۱۵ پایان مأیوسکننده در بازیهای ویدیویی
پایانبندی گیم آو ترونز روی مختان رفته؟ سریال لاست چطور؟ یا سوپرانوز؟ اصلا بیایید یک دقیقه تلویزیون را رها کنیم. در مورد یک بازی ویدیویی چطور، وقتی بعد از دهها ساعت صرف وقت و دنبال ...
پایانبندی گیم آو ترونز روی مختان رفته؟ سریال لاست چطور؟ یا سوپرانوز؟ اصلا بیایید یک دقیقه تلویزیون را رها کنیم. در مورد یک بازی ویدیویی چطور، وقتی بعد از دهها ساعت صرف وقت و دنبال کردن روایت و شخصیتها متوجه شدید که پایانش آبکی است؟
نویسندگان سایت IGN تعدادی از مایوسکنندهترین پایانبندیهای بازیهای ویدیویی را لیست کردهاند. دقت کنید که همهی این موارد به صورت صد در صدی «جدی نیست»، همچنین اگر از نظرتان اشتباهی در این لیست وجود دارد، میتوانید در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
Borderlands
هر چقدر سیستم لوت در بازی بوردرلندز رضایتبخش بود، برعکس در تمام مدت بخش داستانی بازی فقط مشغول یادگیری در مورد غاری پر از گنجینههای شگفتانگیز و تکنولوژیهای بیگانه بودید.
تمام سفرتان به دستیابی به گنجینه ذخیره شده یک بیگانه و تبدیل شدنتان به یک گردن کلفت اساسی خلاصه شده است. درست است که یک «ماهی مرکب بیگانهی پیر و بزرگ» را کشتیم و حین انجام آن، نهایت حس خفن بودن را داشتیم، اما همچنان یأس عمیقی باقی میماند، آن هم زمانی که این هیولا بدون هیچگونه پیشزمینه داستانی از درون پورتالی ظاهر میشود و بعد از شکست آن به عنوان پاداش، صرفا با فهرست سازندگان رو به رو میشوید. – برایان مالکویچ (Brian Malkiewicz)
Batman: Arkham Asylum
به عنوان کسی که یک عمر طرفدار دو آتشهی بتمن بوده، ایدهی به هم زدن دینامیک بین بتمن و جوکر به خاطر یک نزاع احمقانه، حکم به باد دادن چندین دهه تکامل روابط بین این دو شخصیت را داشت. کل شوخطبعی جوکر خلاصه شده در تلاش برای فریب و شکست دادن بتمن در تفرجگاهی که مدت زیادی را صرف آماده کردن آن کرده است.
علاوه بر آن در تمام طول بازی، جوکر دیده است که چطور بتمن با تجربهی مبارزهی خود، دشمنان غولآسا را از پا درمیآورد، در حالی که ظاهرا خودش هیچ تجربهای در زمینهی هنرهای رزمی ندارد. این سبک جوکر نیست. در اولین تجربهام، این لحظه انقدر مأیوسم کرد که موقع رخ دادن آن به معنای واقعی کلمه فریاد زدم. بازی تاریخچه جذاب بین دو شخصیت نمادین را فدای یک باسفایت میکند. – جان بُربا (John Borba)
Halo 2
دنباله عنوان مورد انتظار هیلو (Halo) تقریبا در همهی زمینهها خوب عمل کرد به جز نتیجهگیری داستانِ «جنگ با کاوِننتها به زمین میرسد».
