ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تایتل کارد ابتدایی Love Death and Robots
سریال

نقد فصل سوم Love, Death and Robots – عشق، مرگ و ربات‌ها

وقتی که سریال آنتولوژی انیمیشنی Love, Death and Robots برای بار اول در نتفلیکس پخش شد، همه را انگشت به دهان و هیجان زده کرد. هر قسمت شامل انیمیشنی با طراحی‌های متفاوت، خون، صحنه‌های جنسی ...

اهورا نصرالهی
نوشته شده توسط اهورا نصرالهی | ۵ خرداد ۱۴۰۱ | ۱۳:۳۲

وقتی که سریال آنتولوژی انیمیشنی Love, Death and Robots برای بار اول در نتفلیکس پخش شد، همه را انگشت به دهان و هیجان زده کرد. هر قسمت شامل انیمیشنی با طراحی‌های متفاوت، خون، صحنه‌های جنسی و داستان‌های نامتعارف بود. همه بر این موضوع توافق نظر داشتند که بعضی از داستان‌ها جالب نیست و هدر رفته‌اند. اما بابت اینکه این سریال، تماشاچیانش را به تجربه‌ای جدید از انواع مختلف انیمیشن دعوت کرده بود، از آن تمجید کردند.

در فصل دوم، سریال سعی کرد دست به تجربه متفاوتی بزند و داستان‌هایی عمیق‌تر را روایت کند و کمتر از خشونت و صحنه‌های جنسی استفاده کند. متاسفانه فصل دوم یک ناامیدی بیشتر نبود و سریال تا حد بسیار زیادی افت کرد. حال در فصل سوم، سریال یکی از خشن‌ترین و صدالبته، ترسناک‌ترین لحظاتش را ارائه می‌کند. با اینکه بازهم شاهد داستان‌های هدر رفته یا قسمت‌های خسته کننده‌ای هستیم، اما در مجموع، فصل سوم یک جبران کردن محسوب می‌شود. با ویجیاتو همراه باشید.

مطلب پیشنهادی
در راه والهالا
۱۰ فیلم جذاب در مورد جنگجویان وایکینگ

قسمت اول: Three Robots: Exit Strategies

نمایی از اپیزود : Three Robots: Exit Strategies

کارگردان: پاتریک آزبورن

نویسنده: جان اسکالزی

صداپیشگان: جاش برنر، گری آنتونی ویلیامز و کریس پارنل

در ادامه داستان سه ربات که در جست و جوی دنیای پس از آخرالزمان انسان‌ها بودند، ما را به یک سفر کوتاه از تلاش‌های انسان‌های مختلف برای نجات پیدا کردن می‌روند. داستان در ارائه مفاهیمش به یک طنز تلخ کلیشه‌ای بسنده می‌کند که مثلش را قبلاً چندین بار دیده بودیم. با این وجود، طنز جذابی را ارائه می‌کند که از آن زده نشویم. در این قسمت، هدف مقایسه اختلاف طبقاتی انسان‌ها است که حتی در نحوه نجات دادن خودشان هم متفاوت عمل می‌کنند.

در بخش صداپیشگی، این قسمت جذاب است و سبب می‌شود لذت این قسمت بیشتر بشود. طراحی انیمیشن بسیار جذاب است و به طور کلی، همانقدر که در بخش داستانی تکراری عمل کرده و چیز جدیدی ارائه نمی‌کند، در بخش فنی و صداپیشگی، عملکرد خوبی دارد. Three Robots در ادامه سفر خود در دنیای پسا آخرالزمانی انسان‌ها یک داستان تکراری و شعاری را روایت می‌کنند و ممکن است برای شروع، مخاطبان سختگیر خود را از فصل سوم ناامید بکند.

قسمت دوم: Bad Travelling

نمایی از قسمت Bad Travelling

کارگردان: دیوید فینچر

نویسنده: اندرو کوین واکر

صداپیشگان: تروی بیکر، کوین جکسون و جیسون فلمینگ

دیوید فینچر، اندرو کوین واکر و تروی بیکر، از این مثلث هیجان انگیزتر می‌توانید پیدا کنید؟ آن هم در یک قسمت خونین، ترسناک با محوریت سفر دریایی و یک هیولای لاوکرفتی. فینچر در طولانی‌ترین قسمت Love, Death and Robots چنان تجربه تکان دهنده و وحشتناکی از میل انسان به بقا و قضاوت‌ را روایت می‌کند که سقف انتظاراتمان را از و سریال، چندین و چند برابر بالا می‌برد. از طرفی دیگر، هیولای خرچنگی چنان وحشتناک است که می‌تواند خواب را از چشمانتان بگیرد!

