مرگ و میراث استودیو «Blue Sky»؛ سازنده عصر یخبندان
وقتی به استودیوهای سازنده انیمیشن مدرن فکر میکنیم، بلافاصله نامهایی چون «Pixar» و «Dream Workers Animation» به ذهنمان خطور میکند. اما به مدت ۳۴ سال، استودیو «Blue Sky» نیز بخشی از آن پیشتازان فناوری و ...
وقتی به استودیوهای سازنده انیمیشن مدرن فکر میکنیم، بلافاصله نامهایی چون «Pixar» و «Dream Workers Animation» به ذهنمان خطور میکند. اما به مدت ۳۴ سال، استودیو «Blue Sky» نیز بخشی از آن پیشتازان فناوری و خلاقیت بود و به عنوان پیشگام و پیشرو در دنیای انیمیشنهای رایانهای عمل کرد. اما کل تاریخ این مجموعه در دهم آوریل ۲۰۲۱، زمانی که مالک جدید استودیو یعنی شرکت «Walt Disney»، این مجموعه را برای همیشه تعطیل کرد، به طور غیرمنتظره ای متوقف شد. از قضا، آخرین تلاشی که با خلاقیتهایش زیر سقف خودش تولید شد یعنی «Ice Age: Scrat Tales» در سیزدهم آوریل تقریباً یک سال بعد، در دیزنی پلاس نمایش داده شد.
این مجموعه کوتاه شش قسمتی یک پایان تلخ و شیرین برای استودیو «Blue Sky» است، زیرا «Scrat» یعنی این سنجاب دندان شمشیری که در اولین فیلم خود به نام «عصر یخبندان» حضور داشت، اکنون این مجموعه را به پایان میرساند. از آنجایی که بسته شدن استودیو بلو اسکای خیلی سریع اتفاق افتاد، مجله «Paste» با تیم خلاق پشت صحنه «Ice Age: Scrat Tales» از جمله «Chris Wedge» و «Anthony Nisi» و «Michael Knapp» تماس گرفت تا داستان کامل چگونگی این مجموعه متمرکز بر «Scrat» را که قرار بود به معنای فصل جدیدی برای شرکت باشد، دریافت کند.
تاریخچه مختصری از استودیو «Blue Sky»
استودیو «Blue Sky» که در سال ۱۹۸۷ توسط جمعی از بیکارهای دنیای فناوری پس از تعطیلی استودیو «MAGI» یک شرکت جلوههای بصری رایانهای که روی فیلم «Tron» کار میکرد تأسیس شد، به عنوان یک عملیات کلیدی شروع به خلق تصاویری خلاقانه برای مشتریان خود کرد. با استفاده از نرمافزار اختصاصی «CGI Studio» بلو اسکای پس از ساختن نامی برای خود در ایجاد انیمیشنهای کامپیوتری برای مشتریانی مانند «M&Ms» و «MTV» شاهد این بود که شرکت «VFX» قرن بیستم فاکس، در سال ۱۹۹۷ اکثریت سهام را به دستآورد. آنها تیم خلاق را حفظ کردند و از آنها خواستند عکسهای «VFX» پیچیدهای برای تعداد زیادی از افراد بسازند. این شرکت به سمت ساخت جلوههای ویژه «CG» تغییر جهت داد. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ استودیوی «Blue Sky» سیزده انیمیشن سینمایی (با کسب بیش از پنج میلیارد دلار در باکس آفیس و کسب یک جفت نامزد اسکار برای بهترین انیمیشن) و تعداد زیادی فیلم کوتاه منتشر کرد. عصر یخبندان، که دارای پنج قسمت تئاتری بود، سرچشمه «Scrat» بود. شخصیتی که در نهایت تبدیل به طلسم استودیو و لوگوی شرکت آنها شد.
