۱۰ فیلم ترسناک غم انگیز؛ آثاری که شما را با اندوه هم همراه می‌کنند

فیلم‌های کمدی، برای این هستند که شما را بخندانند. فیلم‌های درام، برای این هستند که کاری کنند شما به موضوعات اطرافتان، اهمیت دهید. اما نمی‌توان به طور مشخصی گفت که فیلم‌های ترسناک، در چه راسته‌ای هستند. اغلباً فیلم‌های ترسناک هدفشان این است که مخلوطی از چندین موضوع را تحویل مخاطب دهند. آن‌ها می‌خواهند شما را بترسانند، ناآرامتان کنند و یا با شوک‌ها و هیجان‌‌ها شما را سرگرم کنند. ممکن است در طول فیلم، با یک سری از اتفاقات خنده‎‌دار یا چندش‌آور نیز رو به رو شوید. اما یک دسته از این فیلم‌ها وجود دارند که هدفی بزرگتر دارند. هدفشان این است که شما را با قلبی شکسته، رها کنند.

یک خط بسیار باریک برای حرکت کردن وجود دارد، و آن این است که در یک ژانر هیجان انگیز، شخصیت‌هایی را معرفی کنید که با توجه به موقعیتشان، بتوانند قلب مخاطب را به دست بیاورند و وقتی این اتفاق بیافتد، نتیجه فوق‌العاده می‌شود. یک فیلم ساده درمورد موجودات انسان‌نمای آدم‌خوار که در زیرزمین ساکن هستند، می‌تواند تبدیل به یک فیلم غم انگیز درمورد فقدان و غم تبدیل شود. داستانی درمورد دکتر‌های دوقلو که درمورد اعتیاد و نفس انسان است، تبدیل به فیلمی دردناک درمورد ارتباطات اجتماعی می‌شود. سقوط در وحشتی کمیک‌طور که نشان می‌دهد سگ‌های آبی به زامبی تبدیل شده‌اند! (صحیح، فیلم Zombeaver فقط Zombeaver است و بس!) اما مثال‌های دیگری از این ژانر، شما را شگفت زده می‌کنند. برای معرفی این دسته از فیلم‌های ژانر وحشت، همراه ویجیاتو باشید.

اگر هم فقط به دنبال ترسناک ترین فیلم ۲۰۲۲ هستید، می‌توانید به لیست تهیه شده با این موضوع مراجعه کنید.

10- Candyman - 1992

اهمیتی ندارد که شما، چه برداشتی از داستان Candyman دارید، به هر صورت این فیلم یکی از تراژدیک‌ترین داستان‌ها را در زمینه نژادپرستی علیه سیاه‌پوستان، هم در گذشته و هم در آینده را روایت می‌کند. فیلم از جایی شروع می‌شود که دو دانش‌آموز فارغ‌التحصیل شده به نام‌های هلن لایل (ویرجینیا مدسن) و برنادت ولش (کیسی لیمونز) تحقیقاتی برای پایان‌‌نامه‌شان درمورد افسانه‌ها‎‌ی محلی شهر Cabrini Green (کابرینی گرین) انجام می‌دهند. آن‌ها فکر می‌کنند Candyman صرفا یک داستان تکراری، که به خاطر سبک مقابله‌ای است که آن نیز، ناشی از جایگاه اقتصادی این افراد در جامعه، به وجود آمده است. Candyman (تونی تاد) در واقع روح دنیل روبیتیل است. پسر یک برده که برای یک خانواده ثروتمند ساکن شیکاگو،از چهره آنان نقاشی می‌کشید. اما وقتی که خبر می‌رسد او با یک زن سفیدپوست، وارد یک رابطه عاشقانه شده است، گروهی از ارازل اوباش دست او را قطع می‌کنند، آن را با یک قلاب جایگزین می‌کنند و بدن او را آغشته به عسل می‌کنند.

