به عنوان طرفدار جیمز گان، دنیای سینمایی مارول و به خصوص دو فیلم «نگهبانان کهکشان» اصلا به بازی Guardians of the Galaxy امیدوار نبودم. دلیلم برای این قضیه هم دقیقا همان چیزی بود که Marvel’s Avengers به خاطر آن برایم جذابیتی نداشت. بازی اونجرز نه به خاطر مشکلاتی که حین عرضه داشت و نه داستانی که با محوریت کامالا جلو میرفت، بلکه به این دلیل که داستان جذابی را تعریف نمیکرد برای من ناامیدکننده بود. در عین ناامیدی کامل، نگهبانان کهکشان را شروع کردم و در همان دقایق ابتدایی میخکوب شدم. باید بگویم که بازی نگهبانان کهکشان نه تنها حس غریبی را به من نداد، بلکه یکی از بهترین اقتباسهای کامیک بوکی در دنیای بازیهای ویدیویی و یکی از بهترین بازیهای سال است. با بررسی ویجیاتو همراه باشید.
ادعای یکی از بهترین بازیهای سال ادعای بزرگی است، نه؟ بگذارید تکلیفم را با بازی مشخص کنم. بازی Guardians of the Galaxy چیز جدیدی به فرمول اکشن ادونچر اضافه نمیکند، بهترین گانپلی دنیا را ندارد و یک محصول ۶۰ دلاری بدون هیچ بخش چندنفرهای است که برخلاف بازی اونجرز فقط یک شخصیت قابل بازی دارد. با این حال ترکیب نگهبانان کهکشانان، نه تنها به شدت بازی بچسبتری از اقتباس اونجرز است، بلکه ثابت میکند که چرا بازار ویدیوگیم به بازیهای تکنفره بیشتری نیاز دارد.
نگهبانان کهکشان در این بازی، دقیقا به همان اندازهای که در فیلمها دیده بودیم ساختارشکن، روانی و در عین حال دوستداشتنی هستند. همه چیز از همان دقایق اول طوری برنامهریزی شده تا مخاطب درجا وارد فاز موسیقی دهه هشتادی رولینگ استونز و کنترل سفینه نگهبانان کهکشان شود. اینجا نه خبری از ورود یک شخصیت جدید مثل کامالا، یک مقدمه شلوغ و بیربط شبیه به بازی اونجرز و نه یک روکش بیارزش از فیلمهاست. اقتباس ایدوس مونترال از نگهبانان کهکشان، یک اقتباس وفادار اما در عین حال اوریجینال و جسورانه است.
با این که همه تکنفره بودن بازی در هنگام رونمایی ناراحت بودند و عقیده داشتند که بازی باید قابلیت کوآپ داشته باشد، اما به نظر من بزرگترین ریسک سازندهها در این نقطه اتفاق افتاده است. تصمیم بزرگی که نگهبانان کهکشان را برخلاف بازی اونجرز به یک بازی کاملا تکنفره و با فقط یک شخصیت قابل بازی (استارلرد) تبدیل کرده، یکی از بهترین تجربههای تکنفره داستانی را در سال اخیر ساخته است و به بازی اجازه تنفس داده است. در عوض، بازی یکی از بهترین و شخصیترین داستانها را در بین عناوین کامیکی دارد که در نوع خودش خاصترین اقتباس نگهبانان کهکشان را در دنیای ویدیوگیم ساخته است. نه استارلرد بازی شبیه به کریس پرت است و نه صداپیشه راکت راکون قرار است جای بردلی کوپر فیلمها را بگیرد. گروت بیشتر از قبل جمله معروف I am Groot خود را تکرار میکند و گامورا و درکس هیچ شباهتی به نسخههای فیلمیشان ندارند. با این حال بازی نگهبانان کاری میکند تا از همان دقایق اول عاشق شخصیتها، دنیا و شیمی بین آنها شوید.
بازی آنقدر جسارت دارد که با این که گستردگی و تنوع بازی اونجرز را در مبارزات یا لوکیشنها ندارد، اما به عنوان یک محصول نیمه مستقل، عملکردی استثنایی دارد. قصه دقیقا از میانه راه شروع میشود و بیشتر از هر چیزی من را یاد جسارت اینسامنیاک گیمز در اقتباس Marvel’s Spider-Man انداخت. دقیقا مشابه همان داستان که پیتر پارکر و اسپایدرمن را از میانه راه زندگی حرفهایشان به ما نشان میداد، بازی نگهبانان کهکشان هم اصلا ریسک مقدمهچینیهای طولانی را قبول نکرده و یک راست سراغ قصهگویی دیوانهوارش میرود.
