نقد سریال House of the Dragon | قسمت پنجم
بر کسی پوشیده نیست که مراسم عروسی در وستروس نوید خوبی ندارد. پس بیایید از دیدن عروسی در دنیای «یخ و آتش» اجتناب کنیم؛ اما چرا؟ چون ازدواج در زندگی واقعی مترادف با خوشبختی است، ...
بر کسی پوشیده نیست که مراسم عروسی در وستروس نوید خوبی ندارد. پس بیایید از دیدن عروسی در دنیای «یخ و آتش» اجتناب کنیم؛ اما چرا؟ چون ازدواج در زندگی واقعی مترادف با خوشبختی است، اما در وستروس همه چیز بسیار متفاوت است. طرفداران «بازی تاج و تخت» همچنان آنچه را که در پیوند بین جافری و سانسا رخ داد یا وحشیگری که در نهایت به عروسی خونین تبدیل شد را به خاطر میآورند. بنابراین، هیچ کس نباید تعجب کند که اولین عروسی بزرگی که در «خاندان اژدها» میبینیم بدون اتفاق و خونریزی نیست. در ادامه با نقد سریال House of the Dragon همراه ویجیاتو باشید.
در طول سالها، مردم نظریههای مختلفی را برای توضیح محبوبیت و موفقیت «Game of Thrones» ارائه کردهاند. این بحثها اغلب به سمت سه نکته اشاره دارند که حول گرایش سریال به نمایش بدون پرده موارد جنسی، خشونت افسار گسیخته و اژدها متمرکز است. اما اکنون و پس از گذشت پنج قسمت، سریال «خاندان اژدها» مطمئناً هر سه را تا این مرحله در فصل اول ارائه کرده است. با این تفاسیر، در حالی که این جنبههای ذکر شده بدون شک بخشی از جذابیت گسترده این سریال تاکنون بوده، اما اپیزود پنجم تحت عنوان «We Light the Way» یا «ما راه را روشن میکنیم» جنبه دیگری از جذابیت این فرنچایز را پیشزمینه میکند: ترکیب تعلیق با عروسی به سبک جهان وستروس.
قسمت پنجم با عنوان «ما راه را روشن میکنیم» با تمرکز بر شکلگیری یک عروسی سیاسی بین رینیرا تارگرین (میلی الکاک) و لئنور ولاریون (تئو نیت) صحنههای دارای تعلیق و یک دورهمی مملو از هیجان و التهاب را به نمایش میگذارد. به طور کلی این عروسی یا همان رویداد سیاسی یک مناسبت عالی برای ضیافت، رقص، پرخاشگری منفعلانه و البته توطئه سازی است. اپیزود پنجم قسمتی است که در آن بخش اعظمی از درام داستانی درون شخصیتهایی یافت میشود که در یک اتاق شلوغ نگاههای پر باری را با هم رد و بدل میکنند. البته همین درام جایی که انتخاب رنگ لباس به منزله اعلام جنگ قدرت است نیز به شدت در جریان است.
سریال House of the Dragon تا کنون به طور قابل توجهی محکم بوده است، به خصوص با توجه به سنگینی انتظاراتی که از سوی مخاطب بر آن فشار میآورد. با این حال، قسمت پنجم لذتبخش ترین اپیزودی است که تا به امروز در این سریال وجود داشته است. چهار اپیزود قبلی عمدتاً در مورد شخصیتسازی از بازیگران اصلی، روابط آنها با یکدیگر و نشان دادن توانایی آنها روی بوم سیاسی سریال بود، و اکنون اپیزود «ما راه را روشن میکنیم» بهعنوان نتیجهای دراماتیک برای همه آن موارد عمل میکند.
در طول نمایش این قسمت و به خصوص در 20 دقیقه پایانی آن، تالار سلطنتی یک میدان جنگ از نوع متفاوت است، جایی که کلمات و نگاهها سلاحهایی هستند که هرکدام در لحظه آماده استقرار و خودنماییاند. اما اکنون که خاندان اژدها به نیمه خود رسیده، بیان یک نکته خارج از لطف نیست. این سریال این شانس را داشت که فصل اول خود را تقریباً همزمان با سریال «ارباب حلقه ها: حلقههای قدرت» آغاز کرد. تماشای این دو سریال هر هفته و تنها چند روز بین هر قسمت، واقعاً راه جدیدی برای درک نحوه ساخت یک اثر خوب و یک اثر معمولی و گاهی بد ایجاد کرده است. این یعنی تضاد بین هر دو سریال آنقدر شدید شده است که مرور آنها با هم تقریباً اجباری به نظر میرسد.
