ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

فجر جهانی: نقد فیلم شهربانو – انتظارات حداقلی از سینما هم نداشته باشید

اولین پیامی که فیلم شهربانو با اولین سکانس خود به مخاطبان سینمای ایران می‌دهد این است که حال سینمای ایران و رویدادهایی مثل جشنواره جهانی فیلم فجر خوب نیست. شهربانو که همزمان یادآور سریال‌های تلویزیونی ...

شایان کرمی
نوشته شده توسط شایان کرمی | ۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۰:۲۹

اولین پیامی که فیلم شهربانو با اولین سکانس خود به مخاطبان سینمای ایران می‌دهد این است که حال سینمای ایران و رویدادهایی مثل جشنواره جهانی فیلم فجر خوب نیست. شهربانو که همزمان یادآور سریال‌های تلویزیونی درام دهه هشتاد است آنقدر طی مدت زمان نسبتا طولانی خود کلیشه‌ها را یادآوری می‌کند که مخاطب دلایل کافی برای نیمه‌کاره رها کردن فیلم خواهد داشت.

قصه همیشه تکرار

داستان شهربانو مثل تعداد بسیار زیادی از فیلم‌های جشنواره فیلم فجر و جشنواره جهانی فیلم فجر حول‌محور مرگ و قتل می‌گردد. این بار هم پای زنی هم‌نام فیلم در میان است که به خاطر جابجایی مواد مخدر به زندان افتاده و با حبس ابد روبرو شده است.

حال و پس از ۱۱ سال شهربانو بالاخره توانسته برای عروسی پسرش مرخصی بگیرد و غیرمنطقی بودن فیلم هم از همین زمان که شهربانو پای خود را از زندان خارج می‌کند آغاز می‌شود. مثلا در یکی از صحنه‌های ابتدایی فیلم دختر شهربانو با بازی گلاره عباسی را شاهد هستیم که مثلا پس از ۱۱ سال با آزادی مادر خود از زندان روبرو شده ولی جوری با برخورد می‌کند که هر روز ناهار را پیش هم در زندان میل می‌کردند!

پیامی که چنین اتفاقاتی طی داستان شهربانو به مخاطب می‌دهد این است که کارگردان مجبور شده برای آن که بتواند حس جداافتادگی شهربانو از جامعه را به تصویر بکشد، منطق داستانی را قربانی اتفاقات و رفتارهای کاراکترها کرده است.

شهربانو خانواده بسیار عجیب و غوطه‌ور در مشکلات بسیار بزرگی را دارد که او کاملا از آن‌ها بی خبر است و در واقع شوک‌های داستانی فیلم نه اتفاقاتی که طی داستان و روی صحنه رخ می‌دهند بلکه رازهایی هستد که شهربانو طی فیلم از آن‌ها با خبر می‌شود.

.واقعا متوجه نمی‌شوم که چرا کارگردان اثر هیچ علاقه‌ای به نشان دادن اتفاقات مهم داستانی که نگارش شده نداشته است. مثلا طی مدت زمان طولانی فیلم همیشه صحبت از همسر شهربانو می‌شود که به نوعی به او و خانواده‌اش پشت کرده و جرم شهربانو را هم به گردن نگرفته است. شهربانو طوری رفتار می‌کند که انگار در این ۱۱ سال به چیزی جز کار شوهرش فکر نکرده اما سکانس ملاقات او با این شخصیت در حد بالا رفتن چند پله، نشان دادن دیوارهای سیمانی، صداهای اغراق‌‌آمیز برخورد تخته و سنگ خلاصه می‌شود.

منطق اثری در هیچ کدام از خرده داستان‌های فیلم شهربانو ندارد. مثلا شهربانو دوستی بسیار قدیمی در زندان دارد که از پس از سال‌ها حبس حالا آزاد شده و در قالب یک خیر به زنان بی بضاعت کمک می‌کند. در نظر بگیرید در محیطی مثل زندان که ممکن است تنوع زیادی برای انجام کارهای مختلف وجود نداشته باش شما قطعا با دوست صمیمی خود در مورد موضوعات زیادی صحبت خواهید کرد.