صادقانه بگویم، هیلو 2 واقعا تمام نمیشود، فقط متوقف میشود. بعد از تعویض کاراکتر با یک شخصیت ثانویه به نام آربیتر (Arbiter)، بازی بین ضد قهرمانِ کاوِننت و مستر چیف جهش میکند. اما بعد از شکست یک مینی باس خشن و شکوهمند با نام تارتاروس، میانپردهای را میبینیم که در آن مستر چیف به دستور فرماندهی خود به مدار زمین بازمیگردد. در اینجا همه فکر کردیم که: «برو که رفتیم! اوج نبردی که منتظرش بودیم! قراره بترکونیم!». اما در عوض تصویر تار شد و اسامی سازندگان نمایش داده شد و سه سال تا زمان عرضهی هیلو 3، ما را در هوا معلق نگه داشت. – رایان مک کافری (Ryan McCaffrey)
New Super Mario Bros Wii
میدانم دارید به چه چیزی فکر میکنید. چطور میتوانم از پایان یک بازی سوپر ماریو براز ناامید شده باشم؟ داستان از این قرار است، نجات دادن پرینسس از دست بوزر در آخرین قلعه. اما تا حالا با لوییجی بازی را تمام کردهاید؟ من این کار را کردهام. من و دوستم داشتیم روی کنسول Wii، سوپر ماریو براز جدید را در حالت دو نفره به عنوان ماریو و لوییجی بازی میکردیم.
در آخرین قلعه مشغول جنگ با بوزر بودیم که دوست من در نقش ماریو تمام جانهایش را از دست داد. همه چیز به من بستگی داشت تا در نقش لوییجی، بوزر را شکست دهم و این کار را هم کردم. اما میخواهید بدانید چه چیزی مرا اذیت کرد؟ صحنهی آخر بازی شروع میشود، ماریو و لوییجی هر دو حضور دارند. یک بالن هوای گرم نیز آنجاست. پرینسس پیچ به سمت ماریو میدود و دو نفری سوار بالن میشوند و پرواز میکنند. حتی به خاطر ندارم که برایم دست تکان داده باشند. بد نبود اگر حداقل تشکر میکردند. – خلیل آلستون (Khalilah Alston)
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
داستان متال گیر برای من از محبوبترین داستانها بین تمام سری بازیهای ویدیویی است. با اینکه به اندازهی اکثر مردم از پیچش داستانی متال گیر سالید 5 متنفر نیستم اما به شدت از کاستیهایی که در بازی نهایی، به علت خروج زود هنگام کوجیما از استودیوی کونامی وجود داشت، ناامید شدم.
بازگشت نهایی بیگ باس زمان کافی برای عرض اندام نداشت و قیام اسنیک هم تنها در استوریبردهای پشت صحنهی بازی که بعد از آن منتشر شد، اتفاق افتاد.
Far Cry 4 & 5
بازیهای سری فارکرای معمولا داستانهای عظیم و جهانهایی باز برای گشتوگذار دارند. اما بنا به دلایلی، فارکرای 4 و 5 فاقد آن هستند. حس عجیبی دارد. در فارکرای 4، درست هنگام شروع بازی، بعد از غذا خوردن همراه نقش منفی اصلی، پاگان مین (Pagan Min)، به شما میگوید که صبر کنید. خب من هم این کار را کردم و بازی تمام شد.
در فارکرای 5 هم به همین شکل است. پلیسها به شما میگویند که ژوزف سید (Joseph Seed) را دستگیر کنید اما از نظر من ایدهی خوبی نبود، پس این کار را نکردم. باز هم همان شد، چون محل را ترک کردیم و بازی تمام شد. چرا نقشههای بزرگ را در این بازیها قرار میدهند وقتی قرار نیست در آنها بگردی؟ ۶۰ دلار برای یک بازی ۱۰ دقیقهای؟ پول دور ریختن است. – مارک مدینا (Mark Medina)
(Prince of Persia (2008
عنوان مستقل پرنس آو پرشیا با سبک گرافیکی پر زرق و برقش، داستانی جذاب داشت. به جای رها شدن شنهای زمان، شما به همراه شاهدختی مرموز با نام الیکا، در قلمرویی آلوده سفر میکنید تا رفتهرفته آثار پلیدی خدایی شیطانی را ریشهکن کنید.
