بازی Immortals Fenyx Rising، حداقل به عقیده بنده، یکی از سورپرایزهای بزرگ سال گذشته بود و علیرغم سر و صدای کمی که دورش وجود داشت، یک تجربه جهان باز بسیار سرگرمکننده و دوستداشتنی برای بازیکنانش فراهم کرده بود. یک ترکیب از پازلهای هوشمندانه، سیستم مبارزه ساده اما درگیرکننده، و داستان و شخصیتهایی که یک هویت دوستداشتنی به بازی میبخشیدند.
این بازی ساخته یوبیسافت است و همچون هر ساخته دیگری از این شرکت، برنامه مفصلی برای پشتیبانی بعد از انتشار آن وجود داشت. Immortals Fenyx Rising علاوه بر بهروزرسانیهای مجانی خود، یک سیزن پس دریافت کرد که شامل سه بسته گسترشدهنده میشد. نکته جالبی که راجع به این بستهها وجود داشت، این بود که هر کدام یک تجربه به نسبت متفاوت را ارائه میدادند، و حتی یکیشان ژانر کم و بیش متفاوتی داشت.
حالا که هر سه بسته برای بازی در دسترس قرار گرفتهاند، با ما همراه باشید که میخواهیم سیزن پس Immortals Fenyx Rising را بررسی کنیم و ببینیم آیا یوبیسافت با سه بسته گسترشدهنده آن توانسته تجربهای در سطح کیفی بازی اصلی ارائه دهد، یا صرفا آثاری سر هم بندی شده ارائه داده که فقط انجام وظیفه کرده باشد. پس در ادامه این بررسی با ویجیاتو همراه باشید. در ضمن، به یاد داشته باشید که این مطلب میتواند بخشهایی از داستان بازی اصلی، از جمله پایان آن را لوث کند.
اولین بسته A New God نام دارد و عملا ادامه مستقیمی بر داستان بازی اصلی است. فینیکس پس از شکست دادن تایفون، آزاد کردن چهار خدای اسیر شده و کشف این حقیقت که او فرزند زئوس است، حالا قرار است به یک خدا تبدیل شود. او به سرزمین سفر میکند تا با پشت سر گذاشتن چالشهای مختلفی که دیگر خدایان برایش آماده کردهاند، خود را به عنوان عضو جدیدی از جمع آنها ثابت کند.
A New God در مقیاس به مراتب کوچکتری نسبت به بازی اصلی جریان دارد، تا حتی که از لحاظی میتوان آن را یک اختتامیه برای داستان فینیکس نامید. نه تنها داستان نقش کمتری در تجربه این بسته دارد، بلکه مپ زیبای آن هم جای چندانی برای گشت و گذار باقی نمیگذارد. حتی مبارزات هم به طرز چشمگیری در این بسته کمپیداترند. با این اوصاف، پس این DLC چه چیزی برای ارائه دارد؟ با کمتر شدن نقش داستان و گشت و گذار، این پازلها هستند که هسته اصلی گیم پلی A New God را تشکیل دادهاند. به طور دقیقتر، این بسته را میتوان یک گسترشدهنده برای Vaults of Tartaros نامید.
چالشهای خدایان عملا نسخه پیچیدهتر و طولانیتر همان «دخمههای تارتاروس» هستند که با خود مکانیکهای جدیدی به همراه میآورند. مثلا در یکی از آنها المان مغناطیس وارد ساختار پازلها میشود و باید با استفاده از سوییچهای مختلف، جوری جهت مغناطیس را تغییر دهید که بتوانید جعبهای را به انتهای مسیر برسانید، یا حتی از چندتا از آنها برای پلتفرمینگ استفاده کنید. همچنین، این بسته تواناییهای خداگونه فینیکس، همچون Ares' Wrath را برای عبور از چالشها به کار میگیرد.
این مکانیکها تنوع خوبی به پازلها میبخشند، اما همانند مواقعی از بازی اصلی، پازلهای مبتنی بر فیزیک بعضا میتوانند طاقتفرسا باشند و شما را بارها و بارها مجبور به تکرار یک بخش خاص کنند. به طور کل هم به دلیل کاهش نقش مبارزات و گشت و گذار، این بسته میتواند ساختاری تکراری و حتی کسلکننده به خود بگیرد. A New God در نهایت میتواند DLC ارزشمندی برای شما باشد، به شرطی که Vaults of Tartaros بخش مورد علاقه شما از بازی اصلی بوده باشد.
میرسیم به دومین بسته، یعنی Myths of the Easter Realm که توسط استودیوی یوبیسافت چنگدو ساخته شده و تجربه ایمورتالز را از اساطیر یونان به اساطیر چین منتقل میکند. هنگامی که حضور این بسته در سیزن پس بازی معرفی شد، حسابی توجهم را جلب کرد. اما متاسفانه چیزی که در نهایت به دستمان رسیده اگرچه به هیچ وجه بد نیست و کارش را انجام میدهد، اما حرف تازهای هم برای گفتن ندارد.
