۵ بازی جهان باز که استانداردهای صنعت را چند پله بالاتر بردند
بازیهای جهان باز امروزه به وفور در بازار یافت میشوند. در حقیقت امروزه اکثر بازیهای کامپیوتری به سوی جهان باز شدن و استفاده حداکثری از فضا گام برمیدارند. ترند شدن بازیهای جهان باز و موفقیت ...
بازیهای جهان باز امروزه به وفور در بازار یافت میشوند. در حقیقت امروزه اکثر بازیهای کامپیوتری به سوی جهان باز شدن و استفاده حداکثری از فضا گام برمیدارند. ترند شدن بازیهای جهان باز و موفقیت آنها را میتوان ناشی از بسیاری عناوین پیشگام گذشته و نوآوریهای آنها در گذشته دانست. بازیهای ویدئویی جهان باز در دو دهه گذشته به المان اصلی عنوانهای بلاک باستری AAA تبدیل شدهاند. با توجه به این که فنآوریهای ساخت بازی و جاهطلبی سازندگان برای رنگ بخشیدن به ایدههای ذهنی خود در هر نسل درحال افزایش است، توسعه دهندگان به فضای زیادی در بازی نیاز دارند تا متناسب با ایدههای هیئت مدیره طراحی شود.
بنابراین چه گزینهای بهتر از یک محیط سند باکس گسترده و کاملاً قابل اکتشاف برای روایت داستانهای بازی که در هر عنوان مهم و پرخرج امروزی دنیایی کاملاً باز برای اکتشاف گیمرهای مشتاق ارائه میدهد. طیف این سبک از بازیها بسیار متنوع است، از هرج و مرج و محیط کاملاً تخریب پذیر در Just Cause گرفته تا نقشآفرینیهای اکشن فانتزی مانند Darksiders 2، همگی در سبد فروشگاهها در اختیار بازیکنان قرار گرفته است. برای این که یک ایده به امری عادی تبدیل شود، باید یک نقطه شروع اولیه وجود داشته باشد تا منجر به این شود که طرز تفکر جدید نوعی حرکت پیشگام به حساب آید.
مفهوم پیمایش کامل در یک فضای باز بدون بارگذاری و بسیاری از فعالیتها برای کشف یک کار یا آیتم، در ابتدا قبل از این که عناوین پیشگام و تاریخی قالب مرسوم بازیها را بشکنند و مفاهیم جدیدی را به صنعت معرفی کنند، غیرممکن بنظر میرسید. هر یک از این عناوین، عناصر و ایدههای جدیدی را برای افزایش تجربه غنی گیمرها به المان بازیهای جهان باز اضافه کردند. گرچه بازیهای جهان باز مورد علاقه منتقدان مانند Horizon: Zero Dawn و The Legend of Zelda: Breath of the Wild ممکن است اوج و کمال فعلی این ژانر از بازیها باشد. اما آنها مدیون عناوین کلاسیکی هستند که ایدههای نوین خود را همانند بذرها در ابتدا کاشتند. این بذرها طی سالها از ایدههای خام ابتدایی تبدیل به شاخههای تنومندی شدند که جزو لاینفک این ژانر از بازیها است.
Grand Theft Auto 3
Grand Theft Auto 3 در سال ۲۰۰۱ مغز بازیکنان را با ارائه اولین تجربه واقعی سه بعدی در جهانی باز منفجر کرد. این عنوان باعث شد بسیاری از افراد ساعتها به کنسول PS2 خود بچسبند و از آن جدا نشوند. پیش از این تیم اصلی Grand Theft Auto 3، با کانسپت یک بازی جهان باز در Nintendo 64 از طریق عنوان کلاسیک و کالتی به نام Body Harvest سر و کله زده بودند و تجربههایی داشتند. درحالی که بازی برای زمان خود یک عملکرد چشمگیر فنی بود. اما تجربه Body Harvest با وجود مه همشگی در افق بازی و عدم شفافیت درمورد مکانها و کارهایی که باید در بازی انجام میشد، هنوز کاملاً آن دنیای سه بعدی و جهان باز مطلوب نبود.