اما شهربانو و دوستش افروز که حاضر شده به محض دیدن او ۴۰ میلیون تومان پول به او کمک کند، در این فیلم جوری در مورد پیش پا افتاده‌ترین مسائل زندگی خود آن هم در شرایطی که شهربانو تنها چند روز با بازگشت به زندان فاصله دارد صحبت می‌کنند که انگار نه که این دو اصلا باهم آشنایی قبلی داشتند.

ایده این که طی فیلم در مورد شخصیتی صحبت شود که آن را طی داستان ملاقات نمی‌کنیم اتفاق تازه‌ای در سینما نیست. خیلی از فیلم‌ها با هنرمندی نویسنده خود بدون نشان دادن کاراکتر آن را برای ما شخصیت‌پردازی بکند. بگذارید برای شما یک مثال ساده بزنم. مثلا آنتاگونیست اصلی فیلم کاراگاه گجت شخصیتی بود که هیچ وقت چهره آن را نمی‌دیدیم اما به هر حال به‌خاطر نتیجه کارهایش مخاطب همیشه یک دید جدی به او داشت.

این اتفاق در مورد شخصیت پدر و دختری که کارگردان شهربانو تصمیم گرفته آن‌ها را به مخاطب نشان ندهد صدق نمی‌کند. در واقع فیلم به طور پیوسته به شما می‌گوید که این کاراکترها مهم هستند اما هیچ‌وقتی برای چینش یک هسته داستانی منظم و کنش‌هایی از سمت این کاراکترها گذاشته نمی‌شود.

فرشته صدرعرفایی که خودش را با شبی که ماه کامل شد به عنوان یک بازیگر توانمند معرفی کرده بود این بار اصلا نمی‌تواند نقش یک زنی که ۱۲ سال در بند مواد مخدر حضور داشته را تداعی کند. او انگار می‌ترسد که فریاد بکشد و موقع دیدن نوه‌ای که اصلا پیش از این او را ندیده بوده هیچ حسی ندارد، حتی عروسی فرزندش هم خوشحالش نمی‌کند و حتی نسبت به اتفاقات و رازهای مهمی که نمی‌دانسته هم حسی ندارد.

دلیلی ندارد که فیلم‌هایی مثل شهربانو وجود داشته باشند. سوال اصلی اینجاست که چرا باید فیلمی که می‌خواهد به کلیشه‌ها بپردازد، حداقل کیفیت نسبی همان کلیشه‌ها را رعایت نمی‌کند و در جشنواره به اصطلاح جهانی هم حاضر می‌شود، فیلمی که نویسنده، کارگردان، بازیگرانش و حتی آن تماشاگری که حس می‌کند با تماشایش وقتش را هدر داده، آن را فراموش خواهند کرد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • amirtalk
    amirtalk | ۸ خرداد ۱۴۰۰

    واقعا سینمای ایران تموم شده، دهه های قبلی میشد کلی فیلم ماندگار تو سینمای ایران پیدا کرد اما دهه نود افتضاح شدش، فیلم ها یا سفارشی شدن که منظورم مشخصه کدوم فیلما یا اگر قراره یه فیلم خوب ساخته بشه اینقدر دچار سانسور میشه که نابود میشه، یه دسته هم فیلمایی هستن که توقیف میشن، کارگردانان بزرگ سینمای ایران واقعا تو این محدودیت چیزی جز عذاب نکشیدن، حالا هم که همه کشیدن نمایش خانگی یه مشت سریال های کلیشه ای درب و داغون

  • Quentin-Tarantino
    Quentin-Tarantino | ۶ خرداد ۱۴۰۰

    هی تا وقتی س.ا.ن.س.و.ر و م.ح.د.و.د.ی.ت هست نمی توان انتظار یه تجربه سینمایی استاندارد رو داشت!

مطالب پیشنهادی