«Chris Wedge» یکی از بنیانگذاران (و صدا پیشه سنجاب!) و کارگردان استودیو «Blue Sky» میگوید:
اولین روز سخت «Scrat» فقط من، [طراح شخصیت] و «Peter de Sève» و [هنرمند استوری برد] و «Bill Frake» بودیم. این جلسهای بود که خود به خود شکل گرفت و آن طور که به یاد دارم بعد از ظهر تمام شد. این ناشی از تمایل من برای شروع متفاوت عصر یخبندان بود. در فیلمنامه اصلی یک مهاجرت وجود داشت، قرار بود پاییز باشد و منی به سمت شمال برود و ما تا مرحله دوم برفی نمیدیدیم. من میخواستم فیلم را به صورت کمدی شروع کنم و فکر کردم شاید برای اینکه در ابتدا کمی یخ روی پرده بیاوریم باید خود محیط را به یک شخصیت تبدیل کنیم. عصر یخبندان چه شخصیتی است که بتوانیم از آن استفاده کنیم؟ ما فکر کردیم که یک یخچال طبیعی می تواند کسی را تعقیب کند و پدرش را در بیاورد. خوب، چه کسی را باید تعقیب کند؟ بدیهی است که باید کوچکترین شخصیتی باشد که می توانیم به آن بپردازیم. پیتر مجموعهای از نقاشیها را که با شخصیتهایی که هنوز از آنها استفاده نکرده بودیم کار میکرد، بررسی کرد و این طرح سنجاب را که در موزه تاریخ طبیعی ساخته بود، بیرون کشید. بیایید چند دندان شمشیر روی آن مرد بگذاریم، و داستان بدیهی است که او سعی می کند آجیل خود را برای زمستان ذخیره کند و یخچال به او اجازه نمی دهد این کار را انجام دهد.
فریک کل بعدازظهر را به جمعبندی سکانس آغازین اختصاص داد، که در نهایت اسکرات توسط یک پای ماموت بزرگ له شد. این سکانس کمدی تیره به معنای "این زندگی در عصر یخبندان است" بود، که مخاطب را برای آنچه قرار بود ببیند آماده کرد. تیم بازاریابی فاکس تصمیم گرفت از این سکانس به عنوان اولین تیزر تریلر فیلم استفاده کند که البته «Wedge» از این تصمیم متنفر بود.
فراگیری نهایی
سرنوشت استودیو «Blue Sky» در بیستم مارس ۲۰۱۹ شروع به تغییر کرد، روزی که دیزنی شرکت فاکس قرن بیست و یکم را خریداری کرد. بلافاصله پس از انتقال، استودیو طبق معمول کار کرد. در ماه آگوست، یکی از رئیسهای جدید «Blue Sky» به نام «Andrew Millstein» که سابقاً در استودیو «Walt Disney» بود وارد کار شد. روحیه درونی استودیو محتاطانه اما مثبت بود. «Chris Wedge» همچنین در ادامه میگوید:
در ساده لوحی خوش بینانه خودم، فکر می کردم دیزنی در حال خرید هر چیز دیگری در هالیوود است، بنابراین این اتفاق دیر یا زود میافتد. هیچ کمبودی برای محتوا وجود ندارد، و این کاری است که ما در نهایت انجام میدهیم. تصور ساده لوحانه من این بود که آنها فقط مالک فاکس قرن بیستم خواهند بود و از آن برند سود میبرند. مطمئن بودم برای انیمیشن ارزش قائل هستند و میتوانند انیمیشنی ببینند که برند دیزنی هم رویش نباشد و موفق باشد و مثلا میتواند «Blue Sky» باشد و ما میتوانیم خلاقانهتر آزمایش کنیم. باور داشتم ما میتوانیم به مرزهایی که اینجا و آنجا مینهای زمینی کوچکی وجود دارد فشار بیاوریم، اما راه خود را از طریق آنها پیدا خواهیم کرد.
«Mike Knapp» طراح تولید «Scrat Tales» نیز بیان کرد:
فکر میکنم برخی از مردم بیشتر از دیگران نگران بودند. من تمایل دارم که خوشبین باشم. این امید وجود داشت که زیر چتر شرکتی باشیم که انیمیشن را به عنوان یک رسانه درک کند. من در وسط فیلم جاسوسان در مبدل بودم و همه ما توانستیم تا حدودی از چیزی که احساس استقلال خلاقانهای به ما میداد استقبال کنیم. ما داشتیم بهترین نسخه فیلم را میساختیم که میتوانستیم و در برخی جبهههای خلاقانه مقاومت بسیار کمتری داشته باشیم و این طعم خوبی میداد.
