ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

برادران لیلا
فیلم و سریال

نقد فیلم برادران لیلا – درخشش علیدوستی در جشنواره کن

در فیلم برادران لیلا، خانواده‌ای ایرانی که روزی سرافراز بوده اما حالا وضعیت رقت‌ انگیزی را سپری می‌کند، در آستانه فروپاشی به سر می‌برد. تنها چیز یا بهتر بگوییم تنها کسی که جلوی این فروپاشی ...

سارا میرجوادی
نوشته شده توسط سارا میرجوادی | ۵ خرداد ۱۴۰۱ | ۲۰:۲۳

در فیلم برادران لیلا، خانواده‌ای ایرانی که روزی سرافراز بوده اما حالا وضعیت رقت‌ انگیزی را سپری می‌کند، در آستانه فروپاشی به سر می‌برد. تنها چیز یا بهتر بگوییم تنها کسی که جلوی این فروپاشی را می‌گیرد خواهر با اراده خانواده است که از تکیه کردن به مردان خانواده برای انتخاب آینده‌اش خسته شده. تماشای به دست گرفتن‌ افسار اوضاع توسط او لذت بخش است‌ و این خط داستانی، مسیر فیلم برادران لیلا را شکل میدهد.

شکی وجود ندارد که ترانه علیدوستی، ستاره فیلم فروشنده که در نقش لیلا ظاهر می‌شود از بازیگران مردی که دورش را پر کرده‌اند یک سر و گردن بالاتر است. اما این بخشی کلیدی از تراژدی‌ جدیدی است که سعید روستایی در فیلمش که نزدیک به سه ساعت است به تصویر می‌کشد.

بعضی از تماشاچیان شاید روستایی را از ابد و یک روز (۲۰۱۶)، فیلمی دیگر راجع به خانواده‌ای در تنگنا بشناسد. اما فیلم پلیسی و هیجان انگیز متری ۶ و نیم (۲۰۱۹) - نزدیکترین فیلم سینمای ایران به فیلم The French Connection، که هنوز در آمریکا اکران نشده است - بود که من را به این کارگردان جذب کرد.

فیلم برادران لیلا

روستایی متولد سال ۸۹ میلادی (۱۳۶۸)، نماینده نسل جدیدی از کارگردانان صاحب سبک ایرانی است. فیلم‌های او نقدهای اجتماعی و بغرنج را در بافت خود جای می‌دهند و داستان‌های مدرن راجع به جامعه را به تصویر می‌کشند. البته این انتقادات به مذاق سیاست‌های داخلی کشور خوش نمی‌آید اما فعلاً‌ کسی جلوی روستایی را نگرفته است، چرایش را نمی‌دانیم.

برادران لیلا پر از دیالوگ‌هایی که هم دیگر را قطع می‌کنند است، موقعیت‌‌های اجتماعی خفه کننده‌ و زوایای دید متغیر، شیوه کارگردانی روستایی کوچی واضح از فیلم‌های ایرانی با داستان‌های سرراست و متمرکز است که تا به امروز به سینمای جهان راه یافته‌. چه روایت‌های حکایت مانند مجیدی یا درام‌های مانوس فرهادی، که سادگی نسبی‌شان آن‌ها را به شکلی خاص مناسب برای حضور در بخش جهانی می‌کند.

در مقایسه فیلمی مثل برادران لیلا می‌تواند بسیار شوکه کننده باشد و فشار جامعه ایران را به بیننده القا کند، بدون فراهم کردن زمینه مورد نیاز.

کشمکش اصلی برادران لیلا

کشمکش اصلی فیلم اینطور خلاصه می‌شود: مسن‌ترین مرد در خانواده جورابلو،‌ اسماعیل (با بازی سعید پورصمیمی)، تمام عمرش به سختی کار کرد. حالا او تصمیم دارد برای دارایی‌هایش تصمیم بگیرد. آیا آن‌ها را بین پنج فرزندش پخش خواهد کرد که هر کدام ناسپاس‌تر از دیگری است، یا تصمیم می‌گیرد آن را خرج سردسته کل فامیل شدن بکند؟

فیلم برادران لیلا

اسماعیل مشخصاً به گزینه دوم علاقه بیشتری دارد چرا که به این شکل نوعی پدرخوانده خواهد بود. پدرخوانده‌ای با مزایا آن اما بدون سر درد مدیریت مافیای ایتالیایی.