واکر داستانی پر از پیچش‌های ریز و درشت ارائه می‌کند که هیچ لحظه‌ای از آن قابل پیش بینی نباشد. او به خوبی فهمیده یک داستان کوتاه را چگونه روایت کند و هر لحظه، به خوبی برای رسیدن به یک نقطه اوج برنامه ریزی می‌شود و در همین بیست دقیقه، سه چهار بار مخاطبش را غافلگیر می‌کند. در نهایت این قسمت با یک پایان غافلگیر کننده و باورپذیر تمام می‌شود. شخصیت تورین آنقدر به خوبی شکل می‌گیرد که علی رغم حضور کمش، می‌تواند هواداران زیادی برای خودش دست و پا کند. او نماد رهبرانی است که می‌داند همراهانش، بزدل هستند و بدون رو کردن نقشه اصلی خودش، آن‌ها را با هوشمندی بررسی می‌کند تا ببیند کدام یک، واقعاً لیاقت زنده ماندن را دارد.

یکی از مشکلاتی که بیشتر از قسمت‌های Love, Death and Robots دارند، این است که انگار یک برش چند دقیقه‌ای از یک داستان طولانی‌اند. به همین دلیل، در یک منجلاب روایت گیر می‌کنند که مخاطب را ممکن است زده کنند، اما Bad Travelling به خوبی چهار چوب روایت را شناخته و به بهترین نحوه ممکن از آن استفاده می‌کند. کارگردانی دیوید فینچر فوق العاده است و امیدوارم یک روز، یک اثر ترسناک خونین بسازد.

صحنه‌های اکشن همانند یک ویدئو گیم ساخته شده‌اند و خروجی این حرکت، سبب شده لذت بردن از این قسمت بیشتر از قبل باشد. طراحی انیمیشن درخشان است و هیولای خرچنگی ما، واقعاً وحشت‌آور است. تیم صداپیشگی بی‌نظیر است و تروی بیکر، به ماندگاری شخصیت تورین کمک زیادی می‌کند. همچنین از جیسون هیل که موسیقی متن این قسمت را برعهده داشت، بابت خلق یک موسیقی مورمور کننده و ترسناک تشکر می‌کنیم. قسمت دوم، نه تنها بهترین قسمت Love, Death and Robots، بلکه یکی از بهترین انیمیشن‌های کوتاهی است که می‌توانید در طول عمرتان ببینید.

مطلب پیشنهادی
آشنایی با شخصیت‌های تاریخی کمتر شناخته شده
۶ سریال تاریخی مشابه Shogun که باید تماشا کنید

قسمت سوم: The Very Pulse of the Machine

نمایی از اپیزود The Very Pulse of the Machine

کارگردان: امیلی دین

نویسنده: فیلیپ گلت

صداپیشگان: مکنزی دیویس و هالی جید

قسمت The Very Pulse of the Machine نمونه بارز آن است که وقتی چارچوب خود را نشناسید، به چه دردسری می‌افتید. ما شاهد یک فضای کاملاً متفاوت در قالب سفری فضایی هستیم که خود این پتانسیل را دارد یک فیلم سینمایی مخصوص به خود را داشته باشد. داستان مفهوم زیبایی دارد اما برای رساندن، نیاز به مدت زمان بسیار بسیار بیشتری دارد. به همین دلیل وقتی که این قسمت به پایان می‌رسد، مخاطب بیشتر گیج است و لازم است چندبار دیگر، آن را ببیند.

