داستان رابطه پیچیده فیلمبازان با ژانر وحشت
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا ما جذب ژانر وحشت میشویم؟ یا اساسا چرا یک فیلم ترسناک را تماشا میکنیم! بیایید رابطه پیچیدهای را که با این ژانر ایجاد کردهایم، از ...
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا ما جذب ژانر وحشت میشویم؟ یا اساسا چرا یک فیلم ترسناک را تماشا میکنیم! بیایید رابطه پیچیدهای را که با این ژانر ایجاد کردهایم، از بت کردن شرورها گرفته تا واکنش ما به خشونت را بررسی کنیم. در ادامه با نگاهی به چرایی داستان رابطه پیچیده ما با ژانر وحشت همراه ویجیاتو باشید.
همانطور که در سال 2022 وارد تجربه جدیدی میشویم، آماده استقبال از چندین فیلم ترسناک هستیم که در 12 ماه آینده در مورد آنها هیجان زده خواهیم شد. از بازگشت پیروزمندانه فرنچایز «Scream» تا پایان سهگانه هالووین اثر دیوید گوردون گرین، و البته قسمت جدید فرنچایز «کشتار با اره برقی در تگزاس». بدیهی است که محبوبیت ژانر ترسناک در میان تماشاگران و در گیشه بسیار زیاد است، زیرا آنها فیلمهای گران قیمتی برای تولید نیستند و همیشه بازاری برای آنها وجود دارد، بنابراین این آثار تقریبا همیشه پول خود را پس میگیرند.
اما از مایکل مایرز در هالووین گرفته تا صورت چرمی کشتار با اره برقی و البته گوستفِیس فرنچایز «جیغ»، اینها شروران نمادین این ژانر هستند که مردم آموختهاند حتی عاشقشان شوند. اما آیا این خوب است که خشونت به لطف شخصیتهایی از این دست در رسانهها تجلیل میشود؟ آیا چنین فیلمهایی میتوانند تأثیر نادرستی بر روی افراد خاص و واکنش جامعه ما به خشونت بگذارند؟ یا اساسا این دست آثار تنها یک سرگرمی محض هستند؟! برای یافتن پاسخ در ادامه با من همراه باشید.
وحشت به عنوان وسیلهای برای فرار
وقتی کودک یا نوجوان بودم، درک این موضوع برایم سخت بود که چرا کسی از احساس ترس از اتفاقات وحشتناکی که برای مردم عادی در فیلمهای ترسناک رخ میدهد لذت میبرد. در آن دوران من خیلی مشغول خواندن کتاب داستانهای مصور، بازیهای ویدیویی و تماشای مجدد و چندباره ارباب حلقهها و هری پاتر بودم، بنابراین، به ارواح یا قاتلان سریالی خیالی اهمیت نمیدادم. با این حال، من در خانوادهای بزرگ شدم که اکثر اعضای خانواده و دوستانم این ژانر را دوست داشتند و مادرم یکی از آنها بود. با این اوصاف زمانی که به سنین نوجوانی خود رسیدم، سرانجام من نیز یک مخاطبِ عاشق ژانر وحشت بودم.
وحشت راهی برای ما در جهت تجربه چیزهای وحشتناکی است که خودمان تصور میکردیم برایمان اتفاق نمیافتد، اما در امنیت و آسایش خانه یا سینما میتوانیم مواجه با آن را تجربه کنیم. ما انسانها با تماشای یک فیلم ترسناک از روزمرگی به یک واقعیت وحشتناک «فرار» میکنیم، سپس بعد از 90 دقیقه با یک تجربه جدید از دیدن یک فیلم خارج میشویم. از سنین بسیار پایین، والدین یا قیم به ما میگویند که دنیا مکانی بزرگ و ترسناک است و اگر مراقب نباشیم، ممکن است اتفاقات بدی بر سر راه ما بیفتد. این حرف درست است؛ اما فقط به این دلیل که دنیا یک مکان ترسناک است، به این معنی نیست که ما نباید آزادانه در آن زندگی کنیم.
فراموش نکنید که ترسیدن اشکالی ندارد. هر چیزی که در زندگی شما را بیشتر میترساند، این یعنی احساسات شما پیرامون آن معتبرتر هستند. برای مثال، نباید با ترس از تاریکی، ترس از ارتفاع، یا ترسهای واقعیتر مانند اینکه هدف تمام زندگیتان در این لحظه مشخص نشده است، خجالت بکشید. بنابراین، در نتیجه، فکر میکنم به همین دلیل است که ما بارها و بارها به ژانر وحشت بازمیگردیم و از تجربه آن فرار نمیکنیم.
