Immortals Fenyx Rising طی بازه بین معرفی تا عرضهاش دوران عجیبی را گذرانده که چندان به موقعیتش کمک نکرده است. این عنوان جدید از استودیوی یوبیسافت کبک ابتدا در E3 سال گذشته با نام Gods and Monsters معرفی شد و برای فوریه ۲۰۲۰ تاریخ خورد. اما عملکرد ناامیدکننده Ghost Recon Breakpoint در زمان عرضه باعث شد تا یوبیسافت انتشار بازی را در کنار عناوین دیگری همچون Watch Dogs Legion برای مدتی نامعلوم عقب بیاندازد.
اما در حالی که طی سال جاری از بازیهای این کمپانی اخبار زیادی میشنیدیم، Gods and Monsters همچنان مفقودالاثر مانده بود و کم کم داشتیم نگرانش میشدیم. تا اینکه یوبیسافت همین چند ماه پیش دوباره بازی را نشان داد. از آن جایی که ظاهرا همه با دیدن نام بازی یاد نوشابههای «مانستر» میافتادند، کاشف به عمل آمد که سازندگان مجبور شدهاند نام بازی را به Immortals Fenyx Rising تغییر دهند.
نامی که تقریبا همه قبول دارند اصطلاحا زیادی «جنریک» است، همکاری با پلتفرم گوگل استیدیا، یک تاریخ عرضه که از قضا فاصله کمی با انتشار یک بازی کوچک و ناشناخته به نام Cyberpunk 2077 دارد، و البته ظاهر و حال و هوایی که بسیار شبیه به یک بازی کوچک و ناشناخته دیگر به نام The Legend of Zelda: Breath of the Wild به نظر میرسد؛ بیخود نیست که بازی ظاهرا نتوانسته خود را در رادار بسیاری از بازیکنان جا دهد.
که خب، جای شرم دارد؛ چرا که بعد از تجربه بازی، با خیال راحت میتوانم بگویم که ایمورتالز فینیکس رایزینگ نه تنها یکی از بهترین و خوشساختترین بازیهای امسال، بلکه کل کاتالوگ یوبیسافت در نسل هشتم گیمینگ است. در ادامه این بررسی، توضیح خواهم داد که چرا این بازی قطعا ارزش وقتی که پایش میگذارید را دارد، پس با ویجیاتو همراه باشید.
اول کمی از داستان بگوییم. در ایمورتالز، شما در نقش سپرداری یونانی به نام فینیکس قرار میگیرید که جنسیت، ظاهر و صدایش قابل شخصیسازی هستند. پس از یک طوفان وحشتناک و نابود شدن کشتیاش، فینیکس خود را در سرزمینی پیدا میکند که تمام مردمانش به سنگ تبدیل شدهاند و یک هیولا به نام تایفون با دل پری که از خدایان و انسانها دارد، موفق به شکست و سرکوب خدایان شده و با هدف «آوردن نظم» آنجا را پر از انواع و اقسام نوچههای بدریخت خود کرده است.
فینیکس که نمیتواند برادر همه فن حریفش لیگیرون را پیدا کند، مجبور میشود خودش به کمک خدایان برای شکست تایفون برود و در این حین هم به دنبال برادرش بگردد. مشکل اینجاست که همانطور که گفتم، تایفون توانسته اکثر خدایان را سرکوب کند. اما به جای اسارت، او هویتشان را از آنها گرفته است. مثلا آتنای خردمند و مدبر حالا به کودکی تبدیل شده که هیچ ایدهای ندارد که باید چیکار کند، یا ارس به عنوان خدای جنگ، به یک خروس بزدل و بی اعتماد به نفس تبدیل شده که راستش را بخواهید، با آن BAGOK گفتنهایش احتمالا شخصیت مورد علاقه من در سال ۲۰۲۰ باشد.
پس چارچوب اصلی داستان بازی این است که فینیکس باید علاوه بر کمک به خدایان برای باز پس گیری هویت واقعیشان، آنها را برای مقابله با تایفون متحد کند. تا اینجا همه چیز همانند یک داستان ویدیو گیمی استاندارد به نظر میرسد و خب، داستان کلی ایمورتالز واقعا چیزی نیست که قبلا شبیهش را ندیده باشید. اما بازی کارهای جالبی با داستان و روایتش کرده که به نظرم آن را به طرز خوبی منحصر بفرد میکنند.