تحقق کامل اندیشههای Rockstar در آن بازی با ورود معجزهای بنام Grand Theft Auto 3 حاصل شد. بازی بازیکنان را در لیبرتی سیتی وسیع و کاملاً قابل کاوش رها میکرد و به آنها اجازه میداد تا هرگونه که خود میخواهند در شهر به سیاهت بپردازند و حتی وحشی باشند. درحالی که ساختار مبتنی بر ماموریت و ترکیب گیم پلی پیاده و وسایل نقلیه به ساخت فرمول این سری کمک میکرد، اما چیز دیگری نیز بود که به محبوبیت بازی کمک کرد.
اگر بازیکنان نمیخواستند داستان را تکمیل کنند هیچ اشکالی نداشت. در عوض میتوانستند آزادانه در محیط شهر پرسه بزنند، هرج و مرج ایجاد کنند و ببینند جهان بازی چه واکنشی در مقابل عملکرد آنها دارد. بسیاری از بازیهای ویدیویی تا این مرحله درمورد کسب امتیازات بالا درون بازی یا جمع آوری آیتم های خاص در پلتفرمرها خلاصه میشد. باتوجه به جمله قبل، عرضه Grand Theft Auto 3 یک تغییر بزرگ در سبک بازیها و همچنین شتابی عظیم در سرعت پیشرفت بازیهای جهان باز بود.
The Elder Scrolls 3: Morrowind
در حالی که عناوینی بعدی The Elder Scrolls مانند Oblivion و Skyrim ممکن است محبوبیت بیشتری در جامعه گیمرها داشته باشند، هر دو بازی مدیون بنیانی اساسی هستند که Morrowind برای نوادگان خود ایجاد کرد. با این که عناوین نقشآفرینی زیادی با دنیایی حتی عظیم تر از دنیای Morrowind نیز وجود داشت. مثل دنیای عظیمی که در سری Final Fantasy پیشتر مشاهده شده بود، اما تفاوتهای اساسی در طراحی بازی وجود داشت تا آن را متمایز کند. در ساخت و توسعه بازی تصمیم بسیار آگاهانهای از سوی استودیو اتخاذ شده بود. این تصمیم باعث شد که بازی به اندازه نسخههای قبلی این سری مبتنی بر سناریو از پیش تعیین شده نباشد تا بازیکنان تشویق شوند که آیتمها را با سرعت خود کشف کنند. همین تصمیم باعث شد که گیمرها اساساً هر یک داستان و تجربه خاص خود را ایجاد کنند.
درحالی که مأموریتهای جانبی و سایر اهداف اختیاری در RPG های دیگر وجود داشت، ولی قوای محرکه اصلی برای هدایت و تشویق گیمرها خط داستانی بازی بود. این همان چیزی است که باعث هدایت گیمرها در یک جهت و تصمیم برای جایی که باید حرکت کنند و اقدامات بعدی که باید انجام شود میشد. Oblivion این مکانیزم را در بازی بهبود بخشید، در حالی که Skyrim آن را به کمال خود رساند. البته این Morrowind بود که ابتدا بنیان آن را ایجاد کرد و باعث ترغیب گیمرها شد تا نسبت به آنچه در بالای تپه انتظار آنها را میکشد کنجکاو باشند. این اساس و بنیان باعث شد تا گیمرها حریص و تنها به دنبال مجموعهای دقیق از ماموریتهای داستانی و حرکتهای خطی درون بازی نباشند.
Fallout 3
بار دیگر وقتی حرف از بهترینهای صنعت بازی سازی میشود، باید از یک عنوان شرکت نوآور و محبوب Bethesda به عنوانی دیگر پرش زد. این شرکت محبوب در کمال تواضع تاثیر شگرفی در پیشرفت عناوین نقش آفرینی و همچنین صنعت گیم داشته و در تمامی قسمت ها ردی از آنها مشاهده میشود. Fallout 3 وقتی اولین بار در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، استثنایی و دیوانه کننده بود. هنوز هم که هنوز است جزو نسخهی محبوب بسیاری از گیمرها در این فرانچایز است. از نظر اتمسفر، محیط جهان باز و آخرالزمانی Fallout 3 در غوطه وری هر چه بیشتر بازیکنان در دنیایی که واقعاً شبیه یک جهان دور از ذهن است، کار بزرگی است که در آن سالها انجام شد.
