم نامه هست که همون طور که گفتید به شخصیت های فرعی بها نمیده و دو تا باگ داستانی نابخشودنی هم داره که تو آخر متن بهش ناقص پرداختید که گفتید بدون بقیه هیچی نیست. مشکل سریال اینه که نشون نمیده چطور شخصیت هایی که بث هارمن تو کل سریال بهشون بی احترامی کرد و باهاشون بهم زد و گاهی تو زندگیش فقط ۵ دقیقه باهاشون حرف زد آخر سریال محض رضای خدا میان جمع میشن تا کمکش کنن! عدم پرداخت سریال به این موضوع یک باگ بزرگ داستانی هست. غیر از آن بزرگترین باگ فیلمنامه و مشکل جایی بود که سریال اصلا به این نپرداخت که چطور خود بث هارمن یک دفعه عوض شد! اصلا حتی ۱ دقیقه صحنه هم وجود نداشت تا بشه این تغییر درک کرد که مهمترین پیام سریال بود!!! یکدفعه وسط قسمت هفت تصمیم گرفت دیگه الکل و قرص مصرف نکنه! حتی وسط فینال هم تو دیالوگی میگه دلم عمیقا میخواد برم سراغ مواد اما بعدش هیچ پیامی مبنی بر اینکه چطور میشه و چرا نمیره سراغش توی فیلنامه وجود نداره! البته من کتابش هم گرفتم خوندم و کتاب خیلی منطقی تر و با جزئیات به این مسائل پرداخته اما فیلنامه ضعیف کار یا شایدم چون مینی سریال بوده و نتفلیکس بودجه نداده اجازه پرداختن به این مسائل نداده و با یک فیلنامه طرفیم که از نظر منطقی در پایان سریال ضعیف عمل کرده با این وجود نقاط مثبت سریال اینقدر هست که میشه عمیقا از آن لذت برد.
این سریال یکی از شاهکارهای Netflix بوده تا به الآن… با دیدنش قشنگ تا یه چند وقت دیگه هیچی نمی خواین تو این ژانز ببینین… حس خوب، شخصیت پردازی مناسب، صحنه آرایی و انتقال احساسات
جوایز امی امسال رو راحت درو می کنه