اول از همه این که Immortals Fenyx Rising از زاویهای کمیکتر به اساطیر یونان باستان میپردازد. برای مثال، پرومتئوس و زئوس که روی سرنوشت فینیکس شرطبندی کردهاند، به عنوان دو راوی نه چندان قابل اعتماد روی تک تک اتفاقات داستانی نظر میدهند. با این که به نظرم میشد از پتانسیل این راویان غیرقابل اعتماد برای خلق لحظات خلاقانه در گیم پلی خیلی بیشتر از اینها استفاده کرد، اما شنیدن کل کلهای آنها همیشه سرگرمکننده است. به طور کل، نویسندگان توانستهاند طنزی مناسب با فضای بازی به داستان و شخصیتهای دوست داشتنیاش تزریق کنند که در برخی از لحظات واقعا میتواند شما را بخنداند.
نکته بعدی هم این است که بازی با دقت قابل توجهی به بسیاری از جنبههای اساطیر یونانی میپردازد، اما این بار بیشتر روی قربانیان آنها تمرکز دارد. علاوه بر فینیکس که تمام عمرش زیر سایه برادرش قرار داشته، این را به وضوح میتوانید در خط داستانی چهار خدای اصلی بازی مشاهده کنید. هر کدام از آنها به هر شکلی، قربانی افتضاح بودن زئوس به عنوان یک پدر شدهاند؛ چه هفائستوس به عنوان پسر معلول و طرد شده زئوس، و چه آتنا به عنوان فرزند مورد علاقه او. این زاویه دید به اساطیر مشهور باعث شده تا داستان ایمورتالز در عین آشنایی، تازه به نظر برسد.
برویم سراغ گیم پلی بازی و بگذارید همینجا به مسئلهای که احتمالا دربارهش فکر میکنید بپردازم. بله، Immortals Fenyx Rising بسیار شبیه The Legend of Zelda: Breath of the Wild است و هیچ تلاشی هم برای پنهان کردن ایدهبرداریاش نمیکند. نه تنها آن بازی، بلکه از همان لحظه اولین ورودتان به منوی اصلی بازی هم یاد بازی قبلی یوبیسافت کبک، یعنی Assassin's Creed Odyssey خواهید افتاد. اگر قرار به تقسیمبندی میزان شباهت به آن بازیها باشد، من میگویم ۷۰ درصد زلدا و ۳۰ درصد ادیسه، که در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد.
ساختار بازی بدین صورت است که شما ابتدا کارتان را در منطقهای کوچکتر و مناسب برای آشنایی با مکانیکهای بازی شروع میکنید و دسترسیتان به سایر بخشهای مپ بسته است. پس از گذراندن چند ساعت ابتدایی بازی، دنیای کامل ایمورتالز برایتان باز میشود؛ چهار (به علاوه یک) منطقه متمایز از یکدیگر با خط داستانی خودشان، و یک منطقه کوچک در راس مپ که نقش مقر تایفون را دارد. با این که از نظر فنی میتوانید کارتان را از هر منطقه دلخواه آغاز کنید، اما برای تجربه یک قوس چالش مناسب، بهتر است از منطقه جنوب غربی شروع کنید و سپس در خلاف جهت عقربههای ساعت در مپ پیشروی کنید.
همچنین در ایمورتالز دیگر خبری از عقاب/کلاغ/درون نمادین بازیهای اخیر یوبیسافت نیست. برای کشف کردن آیکونهای روی مپ، باید از یک نقطه مرتفع (مخصوصا مجسمههای غولپیکر خدایان) وارد حالتی به نام Far Sight شوید و خودتان با آنالیز محیط اطرافتان، نقاط جالب توجه را پیدا کنید.