توجه داشته باشید که تماشای برخورد افراد دیگر با این مسائل و گذر از نسخههای مشابه و گاهی افراطیتر از ترسهای خودمان از طریق تماشای فیلمهای ترسناک، به طرز عجیبی رهایی بخش است، زیرا به ما اجازه میدهد برای غلبه بر این ترسها تلاش کنیم.
من شخصاً این ژانر را دوست دارم زیرا اگر این ژانر نبود، احساس میکنم نمیخواستم چیزهایی را امتحان کنم که قبلاً امتحان نکردهام، درست مثل اینکه به لطف دنیای وحشت بر ترسهای دوران کودکیام غلبه کردم. از این گذشته، اگر ابتدا نترسید، نمیتوانید شجاع باشید.
چرا ما شرورهای آثار ترسناک را دوست داریم؟
بیایید بدیهیات را کنار بگذاریم: فقط به این دلیل که این شخصیتها به نمادهایی در صنعت فیلم و در میان طرفداران ترسناک در سراسر جهان تبدیل شدهاند، به این معنا نیست که ما واقعاً مردم را به انجام چنین جنایاتی تشویق میکنیم. با این حال، چه چیزی در آنها وجود دارد که ما را تا این حد جذب شرورهای ترسناک میکند؟ همه بتمن را دوست دارند، اما گالری دشمنان او (مانند جوکر، ریدلر، هارلی کوین) به همان اندازه بتمن محبوب هستند، اگر نه بیشتر. من معتقدم که ما این افراد شرور را خیلی دوست داریم، زیرا در اعماق وجودمان میدانیم که میتوان آنها را توسط قهرمانانمان شکست داد.
دنیا پر از افراد کاملاً نفرت انگیز است که لیاقت راه رفتن در میان ما را ندارند، اما متأسفانه این دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. شاید ما عاشق تماشای لوری استرود (جیمی لی کرتیس) با مایکل مایرز در هالووین باشیم. زیرا تماشای این ترکیب به ما امیدواری میدهد که بتوانیم در مقابل چنین شیطانی در زندگی واقعی بایستیم. بله، می دانم گفتن این جمله برای خیلیها احمقانه است؛ چرا که به نظر میرسد این شرورها همیشه از مرگ اجتناب ناپذیر باز میگردند، اما این فقط دنبالههای ترسناکی برای سرگرمی شماست.
از سوی دیگر وقتی ما با دیدن شرور کارتونی چون کایوت در انیمیشن رودرانر یا موش و گربه سرگرم میشویم، باید قبول کنیم افرادی چون فردی کروگر، صورت چرمی، مایکل مایرز و گوست فیس فقط تکامل بعدی این شخصیتها هستند، شخصیتهای بالغتر و خشنتر.
پاسخ انسانی ما به خشونت
ما به طور خلاصه بحث کردیم که چگونه وحشت به نوعی میتواند ما را برانگیزد که بخواهیم بهتر عمل کنیم، اما آیا همین وحشت میتواند اثر معکوس نیز داشته باشد؟ آیا پیامدهای جدی بر جامعه دارد یا صرفاً سرگرمیهای بی فکر است؟ من میتوانم بگویم که این کمی از هر دو است. برای مثال فیلم Scream از این ژانر برای انتقاد از چگونگی استفاده بیش از حد از کلیشههای ترسناک در آن زمان و اینکه چگونه افراد وسواسی با این فیلم ها رشد کردند، استفاده میکند.
وس کریون فقید به عنوان یک فیلمساز ژانر وحشت، در فرنچایز «جیغ» به ویژه اولین قسمت آن، این ایده را بررسی میکند که چگونه افراد مشکلدار میتوانند تحت تأثیر فیلمهای خشونتآمیز قرار بگیرند و مجبور به ارتکاب جنایات وحشتناک شوند. دو شخصیت بیلی (اسکیت اولریش) و استوارت (متیو لیلارد) در قسمت اول جیغ، کسانی که مسئول قتلهای فیلم هستند، نمونههای کاملی از افراد بدون حساسیتاند که حتی از فکر اینکه اتفاق وحشتناکی برای انسانهای دیگر رخ میدهد، به خود نمیلرزند. کل مفهوم Ghostface این است که دو نوجوان از فیلمهای ترسناک به عنوان بهانهای استفاده میکنند تا از مادر سیدنی پرسکات (نیو کمپبل) پس از رابطه نامشروع با پدر بیلی انتقام بگیرند.