روبیتیل به اعدام شدن توسط زنبورها محکوم شد و بدنش به شدت سوزانده شد. حال می‌گویند روحش، شهر کابرینی گرین را تسخیر کرده است، و توسط کسی که پنج بار اسمش را جلوی آینه بگوید، ظاهر می‌شود. ‌Candyman شاید به عنوان فیلمی با محوریت شخصیت منفی محسوب شود، کسی که می‌کشد و آسیب می‌زند و به همان صورت، رهایشان می‌کند. اما او یک تاریخچه تراژیک دارد. کسی که قربانی یک نظام شدیداً نژادپرست که یک چرخه خشونت‌بار و سواستفاده‌گری از قدرت را برای همیشه، ادامه داده است. این چیزی است که فیلم را شدیداً غم‌انگیز می‌کند.

9- Audition - 1999

شما نمی‌توانید سینمای وحشت ژاپن را بدون تاکاشی میکه تلفظ کنید. فیلم Audition یکی از بهترین اثر‌های این کارگردان است که می‌تواند به عنوان مهم‌ترین کار او نام برده شود. هفت سال بعد از مرگ همسرش، شیجهارو (ریو ایشیباشی) آماده است تا دوباره ازدواج کند. با کمک دوستش، او یک آزمون بازیگری برای یک فیلم دروغین راه‌اندازی می‌کند تا همسر موردنظرش را پیدا کند. او با آسامی (آیهی شینا) آرام و فروتن ملاقات می‌کند و سریعاً، شیفته او می‌شود. این دو نفر شروع به قرار گذاشتن می‌کنند و به نظر می‌رسد که دارند خوب پیش می‌روند. اما به زودی، قرار است که رازهای تاریک قدیمی آسامی، نمایان شوند.

Audition الهام بخش فیلم‌های زیادی شده است و تقلید‌های زیادی از آن صورت گرفته است. اما هیچ کدام از آن‌ها نمی‌توانند به وحشتی که میکه نمایش داده است، برسند. پانزده دقیقه پایانی، یک وحشت واقعی را به مخاطب تقدیم می‌کند. خصوصا سکانس تب سوزنی که موقع دیدنش، چندین بار دستانتان را بر روی چشمانتان می‌گذارید. این فیلم به معنای واقعی کلمه، قلبتان را می‌شکند.

8- The Descent - 2005

The Descent نیل مارشال با یک سکانس تراژدیک از مرگ همسر و دخترهای سارا در یک تصادف وحشتناک، شروع می‌شود. یک سال بعد، او همچنان با غم این حادثه سر می‌کند. سارا برای اینکه بتواند کمی این درد را کاهش دهد، دعوت دوستانش را برای یک ماجراجویی، قبول می‌کند. اما این ماجراجویی، سریعا از مسیر اصلی‌اش منحرف می‌شود. غارنوردی به نحوی می‌شود که آن‌ها برایش آمادگی نداشتند و با موجودات انسان‌نمایی رو به رو می‌شوند که قرار است دمار از روزگارشان در بیاورند. یک فیلم ترسناک هیجان انگیز و طاقت فرسا که همراه با غم است، خصوصاً اگر نسخه بریتیش فیلم را ببینید.

امکان اسپویل شدن در ادامه متن وجود دارد. در نسخه‌ی آمریکایی این فیلم، سارا به زحمت و خونین از غار فرار می‌کند. او هرکس و هرچیزی را که در نزدیکش داشته است، از دست داده است. ماشینش را می‌راند و از زیر تمامی آن فشارها، بیرون می‌آید. فیلم با یک توهم همراه با جامپ اسکیر، به پایان می‌رسد. در نسخه بریتیش فیلم، یک پیچش عمیق، تاریک و افسرده کننده وجود دارد. سارا فرار می‌کند، اما این آزادی تنها برای مدت کوتاهی نصیب او می‌شود، و تمامی آن فرار موفق از غار هیولاها، رویایی بیش نبود. او همچنان در آن گودال گیر کرده است، و تصور می‌کند که دختر کوچکش در رو به رویش نشسته است. هنگامی که تصویر دختر محو می‌شود، دوربین به عقب می‌آید و می‌بینیم چندین هیولا به سمت او در حال خزیدن هستند. یک ضربه ویرانگر به تماشاچیان و سارا، مخصوصا بعد از جدال فیزیکی او برای زنده ماندن و گذر کردن از روزهای غمگینش.