همانقدر که داستان جذاب نیست، ما شاهد یکی از زیباترین قسمت‌های سریال از لحاظ بصری و طراحی انیمیشن هستیم. همینقدر بگویم اگر شما این قسمت را بدون صدا ببینید، شاید لذت بیشتری هم ببرید! امیلی دین که سابقه خوبی در طراحی انیمیشن دارد، در این جا با محوریت انیمیشن دو بعدی، ما را به یک سفر سایکدلیک شاعرانه فضایی می‌برد. صداپیشگی مکنزی دیویس و هالی جید در سطح بسیار خوبی نیز قرار دارد. The Very Pulse of the Machine قسمت خوبی است، اما داستانش برای یک اثر کوتاه مناسب نیست و اگر این این انیمشین با همین حالت، سینمایی بود، شاید به هدف خودش می‌رسید.

قسمت چهارم: Night of the Mini Dead

نمایی از قسمت Night of the Mini Dead

کارگردانان: اندی لیون و روبرتو باسی

نویسنده: روبرتو باسی

تا به کنون، Love, Death and Robots انواع و اقسام انیمیشن‌ها را بهمان نشان داد اما در این قسمت، با رو کردن از یک انیمیشن مینیاتوری جذاب، ما را غافلگیر می‌کند. Night of the Mini Dead در چهار دقیقه، ما را به یک سفر آخرالزمانی با محوریت زامبی‌ها می‌برد و با ریتم تند و انیمیشن متفاوتش، یکی از بهترین آثار زامبی‌محور کوتاه را تقدیممان می‌کند. اندی لیون که جز عوامل فیلم Zombieland نیز بوده است، با هوشمندی و بدون آنکه بخواهد کار اضافه‌ای انجام دهد، کارش را انجام می‌دهد و خروجی، بسیار مثبت است.

Night of the Mini Dead نه پیچش اضافه‌ای وارد داستانش می‌کند و نه سعی دارد مفهوم عمیقی را نشان بدهد. به جایش، یک داستان با ریتم تند و دیوانگی تقدیم می‌کند که نظر مخاطب را به خوبی جلب می‌کند. این قسمت، شاید جز بهترین قسمت‌های سریال از لحاظ انیمیشنی و روایت نباشد، اما کارش را به بهترین نحوه ممکن انجام می‌دهد. از پایان بندی جذاب Night of the Mini Dead غافل نشویم که کوچکی و بی‌ارزشی انسان در برابر دنیا را به زیبایی نشان می‌دهد!

مطلب پیشنهادی
جزئیاتی که غیر منطقی به نظر می‌آیند!
۱۰ تا از عجیب‌ترین جزئیات‌ در انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی

قسمت پنجم: Kill Team Kill

نمایی از قسمت Kill Team Kill

کارگردان: جنیفر یوه نلسون

نویسنده: فیلیپ گلت

صداپیشگان: جوئل مک‌هیل، ست گرین و گابریل لونا

یک اکشن بی‌کله پر از خون و خون ریزی با محوریت چند سرباز هیکلی و یک هیولای قدرتمند. Kill Team Kill نه داستان عمیقی دارد نه شخصیت‌های ماندگاری، بلکه آمده تا یک اکشن کوتاه خفن را تقدیم کند و برود. جنیفر یوه نلسون، کارگردان پاندای کونگ فو کار، این بار یک نامه عاشقانه به اکشن‌های درجه چندم قدیمی هالیوودی نوشته است که دقیقاً همانند آن‌ها، همه چیز کلیشه طی می‌شود و در آخر، کسی هم زنده نمی‌ماند!

Kill Team Kill هم از لحاظ انیمیشنی هم از لحاظ خشونت، من را تا حد بسیار زیادی یاد قسمت Sucker of Souls انداخت. هرچند آن قسمت ترسناک‌تر و بی‌کله‌تر بود، اما Kill Team Kill مخاطبش را ناامید نمی‌کند و تا لحظه پایانی، او را هیجان زده نگه می‌دارد. تیم صداپیشگی نیز بسیار خوب آن ویژگی کله شق بودن را به شخصیت‌های خود اضافه کردند و در نهایت، ما شاهد قسمتی هستیم که دیوانه است، پر از خون و خون ریزی و تیکه‌های کمدی بی‌ادبانه جذاب است. همچنین آهنگی که اسکریلکس برای تیتراژ پایانی سریال، با برداشتن فحش‌ها ساخته، این قسمت را جذاب‌تر کرده است!