اما این یک معامله است. دستیابی به این جایگاه حتمی نیست و نیاز به سیاست‌های محتاطانه دارد. اول اسماعیل باید تظاهر کند که این جایگاه را نمی‌خواهد، در حالی که رقیب او در خانواده به صورت بی‌پروا برای خودش تبلیغ می‌کند.

بعد باید به عموزاده‌اش بایرام (با بازی مهدی حسین‌نیا) اعتماد کند. بایرام از اسماعیل می‌خواهد بنا به رسم خانوادگی سکه‌هایش را که تمام دارایی اسماعیل است در عروسی پسر بایرام به عنوان کادو، هدیه دهد. آنهم با این وجود که سال‌ها پیش بایرام برای عروسی پسر اسماعیل نیامد و هیچ اهمیتی برایش قائل نشد.

چیزی راجع به این وضعیت مشکوک است و لیلا تصمیم می‌گیرد خودش مسئولیت اوضاع را به دست بگیرد. در چهل سالگی، لیلا از تماشا کردن تقلای دائم مادر و چهار برادرش به تنگ آمده‌‌ است. پس از اینکه تنها عضو مشغول به کار ثابت خانواده، علیرضا از کار (در کارخانه) بیکار می‌شود، دیگر نمی‌تواند دست روی دست بگذارد و اجازه دهد خانواده‌اش خودشان را نابود کنند.

در یکی از شاید ۱۰ صحنه احساسی فیلم لیلا با گریه از علیرضا می‌خواهد تا با برادرانش کسب و کاری را آغاز کند. بزرگترین برادر پرویز (فرهاد اصلانی) در پاساژ لوکسی در تهران توالت تمیز می‌کند و جلوی دستشویی از خریداران پول می‌گیرد. فرهاد (محمد علی محمدی) که کم هوش و حالی بی‌حالی است چیزی جز یک ماشین ندارد و منوچهر (پیمان معادی) در بدهی غرق شده‌ و گرفتار شرکت هرمی است.

باز کردن مغازه در این خلا فکر خوبی به نظر می‌رسد اما این شخصیت‌ها عجول و شتاب زده‌، بچه صفت و به طور کلی بی‌مسئولیت هستند و حتماً این موقعیت را خراب خواهند کرد. کدام یک از این آدم‌های بی ملاحظه چیزی راجع به گرداندن کسب و کار می‌دانند؟ تنها کاری که بلدند جر و بحث و غر زدن است. به همین خاطر هم به کسی مثل لیلا نیاز دارند تا به آن‌ها امر و نهی کند. با اینکه در موفقیت نقشه‌های لیلا نیز حتمی وجود ندارد.

همه در برادران لیلا رازی دارند. نه حتماً رازی بر حسب نیرنگ. بیشتر برای اینکه زندگی را کمی برای خودشان راحت کنند. اوایل فیلم صحنه‌ای را می‌بینیم که در آن اسماعیل اضافه شدن عضو جدیدی به خانواده را جشن می‌گیرد. به او می‌گویند پسر است اما او دیگر گول نمی‌خورد. این ششمین نوه اوست و پسرش هر دفعه به دروغ تظاهر کرد که فرزندش پسر است در صورتی که اینطور نبود.

در حالی که در خانه اسماعیل جشن می‌گیرند، پرویز از آشپزخانه پدرش غذا می‌دزدد تا خانواده‌اش را سیر کند. اگر دست فرزندانش به آن چهل سکه برسد،‌ مطمئنا آن را از او می‌گیرند. اما در این صورت دیگر اسماعیل نمی‌تواند سردسته فامیل شود.

اگر داستان علی الظاهر کمی ابکی به نظر می‌رسد، روستایی اجازه نمی‌دهد هنگام تماشای فیلم همچین حسی به مخاطب دست دهد. سعید روستایی صحنه‌ها را با انرژی فیلم‌های مستند شلوغ به تصویر می‌کشد و ماهرانه از کلیشه‌های ملودراماتیک دوری می‌کند. حتی وقتی که شاید روایت را گیراتر کنند یا کلاً سبب شوند هضم داستان راحت‌تر شود.

