تجربه بازی Rainbow Six: Extraction چقدر با بازیهای دیگر متفاوت است؟
همه چیز از جایی شروع شد که یوبیسافت بازی Rainbow Six: Quarantine را معرفی کرد. اثری که در ظاهر با همان پوسته قدیمی سعی میکرد تجربه عنوانی تازه را در اختیار گیمرها قرار دهد. پس ...
همه چیز از جایی شروع شد که یوبیسافت بازی Rainbow Six: Quarantine را معرفی کرد. اثری که در ظاهر با همان پوسته قدیمی سعی میکرد تجربه عنوانی تازه را در اختیار گیمرها قرار دهد. پس از مدتی هم از بازی خبری نبود تا اینکه دوباره با نام جدیدی یعنی Rainbow Six: Extraction ظاهر شد.
همین مساله در ادامه باعث شد تا بسیاری از گیمرهایی که این بازی را به چشم تجربهای کاملتر از حالت Outbreak در Rainbow Six: Siege میدانستند، دیگر امید زیادی به بازی نداشته باشند. گرچه تا همین اخیرا که بازی عرضه شد هیچکس اهمیت زیادی به این اثر نمیداد و برعکس برادر بزرگترش یعنی Rainbow Six: Siege محبوب و پرطرفدار نبود اما باید قبول کنیم این بازی نه تنها اصلیترین مولفه Rainbow Six (همکاری تیمی) را سرلوحه مسیرش قرار داده که پاداش خوبی هم به آنها (تیمهای هماهنگ) اعطا میکند. مطلب پیش رو تجربه شخصی اد ثورن (Ed Thorn) نویسنده سایت Rock, Paper, Shotgun بوده و شما در حال خواندن تجربه فرد مذکور از این اثر هستید.
در ابتدا من و دو تن از روزنامهنگارهای فعال در این حوزه پیش نمایشی از چندین مراحل ابتدایی را بازی کردیم. یوبیسافت به جز بخش تکنفره بیشتر حالتها را با 12 اپراتور در اختیار ما قرار داد تا با دریافت EXP، نحوه پیشرفت بازی را مورد آزمایش قرار دهیم.
گرچه میتوان هنگام صحبت از بازی Rainbow Six: Extraction از اصطلاحات و کلمههای قلمبه سلمبهای استفاده کرد، اما ترجیح میدهم آن را به سادهترین روش ممکن و خلاصه بیان کنم. پس از اینکه شما و همتیمیها بر سر انتخاب یک حالت توافق نمودید، اپراتور مدنظر خود را انتخاب کرده و پا به دنیای طاعونزده Rainbow Six: Extraction میگذارید. حال شما سه ماموریت تصادفی را دریافت میکنید و این به شما بستگی دارد که همه آنها را انجام میدهید یا با تکمیل دو تا از آنها از مهلکه بیرون میزنید.
جالب اینجاست که با توجه به دریافت ماموریتهای متفاوتی که پیش روی شما قرار میگیرد، بازی هم نقشه را به ۳ بخش تقسیم کرده و در هر بخش اتاق امنی (Safe Room) را در اختیار گیمر قرار میدهد. از این جهت Rainbow Six: Extraction شباهت زیادی با Left 4 Dead دارد. سپس هر بازیکن میتواند برای ماموریت بعدی رای داده، سلامتی خود را تقویت کرده از اتاق امن خارج شده و به دنبال ماموریت بعدی خود رهسپار شوید. همچنین این اثر با تنوع طراحیهای خود فرصت زیادی برای استفاده از قابلیتهای متفاوت اپراتوری که انتخاب نمودهاید را در اختیار شما قرار میدهد. مهم نیست چند بار از این قابلیتها استفاده میکنید، بازی در عوض حس تکرار، حس پیشرفت را به گیمر القا میکند و در نهایت زمانی که تمام ماموریتها را انجام دادید باور نمیکنید شما میتوانستید به این مرحله در بازی دست پیدا کنید.
در اولین ماموریت، ما تقریبا دو دقیقه توانستیم مقاومت کنیم. من فینکا (Finka) را انتخاب کرده بودم؛ اپراتوری که تواناییهایش قابلیت تقویت سلامتی همتیمیها را به من میداد. همچنین به هنگام دون شدن همتیمیهایتان (از دست دادن کامل سلامتی) شما میتوانید سریعا آنها را احیا کنید. من احساس کردم ما به آن (اپراتور) نیاز داریم زیرا بازی هیچگونه آیتم شفابخشی در اختیار گیمر قرار نمیدهد. بدین ترتیب هر بار که سلامتی خود را تقویت میکنید در واقع در حال تجربه یک بهبود موقت هستید که به تدریج (با حمله زامبیها و آسیب دیدن) از بین خواهد رفت. گرچه من به هیچ عنوان فرصت استفاده از این قابلیت اپراتور را نداشتم.
در اولین تجربه، ما به محض وارد شدن به بازی کیستهای سبزی که در بازی وجود داشت را دیدیم و با خود فکر کردیم مثل ابرقهرمانان باید آن را محاصره کرده و به آن شلیک کنیم. تنها یک گلوله کافی بود تا آن (کیست سبز) منفجر شود و اعلام هشدار برای باقی زامبیها باشد. نتیجه هم چیزی جز هجوم آوردن انواع و اقسام گونهها و رخ دادن سلسلهای از انفجارها و رقم خوردن مرگی سریع برای ما نبود.