البته اینجا یک گلایه دارم و آن هم این است که استفاده از Far Sight واقعا جذاب نیست. برای پیدا کردن هر آیکون، باید بتوانید با استفاده از اشارههای رابط کاربری محل دقیق آنها را پیدا کنید و با فشردن RT روی کنترلر ایکس باکس، آنها را کشف کنید. مطمئن نیستم که مشکل از کنترل این بخش بازیست یا چیز دیگری، اما خیلی زود متوجه خواهید شد که فقط سراسیمه در حال چرخاندن دوربین و فشردن RT هستید. جای شکرش باقیست که به دفعات زیادی مجبور به انجام این کار نمیشوید، چون در غیر این صورت بعد از اتمام بازی انگشت اشاره دست راستتان سیکس پک خودش را پیدا میکرد.
اگر Breath of the Wild را بازی کرده باشید، اینها برایتان آشنا خواهند بود. حتی زلداییتر هم این که عمده تمرکز بازی روی پازلها و چالشهای مختلف است، حتی بیشتر از مبارزات. تقریبا هر کاری که در دنیای بازی بخواهید انجام دهید یک پازل یا چالش پشتش دارد. مثلا کلی دانجن در مپ بازی با نام Vaults of Tartaros وجود دارند که با انجام دادن پازل/چالششان، میتوانید آیتمی ضروری برای افزایش استامینای خود را به دست آورید. به دنبال باز کردن یک صندوق لوت هستید؟ احتمالا باید یک پازل برایش انجام دهید. اسکیل پوینت یا Coins of Charon میخواهید؟ پس قطعا باید یک پازل یا چالش انجام دهید.
خوشبختانه سازندگان میدانستند که این ساختار در دراز مدت میتواند برای بسیاری کسلکننده شود و به همین دلیل، تنوع بالایی در میان آنها وجود دارد. برخیشان پازلهای فیزیکمحوری هستند که عمدتا به قرار دادن یک شی با وزن مناسب روی فلان پلتفرم یا هل دادن توپی به یک حفره ختم میشوند. برخی دیگر نقاشیهای فرسکویی هستند که باید مرتب شوند. برخی مهارتتان با تیر و کمان را به چالش میکشند و در برخی دیگر، باید در زمان تعیین شده خود را به یک نقطه خاص برسانید. حتی مواردی هم هستند که شما باید یک قطعه موسیقی را حفظ کنید و آن را در چنگ بزرگی که در هر منطقه وجود دارد بنوازید. طی ماموریتهای داستانی هم با پازلهایی برخورد خواهید کرد که شامل یک المان جدید هم میشوند. مثلا در یکی باید جهت باد را برای انتقال خود و اشیاء تنظیم کنید، و در دیگری با جعبههایی سر و کار خواهید داشت که میتوانند در هوا معلق بمانند و با تنظیم بازیکن، به عنوان پلتفرم عمل کنند.
خبر خوب هم این است که اکثر پازلهای Immortals Fenyx Rising هوشمندانه طراحی شدهاند. در طراحی بازی، خیلی مهم است که شما پازلهایی داشته باشید که نه آنقدر ساده باشند که در چند ثانیه حل شوند، و نه آنقدر پیچیده و طولانی که بازی را کامل از ریتم بیاندازند. طراحی این پازل/چالشها در ایمورتالز به همین شکل انجام شده است؛ با این که احتمالا سر خیلیهایشان مجبور به اندکی فسفر سوزاندن خواهید شد، اما زودتر از چیزی که فکر میکنید متوجه راه حلش خواهید شد. تازه خیلی وقتها میبینید راه حل چیزی که این همه مدت رویش گیر کرده بودید جلوی چشمتان بوده است.
هر چه هم که در بازی جلوتر بروید، با پازلهای پیچیدهتری هم برخورد خواهید کرد و خب، این طبیعیست. اما در پاراگراف قبل گفتیم که اکثر پازلها هوشمندانه طراحی شدهاند و همانند هر بازی دیگری، چندتایی هم در این میان چندان جالب از آب در نیامدهاند. اندکی پازل در بازی وجود دارند که دیگر بیش از حد طول میکشند و آدم فقط میخواهد زودتر از شرشان خلاص شود، و یک سری دیگر هم وجود دارند که از اساس احمقانه هستند. هنگام نوشتن این جمله، یکی از والتهای داستانی در ذهنم بود که ایده کلیاش، جعبههای متصل به یکدیگر بودند. در این والت نه تنها گذر از برخی از چالشها واقعا اعصاب خردکن بود، بلکه کلا ایدهاش هم از ابتدا با عقل جور در نمیآمد.