7- The Devil’s Backbone - 2001

در قلب هرچیزی از The Devil’s Backbone، یک بمب عظیم منفجر نشده وجود دارد. همانقدر که استعاره فیلم وحشتناک است، یکی از بهترین‌ها نیز است. شما بیشتر وقت فیلم را منتظر این هستید که این جهنم، منفجر شود و وقتی این اتفاق می‌افتد، در یک روش به شدت دردناک صورت می‌گیرد که شما را خشنود می‌کند. ما در یک دنیای تسخیر شده زندگی می‌کنیم، دنیایی که با وحشت‌های خودساخته‌مان آلوده شده است، و این یک جز مهم برای یک فیلم غم انگیز ترسناک است. روح‌هایی که در راهروهای تاریک، پاورچین پاورچین حرکت می‌کنند، آنتاگونیست‌های مرده محسوب نمی‌شوند. بلکه یادآوری‌ هستند از زخم‌هایی که ما انسان‌ها به یکدیگر وارد می‌کنیم.

شبح‌های گیلرمو دل تورو، تماشاچیان غمگینی هستند، کسانی که به تماشای نسل بد نشسته‌اند تا آن کاری را انجام بدهند که موفق به انجامش، نشده‌اند: فرار از نفرتی که در طبیعتشان ریشه زده است. تصویر نهایی فیلم، از یکی از این روح‌ها که در حال لنگیدن در آینده‌ای ناشناخته است، بر قلب شما چنگ می‌زند. شما انتظار دارید خط فکری فیلم، بهتان یک حس آرامش دهد، اما از طرفی نگرانید که این تمام چیزی است که قرار است باقی بماند. The Devil’s Backbone شما را زمین می‌زند، ایمان و دردتان را با هم ترکیب می‌کند و یک حس عجیب بهتان می‌دهد. این فیلم، خیلی خوب بهتان آسیب می‌زند!

6- Let the Right One In - 2004

این فیلم، بدون هیچ گونه اغراقی، می‌تواند قلب شما را بشکند. چنین فیلم‌هایی، یک زیرژانر محسوب نمی‌شوند. با این حال بیشتر با فیلم‌های ترسناک، ارتباط دارند. حال ما شاهد داستان‌های نگران کننده‌ای هستیم که ما را تا مرز یک غم سرد و ترسناک، می‌برند و به شدت، ناراحتمان می‌کنند. اما هدف همین است، نیست؟! Let the Right One In، فیلمی است که لحظه به لحظه، از لحاظ غمگین بودن از خودش جلو می‌زند و نشان می‌دهد تا چه حد، می‌تواند غم را به شما انتقال دهد. زندگی یک پسربچه روستایی که او را آزار می‌دهند؟ بهانه‌ی خوبی برای ناراحت کرد شما است! همچنین نشان دادن زندگی یک دختربچه خون آشام بی‌حوصله که یک زندگی جاودانه زجرآور دارد؟ بله، این نیز غم‌انگیز بودن فیلم را بالا می‌برد.

اما چه می‌شود اگر زندگی این دو نفر را به هم پیوند بزنیم و کاری کنیم که آن‌ها، عاشق هم شوند؟ جان آجواید لیندکویست تمامی حد و مرزهای احساسات آدم‌ها را رد می‌کند. خوشبختانه بازی بسیار خوب زوج کاره هدبرانت در نقش اسکار و لینا لئاندرشون در نقش الی، توانسته‌اند آن لایه‌های غمگین و مالیخولیایی فیلم را در زیر خشونت شوکه‌آورش، بوجود بیاورند.