گزینههای مکالمه به ظاهر بی پایان، سبکهای بازی قابل تنظیم براساس تجربیات هر فرد و واقع گرایی غیرمتعارف اما طبیعی در گیم پلی لحظه به لحظه، تجربهای را برای گیمرها ایجاد میکرد که برخلاف هر چیز دیگری بود که پیش از این دیده بودند. این ویژگیها باعث میشد تا طرفداران سبک نقش آفرینی کف و خون قاطی کنند. بسیاری از عناوین جهان باز موفق به ارائه مکانی شدند که بازیکن میتواند در اوقات فراغت خود، درون محیط آن به اکتشاف هر چه بیشتر محیط مشغول شود. اما با Fallout 3، شرکت Bethesda برای گیمرها محیطی را به ارمغان آورد که در تمام جنبههای خود حس زنده و پویا بودن را به گیمرها القا میکرد. سیگنالهای نامعلوم ارسالی درون بازی را کشف کردید؟ و احیانا آیا رمزهای این سیگنالهای نامعلوم را فراموش که نکردهاید؟
Assassin's Creed 2
یکی از اصلیترین چیزهایی که مردم از یک محیط جهان باز انتظار دارند زندگی در مکانهای درون آن است، در غیر این صورت زمین بی پایان و خالی خواهد بود. نمونههایی مانند Grand Theft Auto 3 و Morrowind مطمئناً NPC داشتند که با آنها میتوانستید ارتباط برقرار می کنید. اما این مدلها یا بی روح بودند یا تکراری، و این مفهوم را که زندگی در آن جریان دارد و جمعیتهای شلوغ آن صرفا بیمصرف نیستند را به مخاطبان خود القا نمیکردند. در حالی که Assassin's Creed اصلی در سال ۲۰۰۷، جمعیت خیره کنندهای را با انیمیشنهای واقعی معرفی کرد و در دنباله مستقیم خود بسیار پیشرفت کرد.
Assassin's Creed 2 دارای انسانهای مختلفی بود که در خیابانها پرسه میزدند، به طرق مختلف تعامل میکردند. حتی در صورت این که هنگام عبور به آنها برخورد میکردید گیمر را مستقیماً مورد خطاب خود قرار میدادند. این ویژگیها شاید براساس زمان اکنون و پیشرفت سهمگین بازیها برای شما خندهدار باشد. اما در آن سالها منتقدین بزرگترین سایتها و مجلات بازی بخاطر این ویژگی ساده کف و خون قاطی کرده بودند. تا اینجا حتی اشارهای به طراحی بازی نکردهایم که انقلابی در طراحی بازیهای Ubisoft بود و فونداسیون فعلی Ubisoft را در طراحی بازیهای جهان باز این شرکت پایه ریزی کرد.
نقشه بازی مملو از کارهایی بود که گیمر میتوانست آنها را انجام دهد و آیتمهایی خاص درون نقشه برای جمع آوری وجود داشت. نقاط خاص سینک و همگام سازی درون بازی را از یاد نبرید که ترفند جالبتری بود که ابتدا در این بازی معرفی شد. این سیستم مشهور بازی بعدها به بازیهای جهان باز دیگری مانند Marvel's Spider-Man و Horizon: Zero Dawn نیز راه یافت. البته این ترفند را بعنوان راهی برای تشویق بیشتر بازیکنان برای کشف بیشتر آنچه در جهان بازی پراکندهاند، استفاده کرده بودند.