تا در این بحث هستیم بهتر است اشارهای هم به فیزیک بازی و پتانسیلش برای پیادهسازی راه حلهای خلاقانه داشته باشم. فیزیک Breath of the Wild یکی از کلیدیترین ارکانی بود که منجر به طراحی هوشمندانه آن بازی شده بود. با این که ایمورتالز به نوع خودش فیزیک خیلی خوبی دارد، و این را لزوما به عنوان یک ایراد نمیگویم، اما از این نظر به زلدا حتی نزدیک هم نمیشود. انتظار نداشته باشید که راه حلهای دیوانهوار آن بازی را اینجا هم ببینید، اما در مقیاسی محدودتر آزادی عمل نسبتا زیادی خواهید داشت. مخصوصا وقتی که برخی از اسکیلهای بازی را به دست میآورید که رسما میتوانند برخی از پازلها را دور بزنند.
از پازلها که بگذریم، حرکت در دنیای زیبای ایمورتالز بسیار لذتبخش است. علاوه بر پای پیاده، شما هم میتوانید با اسبها و گوزنهایی که طی بازی پیدا میکنید جابجا شوید و هم از یک نقطه مرتفع شروع به پرواز کنید. علاوه بر اینها، فینیکس توانایی بالا رفتن از تقریبا هر سطحی را دارد و تنها مانعی که در مقابلتان میبینید نوار استامینای اوست. استامینا تقریبا همه چیز فینیکس را کنترل میکند؛ مثلا در اوایل بازی، مدت چندانی قادر به پرواز نیستید و حتی در بالا رفتن از بسیاری از سطوح هم به مشکل خواهید خورد - که خوشبختانه سازندگان جوری محیطهای بازی را طراحی کردهاند که هیچ وقت در یک جا گیر نیافتید و همواره مسیرهای دیگری در دسترستان قرار داشته باشند. و البته که استامینا در یک فاکتور دیگر هم نقشی تعیینکننده دارد؛ مبارزات.
بگذارید راستش را بگویم؛ این یک بخش از بازی بود که هیچوقت انتظار نداشتم به فعالیت مورد علاقه من در بازی تبدیل شود. اما میتوانم بگویم که مبارزات Immortals Fenyx Rising به طرز سورپرایزکنندهای عالی از آب درآمده و حداقل برای من، بهترین بخش در کل پکیج بازیست. بگذارید چرایش را توضیح دهم.
در نگاه اول، خیلی زود متوجه دیانای Assassin's Creed Odyssey خواهید شد. سیستم lock-on دقیقا مشابه اودیسه کار میکند، Parry و Dodge کردن حس مشابهی را میدهند و همانند آن بازی، قابلیتهای ویژه فینیکس با نگه داشتن یک دکمه خاص (LB در کنترلر ایکس باکس) قابل دسترسی میشوند. اگر آن بازی را تجربه کرده باشید، میدانید که سیستم کامبتش بعضا میتوانست اعصاب خردکن باشد؛ مخصوصا هنگامی که در محیطهای کوچکتر قرار داشتید و دشمنان زیادی روی سرتان میریختند، که بازی در چنین موقعیتهایی عملا علیه بازیکن کار میکرد.
ایمورتالز تمام این مشکلات را حل کرده است. علاوه بر این که مبارزات تقریبا همیشه در محیطهای باز و بزرگ جریان دارند، بلکه غالبا هم با تعداد کمتری از دشمنان سر و کار دارید و دوربین بازی هم دید بیشتری به شما میدهد. پس تا همینجا شاهد سیستم مبارزه تن به تن یوبیسافت هستیم که در بهترین حالت خود کار میکند. اما سازندگان تغییرات هوشمندانه بیشتری در این سیستم اعمال کردهاند که منجر به خلق مبارزاتی ساده از نظر سیستمی، اما به طرز سورپرایزکنندهای عمیق در عمل شده است.