فیلم برادران لیلا

برادران لیلا در پیچ و خم تهران معاصر اتفاق می‌افتاد. بین صحنه‌هایی از آپارتمان‌های قدیمی و کثیف خانواده و زندگی‌های اشرافی دیگران متغیر است. در جایی از فیلم منوچهر خانواده را به دفتری شیک می‌برد. در آن جا هم‌اتاقی‌اش به خواهر و برادرانش توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانند با نوعی کلاهبرداری پولدار شوند.

پس از آن به مرکز خریدی می‌روند که لیلا می‌خواهد مغازه باز کند و با حسرت به پول نقدی که دست به دست می‌شود خیره می‌شوند. بعد اما صحنه عروسی پسر بایرام است، جایی که اسماعیل لحظه شکوهمندی برای خود زیر پول‌هایی که مهمان‌ها پرتاب کردند، تجربه می‌کند.

اما پول می‌آید و می‌رود. نزدیک به پایان فیلم، اقتصاد ایران به دلیل تشدید تحریم‌های آمریکا متحول می‌شود. در طول یک مونتاژ، قیمت طلا چندین برابر می‌شود و این به مشکلات خانواده می‌افزاید. اگر آن‌ها چهل سکه اسماعیل را نگه داشته بودند، اوضاع فرق می‌کرد. اما خواهر و برادران از ابتدا مدام یک دیگر را زیر سوال می‌بردند. در نهایت روستایی ما را با این سوال ترک می‌کند: وقتی که اعضای یک خانواده از هم حمایت نمی‌کنند، چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که خود جامعه درست کار کند؟

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (17 مورد)
  • asal
    asal | ۶ خرداد ۱۴۰۱

    ترانه علیدوستی به نظر من بهترین بازیگر زنه?

  • "The GUY"
    "The GUY" | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    یکی از دلایلی که همیشه مسبب انتقاد ملت به کارگردان های ایرانی دنباله روی جشنواره های خارجی بوده همین جملات چرتیه که رسما سبب میشه یک ملت، تر و خشک، خوب و بد، مشکل ساز و مشکل حل کن، معتقد و غیر معتقد، و خلاصه که همه ی اقشار یک جامعه به بدترین ویژگی ها متهم بشن و همه در بد بودن به یک دیگر تعمیم داده بشوند‌
    《وقتی که اعضای یک خانواده از هم حمایت نمی‌کنند، چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که خود جامعه درست کار کند؟》
    این نتیجه گیری variety یعنی رسما سنگ بر سرمون بباره.
    ***
    - البته که این نتیجه گیری ها فرامتن کار حساب میشه و دلیل بر این نمیشه که بگیم خود فیلم خوبه یا فیلم بد. اما باید به نگاه طرف نسبت به وضعیت نگاه کنیم. اصغر فرهادی یک کارگردان عالی محسوب میشه که نگاه فوق کلیشه سازانه ای به وقایع نداره.
    پس وقتی فیلم هاش رو بررسی می کنیم اشتباهه بگیم داره تصویر بد از ملت ایران می سازه.
    سعید روستایی هم میشه یه جور هایی براش این نکته رو گفت.
    اما علی عباسی برعکس؛ رسما توی جاده خاکیه.
    (پیش از خواندن ادامه، این کامنت را حتما بخوانید:http://vigiato.net/p/264086#comment-292721)
    یه فیلم ساخته در مورد یه داستان واقعی.
    فقط یک کار جالبی که کرده و خشم (ما) دست به قلم ها در آورده اینه:
    تمام تلاش خودش رو کرده برای تعمیم دادن و کلیشه سازی.
    ایشون سعی نکرده یه داستان واقعی رو بازگو کنه؛
    سعی کرده یک داستان واقعی رو به یک کشور و ملت تعمیم بده.
    کل جامعه ی ایران توی این فیلم به سه دسته تقسیم میشه:
    فاسد اخلاقی
    فاسد مالی
    فاسد اعتقادی
    همچنین یه دو دسته ی دیگه هم هست:
    ظالم
    مظلوم
    و البته باز هم دسته بندی هست:
    سیاه
    سیاه
    و باز هم سیاه.
    توی عنکبوت مقدس شخصیت خاکستری یا سفید معنی نداره.
    آدم خوب معنی نداره.
    آدم دلسوز مهربانی نداره.
    (دیدگاه یکی از منتقدان خارجی رو ببینید)
    «مردان می‌ترسند زنان به آن‌ها بخندند، زنان می‌ترسند مردان آن‌ها را بکشند.»
    متوجه می شوید عمق فاجعه رو؟
    اگه متوجه نمی شوید بذارید شفاف سازی کنم:
    بهترین راه برای اینکه یک فرد خارجی بفهمه وضعیت یک کشور و ملتش چطوریه چیه؟
    اینکه توی رسانه های پروپاگاندای کشور خودش دنبال جواب بگرده؟
    ده ها هزار دلار هزینه کنه تا چند سال بره توی اون کشور زندگی کنه؟
    یا آثار هنری همون ملت رو ببینه؟
    حالا وقتی که گزینه ی ۲ ناممکنه.
    گزینه ی ۱ مدام میگه تروریستیم.
    و گزینه ۳ هم در حال کلیشه سازی منفیه.
    نیاید بگید چرا ایرانی ستیزی و اسلام ستیزی روز به روز داره میره بالاتر.