بخش مهمی از قصه نه در کاتسینها، بلکه در حین گشت و گذار اتفاق میافتاد. شخصیتها مدام با یکدیگر صحبت میکنند و حتی اگر همه آنها یک جا حضور نداشته باشند، کماکان در صحنه حضور دارند. بازی رگههایی هم از بازیهای نقشآفرینی دارد و البته به انتخابهای بازیکن احترام میگذارد. انتخابهایی که بعضا سطحی و بعضا عمیق هستند و خودتان میدانید که شدت سطحی یا عمیق بودن در دنیای نگهبانان کهکشان چقدر میتواند آوانگارد و عجیب ظاهر شود. اگر بخواهم حس قصهگویی بازی را در یک تعریف کوتاه خلاصه کنم، بازی Guardians of the Galaxy شبیه به یک نسخه اکستندد کات ۱۵ ساعته از فیلمهای آن است؛ فیلمی که نه جیمز گان آن را کارگردانی کرده و نه بازیگرهای معروف خود را دارد اما همچنان بینظیر و بیرقیب ظاهر میشود.
نکته مهم بعدی در مورد بازی Guardians of the Galaxy، موسیقی است. نقش موسیقی در بازی آنقدر مهم است که بازی از همان اول با یکی از آهنگهای رولینگ استونز شروع میشود و وایب دهه هشتاد خودش را تا انتها هم حفظ میکند. موسیقیها لزوما معنی خاصی ندارند اما وقتی که مناسبتی پخش میشوند، بازی را حتی از آن چیزی که هست رنگیتر میکنند و جدا شدن از دنیایش را سختتر میکنند. به طور کلی، بازی از نظر بصری شبیه به یک تابلو نقاشی زیباست که شبیه به آن را حداقل در بازیهای چند سال اخیر ندیدهاید. شاید بعد از فیلمهای Guardians of the Galaxy، تنها محصولی از مدیومهای تصویری که میتواند کاری کند که مشتاقانه بخواهید دنیای نگهبانان کهکشان را بخوانید، همین اقتباس ایدوس مونترال است.
اما آینده بازی چطور؟ اصلا بازی چقدر ارزش خرید دارد و آیا قیمت ۶۰ دلاریاش را توجیه میکند؟ همه اینها به این برمیگردد که چقدر خودتان را مشتری مارول و دنیاهای مختلفی میدانید که روز به روز با فیلمها و انیمیشنهای سریالی بزرگتر میشوند. نگهبانان کهکشان نه اولین و نه بهترین بازی مارول گیمز در این چند سال است، اما به نظر من تاثیر خودش را فراتر از دنیای بازیهای مارول، روی تمام بازیهای داستانی میگذارد. در دنیایی که بازیهای تکراری مثل نقل و نبات عرضه میشوند (که البته خودمان هم آنها را بازی میکنیم و لذت میبریم)، تجربه بازیهایی که میخکوبمان کنند، به شدت نادر است.
بازی Guardians of the Galaxy یکی از همین بازیهای استثنایی است. عنوانی که برخلاف سابقه خراب استودیوی خواهرش یعنی کریستال داینامیکس با پروژه ناتمام Marvel’s Avengers، یک بازی کامل است. عنوانی کاملا پولیششده، ریسکپذیر و البته متفاوت که ارزش قیمت ۶۰ دلاریاش را حتی بدون بخش چندنفره و ارزش تکرار نسبتا پایینش دارد. بازی نگهبانان کهکشان شاید با این هدف ساخته نشده اما یک پیام محکم به کسانی است که میگویند بازیهای داستانی ایده ندارند یا ما حتما به ایدههای عجیب و غریب جدیدی نیاز داریم تا ویدیوگیم را نجات دهند. بازی نگهبانان کهکشان درست مثل همان تیم ۵ نفره عجیب و غریبی که آن را تشکیل دادهاند، بیادعا اما پر از نشانههایی است که از استعداد و خوشذوقی تیم پشت آن صحبت میکند.
این بازی بر اساس نسخه پیسی که اسکوئر انیکس در اختیار ویجیاتو قرار داده بررسی شده است.
خلاصه بگم که…
بازی Guardians of the Galaxy نه محصول بینقصی است و نه ژانر خودش را تکان میدهد، اما یکی از متفاوتترین بازیهای چند سال اخیر است. تفاوتی که من را دوباره به بازیها تماما تکنفرهای که حرف خوبی برای گفتن دارند امیدوار کرد و یکی از بهترین تجربههای سال من شد.
میخرمش
اگر طرفدار سینمای مارول، نگهبانان کهکشان یا به طور کلی موسیقی دهه هشتاد هستید، نگهبانان کهکشان را اصلا از دست ندهید. بازی یکی از کاملترین بازیهای تکنفره امسال از همان زمان عرضه است.
