نگاهی به سریال در کنار پروانهها – لوتیگری معنوی
سریال در کنار پروانهها یکی از جدیدترین سریالهای سیمای ملی است که اگرچه تلاش میکند تا به عنوانی متفاوت و معنوی تبدیل شود اما به لطف بازیگرانی نابلد و داستانی بیریشه که در پرداختن به ...
سریال در کنار پروانهها یکی از جدیدترین سریالهای سیمای ملی است که اگرچه تلاش میکند تا به عنوانی متفاوت و معنوی تبدیل شود اما به لطف بازیگرانی نابلد و داستانی بیریشه که در پرداختن به شخصیتها هم ناامیدکننده ظاهر میشود به یکی دیگر از سریالهای تلویزیونی ضعیف سال ۱۴۰۰ بدل میگردد. با ویجیاتو برای بررسی سریال این روزهای شبکه دو سیما همراه باشید.
فقر عناوین بهیادماندنی
صدا و سیما در آستانه ایام محرم سالهای نهچندان دور با پخش سریالهای مناسبتی تلاش میکرد تا تماشاگران ویژهای که تماشای این عناوین را دوست دارند، راضی نگاه دارد. مخاطبان این عناوین اما از یک دورانی به بعد از تکراریشدن این سریالهای تلویزیونی ناامید شدند. برای مثال سریال شب دهم یک عنوان متفاوت به نظر میرسید و سریال مختارنامه سریالی تاریخی و حماسی بود. سریال سفر سبز برای مدتها در خاطرهها باقی ماند و سریال پریدخت هم متفاوت از معیارهای صدا و سیما به نظر میرسید. اما در سالهای اخیر عناوینی مناسبتی برای محرم آماده نشدهاند که حس و حال این سریالهای ارزشمند را زنده کنند.
یکی از دلایل این بحران را باید مشکلات بودجهای صدا و سیما دانست. اگرچه این سازمان هر سال میلیاردها میلیارد تومان بودجه دریافت میکند اما بخش قابل توجهی از این سرمایه تنها به پرداخت حقوق هزاران کارمند این مجموعه اختصاص مییابد و به همین دلیل سیمای ملی مثل سالهای گذشته توان ساخت عناوین بهیادماندنی ندارد. از سوی دیگر صدا و سیما در سالهای اخیر نهتنها نیرویی تربیت نکرده که توانایی کارگردانی و تولید سریالهای باکیفیت را داشته باشد بلکه به لطف رفتاری قهرآمیز با کارگردانهایی که روزگاری حاضر به همکاری با سیمای ملی بودند، بیشتر از همیشه تنها به نظر میرسد.
بنابراین طبیعی است که سیمای ملی در سالهای اخیر توانایی تولید عناوین بهیادماندنی را نداشته باشد. بازپخش چندباره سریال مختارنامه هم به حدی رسیده که حتی با اعتراض هواداران این سریال روبرو میشود. پس در چنین شرایطی تلویزیون مجبور میشود از کارتهای خلاقیت خود یاری بگیرد تا عناوینی متفاوت را خلق کند. اما نهتنها کارتهای خلاقیت سیمای ملی به خوبی کار نمیکنند بلکه اساسا خلاقیتی وجود ندارد.
مسیری که متفاوت طی میشود
سریالهای صدا و سیما در سالهای اخیر روش جالبی را آغاز کردهاند که اندکی خلاقانه به نظر میرسد. در این روش جدید داستانسرایی، فیلمنامه با شخصیتهای مشخصی آغاز میشود اما در ادامه به لطف تغییراتی که در داستان شکل میگیرد، نوبت به شخصیتهای جدید با روایتهایی جدیدتر میشود که میخواهند داستان دیگری را دنبال کنند. سریال در کنار پروانهها یکی از همین عناوین نسبتا خلاقانه است که اگرچه در ابتدا داستان مشخصی را دنبال میکند اما در ادامه تغییر مسیر میدهد.