در مسیر متوجه میشوید که شاهدخت یک بار مرده است و پدرش برای برگرداندن زندگی به او، روح خود را فروخته است. بعد از تمام ماجراجوییها در مسیر از بین بردن پلیدیها، به همراه شاهدخت به جایی برمیگردید که همه چیز از آنجا آغاز شده و سرانجام الیکا از تمام قدرتش استفاده میکند تا خدای شرارت را حبس کند و در این حین کشته میشود.
خب شاهزاده داستان چه کار میکند؟ به سمت خارج حرکت میکند و هر آنچه که در طول مسیر بازی انجام داده بودید را به حالت قبل برمیگرداند تا بتواند شاهدخت را به زندگی برگرداند. دوباره از اول! به بهای آزاد کردن خدای شرارت. از اول! همین، بازی همین است. (یوبیسافت در نهایت یک بسته الحاقی برای پایان بازی منتشر کرد، اما زمانی که کار از کار گذشته بود.) – برندان گربر (Brendan Graeber)
Final Fantasy X
من عاشق فاینال فانتزی 10 هستم. وقتی این بازی منتشر شد، هوش از سر من پراند. هیچوقت فکر نمیکردم که یک بازی نقشآفرینی میتواند بدین شکل باشد. از دوبله گرفته تا مینیگیم اعتیادآور آن، باعث میشد که به نظر برسد فاینال فانتزی 10 تا آخر بازی هیچ چیزی کم و کسر ندارد. تیدوس (Tidus) و دَد (Dad) تجسم رویاهای ساخته شده توسط فیث (Fayth) بودند... بالای ۶۰ ساعت را با این پسر میگذراندید در حالی که اصلا واقعی نبود.
او و جِکت تنها پسران از جنس رویا بودند. مثل پایان سریال دالاس (Dallas) است، وقتی که میفهمیدید همه چیز یک رویا بود و پاتریک دافی (Patrick Duffy) از حمام بیرون میآید ولی به جای زنده ماندن، تیدوس، یونا را تنها میگذارد و میان ابرهای مسخرهای میپرد. من هنوز هم ناراحتم. – مایکل هوینح (Michael Huynh)
Mass Effect 3
این مورد همانی است که همهی ما منتظرش بودیم، پایانی که بیشتر ما از آن به شدت متنفریم: مس افکت 3. فکر میکنم نزدیک به ۱۸۰ ساعت در حال بازی کردن بودهاید. احتمالا ژنوفاژ (نوعی باکتری) را درمان کردید. به کمک گِث (Geth) همه چیز را حل کردید... شاید هم نه. یا ملکه راچنی را آزاد کردید و یا مرتکب قتل عام شدید. یا اشلی (Ashley) را نجات دادید و یا کیدن (Kaiden) را (شوخی کردم. معلومه که اشلی را نجات دادید. چه کسی کیدن را نجات میدهد؟)
در آخر هیچکدام اهمیت ندارد. رنگ دلخواهتان را انتخاب میکنید، ایستگاههای مخابراتی منفجر میشود، همه چیز، کم و بیش از نو آغاز میشود و جوکر شانس نگه داشتن دوستدختر روباتیک خود را پیدا میکند (شاید هم این شانس را نداشته باشد). تمام آن تصمیماتی که گرفته بودید، تمام پیشرفت شخصیتتان، داستانهای عاشقانه، نمایش سیاسی، همه تا حد سه رنگ آبی، سبز یا قرمز تقلیل پیدا میکنند.