برخی از مهمترین گونههای بیگانه در بازی
چیزی که در رابطه با این بازی دوست دارم، این است که زامبیهای آن مثل یک واحد متصل به هم هستند؛ چیزی که تا به حال در هیچیک از بازیهای زامبی محوری که تا به حال تجربه کردهام صدق نمیکند. برای مثال در بازیهایی مثل Back 4 Blood یا Left 4 Dead شما گروهی بزرگ از زامبیها و تعدادی زامبی خاص (دستهای که از دیوار بالا میروند یا آنهایی که منفجر میشوند) دارید. اما در لحظه شما احساس میکنید آنها ارتباط کمی با هم داشته و کاملا از یکدیگر جدا هستند.
بازی Rainbow Six: Extraction زامبیهای مختلفی را پیش روی شما قرار میدهد. آرکئنها (Archaens) یک گونه باهوش هستند که محیط نقشه را با ماده چسبناکی که به نفت شبیه است پر میکنند. این ماده در صورت هشدار انواع مختلفی از زامبیها را به سمت شما حملهور میکند. پس توجه داشته باشید به صورت مخفیانه و بدون سر و صدا آنها را از بین ببرید. در کنار آرکئنها گونهی دیگری که مبارزات بازی را برای شما چالشبرانگیزتر میکنند بلوترها (Bloaters) هستند. این گونه مثل سگهای شکاری در محیط پرسه میزنند و اگر شما را شناسایی کنند جیغکشان بقیه را هم خبردار میکنند. شما میتوانید با شلیک شی درختمانندی که در پشت آنها قرار دارد آنها را منفجر کنید. همچنین توجه داشته باشید یک آرکئن (مهم نیست چقدر وسعت داشته باشد) اگر به حال خود رها شود میتواند دیگر گونهها را نامرئی کند. از همین رو باید شش دنگ حواستان را به بازی داده زیرا گاهی اوقات یک لغزش کوچک از سوی شما میتواند تمام تیم را به آستانه نابودی بکشاند.
وقتی یاد گرفتید کارها را با هم دیگر پیش برده و گونههای مختلف را به روش درست و با اتلاف کمترین مهمات از پا دربیاورید تازه درک میکنید Rainbow Six: Extraction عجب تجربه نابی در باب همکاری تیمی به شمار میرود. در ابتدا ما تیم تازهکاری بودیم که ماموریتها را به روش اشتباهی انجام میدادیم اما کم کم یاد گرفیتم که از تمام پتانسیل اپراتورهایمان استفاده کرده و با کمک یکدیگر تجربهای تیمی را رقم بزنیم.
همکاری؛ بزرگترین قدم برای پیشرفت
در دور دوم من اپراتوری را انتخاب کردم که میتوانست آرکئنها را موقتا کور کند و همین مساله باعث شد تا با خیال راحتتری به پیشروی در بازی بپردازیم. باید بگویم که هیبانا (Hibana) هم اپراتور جالبی بود و اتفاقا به همان تفنگی مجهز شده که قبلا آن را در بازی Rainbow Six: Siege دیدهایم و همین مسئله باعث میشود تا راحتتر راه خود را از میان آرکئنها باز کنید.
بالاخره و پس از چندین تلاش ما توانستیم بیسروصدا جلو برویم، مکانهای مختلفی را جستوجو کنیم و به تمامی نقاط نقشه دسترسی داشته باشیم. همچنین ما نارنجکهای دودزا را به سمت دشمنان خود پرتاب میکردیم و با هماهنگیهای از قبیل «شما راست رو پوشش بدین، منم چپ رو میگیرم» یا پیمودن مسیرهای جایگزین موفق شدیم یک ماموریت را به صورت کامل به سرانجام برسانیم. امری که تا پیش از این هرگز فکر نمیکردیم بتوانیم آن را انجام دهیم.
در نتیجه ما به خاطر تلاشهای که در راستای تبدیل شدن به یک همتیمی خوب و باهوش انجام داده بودیم، تعداد زیادی EXP دریافت کردیم. بنابراین میتوانستیم بسیاری از آیتمهای حیاتی و باارزش، نقشههای جدید و ارتقا تواناییهای مختلف اپراتورها را دریافت کنیم.
من به هیچعنوان نمیخواستم پیش نمایش بازی Rainbow Six: Extraction تمام شود. ما تازه به اصطلاح راه افتاده بودیم و تیمی منسجم را تشکیل داده بودیم. با این حال گرچه گاهی اوقات این بازی اعصابخردکن یا بسیار سخت به نظر میرسید ولی در کل تجربه خوب و سرگرمکنندهای را با بازی Rainbow Six: Extraction داشتیم. این اثر به هوش و کار تیمی پاداش بسیاری میدهد و میتواند تجربه منحصربهفردی برای افرادی که چالشهای PvE را به استرسهای PvP ترجیح میدهند باشد.
آیا شما موفق به تجربه بازی Rainbow Six: Extraction شدهاید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من که خیلی دوسش داشتم
مخصوصا مکانیزم پس گرفتن اوپراتور(میدونم تو بقیه رینبو ها بود)
به نظرم اثر خوب و سرگرم کننده ای هست درسته که مشکلاتی رو داره اما به عنوان یه بازی گروهی مفرح (البته خب بازی یه خورده سخته) میشه اون رو بازی کرد و ازش لذت برد
کلا نمیشه تو ایران بازی کرد سروراش برا ایرانیا بستس حتی با وی پی ان هم نمیشه
از نظر خودم بهتر از بک فور بلاده چون هم مثل رینبوئه هم مثلا اگه کرکترت بمیره باید نجاتش بدی که این خیلی باحاله