فینیکس برای حملات ساده سه راه دارد: شمشیر به عنوان حملات سریع اما با دمیج کمتر، تبر به عنوان حملات سنگین اما کندتر، و یک کمان برای مبارزه از راه دور - که متاسفانه به اندازه سلاحهای دیگر کاربردی نیست. او همچنین به قابلیتهای قدرتمندی هم دسترسی دارد که استامینای زیادی مصرف میکنند. اینجاست که سه مکانیک خودشان را نشان میدهند.
اتفاقی که اینجا میافتد این است که همانند Doom Eternal از میان این همه بازی، شما سیستم مبارزاتی دارید که دائم تشویقتان میکند که تهاجمی بازی کنید و به امکاناتی که در اختیار دارید توجه کنید، چرا که هر کدام کاربرد خودشان را دارند. البته در اوایل بازی، بسیاری از قابلیتهای خود را در اختیار ندارید و به همین دلیل هم کار سختتری مقابل دشمنان در پیش خواهید داشت.
و البته اشتباه برداشت نکنید؛ حتی هنگامی که تمامی قابلیتهایتان را باز میکنید، ایمورتالز همچنان نسبتا چالش برانگیز باقی میماند. هرچند که بازی به سختگیری عناوین ژانر سولزبورن یا حتی Doomهای اخیر نیست، اما باز هم بارها و بارها خواهید دید که در صورت بیدقتی، ابتداییترین دشمنان هم میتوانند شما را در خطر بیاندازند و حتی روی درجه سختی نرمال هم احتمالا کم نخواهید مرد. اما بعد از مرگ که با خطر مقابلتان بیشتر آشنا میشوید، خواهید دید که با کمی دقت بیشتر، آن تهدید خطرناک دور قبلی با ضربات مرگبارتان آنقدر سریع له و لورده میشود که در دلتان به خود افتخار خواهید کرد.
نمیخواهم این انتظار را در دلتان بیاندازم که با مبارزاتی به عمق چیزی همچون Bloodborne طرف هستید، اما به نظرم بازی با توجه استانداردهای سبکش در این زمینه عالی عمل کرده است. انیمیشنها بسیار روان هستند، هیتباکسها اکثر موارد خوب کار میکنند و ضرباتی که میزنید (مخصوصا قابلیتهای ویژه یا Godly Powers) واقعا حس ارضاکنندهای دارند. همه اینها باعث شدند تا من هیچوقت از مبارزات بازی سیر نشوم.
شاید هم ته دلتان یک نگرانی در مورد بازی داشته باشید؛ این که آیا جان دشمنان بازی همانند ادیسه بیش از حد بالاست، و یا اصطلاحا آنها اسپانجی هستند یا خیر. چیزی که میتوانم بگویم این است که کامبت بعضا چنین حسی را به بازیکن منتقل میکند، اما هیچوقت حتی نزدیک آن بازی هم نمیشود. تازه بعد از اندکی پیشرفت در تواناییها و ارتقای تجهیزاتتان دیگر به ندرت احساس میکنید که فلان دشمن قاعدتا تا الان باید پنج بار میمرد.
اصلا به طور کل، سیستم پیشروی Immortals Fenyx Rising دستخوش تغییراتی شده که علاوه بر سادهسازی بسیاری از سیستمهای ادیسه، باعث شده تا دیگر چیزی به نام گرایند در بازی اذیتتان نکند. برای مثال، دیگر از لوت دیابلو-بوردرلندزی Assassin's Creedهای اخیر خبری نیست. هر سلاح یا آرمور به طور از پیش تعیین شده در جای خودش قرار دارد - یعنی خبری از لوت رندوم نیست - و تمام تجهیزات هر دسته (شمشیر، تبر، کمان، زره و کلاهخود) جدا از ویژگیهای منحصر بفردشان در یک سطح قرار دارند. یعنی هنگامی شما تصمیم به ارتقای شمشیر خود میگیرید، تمام شمشیرهای بازی با یکدیگر ارتقا پیدا میکنند. معنی دیگر این سیستم این است که از نظر فنی، تمام تجهیزاتی که از ابتدا در اختیار دارید تا آخر بازی کاربرد خود را حفظ خواهند کرد و این دیگر بستگی به شما دارد که ویژگیهای کدام قطعات را بیشتر ترجیح میدهید. چیز دیگری هم که بسیار درباره لوت بازی دوست دارم این است که آنها نه تنها در ظاهر و گیم پلی تنوع بالایی دارند، بلکه ظاهرشان هم قابل تغییر است. مثلا اگر از ویژگیهای یک آرمور خوشتان میآید ولی ظاهرش را نمیتوانید تحمل کنید، میتوانید ظاهر یک آرمور دیگر را انتخاب کنید و ویژگیهای آیتم مورد استفادهتان را حفظ کنید.