قسمت ششم: Swarm

نمایی از قسمت Swarm

کارگردان: تیم میلر

نویسندگان: تیم میلر و فیلیپ گلت

صداپیشگان: رزاریو داسون و جیسون جورج

قسمت Swarm مانند آن بود که یک دانشمند ریاضی برجسته، یک همایش درباره ریاضیات برگذارد کرده و با اینکه خود او، سالن و موضوعات جذاب هستند، آنقدر در بیان بد عمل می‌کند که همه چیز خسته کننده به نظر می‌رسد و پشت سر هم، به ساعت نگاه می‌کنم تا ببینم کی تمام می‌شود. تیم میلر، سعی دارد در یک دنیای خاص و پیشرفته، درمورد تکامل بشریت ما را به چالش بکشاند و انیمیشن، حس و حال واقعی بودن دارد. اما چنان مفهوم و روایت داستان برای چارچوب یک اثر کوتاه، تنگ است که در نهایت برای رسیدن به هدف خودش سقوط می‌کند.

تیم میلر که از شورانرهای اصلی Love, Death and Robots است، سعی دارد هر جوری که شده، امضاهای سریال را در این قسمت جای بدهد. از طرفی نیز سعی دارد داستانی عمیق همانند Beyond the Aquila Rift ارائه کند. اما زمان برای نشان دادن خشونت، صحنه‌های جنسی و یک سکانس کلیف هنگر وحشت کهکشانی کافی نیست! در نهایت، این قسمت با تمام پتانسیل‌ها و جذابیت‌هایی که دارد، می‌تواند جز ضعیف‌ترین قسمت‌های سریال باشد.

مطلب پیشنهادی
چگونگی تبدیل مارمولک به پادشاه هیولاها
بررسی تغییرات جُثه گودزیلا از گذشته تا حال

قسمت هفتم: Mason's Rats

نمایی از اپیزود Mason's Rats

کارگردان: کارلوس استیونز

نویسندگان: تیم میلر و جو آبرکرامبی

صداپیشگان: کریگ فرگوسن و دن استیونز

یکی از آن قسمت‌های احمقانه، جذاب و خونین Love, Death and Robots! قسمتی که به خوبی چهارچوب خودش را می‌شناسد و سعی می‌کند در قالب یک جنگ عجیب بین موش‌های تکامل یافته و انسان‌ها، تاثیر بی‌حد و مرز بودن هوش مصنوعی را به تصویر بکشد. داستان سر راست است، بعد از مقدمه چینی سریعاً سراغ خلق لحظات خونین می‌رود و به راحتی، به یک قسمت عجیب، بامزه و نامتعارف تبدیل می‌شود.

انسان در طول زندگی خود با هزاران مشکل شدید رو به رو شده و وضعیت به سمتی در حال حرکت است که این ربات‌ها و نرم‌ افزارهای هوشمند هستند که مشکل را برای او حل یا آسان می‌کنند. هرچند پایان مسخره و کلیشه است، اما این خشونت و طراحی سه بعدی کاریکاتور مانند، توانسته فضایی متفاوت ایجاد کند که از آن راضی باشیم. دن استیونز صداپیشگی متفاوتی را انجام داده و کریگ فرگوسن نیز به خوبی از کارش برآمده است. بخش صداپیشگی این قسمت، می‌تواند جز بهترین‌های سریال باشد.

قسمت هشتم: In Vaulted Halls Entombed

نمایی از قسمت In Vaulted Halls Entombed

کارگردان: جروم چن

نویسندگان: تیم میلر و فیلیپ گلت

صداپیشگان: جو منگانیلو، کریستین سراتوس و جی کورتنی

ادغام کردن یک داستان کلیشه‌ای و یک وحشت کهکشانی دیگر، سبب شده یکی دیگر از قسمت‌های هدر رفته این فصل شکل بگیرد. چیزی که این قسمت و قسمت‌هایی مانند آن را آزاردهنده می‌کند، بیشتر به جای آنکه یک داستان و انیمیشن مستقل به نظر برسنند، انگار یک طرح اولیه و کوتاه از یک اثر بلاک باستری‌اند. شخصیت‌ها شکل نمی‌گیرند، مرگشان برایمان مهم نیست و هیولای داستان تنها ظاهر ترسناکی دارد. In Vaulted Halls Entombed با وجود ایده‌ها و لحظات جذابی که در طول داستانش دارد، خروجی مثبتی ندارد.