از یک طرف، در روزهای جمعه، ما سریال «حلقههای قدرت» را داریم، نمایشی که فقط در مورد لباسها، طراحی تولید و جلوههای بصری حرف برای گفتن دارد. این سریال به عنوان گرانترین برنامه تلویزیونی تولید شده سر و صدای زیادی ایجاد کرد. با این حال، با تمام زیبایی بصریاش، سریال فاقد جادوی آثار پیتر جکسون است، یا بهطور گستردهتر، فاقد هرگونه حسی است که یک اثر خوب را میسازد. بنابراین، اپیزود این هفته آن باعث شد که طرح داستانی ضعیف درون آن از قابل قبول به تقریباً توهین آمیز تبدیل شود. در نتیجه تماشای آن اکنون برای خیلیها سخت و غم انگیز است.
از طرفی دیگر ما سریال «خاندان اژدها» را داریم. این سریال به اندازه حلقههای قدرت گران قیمت به نظر نمیرسد، اما نیازی به این کار هم نیست. چرا که دنیای یخ و آتش در جهانی جریان دارد که به ظاهر زندگی درون آن بسیار نزدیک به قرون وسطی است. بنابراین نباید همه چیز طوری به نظر برسد که گویی با جادو ساخته شده یا همیشه میدرخشد. البته درون این اثر نیز جلوههای بصری، لباسها و صحنهها شگفتانگیز هستند و به داستان کمک شایانی میکنند. با این حال، این طرح و فیلمنامه است که House of the Dragon را متمایز میکند و اساساً هر هفته در این شاخه Rings of Power را شکست میدهد.
جدای از این هر دو سریال اکنون به نیمه راه خود رسیدهاند؛ اما اپیزود میانی حلقههای قدرت بدون شک بدترین قسمت آن است. در مقابل اپیزود میانی خاندان اژدها با اختلاف بهترین قسمت آن است. همانطور که در ابتدا گفتم: اپیزود این هفته House of the Dragon با عنوان «ما راه را روشن میکنیم» قسمت سراسر هیجان و جذابیت است. حتی نام این قسمت نیز عنوانی بسیار طعنه آمیز است زیرا به نظر میرسد آنچه در اپیزود اتفاق میافتد شخصیتهای قصه را به تاریکترین لحظات خود فرو میبرد.
این اپیزود میانی خاندان اژدها به عنوان نوعی نقطه اوج برای سریال عمل میکند. این یعنی بسیاری از داستانهایی که از قسمت اول تاکنون دیدهایم به دوراهی میرسند که راه برگشتی از آن وجود ندارد. هر صحنه درون این قسمت پر از تنش و فضاسازی تعلیقوار است. همچنین سبک کارگردانی و هدایت صحنهها آنقدر قدرتمند است که یک مکالمه معمولی، به شدت هیجانانگیزتر از وجود تعداد زیادی اورک روی صفحه نمایش است.
اپیزود پنجم یک قسمت خشونتآمیز است و دلیل آن این است که ما با یک عروسی روبرو هستیم. از زمانی که بازی تاج و تخت در شبکه HBO عرضه شد، عروسیها هرگز دوباره مثل سابق نبودند. این عروسیها قرار است دارای لحظاتی از یک جشن باشند، اما در عوض، همه آنها به لحظات تراژدی دردناکی تبدیل میشوند که جریان قصه را علیه بسیاری از شخصیتها تغییر میدهد و بسیاری دیگر را در موقعیتهای بالاتر و بهتر قرار میدهد. در نتیجه قسمت میانی خاندان اژدها یک اپیزود هیجانانگیز و البته غمانگیز است. جدای از این، چیزی که ما در حوادث این قسمت تماشا کردیم، قطعاً یکی از بهترین اتفاقات فصل خواهد بود.
این قسمت همچنین نقطه عطفی را برای بازیگران خود رقم میزند. چرا که این اپیزود آخرین نمایش میلی الکاک و امیلی کری به عنوان نسخههای جوان رینیرا و آلیسنت است. الکاک بارها در گفتوگوهای خود پیرامو بازی در این سریال بیان کرده است میترسید که مردم او را در این نمایش نپذیرند؛ زیرا فکر میکرد مخاطبان او را درست مانند یک کپی از دنریس تارگرین میدانند. با این حال، برعکس آن اتفاق افتاد و رینیرا در چشم مردم از کپی دنریس بودن بسیار دور است. این بازیگر تسلط بسیار خوبی بر تواناییهای بازیگری خود نشان داده و گرههای بزرگی را برای اما دارسی به جای گذاشته است تا آنها را به مرور باز کند.