    در ضمن نگاه انتقادی خوبه.
    ولی نگاهی مثل فرهادی.
    نگاهی که سعی نکنه بگه یک ملت
    یا قاتلن،
    یا روسپی،
    یا دزد.
    و راستی
    به زودی هر چه زودتر قضایای مربوط به فیلم “شرایط” رو براتون می گذارم که بفهمید همه ی ایرانی های مقیم خارج، ایرانی نیستند.
    گاه جاندارانی هستند که یک ملت رو بدون هیچ شرم و باکی “تروریست” می نامند.
    خاک پای همه ی اعضای ویجیاتو: بی باک مردی نترس.

    • Gifmax
      Gifmax | ۶ خرداد ۱۴۰۱

      نخوندم.

      • "The GUY"
        "The GUY" | ۶ خرداد ۱۴۰۱

        اینکه می توانستید جوابی بدهید و به جایش یک جمله ی بی معنی رو نوشتید یک چیز رو ثابت می کند:
        متن بیش از حد حق بود و هیچ جوابی برای دفاع از علی عباسی ها و مریم کشاورز ها باقی نمی مونه.
        چرا که اینها به وضوح دارن یک ملت رو فاسد نشون میدن.
        نه بعضی ها رو.
        نه دولت رو.
        فقط ملت.
        یعنی حتی شما دوست عزیز.
        و یک سوال
        چه حسی داره اینکه یه سری متواری ملی و فراری، بهتون بگن که شما، خانوادتان، هم شهری هایتان و هم وطنانتان فاسد جنسی و اخلاقی و اجتماعی و مالی هستید؟
        جواب من به این سوال کاملا واضح است.
        امیدوارم جوابتان به اندازه ی بینایی تان گنگ و عجیب نباشد.
        بگذریم؛
        راستی چطوری نخواندید ولی فهمیدید که ارزش خواندن ندارد؟
        اگر نخواندید که نباید می فهمیدید ارزش خواندن دارد یا ندارد.
        و اگر ارزش خواندن دارد و نخواندید چه؟
        نویسنده ضرر می کند یا شما؟

        • Gifmax
          Gifmax | ۶ خرداد ۱۴۰۱

          بازم نخوندم .