نمیخرمش
اگر دنبال یک بازی انقلابی، گرافیک عجیب و غریب، دنیای بزرگ یا تکرارپذیری هستید، نگهبانان کهکشان هیچ کدام اینها نیست. بازی در عین سرگرمکننده بودن مشکلاتی هم در سیستم جابجایی و پلتفرمینگ دارد که البته خیلی به چشم نمیآیند اما بازی را از یک تجربه بینقص دور میکنند. آهان، این را هم بگویم که این بازی خوراکِ هواداران دنیای سینمایی مارول است و بعد از آن به مخاطبهای دیگر پیشنهاد میشود!
- امتیاز ویجیاتو85
- امتیاز کاربران
- امتیاز متاکریتیک81
درود گرامیان پاینده باشید/این بازی بر بستر بلاک چین هست یا به عبارتی پلی تو اران هست یا خیر
پس خریدش واجب شد
نمیدونم چرا نمیتونم درک کنم این بازی رو . یه جور خاصی هست و عجیب بنظر میاد 🙂
مقاله عالی بود. اسپم.: دوستان من یه لپ تاپ دارم تو مشخصاتش نوشته تا ۱۴۴ هرتز میکشه اگر تو بازی ها نرخ تازه سازی رو ۱۴۴ هرتز بزارم برای لپ تاپم مشکلی پیش نمیاد میترسم اتصالی کنه مانیتور لپ تاپم آیا مشکلی داره یا نه؟
ممنون بابت این مقاله خوب.
خب اولش خیلی ها از جمله من اصلا به این بازی امید نداشتم و فکر میکردم قراره یه بازی افتضاح دیگه ای رو شاهد باشیم.خیلی خوشحال شدم که فهمیدم اشتباه میکردم و این بازی اونقدر ها هم که به نظر میاد بد نیست.شخصیت پردازی و داستان ها از نظر من واقعا خیلی خوبن،مخصوصا رابطه اعضای این گروه،دقیقا عین یک خانواده میمونن.رابطه گروت و راکت راکون خیلی خوبه،همچنین رابطه راکت راکون و پیتر کوئیل.خیلی تیکه ها و حرف های جالبی میزنن.حتی بعضی مواقع اونقدر سریع جواب همدیگه رو میدن که آدم نمیتونه متوجه صحبت کردنشون بشه.یک نکته دیگه که خیلی ها ازش بد تعریف میکردن از جمله خود من،ظاهر شخصیت ها بود.اما الان که گیم پلی رو تماشا کردم،میتونم بگم ظاهرا واقعا خیلی خفن هستن!!
وفاداری به کمیک و سینما رو میشه کاملا در ظاهر شخصیت ها مشاهده کرد.انگار ظاهر هر شخصیت داخل بازی،ترکیبی از ظاهرشون داخل کمیک و سینما است.داستان بازی هم تا حدودی خوبه،میشه گفت متوسطه.گیم پلی هم بدک نیست.میتونست خیلی بهتر باشه.کلی هم ایستراگ و نکات ریز و درشت توی بازی وجود داره که باید وقت بزارین و اونا رو پیدا کنین.
در کل من این بازی رو به کسایی پپیشنهاد میدم که اهل فیلم ها و کمیک بوکا هستن.اگه علاقه ای به اینجور چیزا ندارین خیلی پیشنهاد نمیکنم
.
اکثرا تو کامنتای معرفی بازی میگن تجربه اش واجب شد
ولی من باید بگم
تماشا رو یوتیوب واجب شد?
برم واکتروشو ببینم
به شخصه با گیم پلیش خیلی حال نکردم?❤?
چرا زود قضاوت می کنی؟
اگه این طوری حتما تجریش می کنم??
وقتی تحربه نکردی از رو عکساش فهمیدی بازی خوبی نیست؟!
:X
خیلی ممنون از نقدتدن.
پ.ن:چرا همه منو ترول میبینن مگه من چیکار کردم؟.
نظر شخصی باشه
اصلا تجربه کردی که میگی بازی خوبی به نظر نمیاد؟
انقد زود قضاوت نکنین هیچوقت
گاردینز او د گلگسی اکثرا داستان های جدا گونه دارن و در حین داستان شما با شخصیت ها اشنا میشین(چه فیلم چه کمیک چه بازی) و مثل اونجرز نیست که برای این که فیلم رو بفهمید باید تمام شخصیت های گروه رو بشناسید
من به کسایی که انچنان با مارول اشنایی ندارن یا هیتر فیلم های مارول هستن پیشنهاد میکنم این گیم رو
اول تجربه کن بعد نظر بده بعدشم تو همونی نبودی که به من توهین کردی؟ت*و*ف.
دقت کردین داخل هر نقد از بازی های ویدیویی جدید کلمه(تکراری) پیدا میشه.