بررسی بازی Ghostwire: Tokyo

بررسی بازی Ghostwire: Tokyo

توکیو در تصرف گربه‌ها و بلیبوردهای نئونی

۲۱ فروردین ۱۴۰۱ ۴.۶ ذخیره

جدیدترین ساخته استودیوی تانگو گیم ورکز، یک بازی اکشن ماجرایی با المان‌های ترسناک است؛ عنوانی که گاه و بی‌گاه روی لبه تیغ راه می‌رود و گاهی حتی از ساخته‌های قبلی این استودیو هم منحصر به فردتر عمل می‌کند. با ویجیاتو و بررسی بازی Ghostwire: Tokyo همراه باشید.

Ghostwire Tokyo
بررسی بازی Ghostwire: Tokyo - ویجیاتو
  • امتیاز کاربران
    51 ratings7.5/10
  • امتیاز متاکریتیک 75
  • ژانر اکشن-ماجراییوحشت
  • تاریخ انتشار فروردین ۱۴۰۱
  • پلتفرم‌ها پلی استیشن 5پی‌سی
  • ناشر بازی Bethesda Softworks
  • سازنده Tango Gameworks
  • درجه سنی بازی مناسب برای نوجوانان

بازی گوست‌وایر توکیو احتمالا نه فقط متفاوت‌ترین ساخته استودیو تانگو، بلکه یکی از متفاوت‌ترین بازی‌های چند سال اخیر است. قصه بازی از جایی شروع می‌شود که آکیتو یا شخصیت اصلی بازی، پس از یک سانحه رانندگی هولناک، به ظاهر کشته می‌شود اما توسط یک روح عجیب و غریب زنده می‌ماند. روحی که البته قادر است تا کنترل بدن او را به دست بگیرد و حتی او را مجبور به کارهای مختلفی کند که خود آکیتو با آن‌ها موافق نیست. رابطه‌ی آکیتو با این شخصیت که در ادامه هویت او را متوجه شوید، شبیه به رابطه ادی براک و ونوم در کامیک‌های مارول است.

همان‌طور که از اسم بازی هم پیداست، گوست‌وایر توکیو یک بازی با محوریت ژاپن و به طور خاص شهر توکیو است. بازی در این زمینه روندی کاملا ژاپنی را در پیش گرفته و برخلاف بازی‌هایی مثل رزیدنت اویل یا The Evil Within از شخصِ شینجی میکامی که ساختاری شرقی با حال و هوایی غربی داشتند، گوست‌وایر توکیو انگار که یک فیلم شرقی در ژانر تریلر و ترسناک است. اولین برخورد بازیکن با شهر توکیو در بازی پس از همان تصادف آکیتو اتفاق می‌افتد. مردم شهر حالا تحت تاثیر یک اتفاق ماوراالطبیعه و نامشخص، اکثرا ناپدید شده و پس از مواجه شدن با آکیتو، از دست او هم فرار می‌کنند.

ظاهر شخصیت اصلی درست مثل تام هاردی از فیلم‌های ونوم، یک ظاهر غیرطبیعی و حتی گاهی ترسناک است. آکیتو به واسطه تصادفی که اخیرا داشته، حالا ماده‌ای به رنگ مشکی را روی دست‌ها و بخشی از چشمش می‌بیند که بعدا متوجه می‌شود که منشا قدرت‌های فراطبیعی او هم از همین جاست. شخصیت اصلی می‌تواند از این قدرت‌ها برای ضربه زدن به دشمنان از راه دور استفاده کند، ضربه‌ها را به واسطه‌ی یک سپر شبیه به قدرت دکتر استرنج دفع کند یا حتی از سلاح‌هایی مثل تیر و کمان استفاده کند. به طور کلی مبارزات بازی عجیب و دائما در حال تغییر بین المان‌های طبیعی از جمله آب، آتش و باد است.