پایان جذاب است و نشان می‌دهد که آدم‌ها در برابر یک نیروی قدرتمند و کهکشانی، ضعیف و بی‌ارزش هستند و در نهایت خود را به آنان می‌بازند. تیم صداپیشگی عملکرد معمولی دارد و انیمیشن نیز مانند Swarm، به واقعیت نزدیک است. خشونت موجود در اثر جذاب است و در کل، قسمتی است که بیشتر جذابیت خود را مدیون پایانش است. In Vaulted Halls Entombed می‌توانست زمان طولانی‌تری داشته باشد یا اصلاً یک سریال مخصوص خودش را داشته باشد، اما قطعاً برای ده دقیقه روایت قد و قواره‌ی بزرگی دارد.

مطلب پیشنهادی
حل معما همراه با برترین جرم‌شناسان!
بهترین سریال های معمایی | ۲۴ سریال برای کاراگاهان تیزبین + IMDB

قسمت نهم: Jibaro

نمایی از قسمت Jibaro

کارگردان: آلبرتو میگلو

نویسندگان: تیم میلر و آلبرتو میگلو

از وقتی که دیوانگی‌های Jibaro شروع شد، حس کردم پای یکی از آن فیلم‌های ترسناک نامتعارف کمتر دیده شده نشسته‌ام و هر لحظه ممکن است عقلم را از دست بدهم. اثری که بدون دیالوگی، تنها با رقص، صدا، یک انیمیشن خارق العاده و کوریو گرافی بی‌نظیر، مخاطبش را همانند شخصیت‌هایش به مرز جنون می‌رساند. خود داستان به بهترین شیوه ممکن درباره میل و هوس انسان‌ها و دیگر موجودات حرف می‌زند. موجود افسانه‌ای که بدنش پر از طلا و جواهرات است و می‌تواند روی آب غوطه ور باشد و یک شوالیه که کر است، دیگر از این دیوانه‌کننده‌تر چه می‌خواهید؟

موجود افسانه‌ای این قدرت را دارد با رقص و جیغ دیوانه‌کننده‌اش، همگان را به جنون برساند و وقتی که در حال تلاش هستند تا به او برسند، آن‌ها را در آب غرق کند. او قاتلی است که با کشتن دیگران به این روش، احساس قدرت می‌کند. اما او نمی‌تواند آن شوالیه کر را مجذوب خود کند. در ادامه، او بابت این موضوع دیوانه می‌شود و شوالیه ما به هدف رسیدن به آن طلاها، ناخواسته در دام جنون جیابرو می‌افتد. حال او طلاهای جیابرو را به دست آورده و آرام آرام، آن حس شنوایی‌اش برمی‌گردد.

طلاهای جیبارو، حکم آن لذت‌ها و هوس‌هایی را دارد که همگان به نحوی در دامشان می‌افتند. شوالیه کر داستان ما نیز ناخواسته به دام جیبارو می‌افتد و در نهایت، به لطف جیغ او، از بین می‌رود. در داستان Jibaro نه قهرمانی است نه شروری، دو طرف از یک جنس‌اند و می‌خواهند همه چیز را در دستان خود داشته باشند. داستانی که به خوبی در زمان کمش روایت می‌شود، انیمیشنی که دیوانه کننده است و در نهایت، نامتعارف‌ترین قسمت Love, Death and Robots به وجود می‌آید.

ارزش نهایی

اگر از اپیزود Swarm فاکتور بگیریم، این فصل نسبت به فصل اول و دوم از هر لحاظ پیشرفت کرده است. Love, Death and Robots با هدف به چالش کشیدن قوانین و چهارچوب‌های ژانر علمی تخیلی و صنعت انیمیشن، در قالب انیمیشن‌های کوتاه مخاطبناش را به چالش بکشاند. گاهی یک داستان بی‌مغز و تفننی و گاهی یک داستان عجیب و پر از پیام. اما همچنان این روایت کردن یک داستان خشن و نامتعارف در زمانی کوتاه، برای بعضی از کارگردانان یک چالش محسوب شده و نتوانستند داستانشان را به خوبی روایت کنند.