مورد دیگر هم این است که ایمورتالز هیچوقت این حس را به شما نمیدهد که مجبورید برای پیشرفت از روند اصلی بازی خارج شوید. منابع لازم برای ارتقای تجهیزات و ساخت پوشن طی بازی کردن عادی به دست میآیند و به راحتی امکان ارتقای همه چیز را خواهید داشت. حتی برای دریافت اسکیل پوینت هم که از طریق پازلهای موجود در مپ بازی باز میشوند، خواهید دید که بیشتر از اینکه بخواهید صرفا مپ را از آیکونهایش پاکسازی کنید، طی گشت و گذار در محیط جذبشان میشوید. تازه این پازلها اکثرا اسکیل پوینتهای زیادی به شما پاداش میدهند و مهارتهایی هم که با آنها باز میکنید واقعا تفاوت زیادی در سبک بازیتان رقم میزنند، پس بیشتر تشویق میشوید که در محیط بازی بیشتر بگردید. اگر هم نگران طول بازی هستید، باید بگویم که با میزانی متعادل از گشت و گذار و تمرکز روی داستان اصلی میتوانید بازی را بعد از ۲۰ الی ۳۰ ساعت به اتمام برسانید.
مورد دیگری هم که شما را به گشت و گذار در دنیای بازی تشویق میکند این است که خب، این دنیا واقعا زیباست. در واقع، Immortals Fenyx Rising با طراحی هنری بسیار چشمنوازش قطعا یکی از خوشقیافهترین بازیهای چند سال اخیر است و مطمئن باشید طی تجربه خود بارها و بارها به فوتو مود بازی برای عکاسی رجوع خواهید کرد. البته امیدوارم برعکس بنده عکاس خوبی باشید.
واجب است که صحبتی هم درباره وضعیت فنی بازی داشته باشیم. من بازی را روی پیسی خود که دارای یک کارت گرافیک GTX 970 و پردازنده i7 4790K است تجربه کردم. چنین سیستمی این روزها دیگر حتی میانرده هم به حساب نمیآید، اما همچنان میتواند عملکردی قابل احترام در جدیدترین بازیهای نسل هشتمی از خود نشان دهد. طی روزهای اولی که مشغول تجربه ایمورتالز بودم، روی رزولوشن 1080p و با میانگین تنظیمات گرافیکی High اوضاع فریم ریت بازی اصلا جالب نبود و بارها و بارها شاهد افت فریم تا حتی زیر ۳۰ بودم. خوشبختانه اخیرا یک بروزرسانی برای بازی منتشر شد که وضعیت را بسیار بهتر کرد، هرچند که همچنان در صحنههایی که محیطهای دوردست قابل رویت هستند اندکی افت فریم وجود دارد. طی اطلاعاتی هم که دارم، اوضاع روی کنسولهای نسل هشتمی هم به همین شکل بوده و با یک آپدیت، بهبود چشمگیری به خود دیده است. اما در کل، انتظار داشته باشید که ایمورتالز روی تنظیمات گرافیکی بالاتر سیستمتان را به چالش بکشد.
اما به غیر از راندمان بازی، تنها مشکل دیگری که طی تجربهام شاهدش بودم این بود که در اواسط بازی یک باگ جلوی ورودم به یک مرحله داستانی را گرفته بود، که خوشبختانه با یک دور خروج و ورود دوباره به بازی برطرف شد. به غیر از اینها، شاهد هیچ مشکل دیگری نبودم. نه هیچ کرشی، نه هیچ گلیچ گرافیکی یا صوتی، و نه هیچ باگی که به گیم پلی بازی صدمه بزند.