    • mohammadat85
      mohammadat85 | ۶ خرداد ۱۴۰۱

      یا یه سایت بزن پر از این متن های طولانی یا همشو تو کامنت خلاصه کن، به خدا هرچیم که حق بگی کسی حوصلش نمیشه تو کامنت ویجیاتو تومار بخونه

      • "The GUY"
        "The GUY" | ۶ خرداد ۱۴۰۱

        پیامبر نیستم؛
        پس اجباری در ارشاد ندارم.
        قاضی دیوان عالی ایالات متحده هم نیستم؛
        پس کسی نیستم که وقتی حرفی می زنه همه مجبور بشن گوش بدن و روی جهان و جهانیان تاثیر بگذارم.
        《هر کس که بداند و بخواهد که بداند》 کامنت هام رو می خواند.
        و《هر کس که نداند و نخواهد که بداند》کامنت هام رو نخواند.
        همچنین؛
        هنگامی که روز به روز کتابخوانی کمتر می شود انتظاری ندارم کامنت های طولانی من رو کسی کامل بخواند‌. چه بسا نویسندگانی که میلیون ها برابر من معروفند و کتاب هایشان را اکثریت رها کرده اند:
        جرج آر آر مارتین را با سریال بازی تاج و تخت می شناسید
        با سری کتاب های نغمه ی آتش و یخ هم می شناسید؟
        در ضمن
        نیازی به نگرانی در باب کامنت های من نیست. من حتی در سایت های بین المللی فعالیت دارم؛
        به طور مثال change.org.
        چه برسد به سایت های همسایه و ...

        • mohammadat85
          mohammadat85 | ۸ خرداد ۱۴۰۱

          یه جوری میگی انگار ویکتور هوگویی

    • Shadi.h
      Shadi.h | ۶ خرداد ۱۴۰۱

      نمیگم با همه ی کامنتاتون موافقم ولی با اینکه با یه سریاشون مخالفم مشخصه که پشتشون کلی فکر شده پس خسته نباشید?
      چند سالتونه؟
      چون نظراتتون چیزهایی نیستن که همه بدونن راجع بهش

      • "The GUY"
        "The GUY" | ۶ خرداد ۱۴۰۱

        در مورد سن که دهمم.
        هر چند برخلاف بقیه همزمان سعی دارم دو تا رشته رو پیش ببرم. هم انسانی هم تجربی.
        در مورد خسته نباشید هم تشکر.
        کلا یک واکنش مثبت بوده اون هم شما بودید.

    • Yonessssssss
      Yonessssssss | ۶ خرداد ۱۴۰۱

      برادر خلاصه بگو ، خودت و خسته نکن

      • "The GUY"
        "The GUY" | ۶ خرداد ۱۴۰۱

        خلاصه ش رو توی دو بند آخر می تونی بخونی عزیز من.

        • Yonessssssss
          Yonessssssss | ۷ خرداد ۱۴۰۱

          نه کلا میگم داداش، ولی به قول یکی از بچه ها میتونی بی شوخی سایت بزنیا

    • Aliak
      Aliak | ۹ خرداد ۱۴۰۱

      سلام و روز بخیر
      ببین من کلا اکثر حرفایی که تا حالا توی سایت زدی رو کاملا قبول دارم و قبلا هم بهش اشاره کرده بودم. ولی به نظرم درست نیست که تا یک نفر میاد یه حرف جبهه ی مخالف میزنه سریع بهش بگیم تو یه غرب زده ای. این کلمه بار معنایی سنگینی داره و اصلا خوشایند هیچکس نیست. مخصوصا بچه های این سایت که میدونم بیشترشون منطقی هستن و فقط یک کم نیاز به توضیح دادن همون طور که تا الان پیش رفته میشه کاملا ملایم با هم صحبت کنیم و با ادبیات زیبا همدیگه رو قانع کنید.
      با تشکر از همگی

    • nickname
      nickname | ۲۴ خرداد ۱۴۰۱

      دمت گرم
      ما که با فیلم سازی مشکلی نداریم
      با حیف کردن پول و چرت و پرت تحویل دادن مشکل داریم
      یه چیزایی نشون میدن که برای خود ما قفله?

  • ehsanmarvel
    ehsanmarvel | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    باعث افتخار هست که فیلم سعید روستایی بهترین کارگردان ایران توی جشنواره کن پخش شده ⁦✌️⁩

  • mehradmakhfi
    mehradmakhfi | ۵ خرداد ۱۴۰۱

    واقعا سعید روستایی درجه یکه

مطالب پیشنهادی