هر چند با خودم میگویم: این همان چیزی نیست که در واقعیت اتفاق میافتد؟ در مورد جهانی که در آن هستیم شرایط به چه شکل است؟ آیا واقعا تصمیمیات روزانهی هر زن و مردی در ابعاد جهانی اهمیتی دارد؟ حقیقت تلخی است اما به ندرت فرمی از رسانه، به این بزرگی و عظمت، انتظارات و دیدگاه خود را بیان میکند. شاید مس افکت اصلا دربارهی رنگ پایانی شما نیست، بلکه در مورد سفری است که همه ما تا آنجا طی میکنیم. حداقل این چیزی است که با خودم میگویم. - جرمی آزودو (Jeremy Azevedo)
Assassin’s Creed 3
دروغ نمیگویم، ارتباط بین دیدگاه اساسینز کرید از گذشته و شیوهای که در مورد آینده هشدار داد مرا به تله انداخت (زمانی که قرار بود همگی در سال ۲۰۱۲ بمیریم را یادتان است؟ یادش بخیر). نظرتان در مورد پایان اساسینز کرید 2 چه بود، جایی که به وسیلهی مشت با پاپ میجنگید و یک خانم هولوگرافیک مرموز شما را هدایت میکند؟ عالی بود! پس میدانید که چرا انتظاراتم از شمارهی سوم انقدر بالا بود. متاسفانه داستان کانر و دزموند در اساسینز کرید 3 خیلی عادی تمام شد.
به جای یک پایان حماسی، کانر به جایی میرسد که زیر تختههایی چوبی گیر افتاده است، سپس به سختی به سمت دشمن خود شلیک میکند و بعد از آن کندترین تعقیب و گریز دنیا آغاز میشود. در آخر هم قبل از چاقو زدن به دشمن خود، با هم مقداری نوشیدنی میخورند!
به زمان حال برگردیم، دزموند بالاخره هدف منحصر به فردش را پیدا میکند: یا با فشار دادن دکمهای، زمین را از یک تابش خورشیدی نجات دهد و یا اجازه دهد جهان بسوزد و آنچه از بشریت باقی مانده است را رهبری کند و شروعی دوباره داشته باشد. صد البته او خودش را فدا میکند و عناوین بعدی این سری دقیقا نمیدانند با سکانسهای زمان حال چه کار کنند... اما شاید هم موهبتی در این نشان ندادن زمان حال باشد. – برندان گربر (Brendan Graeber)
Fallout 3
بتسدا عاشق ساخت بازیهای جهانبازِ غنی است و فالآوت 3 هم به عنوان اولین تجربهی آنها در سری فالآوت، از این قاعده مستثنا نیست. هر چند اگر تصمیم بگیرید که قبل از گشتوگذار در باقی برهو، روی داستان اصلی تمرکز کنید، با پایانی نسبتا ناگهانی رو به رو میشوید. بعد از اینکه پدرتان برای متوقف کردن آدم بدها اتاقی بسیار مهم را پر از تشعشع میکند، میفهمید که برای درست کردن اوضاع، بازیکن باید با وارد شدن به اتاق رادیواکتیو، خودش را فدا کند تا زندگی را به برهوت برگرداند.
بر خلاف تمام انتخابهایی که در طول ماجراجویی به شما داده شد، این وظیفه موردی بود که نمیتوانستید تصمیمی در مورد شیوه انجام آن بگیرید. بعد از آن بازی تمام میشود. خیلی بد میشود اگر قبل از شروع ماموریت آخر، بازی را ذخیره نکرده باشید. امیدوارم که منطقهی دیسی را دیده باشید و تمام مراحل فرعی را انجام داده باشید.
خوشبختانه بتسدا این مشکل را با بستهی الحاقی بروکن استیل (Broken Steel) رفع کرد که اجازه میدهد بازیکن به طرز معجزهآسایی بعد از تمام کردن ماموریت اصلی از خواب بیدار شود. حتی پایانبندی فالآوت 4 – با تمام مشکلاتش – به شیوهای هوشمندانه اجازه میدهد که بعد از تمام کردن داستان اصلی، به ماجراجویی ادامه دهید. – برندان گربر (Brendan Graeber)
(Karnov (NES
نمیدانم چرا از پایان بازی کارنوف انتظار خاصی داشتم. شخصیت اصلی یک فرد تنومند اهل شوروی است و انگیزهاش از مبارزه با دایناسورها و مشت زدن به اسکلتها، بازیابی گنج گمشده بابِل است. بازی به نسبت زمان خود، گرافیک معقولی داشت و زمانی که بازی را اجاره کردم، تمام آخر هفته را بازی کردم تا به پایان آن برسم. بعد از شکست اژدهای شیطانی، خودم را برای میانپردهای شایسته آماده کرده بودم، شاید با نشان دادن مرد تنومند در حال تیراندازی با چشمانی که از تعجب به تابش طلایی گنج گمشدهی بابل خیره شده. اما همچین چیزی اتفاق نمیافتد.