«Scrat Tales» و آغاز یک پایان
با شروع سال جدید، رهبری استودیو «Blue Sky» به دنبال فرصتهای خلاقانهای بود تا ارزش خود را به دیزنی نشان دهد، به ویژه «Disney Plus» که به محتوای مداوم نیاز داشت. «Blue Sky» همچنین در حال توسعه برنامههای داخلی برای پرورش استعدادهای داخلی بود. زمین بازی برای «عصر یخبندان: داستان های اسکرات» هر دو نیاز را برآورده میکرد و نشات گرفته از انیماتور قدیمی «Blue Sky» یعنی «Michael Berardini» بود. «Wedge» گفت:
ایده پشت «Scrat Tales» این بود که ما میخواستیم یک فراخوان آزاد برای ایدهها ارائه دهیم. ما قرار بود یک تلاش توسعهای را سازماندهی کنیم، اما این یک فراخوان آزاد برای ایدهها نیز بود. وقتی ایده سریالهای محدود را با هم به دست آوردیم، استعدادهای کارگردانی را انتخاب کردیم که قبلاً از آنها استفاده نکرده بودیم. ما فقط در داخل شرکت به دنبال بهترین افراد گشتیم. بیشتر آنها در انیمیشن یا داستان بودند، اما این فرصتی بود برای افرادی که انتظار نداشتند آن را داشته باشند.
«Knapp» نیز در اینباره گفت:
«Michael Berardini» کارگردان قسمت اول است. اما در اصل، او و همسرش، میندی، به تازگی صاحب پسر خود، چارلی شده بودند. آنها هر دو خیلی خوشحال بودند. از آن به بعد چنین گفت که: «اگر اسکرات مجبور به مراقبت از یک نوزاد شود چه؟» و بعد متوجه میشود که بچه هم بلوط را میخواهد، حالا شما چه کار میکنید؟ این یک جنبه کاملاً دیگر از خود متضاد او را باز کرد. و تماشای مبارزه و رنج و عذاب او توسط تفکر منطقی لذت بخش است.
تعطیلی در دوران کووید
تأثیر همهگیری در اوایل سال ۲۰۲۰ همه را از استودیو «Blue Sky» به دفاتر خانگی خود فرستاد. پروژههای در حال انجام مجبور شدند ناگهان با تولیدات خانگی کارمندان و جلسات زوم سازگار شوند. «Scrat Tales» چراغ سبزش را گرفته بود، بنابراین تیمهای خلاق برای هر شش داستان جداگانه توسط تهیه کننده «Anthony Nisi» از راه دور جمعآوری شدند. وی میگوید:
همه در مورد کل جلسات در اپلیکیشن زوم و درک اینکه چگونه کار حتی میتواند انجام شود گیج شده بودند. اما ما این پروژه را دریافت کردیم، و میخواستیم نشان دهیم که میتوانیم چیزی را در بازار عرضه کنیم و آن را در مقابل تماشاگران، در حالی که همه ما هنوز در خانه کار میکنیم، قرار دهیم. من تنها تهیه کننده هر شش فیلم کوتاه بودم. «Donnie Long» یک کارگردان مشترک در هر یک از شش قطعه بود. و سپس هر یک از شش قسمت کارگردانی متفاوت دارند. سه تیم مختلف ادیت کار وجود داشت. من با تعداد زیادی از قطعات متحرک و افراد بحث می کردم زیرا هر شش مورد را همزمان تولید میکردیم. اما این گواهی بود برای همه و میخواستند آن را با اشتیاق انجام دهند. همه آنها بسیار با هم کار کردند، که واقعا عالی بود. همه با هم کار کردند تا کل سریال را در میان صیقل دادن و کار کردن اپیزودهای جداگانه خود، به سرانجام برسانند. شما میتوانید هر کدام را به هر ترتیبی تماشا کنید، اما اگر آنها را به ترتیب تماشا کنید، پیشرفت رابطه بین شخصیت ها را احساس خواهید کرد.