اما نکته مهم اینجاست که آنها فقط به کشتن او بسنده نمیکنند، بلکه از روی لذت به قاتلان سریالی بدل میشوند. کل پرده سوم این فیلم به عنوان جشنی از ژانر عمل میکند، در حالی که در مورد مضامین خشونت در رسانهها نیز اظهار نظر میکند، و با توجه به ارزشش، این کار را به شیوهای بسیار هوشمندانه انجام میدهد. وس کریون به هیچ وجه نمیگوید فیلمهای ترسناک برای جامعه بد هستند، اما، درست مانند پول، قدرت، الکل و موارد دیگر، در دست افراد اشتباه هر چیزی میتواند خطرناک تلقی شود. بنابراین ورود به خشونت تقصیر محتوا نیست، بلکه مشکل این است که چگونه به این افراد آموزش میدهیم که با آن درگیر شوند.
به دلیل فقدان کلمه بهتر باید گفت این یک مفهوم جذاب و همزمان ترسناک است که برای زمان ما بسیار واقعی است. در دنیایی که رسانهها و جامعه مدام بازیهای ویدیویی، موسیقی، فیلم و سایر اشکال هنری را به تحریک خشونت در دوران جوانی متهم میکنند، این مکالمهای است که باید داشته باشیم و از آن دوری نکنیم. هر زمان که یک تراژدی ناگوار به دلیل خشونت در جهان، به ویژه آمریکا و مسائل مربوط به کنترل اسلحه، رخ می دهد، مردم ترجیح می دهند انگشت خود را به سمت یک داستان تخیلی نشانه بگیرند و داستانها را مقصر اعمال هیولاهای زندگی واقعی بدانند. اما واقعیت این نیست؛ بلکه کلید همه چیز در آموزش و پروش نهفته است.
در نتیجه باید گفت: ما برای دو ساعت فیلم میبینیم تا از دنیای واقعی فرار کنیم و در داستانهایی غوطهور شویم که میتوانند قابل ربط یا الهام بخش ما باشند. من شخصاً فکر نمیکنم هنر، در این مورد وحشت، لزوماً به دنبال این است که به ما بگوید چگونه باید رفتار کنیم، بلکه به ما چیزی میدهد تا درباره خودمان فکر کنیم، تقریباً مانند یک آینه. وحشت امیدوار نیست که افراد خشن را به رفتار خشونت آمیز ترغیب کند، اما نشان دهنده جنبه زشت تاسف بار جامعه است که نباید از آن چشم پوشی کنیم و در عوض راه حلهایی برای چنین مسائلی پیدا کنیم.
چرا ژانر وحشت یا تماشای فیلمهای ترسناک مهم است؟
هنر از زندگی تقلید میکند و بالعکس، مطمئنم این را صد بار قبلا شنیدهاید. بنابراین، چگونه از ما انتظار میرود که داستانهایی درباره مردم و تجربیات شگفتانگیز و گاه وحشتناکی که ممکن است در آن زندگی کنند، تعریف کنیم، اما اجازه نداشته باشیم خوب و بد خود زندگی را به تصویر بکشیم؟ به هر حال، فیلمها میتوانند به ما کمک کنند تا در مورد آسیبهای روحی خودمان صحبت کنیم و حتی گاهی اوقات به ما اجازه میدهند عمیقترین ترسهایمان را درمان کرده و بر آن غلبه کنیم.
اجازه دهید هالووین 2018 را به عنوان مثال در نظر بگیریم. این فیلم دنبالکننده داستان مایکل مایرز، یک قاتل زنجیرهای دیوانه است که از یک آسایشگاه روانی فرار میکند، به قتل میپردازد و به نظر میرسد که لوری استرود محبوب ما تنها کسی است که میتواند او را متوقف کند. در ظاهر داستان این فیلم شامل یک فرمول ترسناک عمومی است، درست میگویم؟ اما اگر در سطح نزدیکتری با فیلم درگیر شویم، متوجه میشویم که هسته مرکزی داستان درباره بقا، PTSD و آسیبهای بین نسلی است.
لوری با بازی جیمی لی کورتیس، پس از اتفاقات دردناک فیلم اصلی جان کارپنتر دلیل خوبی دارد که زندگی خود را در دام گذشته ببیند. ما میبینیم که یک فاجعه ترسناک در گذشته چگونه زندگی عاشقانه او را تحت تأثیر قرار داد، هر فرصتی برای ایجاد یک رابطه مناسب با دخترش را از بین برد و تنها پیوندی که او با نوهاش آلیسون دارد را نیز تهدید میکند. بنابراین او تصمیم میگیرد یک بار برای همیشه در مقابل کابوس تمام زندگیاش قد علم کند و اینبار آگاهانه از آن فرار نکند. این راه حلی سینمایی برای پایان یک ترس عمیق است؛ مبارزه برای نجات خانواده.
