سالهاست که استودیو فراگویر سعی دارد که بر اساس شخصیت شرلوک هولمز یک بازی ویدیویی منحصر به فرد بسازد و آنها در طی این مدت مسیر پر فراز و نشیبی را طی کردهاند. حالا ساخته جدید این استودیو با نام Sherlock Holmes Chapter One منتشر شده که ما را با شرلوک جوانی آشنا میکند که هنوز به یک کارآگاه خبره و کاربلد تبدیل نشده و سعی دارد برای خودش اسم و رسمی به هم بزند. اما سوال اینجاست که از چنین ستینگی یک بازی ویدیویی خوب بیرون آمده؟ در بررسی Sherlock Holmes Chapter One به این سوال پاسخ خواهم داد.
معمولا وقتی صحبت از آثار کارآگاهی شود، اولین نامی که به ذهنمان خطور میکند شرلوک هولمز است. کاراکتری که اگر تاریخچهاش را در مدیوم ادبیات یا سینما و تلویزیون مرور کنید، با آثار جذابی رو به رو خواهید شد که سلیقه طرفداران ژانر کارآگاهی را همیشه به خودشان درگیر کردهاند.
اما متاسفانه در دنیای ویدیو گیم، شرلوک هولمز هیچ وقت نتوانست جذابیتی که پشت شخصیت منحصر به فردش وجود دارد را به رخ گیمرها بکشد. این قضیه دلایل زیادی هم داشت؛ از سپرده شدن بازیهای این شخصیت به دست استودیوهای کوچک تا عدم استفاده درست از عناصر شخصیتی شرلوک در این آثار.
با این حال، چند سالی هست که استودیو فراگویر سعی کرده چند اثر درخور شخصیت شرلوک هولمز بسازد که از بهترینهایشان میشود به Sherlock Holmes: Crimes and Punishments اشاره کرد.
اما حالا فراگویر با بهرهگیری از المانهای موفقی که در چند اثر گذشتهاش داشته، سراغ اثر به نسبت متفاوتتری به نام Sherlock Holmes Chapter One. بازی که قصه شرلوک جوان را روایت میکند که به شکل ناباورانهای درگیر پرونده قتل مادرش میشود و باید پرده از راز و رمز آن بردارد.
قصه اورجینی که فراگویر برای شرلوک هولمز در این بازی روایت کرده اما خالی از جذابیت نیست. بازی پر است از اتفاقات مرموز و جذابی که دنبال کردنشان هم سرگرم کننده است و هم حس کارآگاه بودن به آدم میدهند. با این حال، پلاتهایی که نویسندگان بازی برای ورود شرلوک به اکثر این ماجراها نوشتهاند برخی اوقات نه تنها بد بلکه مضحک و خندهدار است.
اینتروی بازی یکی از بهترین مثالهای این مورد است. جایی که پای شرلوک با دوست صمیمیاش جان شرط میبندد که صاحب یک عصای گم شده را چقدر سریع با استفاده از مهارتهایش پیدا میکند. همین موضوع در نهایت پای شرلوک را به یک نزاع و بعد هم به یک صحنه قتل باز میکند و شما باید پرده از راز این قتل بردارید.
اما بیایید این موضوع را بیشتر بررسی کنیم. اولا چرا یکی از باهوشترین افراد دنیا باید از هوش و زکاوتش آن هم در اولین سکانسهای بازی برای پیدا کردن صاحب یک عصا استفاده کند. قبول میگوییم شرلوک در این بازی جوان است و به دنبال سرگرمی، اما چرا تیم سازنده باید بیاید و همین فرد جوان را که میدانیم چه پتانسیلهایی درون شخصیتش وجود دارد را بازیچه چنین بازیهای بچهگانهای بکند.
دوما، واقعا تیم نویسنده دلیل بهتری برای نمیتوانستند پیدا کنند که شرلوک را به جریان اصلی قصه و جایی که یک قتل نه چندان مهم اتفاق میافتد وصل کنند؟ این سوالی است که اگر پای تجربه اینتروی بازی بنشینید خیلی سریع از خودتان میپرسید و قطعا اگر کمی وقت رویش بذارید، خود شما هم میتوانید سناریوهای بهتری برای معرفی کاراکترها و فضای بازی پیدا کنید.
این نقصها حتی در بخش شخصیتپردازی هم دیده میشود. اگر خود شرلوک را از قضیه فاکتور بگیریم که تیم سازنده به نسبت پرداخت بهتری رو شخصیتش انجام دادهاند، تقریبا هیچ کاراکتر دیگری باقی نمیماند که بگویم روی من تاثیر گذاشت و از همراهی با او لذت بردم. کاراکترهای ثانویه بازی همگی بیروح و زمختند و آنقدر تیم نویسنده در پرداخت به آنها خساست به خرج داده که آدم اصلا نمیتواند با آنها همذات پنداری کند.