در کل، ایراد گرفتن از Immortals Fenyx Rising خیلی سخت است. تنها گیری که در نگاه اول میتوانید به بازی بدهید این است که زیادی حس آشنایی دارد، اما زیاد طول نمیکشد که بازی هویت خاص خودش را پیدا میکند. باید بگویم که طی مدتی که پای بازی بودم، بسیار به من خوش گذشت. در حدی که بعد از اتمامش، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چقدر دلم میخواهد بازی را با نیو گیم پلاس دوباره شروع کنم. این را هم کسی میگوید که این روزها به ندرت بازیای را بیشتر از یک بار تجربه میکند.
خلاصه بگم که…
Immortals Fenyx Rising به هیچ وجه نوآورانه نیست، اما تمام المانهایش را به شکلی عالی پیادهسازی و بسیاری از مشکلات طراحی عناوین قبلی یوبیسافت را برطرف کرده است. روایتی متفاوت از اساطیر یونانی، دنیایی بسیار جذاب برای گشت و گذار، سیستم مبارزاتی که در عین سادگی بسیار عمیق است، و پازلهای غالبا هوشمندانه باعث شدهاند تا این بازی به یکی از بهترینهای امسال و در کل، نسل هشتم یوبیسافت تبدیل شود.
میخرمش
حقیقتا دلایل زیادی برای پیشنهاد این بازی وجود دارد. ایمورتالز یکی از خوشساختترین بازیهای جهانبازیست که اخیرا به بازار آمده و به شرطی که انتظار دقت به جزئیات دیوانهواری که در Breath of the Wild وجود داشت را نداشته باشید، قطعا یک تجربه بسیار لذتبخش با بازی خواهید داشت. اگر هم به اساطیر یونان علاقهمند هستید که بازی را حتی بیشتر پیشنهاد میکنم.
نمیخرمش
اگر به هیچ وجه حوصله حل کردن پازل ندارید، واقعا بهتر است بیخیال Immortals Fenyx Rising شوید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
گيم پلي بازي بسيار ضعيفه و هيچ بويي از نسل هشت كه پيشكش، از ٧ و ٦ هم نبرده. مسئله پازل حل كردن بسيار شيرينه ولي از يك بازي ٦٠ دلاريو البته گلد اديشن ١٠٠ دلاري!!!!!!! انتظار مي ره گيم پلي در حد استاندارد روز داشته باشه.
در مجموع كمپاني يوبي سافت، به طرز شگفت انگيزي كيفيت رو فداي توليد فله اي محصولات كم كيفيتش مي كنه و سالانه ميليون ها دلار به جيب مي زنه.
ممنون از نقدتون اما اين حد از ستايش، اصلا لايق اين بازي با اين قيمت و گيم پلي ضعيف و كپي شده نبود.
باز هم كامنتاي روشنگرانه من رو چاپ نمي كنيد؟!
نمي دونم چرا!
سایبر و زلدا کوچیک و ناشناخته هستن؟؟؟؟؟؟؟
جوک بود
منم نظرم همین نمره بود چون خیلی قشنگه بازیش هم معماهایش هم خود طراحی هنری بازی
به نظرم این بازی میترکونه
بازی جالبیه خیلی خوشم آمد. ??
کاش رو game pass بیاد. نخواد ۶۰ دلار بدی
چون یک بار تمامش کنم بیشتر بازیش نمیکنم
این بازی هم مثل هیدس یهو از یه جا ظاهر شد خیلی خوب از آب در اومد
چه رویی میخواد که کپی 60 دلاری بفروشی
به نظر من حلالش باشه
شاید کپی ولی حس اساسین و زلدا را باهم و داستان یونانی دارد
من حتمی می خرمش
agha in bazi haiolaie ke to aks barresy in bazi avordid ke tak cheshme ham hast .on tak cheshme neshan sheitan parastie .neshan hay sheitan parastie baes nofoz bishtar sheitan be enasan mishavand va estefade az har chizi ke in neshan haro dare harame
بازی ۳۰ دلار هست دوست عزیز