پیشساخت پروژه
«Scrat Tales» به عنوان اولین محصول «Blue Sky» که در استودیو «CGI» تولید نمیشد، در مرحله پیش تولید قرار گرفت. حال «Knapp» و «Nisi» باید نرمافزار جدیدی را یاد بگیرند و مطمئن شوند که کل تیم انیمیشن آنها نیز برای تولید آموزش دیدهاند. «Knap» در این رابطه گفت:
نرمافزار «RenderMan» یک گردش کار خطی به «USD» بود، به این معنی که همپوشانی بسیار بیشتری بین بخشها وجود دارد و بهروزرسانی و تکرار آسانتر است. بخشی از این [تصمیم] ساخت مجموعهای بود که ما میتوانستیم آزمایش استرس روی آنچه قبل از شروع ساخت انیمیشن جدیدی به اسم نیمونا داشتیم، انجام دهیم. بنابراین این بخشی از جذابیت کار بود. ما در حال تلاش برای یادگیری بودیم. همه ما مجبور بودیم به همه این حل مشکلات کمی متفاوت برخورد کنیم. این نرم افزار جدید از پیکسار معرفی شده بود و باید با آن سر و کله میزدیم.
اعلامیه اصلی
در اوایل سال ۲۰۲۱ نحوه عملکرد استودیو «Blue Sky» در اکوسیستم مالکیت دیزنی هنوز راضی کننده بود. با این حال، نمونههای نگرانکننده زیادی از تغییرات عمده وجود داشت که در سایر برندهای سابق فاکس مانند فاکس سرچ لایت و فاکس قرن بیستم اتفاق افتاد، زیرا عناوین انتشار و دامنه کلی آنها به شدت کاهش یافت. تا نهم فوریه بود که همه چیز تغییر کرد. شرکت والت دیزنی در این تاریخ اعلام کرد که نگهداری سومین استودیو انیمیشن در شرایط اقتصادی غیرممکن است و استودیو «Blue Sky» برای همیشه بسته میشود و تمام «IP» آنها به کتابخانه دیزنی میرود. «Wedge» میگوید:
من احساس میکردم که ما برای شرکتی کار می کنیم که انیمیشن را از پایین به بالا میفهمد. چرا آنها این را درک نمیکنند؟ و به نظر میرسید در بررسیها و بازدیدهای ما، آنها متوجه شدهاند که ما چه میکنیم و به آن احترام میگذارند. اما هیچ تضمینی وجود نداشت که دوباره به همان فضا برگردیم. ما نمیدانستیم که آیا همه ما برای همیشه دور خواهیم بود یا خیر. من احساس میکردم که قرار بود این شرکت را با هم نگه داریم، چرخها روشن خواهند ماند و سپر حرارتی دست نخورده باقی خواهد ماند. اما نشد. حقیقت ماجرا ناگهان به کووید رسید و دیزنی متوجه شد تنها راه کسب درآمد این است که گروههای زیادی از مردم در یک مکان جمع شوند. و ناگهان ما در حال ریزش سطح حقوق برای شرکت بودیم و در خانه نشستیم و مثل همیشه پربازده بودیم، زیرا این اتفاق افتاد که میتوانیم فیلمهایمان را از طریق اینترنت بسازیم. اما این روش کافی نبود.