بلافاصله بعد از شکست باس فایت آخر، صفحه سیاه میشود و در حالی که یک آهنگ روسی به صورت مکرر پخش میشود، عبارت «تبریک! پایان بازی» بر روی صفحه ظاهر میشود. بعضیها میگویند گنج گمشده، تفریحی است که در طول مسیر داشتیم ولی مزخرف میگویند. – سِت مِیسی (Seth Macy)
No Man’s Sky
آوردن اسم این بازی در لیست – که از لحاظ فنی نباید پایانی داشته باشد – عجیب است، چون تمام هدف در نو منز اسکای کشف کردن و زنده ماندن است. در عوض هِلو گیمز (HelloGames) با نشان دادن اینکه چقدر از مرکز فاصله دارید، کور سوی امیدی به شما نشان میدهد. بعد از صرف روزها برای رسیدن به مرکز، به این مسئله پی میبرید که همهی تلاشتان برای هیچ و پوچ بوده است.
بازی حدود یک دقیقه موسیقی پخش میکند و بعد شما را به یک کهکشان جدید تله پورت میکند و اساسا بازی از اول آغاز میشود، بدون هیچ پاداشی. تنها چیزی که با شما میماند یک سری تکنولوژیهای معیوب و درک دردناک این موضوع است که زمان زیادی را به بطالت گذرانده اید. – مارک مِدینا (Mark Medina)
Far Cry 5 (این دفعه موضوع جدی است)
واقعا پایان اصلی فارکرای 5 یکی از ناامیدکنندهترین نتیجهگیریها بین تمام بازیهایی است که انجام دادهام. تمام مدت بازی را صرف آزادی هوپ کانتی (Hope County) از چنگال این فرقهی شیطانی میکنید و بعد زمانی که به سردسته فرقه یعنی ژوزف سید میرسید، دو انتخاب دارید: او را دستگیر و یا آزادش کنید. هیچکدام از این انتخابها تفاوت خاصی ندارد چون در هر صورت پایان بدی هستند.
اگر او را رها کنید، سوار بر خودرو راهتان را میکشید و میروید و احتمالا باعث مرگ دوستانتان میشوید. اگر هم دستگیرش کنید، کلاهکی هستهای آزاد میشود و همه را به جز خودتان و ژوزف سید قتل عام میکند. هر کدام را انتخاب کنید، باعث تعجب است که هدف از همهی کارهایی که در بازی کرده بودید چه بوده است، وقتی که هر دو پایان به برد شخصیت منفی منتهی میشود.
در پایان اگر بازی دیگری وجود دارد که جای خالی آن را در این لیست احساس میکنید، خوشحال میشویم که آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هیچ وقت هم نفهمیدیم بیگ باس بعد از اینکه اِحِد رو از بیمارستان فراری داد کجا رفت☹ای کاش آخرش ی چیزی از بیگ باس اصلی نشون میداد
از نظر من نباید انقدر الکی از فار کرای ایران گرفت
آره.درباره فارکرای 5 به نظر من یکی از بیست بازی برتر نسل هشت بود.فارکرای چهار هم همینجور یکی از بیست بازی برتر نسل خودش بود
بعدشم شما میگی بازی ده دقیقه ای به پایان میرسه، اون پایان فرعی و مخفی بازی هست. خب شما میتونی اون کارو نکنی ک ده دقیقه ای تموم نشه و از بازی لذت ببری.... ب نظر من همممه ایرادات از فارکرای های 4 و 5 الکی بود. /:
من کاملا با بخش فارکرای 5 مخالفم. شما ک این مطلبو درباره پایانش نوشتی مث ک از نسخه new dawn خبر نداری. در هر صورت باید دوستامون میمردن تا به فارکرای new dawn برسیم. و با در نظر گرفتن این پایانش اصلا هم بد نبود ک شما نوشتی "این دفعه موضوع جدیه" ولی با متال گیر فانتوم کاملا موافقم
اول باید بگم ژوف سید نه و جوزف سید بعدشم قشنگتر از داستان فارکرای ۵ در سری پر افتخار فارکرای چیه؟اون اولشم که در ۱۰ دقیقه بازی تموم میشه شما میتونی کاری رو بکنی که تموم نشه.راستی از فارکرای نیو دان مثل اینکه اصلا خبر نداری؟
منم همینو میگم...