بخش مهمی از روح گوست‌وایر توکیو، به شهر و محیط غم‌زده آن برمی‌گردد. فضاسازی بازی طوری روی بازی سایه می‌اندازد که شاید یکی از بهترین و پخته‌ترین کارهای استودیو تانگو در کنار دو نسخه The Evil Within محسوب می‌شود. درست مثل استودیو شماره چهار کپکام و کلاور استودیو که بازی‌هایی مثل killer7 و Resident Evil 4 و Okami را در سبک‌های مختلف ساخته بود، گوست‌وایر توکیو هم به همان اندازه اثری منحصر به فرد و با روح محسوب می‌شود. بازیکن باید با گشت و گذار در قسمت‌های مختلف نقشه، روح‌های پراکنده و سرگردان را پیدا کند و این روند از خیابان‌های خالی شروع می‌شود و تا ساختمان‌های متروکه و باجه‌های تلفن توکیو ادامه دارد.

بازی در حقیقت قرار است یک شوتر اول شخص با المان‌های ماوراالطبیعه باشد و با این که سعی خودش را برای عمیق بودن می‌کند، همچنان در بحث مبارزات خیلی عمیق نیست. عرضه بازی به صورت انحصاری کنسولی زمانی روی PS5، باعث شده تا حس جادوگریِ خیلی از حرکات شخصیت اصلی منحصر به فرد باشد و از امکانات دوال‌سنس استفاده کند. با این وجود، بازی آن لذت لازم را برای استفاده طولانی‌مدت از این قابلیت را به مخاطبش نمی‌دهد. در واقع به جز یک درخت مهارت که البته کار خیلی خوبی را در این زمینه انجام می‌دهد، مبارزات بازی چالش یا تغییر خاصی در طول بازی نمی‌کنند و همیشه حس یکنواختی خاصی را با خود به همراه دارند. از نظر شوتینگ، بازی بیشتر از هر چیزی من را یاد بازی‌هایی مثل Darkness با قدرت‌های عجیب و غریب شخصیت اصلی انداخت که از قضا دشمن‌های منحصر به فردی هم داشتند. در گوست‌وایر توکیو هم دشمن اصلی شما همان روح‌های سرگردان بازی هستند که باید به شکل‌های مختلفی با آن‌ها مقابله کنید و شکستشان دهید.

همچون بازی‌هایی مثل killer7، گوست‌وایر توکیو هم الگوی گشت و گذار و مبارزاتی تکراری دارد. با این که ساده بودن رویارویی‌ها باعث شده تا خیلی روی یک قسمت خاص از بازی گیر نکنید، بازی همواره با درخت مهارت خود سعی می‌کند تا این فرمول تکراری را به مقدار کمی تغییر دهد. با این که تلاش بازی تحسین‌برانگیز است، اما الگوی کلی بازی برای من خیلی زود تکراری شد و تنها چیزی که من را به ادامه آن ترغیب می‌کرد، قصه و دنیاسازی جذاب بازی بود. دنیای گوست‌وایر توکیو از همان ابتدای رونمایی هم بزرگترین برگ برنده آن بوده و حالا بازی نهایی هم همین قضیه را اثبات می‌کند. از شبی بارانی در شهری افسرده‌کننده که دستپخت جدید خالقان The Evil Within است، کمتر از این هم انتظار نمی‌رود. با این که گوست‌وایر توکیو در نهایت یک بازی کاملا ترسناک نیست، اما در بخش‌های ترسناک خود، از همان الگویی پیروی می‌کند که بازی‌های قبلی اعضای استودیو مثل رزیدنت اویل 4 و The Evil Within تا امروز ساخته بودند.

گوست‌وایر توکیو بیشتر از این که شبیه به یک محصول سال ۲۰۲۲ باشد، عنوانی متفاوت و یادآور آثار جسورانه استودیوی کلاور و شعبه چهارم بازی‌سازی کپکام در اوایل دهه ۲۰۰۰ است. با این که بازی برای هواداران این سبک از بازی‌ها و به خصوص آثار شرقی یک بازی جذابتر محسوب می‌شود، الگوی کلی بازی کمی تکراری است و اگر با پیش‌فرض یک شوتر اول شخص با المان‌های ترسناک سراغ آن بروید، احتمالا ناامید می‌شوید، چرا که بزرگترین نقطه قوت بازی، فضاسازی و قصه‌ای است که کمی با آثار امروزی متفاوت است.

این بازی بر اساس نسخه‌ پی‌سی که بتزدا در اختیار ویجیاتو قرار داده بررسی شده است.