یک سال پس از بسته شدن درهای استودیو «Blue Sky» برای همیشه، کارمندان و همکاران همگی برنامه شخصی خود را به سمت پروژههای جدید آغاز کردند. البته، از آنجایی که انیمیشن به زمان ساخت طولانیتری نیاز دارد، هیچ یک از شرکتکنندگان در این قطعه نمیتوانند تا زمانی که اعلامیههای رسمی منتشر نشده، چیزی به اشتراک بگذارند. اما همه آنها در زمینه کاری خود کار میکنند و هنوز هم سال های طولانی خود را زیر پرچم خلاقانه استودیو «Blue Sky» میگذرانند. «Nisi» در اینباره میگوید:
من از این که بخشی از استودیو «Blue Sky» بودم بسیار سپاسگزارم. من به روش متواضعانه خودمان به آن به عنوان قطعهای در فصل تاریخ انیمیشن نگاه میکنم. به خصوص ظهور «CG». زمانی که اولین کارها در حال بیرون آمدن بودند ما نیز در این اطراف مشغول کار بودیم. عصر یخبندان یکی از آن نیم دوجین فیلمهای اول «CG» بود. وقتی به گذشته نگاه میکنم، «Blue Sky» همیشه سبک قطعی، ما را با طراحی تولید حفظ کرده است. همیشه از فیلمی به فیلم دیگر یا فرنچایزی به فرنچایز دیگر بیانی بسیار منحصر به فرد داشت و حفظ آن دشوار بود. حتی دیزنی، از «Tangled» گرفته تا «Frozen» دیانای شخصیتها را داشت، اما استودیوی ما از ابتدا دوباره همهچیز را خلق میکرد. هر نمایش یک اختراع کامل از سبک و رویکرد به طراحی تولید بود. و من فکر می کنم این یکی از چیزهایی است که آن را برجسته میکند. مثلا مانند فیلم «Peanuts» که البته این فیلم از نظر تجاری موفقیت آمیز نبود، اما همه کسانی که آن را دیدند موافقت کردند که ما برای درست انجام دادن آن تلاش کردیم. خود صنعت چه با ما چه بدون ما خیلی تغییر کرده است. ما درواقع محصول فرعی کل این تغییر هستیم. سه استودیو برتر هنوز هم فیلمهای پرهزینه میسازند زیرا در حال ایجاد برندها و خطوط تجاری هستند. اما اکنون که واقعاً پنجرههای تئاتری وجود ندارد و همه چیز در حال پخش است، این موضوع مثل یک شمشیر دولبه است. از یک نظر عالی است، زیرا تقاضای زیادی برای تولید محتوا وجود دارد. چیزهای زیادی در جریان است و انیمیشنهای زیادی وجود دارد، بنابراین به نظر میرسد زمان خوبی است که در دنیای ساخت انیمیشن باشید.
«Wedge» نیز در این رابطه گفت:
بعد از دوران کووید همهچیز در این صنعت تغییر کرد. مثلا بسیاری از کارها تبدیل به کار از راه دور شد و بسیاری از مشاغلی که خدمه ما با شرکتهای دیگر انجام میدهند اصرار بر جابجایی آنها ندارند. برخی از مردم اصرار دارند که اصلا از جایشان حرکت نکنند. آنها فقط به دنبال مشاغلی هستند که از راه دور است. فایده آنهایی از ما که امیدواریم به زودی فیلمها را روی پای خود بگذاریم این است که میدانیم به سراغ چه کسی برویم. ما میدانیم چه کسی را جمعآوری کنیم و میدانیم با چه کسی صحبت کنیم. ما انواع و اقسام گفتگوها را در مورد نحوه انجام آن داشتهایم. من زمانی که «Blue Sky» را شروع کردیم، گفتم دنیا به شکلی خاص بود و اکنون نیز به روشی خاص پیش میرود. اگر امروز شروع کرده بودیم هرگز آسمان آبی وجود نداشت. دلیلی برای توسعه فناوری وجود ندارد. دلیلی برای داشتن آجر و ملات وجود ندارد. یک سال شد که همه مجبور شدیم مسیر جدیدی را انتخاب کنیم. این چند ماه وحشتناک بود که ما در آنجا بودیم و وسایلمان را بیرون میآوردیم. سه هفته طول کشید تا وسایلم را از ساختمان خارج کنم. انگار دوتا زندگی داشتم هرگز فکر نمیکردم که مجبور شوم آن چیزها را جابجا کنم. اما وقتی به اندازه کافی در اطراف هستید، میدانید که همه چیز میآید و میرود، هیچ چیز برای همیشه نمیماند.
