چرا راکستار باید المان‌های نقش‌آفرینی را به GTA 6 اضافه کند؟

بسیاری از ما سری GTA را با مبارزه‌های بزرگ و صحنه‌های اکشن به یاد ماندنی می‌شناسیم. به همین دلیل، بسیاری عنوان جی‌تی‌ای را به عنوان بازی‌های اکشن ادونچر می‌شناسند و این سری محبوب را در آن دسته قرار می‌دهند. راکستار در طول سال‌های گذشته، تلاش زیادی کرده تا المان‌های نقش‌آفرینی را نیز وارد بازی‌هایش کند. به طور مثال در بازی Red Dead Redemption 2 این المان‌ها نقش پررنگ و تاثیرگذاری در روند بازی داشتند. در سری GTA نیز می‌توان به نسخه San Andreas اشاره کرد که المان‌های نقش‌آفرینی زیادی داشت.

اگرچه که بخش آنلاین بازی GTA V نیز به عنوان یک بازی آنلاین نقش‌آفرینی محسوب می‌شود و یکی از دلایل محبوبیت این بخش نیز وجود همین المان‌ها است. به نظر می‌آید که راکستار تلاش دارد تا این المان‌ها را وارد بازی‌هایش کند و در بازی‌های قبلی، اقداماتی انجام داده است. با توجه به محبوبیت بخش آنلاین GTA V و تاثیرگذاری بازی‌های نقش‌آفرینی در این روزها، می‌توان گفت که راکستار اقداماتی را برای ورود المان‌های نقش‌آفرینی به جی‌تی‌ای ۶ انجام خواهد دهد. در کنار این‌ها بخش GTA V Roleplay را نیز اضافه کنید که محبوبیت‌های زیادی را ایجاد کرده است.

همان‌طور که گفتیم، راکستار مکانیک‌های یک بازی نقش‌آفرینی را به شیوه‌های منحصر به فرد خودش اجرا کرده است. اما همه ما می‌دانیم که راکستار، راهکارهای خلاقانه زیادی دارد و همیشه با نبوغ خودش توانسته یک جریان خاص را به راه بیندازد. بازی‌هایی مثل Bully یا Red Dead Redemption دارای المان‌های نقش‌آفرینی هستند و هیچ بازی دیگری نتوانسته که کاری شبیه به آن‌ها بکند یا موفقیت‌های این بازی‌ها را تکرار کند. این در حالی است که هیچ یک از عناوین ذکر شده، به طور کامل بازی‌های نقش‌آفرینی نیستند و راکستار صرفا به عنوان یک بخش فرعی از این عناصر استفاده کرده است.

در بازی Bully بازیکنان در نقش یک دانش‌آموز دبیرستانی قرار می‌گیرند که در یک مدرسه شبانه روزی زندگی‌اش را سپری می‌کند. از المان‌های نقش‌آفرینی بازی می‌توان به شخصی‌سازی لباس‌ها پرداخت اما مهم‌ترین المان، حضور در کلاس‌ها و انجام دادن برخی از اعمال است. بر اساس عملکردی که در کلاس داشته باشید، امتیازاتی دریافت خواهید کرد که در روابط بازیکن با NPCها تاثیرگذار خواهد بود.

در بازی GTA San Andreas بازیکنان کنترل تناسب اندام CJ را در دست دارند. اگر او بیش از حد اضافه وزن داشته باشد، در سرعت دویدن و استقامت او تاثیر مستقیم خواهد داشت. دیگر المان نقش‌آفرینی آن است که بازیکنان با انجام دادن مراحل فرعی، با پیشرفت مهارت‌ها روبرو خواهند شد و در ادامه دقت تیراندازی و رانندگی در بازی افزایش خواهد داشت.

تمامی این المان‌ها در بازی اخیر راکستار یعنی Red Dead Redemption 2 نقش پررنگ‌تری گرفتند. اگرچه که باز هم به مانند دیگر بازی‌های نقش‌آفرینی، نمی‌توان با NPC ارتباط مستقیم داشت اما همان دو دیالوگ محدود، نقش مستقیم در داستان بازی دارند. در RDR2 حتی رفتار کاراکتر با NPC نیز اهمیت بالایی دارد و این که چگونه با دیگران رفتار می‌کنید هم نکته بسیار مهمی است و در نوار Honor و داستان بازی تاثیرگذار خواهد بود.