5- The Changeling - 1980

فیلم‌های ترسناک شبح‌وار، غالباً درمورد روح‌های خبیثی هستند که سعی دارند صاحب خانه را اذیت کنند. گاهی به خاطر این است که آن‌ها واقعا عوضی هستند! گاهی هم به این دلیل که آن‌ها حق دارند عصبی باشند. The Changeling پیتر مِداک، زندگی یک آهنگ‌ساز غمگین را به ما نشان می‌دهد که اخیراً، زن و فرزندش را در یک تصادف از دست داده است. حال او به خانه‌ای جدید می‌رود و در آنجا متوجه اتفاقات عجیبی می‌شود. یک روح خودش را ظاهر می‌کند و می‌خواهد یک کار نیمه اتمام را به اتمام برساند. خاص بودن فیلم این است که روح و کارش، قلب شما را در هم می‌شکند. جورج سی. اسکات یک بازیگر پرحرارت است. او خشم و غم مردی که به تازگی همسرش را از دست داده و سپس، از یک قتل عجیب و بی‌معنی باخبر می‌شود که سبب می‌شود آتش سوزی‌ای را به وجود بیاورد، به تصویر می‌کشاند. ما درمورد یک مرد که دچار فقدان جبران ناپذیری شده است، اهمیت می‌دهیم. همچنین تلاش او برای برقرار کردن عدالت برای یک روح گمشده دیگر. این فیلم همانقدر که ناراحت کننده است، ترسناک نیز است.

4- Don’t Look Now - 1973

حرف زدن درمورد فیلم‌های ترسناک غم‌انگیز بدون اشاره کردن به Don’t Look Now، بیهوده است! فیلم، با مرگ یک دختر کوچک شروع می‌شود. و فیلم از همان لحظه، غمگین و غمگین‌تر می‌شود. بعد از مرگ ناگهانی دخترشان، زوج انگلیسی جان (دونالد ساترلند) و لاورا (جولی کریستی)، برای کارشان به ونیز می‌روند. غم‌انگیز بودن فیلم هم‌اندازه آب‌های جاری در کانال‌ها، در شما نفوذ می‌کند. همراه با اشارات ریز به اتفاقات فراطبیعی که در گوشه کنار فیلم رخ می‌دهد، غم فیلم، لحظه به لحظه آشفته‌تر می‌شود. نیکولاس روگ در مقام کارگردان، به صورت استادانه‌ای اجازه می‌دهد معمایش به آرامی پیش برود و به طور مشخصی نشان ندهد که دقیقاً، چه چیزی جان را تسخیر کرده است. همراه با چند تصویر که بدون تعارف، به شما دلهره می‌دهند، پیشرفت در داستان همانند یک مشت محکم به شما ضربه می‌زند. همچنین بازی‌های محشر ساترلند و کریستی، سبب می‌شود که فیلم Don’t Look Now به اثری از لحاظ احساسی قدرتمند و وحشت آفرین تبدیل شود که همانندی ندارد.

3- Lake Mungo - 2008

فیلم Lake Mungo، یکی دیگر از فیلم‌های غمگین این لیست است که با یک مرگ شروع می‌شود. یک نوجوان، به طور ناخواسته غرق می‌شود و در حالی که خانواده‌اش سعی دارند با این موضوع کنار بیایند، متوجه اتفاقات عجیبی در خانه می‌شوند. آن‌ها در خانه چند دوربین نصب می‌کنند تا عامل این اتفاقات را کشف کنند. در این تصاویر، عکس دخترشان را می‌بینند، یا واقعا همچین چیزی را می‌بینند؟ از گفتن بیشتر درمورد فیلم بهتر است خودداری شود تا شما بروید این فیلم کمتر دیده شده را کشف کنید و ببینید. تنها یک اسپویلر کوچک وجود دارد که این اتفاق غم انگیز، با یک سری افشاگری همراه است. این موضوع مربوط به شخصیت‌ها و روایت داستان می‌شود، اما زمانی این ضربه سنگین‌تر می‌شود که در سکانس پایانی، فیلم تصاویری از گذشته و جزئیاتی را که فراموش کردیم را بهمان نشان می‌دهد. مستندهای ساختگی معمولا بر روی احساسات، تمرکز ندارند اما جوئل اندرسون داستانی را تحویل ما می‌دهد که قلب ما را به درد می‌آورد.