بار تمامی این مشکلات اما به دوش گیمپلی Sherlock Holmes Chapter One افتاده. با اینکه فراگویر در این مورد هم عملکرد بینقصی نداشته اما در کل توانسته با استفاده از تجربهای که در نسخهای پیشین به دست آورده، یک اثر ادونچر کارآگاهی جذاب پیش رویمان بگذارد و سرگرممان کند. بگذارید از بخشهای خوب گیمپلی و طراحی مراحل Sherlock Holmes Chapter One شروع کنم.
اگر فیلمها یا کتابهای شرلوک هولمز را خوانده یا دیده باشید، میدانید که این کارآگاه باهوش در لحظه میتواند با استفاده از ریزترین شواهدش، حدسهایی درست در مورد شخصیت افراد و پیشینهشان بزند. فراگویر هم این ویژگی شرلوک را به زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده و با استفاده از آن شما میتوانید پیشینه، اصالت و خیلی از المانهای شخصیتی تمام NPCهایی که از کنارتان رد میشوند را حدس بزنید.
جالبتر اینکه استفاده از این جنبه شخصیتی شرلوک در جریان گیمپلی کاربردهای زیادی دارد و شما میتوانید به کمک آن بازجوییهایی دقیقتر، حدسهایی صحیحتر و نظریههایی منطقیتر ارائه کنید. علاوه بر این، سیستم کنار هم گذاشتن سرنخها کنار هم نیز فوقالعاده جذاب از کار درآمده. شما با گشت و گذار در محیط، پیدا کردن سرنخها و گوش دادن به دیالوگها، به یک سری سرنخ و فکت میرسید.
بازی برای اینکه شما فراموش نکنید چه اتفاقی افتاده یک صفحه کامل منوی بازی را به این موضوع اختصاص داده به شما اجازه میدهد که با چسباندن سرنخها به هم، نظریههای مختلفی را مطرح کنید. گهگاهی هم این فکتها دو روی کاملا متفاوت از هم دارند که شما را بر سر دو راهی قرار میدهند و مجبورتان میکنند که یا به دنبال سرنخهای بیشتری بگردید یا کمی شانس را چاره راه کنید و با کمی در نظر گرفتن احساسات مسائل را پشت سر بگذارید.
همه اینها روی نتایج پروندهها نیز تاثیرگذارند و باعث میشوند تا شما بیشتر در جریان گیمپلی بازی غرق شوید که خب همین موضوع یک نقطه عطف در جریان مراحل به حساب میآید. اما با تمام این تفاسیر، یک سری از مسائل در جریان گیمپلی و مراحل بازی دیده میشوند که توی ذوق میزنند. برای مثال، NPCهای بازی حکم مجسمه را دارند، اصلا در محیطهای بسته حرکت نمیکنند و نمیشود تعامل خاصی با آنها داشت.
از همه بدتر، کاراکتر همراه شما یعنی جان است. جان در طول مراحل همیشه همراه شماست و مدام سعی میکند شرلوک را راهنمایی کند. اما من در طول بازی، حتی یک بار هم ندیدم که جان قدم از قدم بردارد. به طور کلی جان مدام از یک نقطه به یک نقطه دیگر طیالعرض میکند و به شکل عجیبی این موضوع توی ذوق میزند. این برای بازی که در سال ۲۰۲۱ عرضه شده و اثری کاملا نسل نهمی به حساب میآید، اصلا قابل قبول نیست.
از طرفی منوهای بازی هم کمی پیچیده و در ابتدا گیجکنندهاند و همین مسائل باعث میشوند که موقع تجربه بازی برخی اوقات بیدلیل وقتتان تلف شود. اما خوشبختانه طراحی مراحل متنوع و جذاب بازی باعث میشود این مسائل کمتر به چشمتان بیایند و در نهایت از تجربه کلی Sherlock Holmes Chapter One لذت ببرید. فقط ای کاش که در جهان بزرگ بازی نیز کارهای بیشتری برای انجام دادن بود که دلمان بیشتر میخواست در خیابانهای زیبایش قدم بزنیم و کمتر از فست ترول استفاده کنیم.
این هم یکی دیگر از مشکلات Sherlock Holmes Chapter One به حساب میآید اما از آنجایی که میدانیم که تولید محتوای برای یک دنیای بزرگ کار سادهای نیست و بازی با بودجهای محدود و توسط تیمی کوچک ساخته شده، خیلی هم نمیشود سر این موضوع به فراگویر خرده گرفت.
با این حال، چیزی که برای اثر تازه فراگویر تبدیل به تیغ دو لبه شده، گرافیک بازی است. در نگاه اول، گرافیک Sherlock Holmes Chapter One خیلی خوب به نظر میرسد و رنگهای جذاب، بافتهای با کیفیت و محیطهای شلوغ و پرجزئیات چشمتان را به خودش جلب میکند. اما همین که پا به مناطق باز بازی میگذارید تازه مشکلات بصری خودشان را نشان میدهند؛ از دیر لود شدن بافتهای محیط بگیرید تا افت فریمهای عجیب و غریب که چشم را آزار میدهند.