اگر بخواهیم به سادهترین شکل ممکن این بسته را توصیف کنیم، Myths of the Easter Realm از هر نظر عملا نسخهای خلاصهتر از ایمورتالز است که حالا یک روکش جدید دارد. این بار قرار است در نقش پسری به نام کو (Ku) بازی کنید که در یک جزیره اساطیری از خواب بیدار میشود و آن را خالی از خدایان و انسانها و پر از نیروهای اهریمنی مییابد. حتی کوه هم در دور دست وجود دارد که توسط انرژی اهریمنی تخریب شده، که البته نور آن به جای قرمز، آبی شده است. حالا کو باید با همکاری خدایان چینی راهی برای بیرون راندن این موجودات پیدا کند. اگر بازی اصلی را تجربه کرده باشید این داستان به گوشتان آشنا خواهد بود، چون دقیقا همان چیزیست که قبلا با فینیکس و خدایان یونانی تجربه کرده بودیم.
Myths of the Easter Realm در گیم پلی هم دقیقا وضعیت مشابهی دارد. او همانند فینیکس مجهز به یک شمشیر، تبر و کمان است، دقیقا همانند او حرکت میکند و عینا همان تواناییها را به دست میآورد، البته با نامهایی متفاوت. حتی در ابتدای بسته، با توجه به انیمیشن دابل جامپ کو، فکر میکردم او حداقل فاقد بالهای فینیکس است. اما بیست دقیقه بعد، او حتی آنها را هم به دست آورد.
نقشه بازی این بار به جای چهار منطقه اصلی شامل دوتا میشود، که شباهت زیادی به Golden Isles و War's Den از بازی اصلی دارند. در این مپ هم همچنان میتوانید انتظار همان ترکیب مبارزات - پازل - گشت و گذار را داشته باشید. همان دشمنان همیشگی با یک ظاهر اندکی متفاوت بازگشتهاند و پازلها هم کم و بیش از همان فرمول همیشگی استفاده میکنند. حتی دخمههای تارتاروس هم با نام و ظاهری متفاوت بازگشتهاند و این بار در بخشهایی از بهشت کو را به چالش میکشند.
البته اندک تغییرات و مکانیکهای جدیدی هم در این بسته وجود دارند. پازلهای موزاییک این بار با تیراندازی به سمت بلوکهای تصویر که چند بلوک دیگر را هم تنظیم میکنند حل میشوند. پازلهای جدیدی هم با محوریت آسیاب بادیهای کوچک اضافه شدهاند که انصافا انجام دادنشان لذتبخش بود. در دخمههای تارتاروس ببخشید، بخشهای تسخیر شده بهشت هم شاهد مکانیکهای جدیدی هستیم، از جمله ابرهایی که به عنوان پلتفرم عمل میکنند و با برخورد با هر جسم جامدی (به جز شما) از بین میروند.
خلاصه چند پاراگراف بالا این بود که Myths of the Eastern Realm در ۹۰ درصد مواقع همان ایمورتالز فینیکس رایزینگ همیشگی است، اما در مقیاسی کوچکتر. البته اگر انصاف را رعایت کنیم، این بسته همان کاری که هر بسته گسترشدهنده استاندارد باید انجام بدهد را انجام میدهد: فراهم کردن ساعاتی بیشتر از همان تجربه بازی اصلی. فقط متاسفانه داستان و شخصیتهای MotER اصلا و ابدا در حد بازی اصلی دوست داشتنی نیستند و همین موضوع اندکی به تجربه آن ضربه میزند. در کل، این بسته گسترش دهنده کارش را انجام میدهد و اگر مثل من از دوستداران بازی اصلی بودید، همچنان شما را میتواند پای خود نگه دارد. اما گول ظاهر جدید آن را نخورید و به هیچ وجه انتظار یک تجربه متفاوت را نداشته باشید.
در نهایت The Lost Gods را داریم و این همانی است که بالاتر گفتیم کم و بیش ژانر متفاوتی دارد. داستان این بسته پس از وقایع بازی اصلی و A New God دنبال میشود. پیش از وقایع بازی اصلی، چندی از خدایان، متشکل از پوسایدن و هیدیس، با زئوس به مشکل خوردند و به جزایر دیگری نقل مکان کردند. این باعث شده که پس از نابودی تهدید تایفون، دنیا همچنان درگیر فجایع و بلاهای طبیعی باقی بماند. فینیکس که حالا به خدای اتحاد تبدیل شده، میخواهد به دنبال خدایان گم شده بگردد و با برگرداندن آنها را به جمع خانواده، دنیا را از شر این بلاها نجات دهد.
اما از آن جایی که فینیکس دیگر قادر به انجام این کار نیست، او به همراه آتنا تصمیم میگیرد تا یک انسان فانی را به عنوان مامور خود به دنبال خدایان گم شده بفرستد. آنها اَش (Ash) را انتخاب میکنند، که شخصیتش بیشباهت به خود فینیکس نیست. او که هنوز نتوانسته تماس ناگهانیاش با خدایان را هضم کند، با این حال تصمیم میگیرد دستورشان را اطاعت کند.