این روش در یکی دیگر از سریالهای این روزهای صدا و سیما یعنی سریال افرا [بررسی این سریال را در ویجیاتو بخوانید] هم امتحان شده و تا حدودی نتیجه داده اما خلوص آن در سریال در کنار پروانهها بیشتر است. از آنجایی که سریال در کنار پروانهها در حقیقت سریال مناسبتی شبکه دو لقب میگیرد، باید هم تغییر اساسیتری در داستان ایجاد کند. بنابراین در شرایطی که اپیزودهای ابتدایی سریال در کنار پروانهها داستان خاصی را دنبال میکند، نیمه دوم سریال با تغییری اساسی مواجه میشود.
داستان سریال در کنار پروانهها حول محور شخصیت رهی محمودی [با هنرنمایی سامرند معروفی] است. رهی که از بیماری قلبی رنج میبرد در زندگی شخصی هم با مشکلات بسیاری مواجه شده و از زمین و زمانه شکایت دارد. اما پس از آن که عامل شکلگیری یک تصادف مهیب میشود از صحنه تصادف فرار میکند. مدتی بعد اما دست تقدیر زمانه باعث میشود که قلب مردی که رهی با او تصادف کرده صاحب جدیدی پیدا کند. این صاحب جدید کسی نیست به جز رهی محمودی که عامل اصلی تصادف است.
قرارگرفتن قلب مردی که تقریبا توسط رهی کشته شده در اندام او در شرایطی شکل میگیرد که رهی از همه جزییات مخفیشده آگاه است اما از ترس از دسترفتن زندگیاش زبان نمیگشاید. در ادامه شرایطی فراهم میشود تا رهی همراه با مادر شخصی که با او تصادف کرده، راهی شمال میشود تا مدتی در آرامش باشد. اما در زندگی روستایی هم ویژگیهای مثبت و منفی جذابی وجود دارد که رهی را به فکر فرو میبرد.
داستان سریال در کنار پروانهها بیش از حد کلیشهای، شعاری، آرمانی، قابل پیشبینی و خستهکننده به نظر میرسد. اما در نهایت تلاش متفاوتی از سوی سیمای ملی لقب میگیرد. تلاشی که میتوانست اندکی متفاوتتر هم باشد.
شمال؛ این لوکیشن تکرارنشدنی
تماشاگر نکتهسنجی که سریال در کنار پروانهها را تماشا میکند، با یک سوال بزرگ مواجه میشود؛ چرا این سریال در شمال فیلمبرداری شده است؟ آیا اقلیم دیگری در کشور وجود نداشت که داستان سریال در کنار پروانهها در آن دنبال شود؟ چرا بیشتر سریالهای ایرانی روایت خود را در استانهای سرسبز شمالی دنبال میکنند؟ این سوالها اما دلایل واضحی دارند.
فیلمبرداری سریالی که با بودجه هنگفت صدا و سیما ساخته شده بیشتر از آنکه مسئولیت هنری برای عوامل به همراه داشته باشد، مسئولیت تفریحی دارد. به عبارت دیگر، تهیهکنندگان سریال تلاش میکنند تا از بودجهای که دریافت کردهاند به بهترین شکل ممکن استفاده کنند و از آنجایی که استانهای شمالی سرسبز و زیبا هستند و همیشه هم آب و هوای خوبی دارند، گزینههای جذابی به نظر میرسند.
بنابراین عوامل سریال در کنار پروانهها با فیلمبرداری در استانهای شمالی با یک تیر به دو نشان زدهاند؛ هم مجموعهای از صحنههای جذاب را در محیط زیست دلنشین استانهای شمالی ضبط کردهاند و هم لوکیشن جذابی برای بازیگرانشان فراهم کردهاند تا از حضور در طبیعت بکر لذت ببرند. اتفاقی که احتمالا برای یک سریال شبکه نمایش خانگی رخ نمیداد. چون سرمایهگذار شبکه نمایش خانگی برای بخش عظیمی از پولی که خرج میکند، اهمیت قائل میشود.
سرشار از نامهای تکراری
وقتی به نامهایی که در سریال در کنار پروانهها هنرنمایی کردهاند هم توجه میکنید با اسامی تکراری و آشنا مواجه میشوید. برزو ارجمند [که یک بار دیگر با هنرنمایی در این سریال ثابت میکند که بازیگر بدی است]، پروانه معصومی، محمود جعفری، نگار عابدی، مهران رجبی [که این روزها در اکثر سریالهای تلویزیون دیده میشود] و شهین تسلیمی از جمله بازیگران اصلی سریال در کنار پروانهها هستند که نامهایی تکراری به نظر میرسند.