بررسی بازی Ghostwire: Tokyo - ویجیاتو

خلاصه بگم که…

گوست‌وایر توکیو حس و حال جسورانه بازی‌های اوایل دهه ۲۰۰۰ کپکام را دارد. با این که بازی برای هواداران سبک ترسناک و به خصوص آثار شرقی یک بازی جذاب محسوب می‌شود، کمی تکراری، گاهی ساده و حتی خسته‌کننده می‌شود.

بررسی بازی Ghostwire: Tokyo - ویجیاتو

می‌خرمش

گوست‌وایر توکیو به کسانی که عاشق بازی‌های شرقی، توکیو، گربه‌های خیابانی و عناوین اکسپریمنتال هستند پیشنهاد می‌شود.

بررسی بازی Ghostwire: Tokyo - ویجیاتو

نمی‌خرمش

گوست‌وایر توکیو بازی به شدت متفاوتی با عناوین امروزی و حتی بازی‌های قبلی استودیو تانگو مثل The Evil Within است. اگر به گشت و گذار در یک بازی شرقی که گاهی ترسناک و گاهی اکشن ادونچر است علاقه ندارید، قید گوست‌وایر توکیو را بزنید.

  • امتیاز ویجیاتو70
  • امتیاز کاربران
    51 ratings7.5/10
  • امتیاز متاکریتیک75
کپی شد https://vgto.ir/fif
نظرات (۱۲)
4.6 5 امتیازها
امتیاز مطلب
مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
12 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
دیدگاه درون خطی
نمایش تمام نظرات

دکتر استرنج اول شخص ??

گربه های خیابانی ?

باس اخر بازی شباهت انکار ناپذیری به باس سکیرو داره

همونطور که سینمای تجربی جایگاه خودشو داره در مورد بازی‌ها هم همینطوریه این دسته هم ارزش خودشون رو دارن. معمولا این جور آثار رو با نو‌آوری‌هایی که دارن می‌سنجن، پس میتونیم بگیم این بازی واقعا عالیه

بلاخره برای تنوع هم خوبه که دیگه دوباره بازی اول شخص شوتر یا یک بازی اکشن ادونچر با المان‌های نقش‌آفرینی نساخت!!

بنظر بازی خوبی میاد؛فعلا که نمیتونم تجربش کنم.
پ.ن:اصلا چون آقا مسعود عاشق گربس این نقد رو ننوشته ها.?

من بازیو تجربه کردم و میوتونم بگم که : گرافیک بازی به شدت زیبا بود مخصوصا با قابلیت های ری تریسینگ. از اون ور مبارزات بازی خسته کننده و یکنواخت بود و بازی تکلیفش با خودش مشخص نبود. گاهی فانتزی و گاهی جدی و ترسناک میشد.

نمیدونم چرا جدیدا بازی ها به یه مشکل بدی رسیدن. همشون میتونن شاهکار هایی بشن که جزو برترین های سال باشند اما استودیو یهو دست کشیده و به تمام شانس هایی که بازی برای درخشیدن داره و ایده ها گفته:《نه، دیگه بسه》
این بازی میتونست خیلی عالی تر باشه. بتلفیلد نگهبانان کهکشان سایبر پانک pes فارکرای اساسینز کرید دوازده دقیقه لایف ایز استرنج و… هم همینطور. (توجه کنید جدیدترین نسخه هاشون رو عرض می کنم.)
به هر حال نقد خوبی بود و به نظر بد نیست یه سر به یوتیوب زد.

آخرین ویرایش 2 سال پیش توسط "The GUY"

نقد خوبی بود ولی اگه میشه سعی کنید نقد ها رو ی مقدار سریع تر انجام بدید

با توجه به گیم پلی هایی که از گوست وایر دیدم به نظر بازی جذابی میومد
سیستم مبارزات حداقل تو گیم پلی هایی که دیدم جذاب بود
هر چند با توجه به وضع سیستمم فعلا فقط می تونم واکترو ببینم و نمی تونم بازیش کنم

بازی برای ps4 منتشر نشده ، لطفا تصحیح کنید .

12
0
نظرت رو حتما بهمون بگو!x