بیشتر قسمت‌های Love, Death and Robots به جای آنکه همانند یک انیمیشن کوتاه مستقل به نظر برسند، مانند یک ایده اولیه هستند که قرار است بعداً به یک اثر بزرگتر و بهتر تبدیل شوند. در فصل دوم این نکته بسیار آزاردهنده بود اما در فصل سوم، این قضیه کمرنگ‌تر شده است. همچنین به لطف قسمت‌های Bad Travelling و Jibaro، فصل سوم پیشرفت بزرگی نسبت به فصل دوم خود دارد و در نهایت، ما شاهد فصلی هستیم که ما را برای انیمیشن‌های کوتاه دیوانه کننده‌تر بیشتری هیجان زده نگه می‌دارد.

مطلب پیشنهادی
موش‌ و گربه بازی به سبک ژانر وحشت
۱۰ فیلم ترسناک با مضمون تعقیب و گُریز
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (5 مورد)
  • aria100
    aria100 | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    نمیدونستم کدوم قسمتو دیوید فینچر کارگردانی کرده اما وقتی چند دقیقه از قسمت2 گذشت فهمیدم دقیقا همینه دقیقا همینه!

  • freddy
    freddy | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    ****هشدار اسپیل****
    برای من یک چیزی خیلی جالبه
    ایران از هر نظری پتانسیل های زیادی برای بازی فیلم سریال انیمه انیمیشن و... داره ولی هیچ وقت ازشون استفاده نمیشه
    در همین سریال تا اونجایی که من یادم میاد دوتا از قسمت هاش توی افغانستان اتفاق افتاد
    اگر برای من افغانستان با ایران فرقی نداره و اونجا هم مثل وطن منه مردم خارج همچین چیزی نمی بینن
    مثلا قسمت 8 می تونست در ایران اتفاق بیفته
    در مزدیسنا پلی به اسم چینود وجود دارد
    در این ارواح با دیوها مبازه می کنن و ارواحی در دوران زندگی خودشون کار نیک انجام دادن شیاطین رو میکشن ولی ارواحی که اهریمنی بودند خیر
    خلاصه بخوام بگم اون افراد می تونستند تمثیلی از روح ها باشند
    اون موجودات هم تمثیلی از دیو ها باشند
    و اون اهریمن یا خدای باستانی هم می تونه مثالی برای اهریمن باشه
    ****شاید حرفام غیر منطقی باشه ولی خب به بزرگی خودتون ببخشید دیگه تا افغانستان و عراق میرن ایران نمیان منم فیشاری شدم و این نوشتم؛ادم فشار نخوره چی بخوره؟****

  • freddy
    freddy | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    قسمت اخرش داشت دیونم میکرد:|

  • ahlpi
    ahlpi | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    اصلا ثبت نام کردم بگم نویسنده هرجا شما متوجه نشد، معناش رو نگرفته رو گفته خوب نبود یا اینکه نویسنده هرجا خوشش نیومده گفته توی زمان کوتاه نمیگنجید.. کلا مشکل اساسی نقد آثار هنری، خلط اون با سلیقه نویسنده ست.
    قسمت شش دقیقا حتی با مثال جلسه ریاضی هم موافقم، اما جایزه کسی که بتونه با ریتم کند و باقی عوامل دفعش کنار بیاد، یه نتیجه گیری خوبه.
    در مورد قسمت هشت این فصل باید بگم، به همه دوستانم توصیه کردم اگه خواستن ببینن این سریال رو، اول این قسمت رو ببینن بعدا باقیش رو ببینن. تمام حرف این قسمت دقیقا خلاصه در سکانس آخرش بود و این اصلا بد نیست به نظرم.. تنها دلیلی که به فکرم میاد که اینجا کوبونده شده یا با فیلمای بلاک باستری مقایسه شده اینه که فهمیده نشده.
    در کل از لحاظ نمادین، فلسفی از بهترین قسمتای این فصل و جزو سه قسمت برتر این سریال تا اینجا بود، همون پنج ثانیه، جدا از غافلگیریش، کلی حرف داره و عمیقه.

  • etc.erfan
    etc.erfan | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    حتما ببینیدش هر سه فصل رو در بدترین حالت از نظر بصری حال میکنید

مطالب پیشنهادی