The Witcher 3: Wild Hunt
بازی مورد علاقه من در نسل هشتم و شاهکار استودیو محبوب لهستانی. خارقالعاده است که CD Projekt Red چگونه کار خود را در این صنعت شروع کرد و چگونه مسیر خود را در طی این سالها هموار کرد. در آخر هم چگونه با عرضه نسخه سوم از فولکلور محبوب لهستانیها نام خود را بعنوان یکی از خلاقترین و قابل اعتمادترین استودیوهای بازی سازی ثبت کرد. دستاورد هایی که CD Projekt Red توانست با بازی Witcher 3: Wild Hunt به آن برسد، چیزی است که در کوتاهترین حالت به آن حیرت انگیز میگویند. چیزی که بسیاری از نامزدهای بازی سال مطمئناً ارائه دهنده انعکاسی از آن هستند.
با از نظر گذراندن بسیاری از بزرگترین بازیهای ویدیویی ساخته شده تا کنون، The Witcher 3: Wild Hunt تقریباً از هر مکانیک و ایدهای که در مثالهای بالایی این مقاله عنوان شد، استفاده کرد تا در داستان گویی خود تأثیر بسزایی داشته باشد. اما این مکانیکها در ترکیب با ویژگیها و المانهای منحصر به فرد استودیو لهستانی بود که منجر به ارائهی تجربهای ناب از یک سفر ماجراجویانه به جهان باز کانتینت و دنیای عظیم و جادویی آن شد. تنوع مکانهای این بازی از زیر دریا تا سیاهچالهای مخوف و کوههای عظیم پوشیده از برف در اسکالیگا، حتی پس از چندبار تجربه بازی برای من تکراری نشده است.
این عنوان دارای مجموع عناصری است که سایر فرانچایزهای عنوان شده در این مقاله را برای گیمرها بسیار دوست داشتنی میکند. استودیو لهستانی خوشنام، انگار سعی در گرفتن عصارهای از تمامی این المانها و تبدیل و ارائه کردن معجون آن در نسخه سوم از فرانچایز The Witcher بوده است. از آزادی عمل Grand Theft Auto گرفته تا تعاملات عمیقی که بازیکنان میتوانند در The Elder Scrolls با جهان داشته باشند. The Witcher 3: Wild Hunt یک RPG عظیم جهان باز است، اما آنقدر صیقل داده شده و از سرعت مطلوبی برخوردار است که بر سایر فرانچایزها مانند Assassin's Creed تأثیر خود را گذاشته تا آنها هم این فرمول مخصوص لهستانی را به کار گیرند.
بازیها و عناوین اشاره شده در بالا همگی جزو محبوبترین بازیهای زمان عرضه خود بوده و در نسلهای مربوط به خود جریان ساز بودهاند. تجربه این بازیها جزو ملزومات هر گیمری بوده و براستی محال است که حداقل چند عنوان از این عناوین یاد شده را تجربه نکرده باشید و یا حداقل اسم آنها را نشنیده باشید. شما نیز خاطرات خود را از این عناوین با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ولی خدایی گیب رییس شرکت ولو بیاد اینارو ببینه سکته میکنه?
چرا همه سه دارن؟?
بیشترشونم سومینم نسخه بودن
شما به جای این باید می نوشتید
۵ بازی جهان باز که نسخه ۳ شان دنیا را تغیر داد
زشته نگو گیب ناراحت میشه اصلا اسم عدد ۳ رو نیار?
Valve:مغز خود را باز کنید?
واقعا درک نمیکنم چرا ولو بازی سوم نمیسازه من یکی از فانتزیام اینه که یه روز یهویی ولو از همه بازیاش نسخه سوم بده بیرون
یه دقیقه فکر کنید
Dota3
Half life3
portal3
team fortress 3
ووو
خوش اومدی
حاجی انصافا چرا ماینکرافتو نزاشتی?
ایشون حاجی نیستن درست صحبت کن
چون ماینکرفت جهان باز نیست
وات؟ ماینکرافت جهان باز نیست ؟ اصن میدونی ماینکرافت چیه؟
راستش چون ماینکرفت مپ واحدی نداره نمیشه جهان باز حسابش کرد.
چون هر ورلد ماینکرفت با اون یکی فرق داره.
نمیدونم چرا از نسخه شماره 2 برای GTA بیشتر از بقیه خوشم اومد. حتی سه بعدی شد خیلی بهم لذت نداد.