همه آنها سابقه هنرنماییهای متعدد در سریالهای تلویزیونی را دارند. واقعیت آن است که به نظر میرسد صدا و سیما در سالهای اخیر به یک مجموعه مافیایی تبدیل شده که میتواند تصمیمهای خاصی بگیرد. به همان شکل که مجری کارکشته پربینندهترین برنامه صدا و سیما به دلایلی نامشخص کنار گذاشته میشود، نامهای تکراری با بازیهای خستهکننده هم قرار نیست از عناوین سیمای ملی کنار گذاشته شوند. چنین فضایی بدون هیچ تردیدی امکان رشد و پیشرفت را به نیروهای جدید نمیدهد. اگرچه نمونههای بسیاری از نسل جوان هم در سیمای ملی دیده میشوند که به لطف همین شبکه مافیایی وارد این سازمان عظیم شدهاند.
بهترین فیلمهای ترسناک از نگاه ویجیاتو را بشناسید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
"مهران رجبی [که این روزها در اکثر سریالهای تلویزیون دیده میشود] "
واقعا بازیگرای تلویزیون چند نفرن که تو همه برنامه ها و سریالها بازی میکنن. من جمله ایشون?
چرا همش داخل شمال سریال میسازن ما هم گناه داریم?
والا به ما که تو استان لرستانیم هیچ بهایی نمیدن کلی ساختمون هنوز آثار جنگ روشونه، با اینکه یکی از پرآب ترین استان هاست و آب استان های همسایه رو تامین میکنه هیچی به خودمون نمیرسه، برای جوونا هیچ شغلی نیس و اکثرا بیکارن، طبیعت زیبا و سر سبزش به خاطر نبود بودجه و مدیریت ضعیف دروغ نگم تقریبا به صورت کامل نابود شده حداقل یه سریالی از ما هم بسازین دلمون خوش باشه جزو ایرانیم
من کرمونی چی بگم?
قعله ۲۰۰ تا ابشار سفید کوه دریاچه ها جنگل ها حیوانات کمیاب چند وقت پیش یک سریال هم ساختن در مورد لرستان که راستشو بخای اصلا ارزش دیدنو نداشت چون معلوم بود یک اثر هول هولکی بود و دل به کار ندادن
من هربار تلویزیون رو روشن میکنم این مهران رجبی تو همه سریالا هستش
ولی ی چیزی تو این سریاله دوتا مرد تنها و دارن پیتزا میخورن همراه با نوشابه قرمز ??? ( برای جلوگیری از دیسلایک باران ها گفته بودن توی سریالا چندتا چیز مـــمـــــنــوعــ کرده بودن ک اینا هم توش بودن)
به دلیل فیلمبرداری در شمال پی نبرده بودم
منم برام سوال بود ، البته سریالایی مثه افرا بنظرم بهتر از شمال در سریال استفاده کردن
فیلمبرداری سریالی که با بودجه هنگفت صدا و سیما ساخته شده بیشتر از آنکه مسئولیت هنری برای عوامل به همراه داشته باشد، مسئولیت تفریحی دارد. به عبارت دیگر، تهیهکنندگان سریال تلاش میکنند تا از بودجهای که دریافت کردهاند به بهترین شکل ممکن استفاده کنند و از آنجایی که استانهای شمالی سرسبز و زیبا هستند و همیشه هم آب و هوای خوبی دارند، گزینههای جذابی به نظر میرسند
جالب بود تاحالا بهش فک نکرده بودم ، منم برام سوال بود ، البته سریالایی مثه افرا بنظرم بهتر از شمال در سریال استفاده کردن
در ضمن اگر میشود نقد هایی از سریال های قدیمی صدا و سیما مثل مختار نامه،وضعیت سفید و... بنویسید?
وای مختار نه از بس هرساله اینو پخش میکنن دیگه با دیدن اسمش هم حالت طحوع میگیرم
چرا خوبه که من از وقتی مختار دیدم تو هاردکور نمردم البته اگه جومونگ هم ببینی دیگه یه قلبم کم نمیشه