خوشبختانه بر خلاف دو بخش قبلی، در The Lost Gods شاهد حضور گستردهتر شخصیتپردازی و حس طنزی هستیم که بازی اصلی را آنقدر دوستداشتنی کرده بود. بگو مگوهای شخصیتها همچنان بامزه هستند، خدایان جدید به خوبی به جمع قبلی اضافه میشوند، و دیدن فینیکس که حالا نقش راهنما و مرشد شخصیت اصلی جدید را دارد برای بازیکنان قطعا جذاب خواهد بود.
اولین تغییری که بلافاصله متوجهش خواهید شد، زاویه دوربین بازی است. از آنجایی که فینیکس از آسمانها نظارهگر دنیای کوچک فانیها و سفر اَش است، بازی حالا از زاویه دید ایزومتریک دنبال میشود. همچنین از آنجایی که دوباره در نقش یک فانی بیتجربه قرار میگیرید، در اوایل بازی نسبت به دو بسته قبلی بسیار کندتر و ضعیفتر خواهید بود، که عادت به شرایط جدید را میتواند کمی سختتر کند. اما اَش به مرور قدرتمندتر میشود و تقریبا تمامی تواناییهای فینیکس را طی بازی به دست میآورد.
بر خلاف اولین بسته، The Lost Gods پازلها را سادهتر و سرراستتر کرده و به جایش تمرکز بیشتری روی مبارزات دارد. دشمنان با این که همان همیشگیها هستند، اما حالا دارای انواع بیشتری از حملات هستند که مبارزات بازی را چالشبرانگیزتر میکند، حتی روی درجه سختی عادی. مبارزات همچنین به لطف یک سیستم پیشرفت جدید حس و حال متفاوتی پیدا کردهاند.
حالا آیتمهایی از گشت و گذار در جهان و کشتن دشمنان به دست میآورید مستقیما در سیستمهای بازی نقش دارند. در سراسر مناطق بازی، محرابهایی وجود دارند که با گذاشتن این و مواد اولیه داخلشان، میتوانید بازی خود را ذخیره کنید، بین مناطق فست تراول کنید، و تواناییهای اَش را از لحاظ خاصی بهبود ببخشد. گفتیم که او به مرور تمام تواناییهای فینیکس را به دست میآورد، اما حالا میتوانید با این مواد اولیه، قابلیت استفاده از یک توانایی خاص را در هوا به دست آورید. یا مثلا میتوانید شانس پیدا کردن لوت را افزایش دهید، شانس ضربات کریتیکال (Critical) را افزایش دهید، سرعت بازیابی استامینا را بالا ببرید و سایر موارد مشابه.
در واقع The Lost Gods با این سیستمها و تغییرات جدید، بیشتر از یک بازی جهانباز حالا به یک عنوان دانجن کرالر (Dungeon Crawler) تغییر شکل پیدا کرده است. این بسته با این که ساختار خطیتری دارد، اما با مکانیکهای جدیدش میتواند تجربه تازهای را برای بازیکن فراهم کند و در عین حال، چیزهایی که بازی اصلی را آنقدر خوب کرده بود را به همراه داشته باشد. به همین دلیل، به راحتی میتوان The Lost Gods را بهترین بخش از سهگانه سیزن پس Immortals Fenyx Rising نام برد.
در نهایت، با سیزن پسی طرف هستیم که اگرچه نمیتواند جایگاهی میان بهترین بستههای الحاقی تاریخ برای خود پیدا کند، اما حداقل کارش را انجام میدهد. اولین بسته بیشتر مناسب دوستداران پازلهای ایمورتالز است، دومی همان تجربه اصلی را با روکشی جدید و در مقیاسی کوچکتر تکرار کرده است، و سومی یک تجربه نسبتا نو را ارائه میدهد. اگر مثل من از دوستداران بازی اصلی هستید، بعید است از خرید سیزن پس آن پشیمان شوید.
خلاصه بگم که...
سیزن پس Immortals Fenyx Rising با سه بسته گسترشدهندهاش لزوما جایگاهی میان بهترین DLCهای تاریخ پیدا نمیکند، اما حداقل کارش را انجام میدهد. در حالی که دو بسته اول محتوای بیشتری از همان نوعی که در بازی اصلی دیدیم را فراهم میکنند، بسته سوم با تغییرات جالب خود یک تجربه به نسبت جدید ارائه میدهد.
میخرمش
اگر بازی اصلی را دوست داشتید، سه بسته الحاقی آن قطعا شما را راضی خواهند کرد. اگر دنبال تنوع هستید هم احتمالا با بسته الحاقی سوم بازی حسابی سرگرم خواهید شد.
نمیخرمش
بسته الحاقی اول عملا یک گسترشدهنده برای Vaults of Tartaros بازی اصلی است، و بسته دوم هم نسخه کوچکتر همان ایمورتالز با روکش چینی است. اگر به دنبال تغییرات زیادی باشید، این دو DLC شما را ناامید خواهند کرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.