متاسفانه نسخه اولیه بازی به هیچ عنوان پولیش نیست و حتی یک کارت گرافیک RTX 3060 نیز نمیتواند آن را به صورت پیوسته با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا کند. جدای از این، بازی پر از باگهای ریز و درشتی است که هر از گاهی با کرش کردنهای بیدلیل نیز میشوند و همین مورد برخی اوقات تجربه Sherlock Holmes Chapter One را خیلی اعصاب خردکن میکنند. با این حال، طبیعتا با عرضه پچهای اولیه این مسائل حل میشوند و لازم نیست خیلی نگرانشان باشید.
در کل Sherlock Holmes Chapter One یک تجربه کارآگاهی جذاب و دوست داشتنی است که متاسفانه نمیتواند به خاطر یک سری ضعفهای محتوایی و فنی نمره بالایی بگیرد. اما برای افرادی که اهل چنین تجربههایی هستند و تسلط خوبی هم روی زبان انگلیسی دارند، میتوانند از تجربه کلی Sherlock Holmes Chapter One لذت ببرند.
Sherlock Holmes Chapter One با کد نسخه پیسی که سازنده بازی در اختیار ویجیاتو قرار داده بررسی شده است.
خلاصه بگم که ...
خلاصهاش این که Sherlock Holmes Chapter One یک بازی کارآگاهی خوب با ایرادات ریز و درشتی است که میشود روی برخی از آنها چشم بست و برخی دیگرشان واقعا آزار دهندهاند. با این حال، بازی میتواند با قصههای نسبتا خوب و گیمپلی جذابش مخاطب را پای بازی نگه دارد و کاری کند که ایراداتش کمتر به چشم بیایند.
میخرمش
اگر دنبال یک بازی کارآگاهی میگردید که در آن به دنبال سرنخهای مختلف و چیدن سناریوهای عجیب و غریب کنار هم میگردید، Sherlock Holmes Chapter One یکی از بهترین تجربههای ممکن است. بازی از نظر گیمپلی و طراحی مراحل حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و واقعا میشود از تجربهاش لذت برد.
نمیخرمش
اگر به کیفیت بالای بازیهای AAA عادت کردهاید و نمیتوانید با بازیهای کوچکتری که قادر به ارائه کیفیتی بالا در همه زمینهها نیستند کنار بیایید، شاید تجربه Sherlock Holmes Chapter One کمی برایتان آزار دهنده باشد. اثر تازه فراگویر بازی خوبی است اما طبیعتا به خاطر محدودیتهای بوجهاش شاید نسبت به دیگر بازیهای نسل نهمی کیفیت پایینتری داشته باشد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من رو یکم یاد la noir و disco esylum مینداخت و البته اگه به سبک جنایی و کارآگاهی علاقه مندی میتونه فرصت خوبی برای به چالش کشیدن خودتون باشه . و درضمن خوشحالم که دوباره مقاله ای از نیما رو میخونم ، خیلی وقت بود از آقای فرشین مقاله ای نبود ، حداقل من نخونده بودم .
بازی خوبی هست جدا از اینکه کارگاهی هست جهان باز هم داره که حوصله گیمر سر نره..... دم کاربرا هم گرم که امتیاز بالا میدن به نظرم بازی لایق نمره 70 نبود ها??
باورت میشه نمیدونستم میتونم به بازی رای بدم؟
چجوری می شه رای داد؟
پشم جدا میشه رای داد؟
توی اون کادر
روی یکی از اون ۱۰ تا ستاره ها کلیک کن(از راست به چپ)
متشکرم
از نمایشاش خیلی خوشم نیومد.
خیلی آهسته بود و کنترل کاراکتر خیلی سخت و خب خیلی به انی سبک هم علاقه ندارم.
بازی های کاراگاهی یکی از مظلوم ترین و توجه نشده ترین ژانرهاست، با این بازی میشه امیدوار بود که این سبک رونق بیشتری بگیره.
اگه به بازی های کاراگاهی علاقه دارید the sinking city و disco elysium پیشنهاد میدم
هیتمن مخفی کاری =|
فکر کنم ندونی ژانر کارآگاهی چیه
کامنتم را پایکیدم و حالا خودت به خودت ریپلی زدی?????
*پاکیدم
هیتمن تو ژانر مخفی کاریه :|
با اینکه من با این سبک بازیها زیاد سرگرم نمیشم
ولی عاشق the wolf among us شدم یه بازی کاراگاهی بسیار خوش ساخت
Telltale با این بازی ثابت کرد که میتونه حتی از شرلوک هلمز یه بازی کاراگاهی عالی بسازه
نمیدونم،روی گیم پس هست؟شاید گرفتم بازی رو