2- Dead Ringers - 1988

به طور قابل بحثی، بهترین فیلم دیوید کراننبرگ، Dead Ringers داستان تراژدیک دوقلوهای مانتیل را به ما می‌گوید: متخصص زنان دوقلو (هر دو نقش با بازی جرمی آیرونز)، کسانی که زندگی‌ شلخته‌شان به صورت تدریجی به سمت اشتباهات پزشکی، دیوانگی و در نهایت، قتل، حرکت می‌کند. جدایی آن دو می‌تواند منجر به یک فاجعه شود. اجازه ندهید این پیش‌فرض‌های پر شور و حرارت یک فیلم روانشناختی (یا تمامی آن ابزار آلات جراحی) شما را گول بزنند. Dead Ringers بیشتر سعی دارد دراماهایش را به رخ بکشد تا عجیب غریب بودنش را. فیلم تا حدی براساس واقعیت ساخته شده است. نظریه پیشنهادی Dead Ringers این است که روابط روانشناختی، می‌توانند عواقب روانشناختی به دنبال داشته باشند. چیزی که بیشتر تراژدیک است تا مورمورکننده. مانتیل‌ها بیشتر از هر زمانی به یکدیگر نیاز دارند. وقتی یکی از آن‌ها آزاد می‌شود، شهرت دیگری لکه دار می‌شود. سرشار از درد و پارانویا، داستان Dead Ringers بر عواقب مخرب دو شخص، که هنگامی که با یکدیگر هستند به یک نفر تبدیل می‌شوند، می‌چرخد. یک تراژدی هویتی درباره خود تخریب‌گری و جنبه مخرب صمیمیت بی‌قید و شرط، Dead Ringers را به یک فیلم بسیار غم‌انگیز تبدیل می‌کنند.

1- The Fly - 1986

دیوید کراننبرگ یکی از قاطع‌ترین کارگردانان است، و یکی از مشخصات سینمای او نگاه سردش به تنش و دیوانگی است. فیلم‌های او بیشتر یک روش مشخص برای طی کردن خط داستانی دارند و بی‌احساس هستند تا گرم و پر شور و عاطفه. این حقیقت است، اما این موضوع سبب نشده که دوتا از فیلم‌های او را در این لیست، جای ندهیم. فیلم The Fly، به خاطر دلایلی می‌تواند به عنوان بهترین فیلم کراننبرگ نیز تلقی شود. یک بازسازی عالی، جلوه‌های ویژه کریس والاس فوق‌العاده هستند و بازی‌های جف گلدبلوم، جینا دیویس و جان گتز، محشر هستند و همچنین، فیلم قلب شما را درهم می‌شکند.

گلدبلوم در نقش یک دانشمند بسیار محترم و مرد بسیار خوب، به خاطر آزمایش‌های درخشانش مشهور است که یک روز، یک مگس به داخل دستگاه مخلوط کنش می‌رود و یک حادثه را رقم می‌زند. دگرگونی مرد قبل از اینکه منجر به حالتی هولناک و غمگین شود، از درجاتی از سرما، هیجان و ترس عبور می کند. نابغه تبدیل به هیولا شده است و همسر او، تنها یک راه برای پایان دادن به این قضیه پیش روی خود دارد. فیلم، تمامی احساسات شما را در پایان، در اختیار می‌گیرد.

اگر از طرفداران آثار ترسناک هستید، پیشنهاد می‌شود که حتما مطلب فیلم های ترسناک عاشقانه را مطالعه و با بهترین عناوین این ژانر آشنا شوید.