راکستار با RDR2 مکانیک‌های نقش‌آفرینی را در یک ساختار واقع‌گرایانه اجرا می‌کند؛ حتی در برخی اوقات این المان‌ها رنگ و بوی بقا به خود می‌گیرند و بازیکنان باید با محیط و افراد دیگر، ارتباط برقرار کنند. این مسئله به ما نشان می‌دهد که راکستار، تعادل بین سرگرمی و واقع‌گرایی را به خوبی درک کرده و توانسته آن را در قالب بازی ویدیویی اجرا کند. وجود بقا در بازی، باعث می‌شود تا بازیکن با محیط بیشتر ارتباط برقرار کند. آرتور مورگان، برای آن که رضایت افراد کمپ را به همراه داشته باشد باید به دل جنگل‌ها برود و برای کمپ شکار کند. مسئله‌ای که اهمیت بسیار بالایی در بازی دارد.

تمامی این مسائل نشان می‌دهد که راکستار، نیاز چندانی به الهام‌گیری از دیگر توسعه‌دهندگان ندارد. راکستار در طول سالیان گذشته همواره با سبک خاص خودش، المان‌های نقش‌آفرینی را در بازی‌هایش طراحی کرده و آن‌ها را به شکل متفاوتی اجرا کرده است. بازی‌های راکستار، ویژگی‌های ظریفی را دارد که بازی‌های کمی توانستند آن‌ها را اجرا کنند. می‌توان به عناوینی مثل واچ داگز اشاره کرد که در نسخه دومش، تلاش داشت تا یک بازی سرگرم‌کننده شبیه به جی‌تی‌ای باشد اما یوبی‌سافت، ویژگی تعامل با محیط را نمی‌تواند به مانند راکستار اجرا کند. راکستار، باید عناوین سابقش را مورد توجه قرار دهد و المان‌های موجود در بازی‌هایش را به تکامل برساند.

برای پیشرفت بخش‌هایی مثل سلاح‌ها و مهارت‌های رانندگی، راکستار می‌تواند از GTA Online الهام بگیرد و برای اجرا کردن فرم RPG نیز می‌تواند از بخش GTA V Roleplay الهام‌گیری کند. تعامل با دیگر افراد و تاثیرگذاری مستقیم در داستان هم در Red Dead Redemption 2 اجرا شده و این نکته می‌تواند در یک دنیای مدرن و امروزی، جذاب‌تر هم باشد.

البته که برخی از ویژگی‌های بخش رول‌پلی نیز ممکن است به روند بازی GTA آسیب بزند. در این بخش، بازیکنان می‌توانند شغل‌های مختلفی داشته باشند. از یک شهروند ساده بگیرید تا یک راننده تاکسی. این مرز واقع‌گرایی شاید با ساختار عنوان GTA همسو نباشد و تجربه متفاوتی را ارائه دهد و انتقادات طرفداران را به همراه داشته باشد.

می‌دانیم که راکستار، خلاقیت خوبی در دنیای بازی‌ها دارد و قطعا برنامه خاصی برای GTA 6 خواهد داشت. اگر راکستار تصمیم بگیرد که المان‌های نقش‌آفرینی را به طور کامل در جی‌تی‌ای بعدی اجرا کند، باید به مرز بین بازی‌های نقش‌آفرینی و واقع‌گرایی نیز توجه داشته باشد. جی‌تی‌ای، یک تجربه خاص است و همه از این مسئله آگاه هستند پس نباید در المان‌های RPG غرق شود و از ریشه‌های خودش دور شود. نکته‌ای که برای سری بازی‌هایی مثل Assassins Creed اتفاق افتاده است. به هر حال، دنیای GTA انعطاف‌پذیری و پتانسیل‌های بالایی دارد و می‌دانیم که راکستار به راحتی محبوب‌ترین بازی خودش را دچار دستکاری نمی‌کند و همواره به دنبال ایجاد تجربه‌های نو و منحصر به فرد است.

بیشتر بخوانید:

• گرافیک بازی GTA 6 خیره کننده و باورنکردنی خواهد بود
• چرا راکستار باید یک شهر جدید را برای GTA 6 طراحی کند؟