سلام.
من یکی از طرفدارای farcry هستم و همه نسخه هاشو بازی کردم...
در مورد پایان های هردو نسخه 4 و 5 در چند دقیقه ابتدای بازی نظری ندارم(زیاد هم مهم نیست چون پایان اصلی نیست پایان فرعیه)
ولی اینکه میگید فارکرای 5 بد تموم میشه احتمالا از نسخه new dawn هیچ اطلاعی ندارید چون به هر حال اون بمباران اتمی قرار بود که اتفاق بیفته چه شما جوزف(نه ژوزف)رو دستگیر میکردید و چه این کارو انجام نمیداد...فقط با دستگیر نکردنش دوستاتون یکم زود تر میمردن...
سلام من امروز بازی دینو کریسیس ۲ رو تمام کردم ولی آخرش رو درست متوجه نشدم بالاخره سرنوشت دیلان مورتون چی میشه؟
سلام.مقاله خوبی بود.متال گیر فانتوم پین کلا داستان بدی داشت
اقای بهادری این مقاله ها را هم اگر خواستید کار کنید.مقاله های قوی و خوبی هستند
http://whatculture.com/gaming/10-important-video-games-that-defined-survival-
https://bloody-disgusting.com/video-games/3570110/dino-crisis-classic-panic-horror-turns-20/
https://www.gamepur.com/feature/39896-games-changed-industry.html
منم فنتوم پین و به خصوص پایانش رو موافقم راستش. در مورد مقاله هم راستش من ننوشتم، کار همکارم سینا ئه. ولی مقالاتی که فرستادی خیلی خوب بودن حتما روشون کار میکنیم، حسابی دمت گرم که به اشتراک گذاشتی :D
واقعا از پایان متال گیر سالید اعصالم شدیدا خورد شد.
ولی گیمپلی و مراحل شدیدا تکراری داشت.
کوجیما و همکاراش این همه وقت برای ساخت بازی کرد اما بیشتر مراحل آغازین و پایانی بازیو تکراری ساختن.
ممنون از مقالتون.
ای جی ای 2 هم مایوس کننده بود
اگه بازی Escape Dead Island رو تا اخر بازی کنید اونوقت دیگه به بازیهای بالا میگید امیدوار کننده
حاجی فازت چیه از سریال لاستو حرف میزنی و با گیم اف ترونز مشابه میدونیش؟؟
لاست پایان بندی بدی نداشت
حداقل بگو از نظر من بد بود
با یه حالت کلی نگو انگار از نظر همه لاست بد بود
عرفان جان مطلب ترجمهاس و اون جمله اول هم مال سورس اصلی یعنی IGN هستش. ولی بازم با وجود اینکه منم خودم خیلی پایانبندی لاست رو دوست داشتم اما با انتقادها خیلی زیادی مواجه شد و بیشتر بینندههاش هم ناراضی بودن.
مقاله خیلی ضعیفی بود چون چنتا تز لازیا پر فروش و پر طرفدار بودن.
assassin far cry
fallout
الان جدی گفتی یا شوخی کردی؟ :D