فیلمهای ترسناک به یک معنا برای من زیبا هستند. چه ژانر دیگری میتواند شما را از روی صندلی بلند کند، بعد از آن شما را عصبی کند و گاهی هم بخنداند و همزمان هیجان زدهتان کند؟ اکثر فیلمها فقط میتوانند رویای رسیدن به یکی از این احساسات را داشته باشند، در حالی که فیلمهای ترسناک، حداقل فیلمهای واقعاً خوب ژانر وحشت، تمام این کارها را انجام میدهند. دیدن فیلم ترسناک در یک جمع دوستانه یا خانوادگی یک فرصت را به شما میدهد که بسیار جالب است؛ آن چیست؟ دیدن فیلم ترسناک در یک جمع، واقعاً چشمان شما را به این موضوع باز میکند که چند نفر در آنجا ترسهای مشابه شما را دارند.
آیا اصلاً موضوع دیدن فیلم با یک جمع این نیست که بتوانیم پس از آن باهم گفت و گو کنیم؟ بنابراین با دیدن یک فیلم ترسناک به راحتی میشود با دیگران وارد یک گفت و شنود دوستانه شد و به اشتراکات جذابی نیز رسید. با این اوصاف من روز شماری میکنم تا به یاد بیاورم که چرا این ژانر را دوست دارم، زیرا در پایان یک یا دو چیز در مورد خودم یا دیگران یاد میگیرم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من از فیلم ترسناک نمیترسم ، ولی حال میده دیدنش ، ولی از بعضی چیزای بیخود میترسم
وی در کودکی کنجرینگ دیدم (قشنگ بود واقعا)
آنابل دیدم (چرت بود واقعا)
سایلنت هیل ( قشنگ بود واقعا )
دیگه یادم نی?
مقاله خیلی خوب و قشنگی بود دمتون گرم ❤
من طرفدار پرو پاقرص ژانر وحشت نیستم ولی بدمم نمیاد !
احساس داشتن ترس مشترک توی یک جمع واقا خیلی باحاله که این حس رو میشه با دیدن جمعی یک فیلم ترسناک تجربه کرد و لذت برد { البته من با جمع دوستانه بیشتر حال میکنم یه سری چیزا خانوادگی نمیچسبه? }
فقط جک تورنس♥️♥️
من قبلا خیلی از فیلم ترسناک میترسیدم و جرعت نداشتم نگاه کنم اما چند وقت پیش حوصله ام سر رفته بود اومدم ایت یک را دیدم و واقعا خنده دار بود کم کم شروع کردم به دیدن فیلم ترسناک و واقعا خیلی باحاله اما به هیچ وجه برای من ترسناک نیست
کنجرینگ و ببین
یکی از قشنگ ترین مقاله های چند وقت اخیر بود
فیلم های ترسناک بر خلاف اسمشون فقط ترسناک نیستن بیشتر احساسات بروز دهندهان. معدود فیلمایی هستن که با دیدنشون نمیتونید جلوی بروز احساساتون رو بگیرید، خیلیا با تراژدی ترین فیلم اشکشون در نمیاد ولی هیچ کس نیست که با دیدن فیلم ترسناک درست و حسابی شیش متر از جاش نپره! (البته مگه اینکه خودش قاتل جانی باشه)
حس میکنم جانی و کشتم (قاتل جانی?)
من نمیپرم ولی تاحالا هیشکی و نکشتم
من کسی نیستم که ژانر مورد علاقم ترسناک باشه ولی بدم نمیاد چون هم گاهی اوقات انرژیم تخلیه میشه و خیلی هم بدرد دورهمی دوستانه میخوره:))
مثلا یکدفعه ای همه جا سکوت میشه همه در حال جیغ و من ریلکس نشستم که کرم درونم فعال میشه و شروع میکنم صدا در آوردن ، یدفعه ای دست میزنم بهشون یا رو سرشون پفیلا خالی میکنم???
در کل چیز خیلی خوبیه برای کرم ریزی
اینا بیشتر کارتونن تا فیلم ترسناک
بابا خفن
من نهایت فیلم ترسناکی که تو زندگیم دیدم فیلم آدرز یا دیگران بوده
من یک مکان ساکت
اونقدر از فیلم ترسناک میترسم که نگو ??
من نهایت فیلم ترسناکی که دیدم دزد عروسک ها بوده:)))
سالها دنبال اسمش بودم خدا خیرت بده???نور به قبرت بباره پهلون،شیر مادر نون پدر حلالت???
یعنی سر این فیلم گوشتم از استخونم جدا شد بابا لطفا از دوران ترسناک سینمای ایران دیگه حرف نزنیم من دوباره شب ادراری میگیرم
به شخصه طرفدار دو اتیشه ژانر ترسناکم ولی تا الان اینقدر که فیلمای عادی ایرانی منو ترسوندن چیز دیگه نترسونده ،چند مثال:
سر های بریده در مختار
سمندون
یه شو عروسکی بود یه گربه توش بود اسمش چییههه??