همین امر را میتوان در مورد امیلی کری نیز گفت. این هنرپیشه جوان چالش ایفای نقش آلیسنت هایتاور را داشت، شخصیتی که در قسمتهای اول سریال میتوانست بهعنوان یک دوست و البته یک شرور بسیار بینظیر دیده شود. با این حال، کری موفق شد نقش را با احساس بیگناهی درون شخصیتش پر کند که در میان همه ناملایمات اطراف او احساس بینظیری میکرد. او همچنین آلیسنت را بیش از آنچه که به نظر میرسد خوب نشان داد و در این قسمت آخر حضورش، تماشای نقش او در چارچوب دیگری از آلیسنت فوقالعاده است. چیزی که اولیویا کوک باید با همان سطح جذابیت و شدت دنبال کند.
بقیه بازیگران نیز مثل همیشه کار شگفت انگیزی انجام میدهند. در این میان پدی کانسیدین یکی دیگر از نکات برجسته این قسمت است و حوادث پیرامون او اتفاقات بسیار مهمی در سفر شخصیت او در دل سریال است. با این حال، فابین فرانکل در نقش سر کریستون کول است که بیشترین تاثیر را در این قسمت میگذارد. پس از اتفاقات قسمتهای قبلی، درک شخصیت او به عنوان یک شوالیه وفادار به شاهزاده خانم تغییر کرده است و او باید تصمیماتی بگیرد که این فرد را در موقعیتهای بسیار خطرناکی قرار میدهد. با این تفاسیر شخص فرانکل آن را در بازی خود درک کرده و همین باعث بهترین عملکرد او تا به امروز میشود.
در پایان باید گفت: قسمت پنجم مدام ثابت میکند که دنیای نغمه یخ و آتش مکانی باورنکردنی برای داستانگویی است. شما فقط به قصه گوهای خوب پشت سر آن نیاز دارید، کسانی که به جزئیات و شخصیت پردازی اهمیت میدهند. بنابراین، نتیجه یک اپیزودی است که مردم را روی صندلی خود نگه مشتاق نگاه میدارد و نقطه عطفی را برای سریال رقم میزند. بعد از این قسمت اوضاع فرق می کند. ما فقط می توانیم امیدوار باشیم که متفاوت بودن به معنای بدتر شدن نباشد، اما اطمینان داریم که این نتیجه نهایی نخواهد بود.
مخاطبان در این قسمت با میلی الکاک و امیلی کری شگفتانگیز خداحافظی کردند، دو هنرمند بسیار با استعداد که آینده درخشانی در انتظارشان است. الکاک توانست انسانیت را به شخصیت رینیرا بیاورد، در حالی که همزمان توانست حس اژدهای آتشین را در این شخصیت حفظ کند. اما در مورد کری، او ما را وادار کرد با شخصیتی همدردی کنیم که خیلی راحت میتوانست بهعنوان شرور به تصویر کشیده شود.
در مجموع اجراهای این دو بازیگر جوان منبع اقتباس این سریال را ارتقا داد. اکنون اساس داستان به طور کلی ایجاد شده است، و از هفته آینده، زمان آن رسیده که نتایج واقعی این درگیری، یعنی رقص اژدها را بررسی کنیم. بنابراین، ما به عنوان مخاطب نمیتوانیم منتظر باشیم تا ببینیم که اِما دارسی و اولیویا کوک با تفسیر خود از این دو شخصیت چه چیزی را به روی میز میآورند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
وقتی نویسنده خیلی دوست داره یک سریال عالی باشه
خانه اژدها در مقابل سریال بازی تاج و تخت اصلا و ابدا داستان جذابی نداره و به نظر من تکراریه باز هم همون اسم بازی تاج و تخت روش میزاشتن بهتر بود
شخصیت های تاج و تخت فوق العاده بهتر بودن داستان تازه بود اما خانه اژدها به نظر یک کپی ضعیف از بازی تاج و تخت همون دعوا بر سر آیرون ترون !! اما با شخصیت ها و اتفاقات ضعیف تر !!!
سر میز نشسته بودن خیلی شبیه شام اخر بود :)