در یک خبر خوب نهفته در این داستان غم انگیز، باید بگوییم که «ND Stevens» خالق انیمیشن نیمونا، اعلام کرد که فیلم ناتمام نجات یافته و توسط نتفلیکس برای اکران در سال ۲۰۲۳ تکمیل شده است. «Chris Wedge» هم این موضوع را تایید کرد که هسته اصلی تیم خلاق «Blue Sky» در «Nimona» سفر کردهاند تا کامل شدن آن را ببینند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یادمه خیلی با عصر یخبندان حال میکردم
این نسخه آخرش رو هم اصلا ندیدم و ولش کردم
اینقدر من به این انیمیشن ریو علاقه داشتم که ۶ بار دیدمش و ناموسن عالی بود
ولی نمیدونم چرا خاطراتمون دارن دونه به دونه نابود میشن
هتل ترنسیلوانیا
عصر یخبندان
ریو
و ...
باشه
بالاخره سنجاب کوچولو قصه ما تونست فندقشو بخوره و دنیا رو نپوک.وند?
بلوط بود
باورم نمیشه تموم شد
عصر یخبندان ماهم شده فیلم های قدیمی و ریو هم از خیلی وقت پیش از دست رفت
کجایی ببینی این عصر یخبندان آخری گند زد به عصر یخبندان :(
هی حیف شد??
بدرود ای خاطرات
به قطع یقین وضعیت فعلی هالییود از سینمای ایران اسفناک تر و رقت انگیز تره.
چون سینمای ایران از همون اول هیچی نبود و چی بشه تا یک چیز خفنی بسازن و بدرخشه.
ولی هالییود یک زمانی حرف اول رو می زد و فقط می درخشید که الان سینما و تلویزیون بین الملل جایگزین فیلم و سریال ها و انیمه ها جایگزین انیمیشن ها شده اند.
بازیگر های بزرگ در حال بایکوت شدن؛
شعله فیلم سازان بزرگ در حال خاموش شدن؛
فرنچایز ها بی محتوا شده ان؛
غول ها جیب زن شده ان؛
و زوال تدریجی در آخر مسیر است.
《ایناست که درد داره》
این حرفو نزن!
یه زمانی همین صدادو سیما به ده تا نتفیلیکس الان می ارزید
پول با دنیای هنر چه کارها که نمی کنه
"سینمای ایران ار همون اول هیچی نبود"
خب معلومه با این حرف هیچی از سینمای ایران نمیدونی! عباس کیارستمی از اون دنیا سلام میرسونه...
ببین داداش در مجموع از همون اول اوضاع سینمای ایران خوب نبوده. گاهی اوقات مغز هایی میان و می ترکونند. مثل اصغر فرهادی مثل کیارستمی مجید مجیدی و دیگرانی که کم نیستند.
اما سینمای ایران به دلیل دیگه ای کمبود داشته.
یه زمان به خاطر کشتن امیرکبیر ها و پادشاهان نالایق تکنولوژی کافی نبوده. (در حالی که ممیز های زیادی نبوده.)
حالا به خاطر بعضی مسئولین و ساترا ممیز و خط قرمز هست. (ولی تکنولوژی هم هست.)
واسه ی همین مثل هالییود نیستیم که یه قرن بیشتر سینما داشته باشیم. کمی بیش از نیم قرنه داریم و اونم خیلی سخت داره پیش میره.
(عزیزانی که میخوان ریپلای بزنن بحث رو سیاسی نکنند. بحث رو روی همون سینما و تلویزیون و هالییود نگه دارند.)
پرندگان رویو خیلی خوب بود
همینطور اسنوپی هم خیلی خوب بود
عصر یخبندان هم که دیگه شاهکار بود
هعب??
:(
چند وقت پیش عصر یخبندان ۱ رو دوباره دیدم بعد سال ها
. طنزش ، دیالوگ هاش ، مدل سازی برا اون موقع ، داستانش همه چیزش فوق العاده و در بالا ترین سطح بودن
??
این انیمیشن از 100 تا انیمیشن الان بهتره
تمام خاطراتم زنده شد?