استاندارد ها با بازی هایی که از شرکت های بزرگ میسازن در حال تغییر هست
ولی اینا سطح استاندارد تمام بازی هارو بالا بردن
سلام اقای حسینی موضوع موضوع جذابی بود می تونید از حجم کامنتا اینو بفهمین و همونطور که دوستان اشاره کردن بازی های فوق العاده ای هستن که در لیست نیستن خلاصه اگر پارت 2 ننویسین مدیونمید
سلام و درود
حتما درخواست شما رو درنظر میگیریم.
فک کنم gtav رو فراموش کردید و جای خالیش تو این لیست حس میشه
همون gta 3 رو نوشتن دیگه gtav چه چیزه جدیدی داشت???
-گرافیک فنی و هنری متحیر کننده همراه با گرافیک پیشرفته چهره کارکتر ها و ایجاد جلوه های فوق واقع گرایانه.
-شخصی سازی انقلابی و بی مانند در زمان خود؛ از سلاح ها گرفته تا لباس، وسایل نقلیه و چهره و بدن کاراکتر ها.
-سیستم مبارزات پخته و تکامل یافته با استفاده از مکانیزم های ایجاد شده در Max Payne 3.
-صدا و موسیقی.(بدون تعریف!)
-داستان گویی که با استفاده از فرم روایت GTA IV و بسط دادن آن در ابعادی بزرگتر، تبدیل بهترین و کاملترین نه تنها در سری GTA و بازی های راکستار بلکه به یکی از بهترین روایات داستان و شخصیت پردازی تاریخ بازی های ویدیویی شد. به طوری که در پرداخت مسائلی همچون سرمایه داری و رویای آمریکایی پا جای پای The Wolf of Wall Street ها گذاشت.
(:
:|
P:
نمیشه گفت بهترین داستان سری رو داشت.
داستان GTA IV و با دی ال سی هاش خیلی بهتر بود بنظرم.
به شدت
GTA v همون راه نسخه قبلیش رو میرفت البته با کیفیت بالا، درکل ساختار شکن نبود.
ولی چند شخصیته(کارکترها) بودن کیفیت خود بازی و یه سری چیزهای دیگه در زمان خودش یه سری استاندارد هارو در ساخت گیم تغییر داد و باعث شد استدیو های بازی سازی متحیر شن و از استاندارد های جدید پیروی کنن نمیخوام نظرمو تحمیل کنم فقط نظر منه همین
یعنی rdr2 هیچ استانداردی تعریف نکرد؟
همون محیط غنی جانوری و سیستم گفت و گو و شرافت و اینا برا نسل هشت کافی بود حتی برای نسل تازه
حق گفتی سید
به نظرم
گزینه اخری باید می شد رد دد
سلام و درود
منظور ما تو این مقاله اینه که بازی هایی رو معرفی کنیم که ساختار شکن بودن تو زمان خودشون.
کاری که Rdr2 کرد فقط ادامه دادن راه و هدف gta و نسخه قبلی Rd البته با جزییات بالا بود.
بیا قبول کن که ردد چیز جدیدی به اوپن ورد ها اضافه نکرد همون فرمول همیشگی راکستار رو ادامه داد یک جهان به شدت واقعگرایانه و پر جزئیات با کلی کارهای فرعی
اون سیستم شرافت تو کلی بازی قبل رد دد بود از سیستم هرج و مرج دیسانرد بگیر تا کارما در فالوت نیو وگاس و....
اینکه ردد۲ بازی شاهکاریه شکی نیست ولی واقعا توی این لیست جایی نداره
دقیقا?
چقدر ۳?
سلام لیست عالی بود خسته نباشید
بازی زلدا اوکارینا آف تایم هم به نظرم می تونست توی این لیست باشه
شاید اپن ورلد حساب نشه ولی با اون جهان بزرگ و پویا (نسبت به زمان خودش) و اون همه ساید کوست هم به نظرم انقلابی بود
سلام و درود
درسته اما تاثیر زیادی بر دیگر عناوین نتونست بزاره.
پس کسی دارک سولز رو به عنوان یه شاهکار اپن ورلد متحول کننده صنعت گیم نمیشناسه؟؟؟???????
من در تعجبم واقعا!
اونوقوت دارک سولز اوپن ورلده ؟؟؟
کجای دارک سولز اپن ورلده؟؟؟
درسته سری دارک سولز جهان بزرگی داره ولی جهانگرد نیست
غیر ازgta 3هیچکدومو بازی نکردم
تنها نیستی??
ویچر 3 هنوز هم جزو بهترین تجربه های منه
وای بن نشدی که یه بنده خدایی میگف بن شدی خوش حال شدم??
شدهبود
لطفا دعوا راه ننداز این داداش اعصاب نداره( واس همین حرف باید چهارتا فحش بچسبونه)
راست میگی حواسم نبود
یادمه خیلی از بازی ها وقتی یکیو توش می کشتی یارو یهو روی زمین بعد از چند ثانیه غیب میشد
وقتی یه بازی کردم که وقتی کسی رو می کشتی دیگه غیب نمیشد تازه می تونستی جنازش رو هم برداری اینور و اونور بندازی کف کردم?
حاله برید اولین بازی که یه همچین کاری کرد رو پیدا کنید به این لیست اضافه کنید???
ردد۲
اساسینز کرید مال ده... پونزده سال پیشه از این قابلیت استفاده کرده
اسنایپر الایت هم مال شش-هفت سال پیش از این قابلیت استفاده کرده
رد دد 2 بعد از همه اینا اومده
متال گبر دو مال ۲۰ سال پیشه
این مکانیزم رو داره
:))))))
برداشتن جنازه معمولا توی بازیهای مخفی کاری هست مثل هیتمن که تازه میتونستی لباس جنازه رو در بیاری خودت بپوشی!
سلام
قربونت
سیس ماس
خسته نباشید جناب حسینی
خیلی مقاله جذابی بود
درود بر شما
GTA IV باید حتما توی لیست حضور داشته باشه؛ ناسلامتی تحولی که بازی بوجود آورد، نه تنها بازی های جهان باز، بلکه تمامی ژانر های دیگه رو هم تحت تاثیر گذاشت.
یک جهان باز خیلی شاهکار بود ولی تحت تاثیر سن ادرس وای سیتی و جی تی ای ۳ ساخته شده
«تحت تاثیر سن ادرس وای سیتی و جی تی ای ۳ ساخته شده»
برداشته بود هرچی مکانیک داخل این سه تا بود رو دوباره از نو بدون ایرادات قبلی درآورده بود. توجه به ریزکاری و جزییات فنی که توی نسخه های قبلی کمترین اهمیت رو داشتند، توی الویت گرافیک فنی قرار داده بود؛
از نظر داستان گویی که جهش بزرگی نه تنها برای سری GTA بلکه برای کل مدیوم حساب می شد. بطوری که سن آندریاس با تمام محاسنش ایرادات داستان گویی که داشت بعد از IV بیشتر به چشم می یومد.
درسته
چه تاثیر دقیقا؟ :|
بیشترین تاثیر رو همین بازی هایی که تو متن اشاره شده داشتن
پایین تر توضیح دادم.
جای دارک سولز خیلی خالی بود وسط مقاله .یعنی بازی که سولز لایکو وارد صنعت گیم کرد نباید اول این مقاله باشه؟?
اگه بخواستن بزارن باید کینگز فیلد که پدر بزرگ سی سولزع رو میزاشتن:) یا دیمون سولز
سه گانه سولز مربوط به آلدر اسکرول هست ?
نه داستانش نه شرکتش نه سبک مبارزش نه سختیش به دارک سولز ربطی داره.دارک سولز خالق سبک سولزبورن به خاطر معماری هنری و درجه سختیش هست?
اِلدر درسته یا آلدر؟من بلد نیستم
اِلدر درسته
فک میکردم چیزای بیشتری از راکستار باشه
جای دارک سولز تو مقاله کم بود
اینجا صحبت انقلابی ترین جهان باز هاست
tes 3 بهترین ار پی جی عی بود که بازی کردم
پ.ن ویچر بازی نکردم متاسفانه
من چند وقتی هست، رفتم سراغ وایلد هانت، منهای سیستم کنترل بازی با خرده مشکلات داستان گویی، تو همه زمینه ها خارقالعاده است.
متاسفانه سیستمم وایلد هانت رو نمی کشه(اسکایریم رو به زور ۲۰ فریم میده)
ولی فعلا با ویچر یک و دو میگذرونیم (بعدا میخوام نصب کنم)ان شا لله هر وقت سیستم گرفتم (اگه گرفتم)وایلد هانتم میرم
به نظر من کار درستی می کنید، از دوتا بازی قبلی شروع کنید بهترم هست؛ چون من که از نسخه سوم شروع کردم، مدت زیادی طول کشید تا با مکانیک های گیم پلیش کنار بیام.
واقعا GTA III بعد GTA ll یک انقلاب در صنعت گیم بود ، کلا سری GTA یک انقلاب بودند که سر یک باگ تونستند غوغا به پا کنند و GTA3 هم چون اولین بازی ۳ بعدی از این فرنچایز بود خیلییییییییی محبوب شد
جی تی ای IV و رد دد ردمپشن ۲ باید تو این لیست بودن
اون ها که چیز خاصی رو تو صنعت گیم جا به جا نکردن
آقا
برادر
داداش گلم
شما اصلا رد دد ۲ بازی کردی؟ چون واقعا به نظر میاد نکردی
این گیم کل المان های بازی های جهان باز رو یکی دو لول آپگرید کرد
حیف که از حیطه کامنت نویسی خارجه،و گرنه یه مقدار توضیحات مفصل تری می دادم.
فقط بگم که لفظ(شاهکار) که ما برای بعضی بازی های فوق العاده به کار می بریم،به نظر من در حد این بازی نیست.همون بهتر که به قول بعضی دوستان بگیم(این گیم خداست)?
من خودم با رد دد ۲ زندگی کردم
شاید باور نکنین ولی من ۴ بار خط داستانیش رو تموم کردم و الان دارم برای پنجمین بار بازی رو شروع میکنم
من ۲ بار فوولش کردم ۱۰۰ درصد
از سولز بازا بیشتر از این انتظار میره!
فول کردنش خیلی سخته کل مراحل اچیومنت ها چلنج هاش و کل ماموریت های اصلی فرعی با همه موجودای نقشه خرید تمام اسبای بازی که واسه پولش دهنم صاف شد کل ایتم های مخفی از جمله اسلحه ها و......۲ بار بیشتر از این؟؟؟????.۶ ماه وقتمو گرفت بار اول بار دوم ۳ ماه
قانع شدم:))))))))
من الان دارم assassin's creed 2 رو بازی میکنم واقعا بازی فوق العاده ای هستش
AC 2 واقعا زندگی من بود زمان xbox 360
ولی اگر این مقاله قسمت ۲ نخواهد داشت در آینده،به نظرم واقعا اسم RDR 2 باید ذکر می شد
اولین top10 که ظاهر اون مثل مقاله های آقا نیما بود اما نویسندش نیما فرشین نبود
دقیقا بنظرم آقا نیما که جدیدا انگار زورش کردن بنویسه میتونه جایگزین بشه
واقعا خیلی دوست دارم که مثل چند وقت پیش بشینم همه کامنتهاتون رو جواب بدم. ولی کار ویدیوها خیلی سنگینه و نمیرسم. ولی همچنان کامنتهاتون رو میخونم و خوشحالم که میخونید مطالب رو.
خسته نباشی داداش جان
ایشالا موفق باشی♥️
به نظر من شما یکی از بهترینهای ویجیاتو هستین
ممنون از تمامی زحمات شما، آقای فرشین و البته تمامی اعضای تحریریه.
میخواستم بگم کل بار ویدیو ها رو دوش شماست معلومه دیگه نمیشه
بازی های خیلی زیادی میتونستن توی این لیست باشن،پارت دو هم داره احتمالا
پارت دو هم داره قطعا دیگه؟؟؟
چند خیلی جهان باز انقلابی دیگه هم هست
اساسین کرید ۲ و ویچر سه رو بنظرم خوب بودن